الیزابت بویارسکایا: "داشتن مادر خنک تر از بازیگر است!"

Anonim

در دسامبر، الیزابت، Boyarskaya برای دومین بار به مادر تبدیل شد. وریوشا شش ساله برادر گریشا ظاهر شد. در یک ماه، یک مادر جوان به اجرای خود بازگشت و شروع به تمرین کرد. اما با تمام عزت خود از این حرفه، او اعتراف می کند که مادر بودن از یک بازیگر استوار است و امروزه از برقراری ارتباط با فرزندان خود، از رعایت هر مرحله از آن لذت واقعی می شود. جزئیات - در مصاحبه با مجله "اتمسفر".

- لیزا، شما به نحوی گفتید که شما بازیگران را درک می کنید که تقریبا در مورد خودشان صحبت نمی کنند. و همیشه به نظر می رسید که شما صادقانه در مصاحبه هستید و کاملا در آنها خواندن ...

- این درست است، من صادقانه هستم من فقط کار نمی کنم (لبخند بزنید اما از سوی دیگر، اگر بازیگر متقاعد شود، باید به هر حال باشد. من اغلب دوست دارم زمانی که من شروع به صحبت با یک روزنامه نگار، اگر آن یک مخاطب جالب است. من خودم شروع به بازتاب و بررسی خودمان در چیزی. مصاحبه نیز خودآموزی است.

- حالا هیجان عمل شما تولد فرزند دوم را متوقف نمی کند؟

- خفه کن من درک می کنم که یک مادر خنک تر از بازیگر است. اگر چه من می دانم که برای مدت طولانی بدون این حرفه، من نمی توانم وجود داشته باشم، اما من قطعا نمی توانم سعی کنم همه چیز را امتحان کنم. این یک ایده آل در یک لحظه است. می گویند که من اکنون می خواهم برخی از کار جدید، - نه. من مسئولیت زیادی در تئاتر دارم: اجرای، تمرینات، و من در مورد آن خوشحال هستم. در حالی که من می خواهم در خانه با پسرانم بنشینم، به نظر می رسد که آنها رشد می کنند، آنها را به کلاس ها رانندگی می کنند، با آنها در مکان های مختلف سوار می شوند. از این من لذت واقعی را دریافت می کنم، احساس کامل، موفقیت آمیز، پیاده سازی شده و خوشحالم.

- آنیریوشا چه کار می کند؟ اخیرا، شما گفتید که نمی خواهید آن را بسیار دانلود کنید ...

"او به زبان انگلیسی، موسیقی، شطرنج مشغول به کار است، به درس خواندن، اسکیت کارشناسی ارشد می رود." او در مهد کودک شرکت نمی کند، بنابراین همه چیز به طور مساوی یک هفته توزیع می شود و بیش از حد بیش از حد نیست.

لباس، مایا؛ گوشواره و دستبند، همه - Tous

لباس، مایا؛ گوشواره و دستبند، همه - Tous

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار نور: آنا Kaganovich

- آیا همه با لذت و موسیقی انجام می دهند؟

- من یک کودک واحد را نمی دانم که با خوشحالی به این ابزار اجرا می شود، زیرا این کار بزرگ است. او دوست دارد ملودی را انتخاب کند، اما گاهی اوقات دشوار است که او را متوقف کند و گاما را بازی کند. من مصاحبه های زیادی از هادی های معروف و نوازندگان را در مورد اینکه چگونه والدین عذاب و مجبور به انجام آن بودند، خوانده ام و از موسیقی متنفر بودند. ما هیچ هدف دیگری برای ساخت موسیقی آندره نداریم، بنابراین هیچ قاعده ای وجود ندارد - پیانو را هر روز بازی کنید، او آن را چند بار در هفته در ساعت انجام می دهد. و برای توسعه موسیقی عمومی کاملا کافی است. در شطرنج با لذت بزرگ و انجام موفقیت ها. به نظر من این است که برای توسعه فکری بسیار مفید است. و انبار ریاضی ریاضی ذهن. به هر حال، و حداکثر و پد نیز یک بازی شطرنج خوب دارند. Skeet Son در حال تسلط بر ماکسیم است. گریشا رشد خواهد کرد و ما به آنها ملحق شدیم. من در غلتک ها می روم، در دوران کودکی من، من به خوبی سوار شدم، حتی ترفندها را انجام دادم.

"شما همه در کودکان هستید، اما شما یک تمرین جدی از" Karamazov "در تئاتر بومی خود دارید و در حال شروع به" عمو وان "در تئاتر ملل است ...

- به طور کامل، علاوه بر این، نخست وزیر مسکو بازی "1926"، بر اساس مکاتبات مارینا Tsvetaeva و بوریس پاسترناک، بسیار زود برگزار خواهد شد. و من در MDT من بسیار بازی می کنم. و در پایان ماه مه، استفان Braunschweig، مدیر، می آید، و ما شروع به تمرین "عمو وانیا"، نخست وزیر در ماه سپتامبر آغاز می کنیم. من النا Andreevna را بازی خواهم کرد. من فقط در پایان تابستان برنامه ریزی می کنم و خیلی طولانی نیست.

- شما یک جلسه دیگر با چخوف دارید. او قبلا یک نویسنده امضا برای شما است ...

- بله، او قبلا برای من بومی است. من چخوف را خیلی دوست دارم، و لذت بردن از او را دوست دارم. او بی دست و پا است مردم مربوط به تئاتر می دانند که چگونه تمام نمایشنامه هایش شروع می شود و چه کلمات به پایان می رسد، همه چیز به نقل از نقل قول ها تقسیم می شود، و در عین حال همیشه جالب است که کلید خود را پیدا کنید، سعی کنید نقش خود را از Chekhov و شرکای آن لذت ببرید .

لباس، بوتیک 7؛ گوشواره و حلقه، همه - Tous

لباس، بوتیک 7؛ گوشواره و حلقه، همه - Tous

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار نور: آنا Kaganovich

- من فکر می کنم که بدون کمک والدین شما، شما با بار خود در تئاتر کار نمی کنید ...

- مطمئن! کمک آنها 100٪ است، در حال حاضر ما در سنت پترزبورگ زندگی می کنیم، ما هنوز یک پرستار بچه داریم، و مادربزرگ دوم ما به طور مداوم به ما می آید. پس از مدتی ما به آپارتمان ما حرکت خواهیم کرد، اما او نزدیک است. ما هم با یکدیگر مرتبط هستیم که حتی با گذشت، ما پراکنده نخواهیم شد.

- آماده یا مامان باشید؟

"ما باید فقط برای پاپ و آندری، من و ماکسیم آماده سازی خود را برای یک ماه آماده کنیم." فقط در قدرت حداکثر - ورزش، و من یک رژیم غذایی از یک مادر پرستاری دارم. این راحت، متنوع و خوشمزه است. و مامان همه چیز را می خورد که پس از آندری و پاپ باقی می ماند. (می خندد.)، در واقع، مادر پدر را آماده می کند، و آندره به نوبه خود آماده می شود، بسته به اینکه چه کسی در خانه است.

- به دلایلی به نظر می رسد که چنین اقامت مشترک با پدرت بسیار خوشحال است ...

- در واقع، این برای همه شادی است. واضح است که گاهی اوقات ما برخی از ناراحتی ها را تجربه می کنیم، زیرا ما همیشه هماهنگ نیستیم، ما همیشه همان ظاهر را نداریم. اما این طبیعی است، ما مردم نسل های مختلف هستیم، ما کودکان را به روش های مختلف به ارمغان می آوریم، اما اساسا نیست. من هنوز هم می فهمم که روزی، سی سال بعد، من این لحظات را به یاد می آورم زمانی که بچه ها کوچک بودند و همه ما با هم بودیم، خوشحال بودند. من حدس می زنم که در برخی از خانواده ها یک رابطه پیچیده، گاهی اوقات کودکان رنج می برند و می خواهند از والدین خود دور شوند، درگیری ها رخ می دهد، اما ما، خدا را شکر، این نیست. بنابراین، شما باید هر لحظه قدردانی کنید. من در مورد آن فکر می کنم، و ما عجله نداریم تا هر جا فرار کنیم.

- ماکسیم گفت که او حداقل از فیلمبرداری، "ترک زایمان" را می گیرد. پس چه اتفاقی افتاده؟

- بله، تا پایان ماه ژانویه، او حتی در تئاتر بازی نکرد، به طور کامل دسامبر و ژانویه با ما در خانه بود. در پایان ماه مه، آن را شروع به حذف محکم، و درست است، زمان بازگشت به ساخت و ساز است.

- آیا هر چیزی در رابطه شما با Maxim تغییر کرد؟ شما هر دو بر روی کوچک تمرکز می کنید. گاهی اوقات دوره های دشوار است، به ویژه برای مردان ...

- نه، هیچ چیز تغییر نکرده است. ما والدین را دوست داریم، دوست داشتن شوهر و همسر، دوستان سرد. بنابراین هیچ چیز باقی نمانده بود، شاید حتی افزایش یافت، زیرا تعداد عشق به دست آورد.

لباس، مایا؛ صندل، استوارت ویتزمن؛ گوشواره و حلقه، همه - Tous

لباس، مایا؛ صندل، استوارت ویتزمن؛ گوشواره و حلقه، همه - Tous

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار نور: آنا Kaganovich

- و چگونه شما فکر می کنید، با تولد Andrei Maxim خود را تغییر داد؟

- والدین موظف به روانشناسان خوب و دیپلمات هستند، به طوری که کودک را آسیب نبینید، نه مجازات کنید. و ماکسیم حتی حساس تر شد. قبل از تولد فرزندان، ما بر روی خود و یکدیگر تمرکز کردیم، و مادران و پدر و مادر مردم را در رابطه با دیگران گسترش می دهند. شما تبدیل به کمتر تکان دهنده، شما فکر می کنید قبل از اینکه شما یک کلمه تیز بگویید، ما هر گونه تصمیم گیری وزن. با کودکان غیر ممکن است کاری را در متاسفانه انجام دهید. و سپس در زندگی بسیار مفید است. پدر و مادر تغییر می کند کسی به میزان کمتر، کسی - بیشتر است. برای برخی، به اندازه کافی به طور دوره ای می گویند کودک "بز، بز، بز"، چنگ زدن الاغ، در بهترین حالت - پول. و برای حداکثر، پدر و مادر یکی از تماس های اوست. او یک پدر خیره کننده است، می تواند بیست و چهار ساعت در روز با یک کودک با لذت صرف، و نه فقط او را به تماشای کارتون. نه، او با او صحبت خواهد کرد، رنگ آمیزی را با هم رنگ آمیزی، دید، خواندن، پیاده روی، راه رفتن، می تواند بیمار و طبخ او. به طور کلی، او مانند یک مادر، فقط یک دوست و یک مربی است. من واقعا دوست دارم که ماکسیم با Andryusha به عنوان رفقا ارتباط برقرار کنم. این یک زمین خوب برای آینده برای پدر است. من فکر می کنم او همان توجه و مراقبت خواهد بود. در حال حاضر من بیشتر با Grisys هستم، اما با این وجود من تمام ماه اول را داشته ام، زمانی که من مجبور بودم چندین بار در شب به دست آوردم، هرگز چنین چیزی نداشتم که با یک کودک دراز کشیدم و خوابیدم. او تمام وقت به من کمک کرد بی سر و صدا، تغذیه، پوشیدنی در آغوش خود، ما همه چیز را با هم انجام دادیم. بنابراین ماه اول، همیشه به اندازه کافی سنگین است، به این شادی و سهولت که او را به یک لذت تحویل داد. در حال حاضر دیگر ترسناک نیست که فرزندان نیز داشته باشند و چقدر خداوند می دهد.

- آیا حداکثر برنامه وجود دارد؟

- البته، ما به Fanatism نمی رسیم، شما باید سه نفر را کامل کنید. و آنجا ... بیایید ببینیم با فرزند دوم، من حتی بیشتر متوجه شدم که زایمان کاملا من است، من در این نشان می دهم، من رنگ را حل می کنم، و بنابراین من قبلا درک می کنم که من هنوز هم می خواهم زمانی که بچه ها کوچک هستند، زنده ماندند. من عاشق بچه ها هستم. اما تا زمانی که عجله کنیم به نظر من، تفاوت ایده آل کودکان از چهار تا شش سال است.

- و در آینده، آیا شما یک دختر را دوست دارید؟

- در ابتدا من واقعا می خواستم دوم به عنوان یک دختر، من اعتراف، حتی کمی ناراحت بعد از یک سونوگرافی. و سپس متوجه شدم که نه، مرد عالی است. و اکنون فکر می کنم، اگر خدا به فرزند سوم می دهد، اگر این بچه سوم بود، عالی خواهد بود. اما مادر گفت که متوجه شده است که او یک دختر دارد، او ناراحت شد، زیرا او نمی داند چگونه با آنها رفتار کند. و حالا او می گوید: "من نمی دانم چگونه زندگی من بدون تو اتفاق افتاد." در حالی که نمی توانم تصور کنم چگونه با دختران ارتباط برقرار کنم، و پسران احساس خوبی و سرگرم کننده می کنم.

- و ماکسیم به این گفت؟ به نظر می رسد که او از پدران ملایم است ...

- او واقعا بلافاصله پسر دوم را می خواست. ما هنوز جنس کودک را نمی دانستیم، اما او مطمئن بود که بچه ای وجود خواهد داشت.

- شما نمی خواستید مخفیانه فرزند فرزند خود را حفظ کنید؟

- نه. من فکر می کنم بهتر است قبل از دانستن آن، چرا که پس از آن شما از نظر اخلاقی. اگر چه این، البته، مهم نیست، مهمترین چیز این است که بچه ها سالم هستند. و TREWS تعجب کرد که آنجا بود. او بسیار خوشحال است که او یک برادر دارد. من به تازگی از او پرسیدم: "Andryusha، و اگر دختر بود؟" "او نشست، فکر کرد و گفت:" نه، ما آن را تغییر خواهیم داد. " (خنده حضار)

لباس، مایا؛ گوشواره و حلقه، همه - Tous

لباس، مایا؛ گوشواره و حلقه، همه - Tous

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار نور: آنا Kaganovich

- چگونه Andrei با Grisch ملاقات کرد؟

"او بسیار منتظر او بود، هر روز زمانی که ما وارد می شویم، پرسیدیم." و روز طولانی مدت منتهی شد، و او در جوراب ها به سمت راست فرار کرد، به ورودی فرار کرد و نوزاد را در لوئل در نظر گرفت. سپس ما آن را رها کردیم، Andryusha نگاه کرد و همه چیز را گفت: "چه چیزی کمی، چقدر کوچک". او او را بسیار دوست دارد، اغلب به گریخ می آید، او را برای چهره، پشت بشکه ها لمس می کند و می گوید: "من تو را دوست دارم". و این همه آن را به تنهایی انجام می دهد، نه نشان دادن آنچه که او برادر است. نه، چنین عشق صادقانه.

- آیا او حسادت به کودک ندارد؟

- نه، چون حسادت ممکن است در یک کودک رخ دهد تنها زمانی که کمبود توجه به آن وجود دارد. و Andryusha در حال حاضر همان است که توسط مراقبت و توجه از من، پاپ، پدربزرگ، پدربزرگ و مادربزرگ، مادربزرگ دوم، پرستار، احاطه شده است. با او تمام وقت بازی، درگیر، راه رفتن. او و پدر دیدند، پس از آن، آنها را می کشد، آنها با هم راه می روند، فیلم ها، کارتون ها را تماشا می کنند، با من در بازی های تخته ای بازی می کنند و یا ما سه نفری را با Grisha راه می دهیم. چنین چیزی وجود ندارد که کودک احساس کند که توجه به یکی دیگر از اعضای خانواده تغییر کرده است. او در عشق حمام می کند، اما در خانواده ما متفاوت است و نمی تواند باشد، بنابراین ما همه طرفداران کودکان هستیم.

"شما گفتید که عشق پدر و مادر نمی تواند خراب شود، برای ایجاد خودخواهانه، برعکس، او تغذیه، اعتماد به نفس خود را ...

"بله، من به یاد داشته باشید که من همیشه گفتم که من بهترین چیز بودم: بدبخت ترین، بازیگوش ترین، مهربان ترین، زیبا، هوشمند ترین ... من به یاد داشته باشید تمام انتشارات که با آن گفته شد. "و ما خیلی خوب هستیم؟ چه کسی خیلی زیبا است؟ " بوسیدن بی نهایت، ستایش، آغوش بود.

- و همه چیز با سرگی بود، هنوز او پسر است؟

"نه، هیچکس تفاوت نداشت: یک پسر یا یک دختر، همه حساسیت و عشق هر دو را به ما ریختند. و در حال حاضر در Andryusha و Grisch. برای کودکان، چنین شادی زمانی که آنها مردم زیادی را دوست دارند.

- هیچ کس به مادر گفت که او نیز شما را ضبط می کند؟

- نه. مادر من تمام دوست دخترم همان دیوانه ای است که بر روی نوزادان خود درک می شود. و این طبیعی است. در تمام محیط زیست ما، کودکان محسوب و طولانی مدت. به نظر من به نظر می رسد که در هر خانواده نسبتا مرفه، آن را در مورد یکسان است. و می گویند که شما می توانید عبور یا گرفتن ... به نظر می رسد به من به نظر می رسد که پولگری فقط یک بی تفاوتی به کودک است، زمانی که همه به او اجازه می دهد به: تماشای کارتون بی نهایت، با اسباب بازی ها تردید، اما آنها توجه، مراقبت، عشق نیست . ضروری است که مزایا و نتیجات مادی را تحمل نکنیم. شما همچنین می توانید خواستار آن باشید، اما چون دوست دارید، زیرا شما می خواهید فرزندتان شرمنده باشد که چیزی را انجام دهد. شدت عشق دخالت نمی کند، این همه فرآیند تربیتی است.

لباس، بلومارین؛ مولی، استوارت ویتزمن؛ گوشواره و حلقه، همه - Tous

لباس، بلومارین؛ مولی، استوارت ویتزمن؛ گوشواره و حلقه، همه - Tous

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار نور: آنا Kaganovich

- و شما به یاد داشته باشید برخی از نوع کودکان، سوء رفتار نوجوان، که پدر و مادر بسیار حفاری، مجازات؟

- مطمئن. در خانواده ما، پاپ همیشه یک افسر پلیس خوب بوده است، و مادر سخت است. (لبخند می زند.) او قادر به افزایش صدای من نبود. کلاس تا هشتم، من به خوبی مطالعه نکردم، درس های رفتم، برای برخی از موضوعاتی که من عملکرد علمی بد داشتم. و در برخی موارد، مامو به مدرسه دعوت شد، آنها گفتند که دیگر نمی توانست ادامه یابد، لازم است وضعیت را به نحوی حل کند، و آنها پیشنهاد کردند که فکر کنند که چگونه آن را با هم ترکیب کرده و بر من تاثیر بگذارد. او به مدت طولانی با او صحبت نمی کرد، جسورانه، ظاهرا ناراحت بود، آن را ناراحت کرد و گفت: "بنابراین، دختر کوچک شما ضعیف،" Troika "در اینجا،" دو "در اینجا، معامله!" و آنها بر روی آن تصمیم گرفتند، تنها زمانی که آن را برای همه مقالات بد بود، و مادر به وحشت آمد، چرا که نه یک رویا نمی دانست روح چه اتفاقی می افتد.

- و چه، دفتر خاطرات مامان هرگز تماشا کرد؟

- من نیز احمق نیستم، دفتر خاطرات من به ترتیب، با توجه به ایده های من. همه چیز که نیاز به تعریف بود، که مورد نیاز نیست - پاک شده است. (می خندد.) و مادرم به شدت ناراحت شدم و خیلی فریاد زدم، اما او فقط فریاد زد، سعی کرد به ذهنم برسد. من توضیح دادم که شما باید مدرسه را به خوبی به پایان برسانید، در غیر این صورت من احمقانه، تحصیل کرده ام و نمی توانم کار خوبی برای حفظ زندگی شایسته باشم. او گفت: "به نظر می رسد که من برخی از چیزهای عجیب و غریب استدلال می کنم، اما در واقع این است! در نهایت، فکر می کنم چه نوع وحشی - شما یک دختر از چنین افرادی محترم در شهر خانواده است، اما شما مانند یک کودک بی دقتی رفتار می کنید که دستان خود را ضرب و شتم. ما خیلی دوستت داریم، ما خیلی در شما قرار می دهیم. بیایید سعی کنیم درک کنیم که برای شما سخت است، من دوست ندارم، ما می توانیم معلمان را بپذیریم، اما شما باید بلند شوید، و نه برای ما، بلکه برای خودتان. شما باید ذهن خود را بپذیرید و در مورد آینده خود فکر کنید. " من به شدت به من کار کردم، به یاد داشته باشید که من در اشک فریاد زدم: "اوه، خدا! من خانواده ام را از بین می برم! " و پدر از من دفاع کرد و گفت: "هیچ چیز وحشتناک نیست، دختر می تواند احمق باشد، مهمتر از همه، خوب بودن،" مادر به او سر داد: "میشا، چه چیزی صحبت می کنید؟! چه کسی نیاز به آن خواهد بود احمقانه؟ " از حالا به بعد، او برای من بلند شد تا من تا پایان دوره یازدهم به طور کامل گسترش نیافتم. من با چنین اشتغال ای ارائه شد که پس از مدرسه من یک معلم داشتم، سپس دوم، سپس من خوردم، سوم، سپس درس گرفتم و به خواب رفتم. به طور کلی، به طوری که برای سه کلاس من از مدرسه فارغ التحصیل شده بود، من از مدرسه فارغ التحصیل شدم و آلمان در تقریبا چهار سال آموختم، هرچند که او مشکل ترین موضوع را داشت. من یک معلم بسیار سرد را به آلمانی استخدام کردم و اکنون فقط این زبان را تحسین کردم. و معلم مدرسه من فوق العاده بود - Lyubov Alexandrovna Ravikovich، ما تا کنون از روابط حمایت می کنیم. اگر من از این موضوع پرسیدم که موضوع محبوب ترین در مدرسه بود، من می گویم که آلمانی. من برای تبادل دو بار به آلمان رفتم، در مونیخ، به طور کامل در آلمان صحبت کرد. وقتی احساس کردم که من داشتم، چنین احمقانه ای نداشتم، پس از آن خوشحال شدم که طعم یادگیری را احساس کرد و شروع به یادگیری کرد. برای آن مادر، دیوانه سپاسگزار است.

- و با اندروز هرگز مجبور به اعمال سختی بود؟

- من هنوز نمی توانم وضعیت را تصور کنم که من نیاز به جمع آوری تمام اراده من در مشت (من بسیار آرام، و من را از خودم بسیار دشوار) و پیدا کردن نیروهای اخلاقی به طور ناگهانی تبدیل به بسیار سخت و به راحتی با کودک شروع می شود صحبت. اما اگر لازم باشد، باید آن را داشته باشیم، زیرا این نیز یک تظاهرات عشق است، که مادر من حرکت می کند. پس از همه، او می توانست بگوید: "زنده، همانطور که می خواهید، این مشکلات شما است."

- دشوار است تصور کنید شما یک شکست، درس های قدم زدن ...

- بله، من فقط چنین چیزی بودم. این چیزی است که در حال حاضر من یک کمال گرایی وحشتناک هستم، من یک سندرم پیشگام دارم، من این ویژگی در زندگی هستم. اما در مؤسسه تئاتر، تمام رشته ها رفته بودند، که برای من پیچیده بودند، و من قبلا تنها با آنچه که واقعا آن را دوست دارم مشغول بودم. این موسسه با دیپلم قرمز فارغ التحصیل شد، صد درصد طعم و مزه برای یادگیری را احساس کرد. و حالا من آن را ترک کردم، من دوست دارم به گوش دادن به برخی از سخنرانی، چیزی برای خواندن، پیدا کردن ...

- شما درگیری ها را دوست ندارید اما در عین حال در بسیاری از مواردی که شما ناامید کننده ای نیستید. چطور ترکیب می شود؟

- در هر وضعیت، همه چیز به صورت جداگانه است. اگر شما توسط من مجرم، پس من دست بر روی آن هستم. من دوست ندارم زمانی که آنها دیگران را توهین می کنند، کودکان یا افراد قدیم را مجازات می کنند. من می توانم با کسی در خیابان شروع کنم. من به یاد می آورم که چگونه من در ایستگاه به ارمغان آورد وقتی که مرد مست شروع به رسیدگی به یک دختر بی رحم کرد. Polvokzala گوش خود را بالا برد، برای پلیس رفت، که نزدیک بود، اما حتی چشم به آنجا نگاه نکرد. به طور کلی، کافی نبود، او خودش بیمار بود. وقتی بی عدالتی را نسبت به دیگران می بینم، به من توهین می کند، حتی سوختگی می کند. و من خیلی کار نمی کنم

- و اگر مادر شما در صورتی گفتگو کند؟

- مامان - این نیز هست اما، احتمالا، من می روم و چیزی از سری گفتم: "آن را با توجه به درمان ..."، زیرا خشم من معمولا بی سر و صدا ظاهر می شود. اگر چه من واقعا نمی دانم، و شاید من چشم ها را خراشیده ...

- چگونه در دیگران مسئولیت پذیری را حمل می کنید؟

- این چیزی است که من نفرت دارم هنگامی که آنها از من میپرسند: "بیشترین افراد را بیشتر دوست دارید؟" - من جواب می دهم که بی مسئولیتی، غفلت، نگرش و نگرش غفلت به کار. مهم نیست که چه چیزی، چه شما یک نگهبان هستید، چه کسی بد است، یا یک پیشخدمت که عینک را پاک می کند یا فردی که بالاترین موقعیت را اشغال می کند، من نمی توانم آن را تحمل کنم.

کت و شلوار، بوترو؛ کلاه، Misenscene؛ مولی، استوارت ویتزمن؛ گوشواره و گردنبند، همه - Tous

کت و شلوار، بوترو؛ کلاه، Misenscene؛ مولی، استوارت ویتزمن؛ گوشواره و گردنبند، همه - Tous

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار نور: آنا Kaganovich

- و اگر یک فرد نزدیک همیشه دیر شود، وعده داده نمی شود؟

"من فقط عصبانی هستم - و همه، اما، خدا را شکر، در خانواده ما، ما همه را بسیار دقیق و مسئول داریم". همانطور که برای دوستان که کمی رقیق شده اند ... افرادی هستند که به طور مداوم دیر شده اند، به شدت از خودم بیرون می آید، اما چه باید بکنید؟ من کمی و آرام خواهم شد. (لبخند می زند

- در حال حاضر، در اصل، بسیاری از سهولت بیش از حد و اختیاری در رابطه افراد، از جمله بین یک مرد و یک زن ...

- به طور کلی، "سبک" و "آزادی" - کلمات بسیار خوب است. هیچ چیز نمی تواند بهتر از روابط آسان باشد که در آن یک آزادی خاص وجود دارد. اما من برای ارزش های خانوادگی سنتی هستم. و به طور کلی، در هر رابطه نزدیک، شما باید بتوانید صبر کنید، تحمل، ببخشید، مهربان باشید، مراقب باشید، مراقب آنچه که ما داریم. لازم است مربوط به این به طور جدی و مسئولانه تر باشد، زیرا بسیار آسان است برای از دست دادن و نابود کردن، و حفظ آن بسیار سخت تر است.

- چگونه در مورد ازدواج مدنی احساس می کنید؟

"من خوشحالم که متوجه شدم که ما یک خانواده در هر معنا از این کلمه هستیم که من یک زن هستم که من یک شوهر دارم، و ما فرزندان داریم." و برای کسی این کاملا اساسا نیست، اما در عین حال مردم برای مدت طولانی زندگی می کنند و برای عشق، این اتفاق می افتد، و تمام زندگی آنها. لازم است به راحتی هر دو عمل کند.

"به نظر من به نظر می رسد که برای حفظ احساسات به تحسین و افتخار بسیار مهم است، و من آن را در هر کلمه در مورد ماکسیم احساس می کنم ...

- البته، این مهم است! به نظر من، شما همسر هوشمند نیستید یا نه یک شوهر هوشمند، اگر نیمه دوم خود را تحسین نکنید. (لبخند می زند.)

ادامه مطلب