ولادیمیر خوتینکو: "من همسرم را فریاد زدم:" من یک هنرمند مردمی هستم، چگونه با من صحبت می کنی؟! "

Anonim

به زودی آنها سالگرد را جشن می گیرند - بیست سال زندگی با هم. کلاسیک دو نیمه که مکمل و پر انرژی یکدیگر را تغذیه می کنند. با هم در خدمت (Tatyana Yakovlev - یک فیلم برجسته، یک معلم، به عنوان یک سردبیر در نقاشی های شوهرش کار می کند) و در خانه. آنها فقط تنها با هم استراحت می کنند - یکی از آنها بی علاقه است. و اگر آنها مجبور به مدت کوتاهی باشند، آنها چندین بار در روز نامیده می شوند. پاریس مناظر عشق در حال ظهور خود را تبدیل کرد، و اولین "خانه" یک هتل با نام عاشقانه Le Home است.

شاید این در حال حاضر یک افسانه است، اما همه چیز درست همانطور که در "عجیب و غریب سرنوشت" آغاز شد، جایی که لوکاشین گفت: "و شما برای اولین بار آن را دوست نداشتید ..."

ولادیمیر ختینیکو: "نه، این افسانه نیست، بلکه نثر است. هنگامی که من سعی کردم نشانه هایی از توجه را ارائه دهم، به چنین نگاهی ختم شدم، که تنها در دخترانی که در انگلستان بزرگ شده بود، می توانستند. در Tanechka، والدین در سفارت کار می کردند. "

و کجا این نگاه را گرفتی؟

ولادیمیر: "در آناپا".

تاتیانا Yakovleva: "ما ابتدا نگاهی به جشنواره فیلم در سال 1996 کردیم."

ولادیمیر: "تانیا تصویر را نشان داد، و او خیلی با افتخار ایستاده بود - مانند محل پیشانی. من آماده بودم برای هر کسی مبارزه کنم، و حتی بیشتر شبیه آن، مثل من. "

اما فاک جذاب ...

ولادیمیر: "من به نظر نمی رسید جذاب، او فقط من را دوست نداشت، و این آن است. و سپس سرنوشت مداخله کرد. "

تانیا، ولادیمیر ایوانویچ واقعا به نظر می رسید دمار از روزگارمان درآورد؟

تاتیانا: "بله، به نظر من بود که آن را بسیار اعتماد به نفس داشت، و سپس حتی فیلم های ولدینا را نمی دانستم. نه به اندازه ای که من می خواهم نویسنده باشم. (می خندد.) و سرنوشت ما تمام جلسات تصادفی، جلسات تصادفی را پرتاب کرد. در حقیقت، برای اولین بار ما در جشنواره فیلم مسکو در ماه ژوئن دیدیم، به اعتباربخشی عکسبرداری کرد. و حتی به نظر من بود که او بدون صف معلوم شد که در مقابل من بود. (می خندد.) سپس در ماه اوت، با هم به "سینما" رسید. من با ما پس از آن Rector از Vgika الکساندر Vasilyevich Novikov بود و شگفت زده شد که ما حتی ملاقات نکردیم، و ولادیمیر به ما نزدیک شد و شروع به انتقاد از کل برنامه کرد. و از آنجا که من نماینده فیلم "اسکار" اولین شوهر من Sebastian Alarcon، پس از آن این همدردی برای "لعنتی" اضافه نکرد. سپس من علاوه بر معاون رئیس جمهور Vgika از شرکت تلویزیونی Skip-Film کار می کردم و در ماه سپتامبر ما به تالین دعوت شد، جایی که ما مجبور شدیم توافقنامه بین ایالتی را در مورد توسعه سینما امضا کنیم. و نزدیک شدن به قطار، من دیدم ولادیمیر ایوانویچ دوباره ... "

ولادیمیر: "من در قطار ایستاده ام، در مقابل کوپهم. تنها و متفکر به نظر می رسد پنجره و فکر می کنم که چیزی باید به طور قطع در زندگی تغییر کند. "

ولادیمیر خوتینکو:

در منطقه تیراندازی فیلم چارلی چاپلین "شاهزاده خانم از هنگ کنگ". در عکس (از سمت چپ به راست): ماریا میرونوا، والنتین پلو، چارلی چاپلین، سوفی لورن، پدر و مادر تاتیانا ویتالی نیکولایویچ و ناتالیا الکساندرونا، Rostislav Kratatt (در پس زمینه). لندن،

ایا ازدواج کرده ای؟

ولادیمیر: "بله، من پس از آن یک بحران در زندگی خانوادگی داشتم. و به طور ناگهانی من می بینم که چگونه دختر رویای من، غیر قابل دسترس، در یک باران بارانی بژ در حال ظهور است، و در سر به سر می برد: "یا در حال حاضر، و یا هرگز. من او را در مراحل ملاقات خواهم کرد، من به افزایش کمک خواهم کرد و بنابراین ما یک رابطه برقرار خواهیم کرد. " ما هیأت بزرگی داشتیم، همه ما در یک ماشین رانندگی کردیم. و سپس Tatyana Vitalevna چشم های خود را بالا می برد و می گوید بنابراین ناامید می شود: "و شما اینجا هستید ..."

تاتیانا: "بله، ما این عبارت را به یاد آوردیم. دقیق تر، من گفتم: "و شما دوباره اینجا هستید." (خنده) فقط به نحوی آن را بیرون کشید. "

آیا شما را تحریک می کند؟

ولادیمیر: "بله، و پس از آن من قبلا به طور مداوم عمل کرده ام. من آن را گفتگو، آهنگ ها گرفتم. با هری باردین، من به معنای واقعی کلمه رسیدن، به عنوان مثال، در تارتو، عجله، در تارتو و آواز خواندن تمام راه. "

تاتیانا: "من به یاد می آورم:" یک دختر بور در یک بلوز سفید، جایی که شما، دیزی من ... "(آواز می خواند.)

ولادیمیر ایوانویچ ازدواج کرد. و تو، تانیا؟

تاتیانا: "من نیز ازدواج کردم. و آنها نیز مشکلی داشتند. بنابراین، در قطار ما یک جلسه سرنوشت ساز داشتیم. "

ولادیمیر: "بله، سرنوشت ما را کاهش داده است، کاهش یافته است."

تاتیانا: "شاید همه ما همه و سفر کنیم. آپارتمان ما یک کوچک داریم، تمام پول به آن می رود. "

ولادیمیر: "بیشتر همه چیز بزرگ توسعه یافته است. اما ما هنوز با برخی از تعهدات مرتبط هستیم. و آنها به فرانسه دعوت شدند، سپس یک طرفدار فیلم عالی تولید کنندگان و مدیران، یک رویداد بسیار جدی بود که در شهر استخوان انجام شد (این بورگوندی است). و سپس من و تولید کنندگان بود. و من دیگر نمی خواستم به هر جا بروم و سازماندهندگان را نام ببرم ... "

آیا همه شما به سرعت رشد کرده اید؟

ولادیمیر: "بله، در ماه اکتبر، یک ماه پس از تالین بود. سازمان دهندگان موافقت کردند. و با هم ما به یک سفر عاشقانه رفتیم. عروسی آن را دشوار است به آن تماس بگیرید، اگر چه اگر مورد نظر ممکن است. و این بون و پاریس بود. تانیا برای اولین بار صدف را خورد، که او دوست ندارد. "

تاتیانا: "ما در پاریس ماندیم و به گران کافه رفتیم، جایی که فیلم یک بار شروع شد. ما او را دوست داریم و به پاریس می آیم، همیشه به آنجا برویم. فقط صدف ها من آن را نمی خورم! "

ولادیمیر: "و ما در یک هتل کوچک زیبا در بون زندگی کردیم، آن را به نام لو، که همچنین سرنوشت بود!" (لبخند می زند.)

تاتیانا: "پاییز بود، کل هتل با گل ها، شاخ و برگ طلایی استفاده شد. پس از آن، ما سه سال به مدت سه سال به آنجا سفر کردیم. این تاسف است که در حال حاضر این اصلاحات فیلم وجود ندارد. "

شما به نحوی گفتید که اولین محل اقامت مشترک یک بررسی بسیار مهم است ...

ولادیمیر: "بله، شما به درستی یادآوری کردید. مردم بالغ عادت های خود را دارند. من متقاعد شده ام که ممکن است روابط را تحت تاثیر قرار دهد و نیاز به تایید دارد، که قوی تر خواهد بود. و این اولین تجربه در هتل با نام نمادین Le Home معلوم شد بسیار خوب است. ما متقاعد شدیم که ما با هم بزرگ بودیم. علاوه بر این، چیزهای مختلف لمس ما را با ما، نه تحریک ".

تاتیانا: "ما هر دو برای دقت هستند، چیزهای پراکنده را دوست ندارم. بنابراین برای این هجده سال، ولدیا همیشه پیش از من می شود. حتی اگر شما نیاز به بیدار شدن از شش صبح، آن را در نیمه ششم افزایش می یابد. و خودم صبحانه را آماده می کنم، زیرا من فقط پنیر را بخورم، گاهی اوقات فرنی، ولدیا او پخت و پز است. و آنچه جالب است، او در همه آماده نیست. و اکنون من به پخت و پز موفق شدم، که به نظر می رسد از من آگاه است. "

ولادیمیر: "Tanechi Brilliant Broth. به نظر می رسد که این به سادگی است، و در واقع فرانسه می داند که آماده سازی سوپال نیاز به بالاترین خلبان دارد. او می تواند سوپ سبزی را بر روی آن آماده کند، و بورچ اوکراین. "

تاتیانا: "و Volodya یک ظرف شرکتی است - سوپ ترش است."

ولادیمیر: "و ما شروع به آماده سازی آنها کردیم. در رپرتویور من، سوپ قارچ. گوشت ما عملا در حال حاضر نمی خورد، اما قبل از وجود یک ظرف کورونا - گوشت با گوجه فرنگی. گاهی اوقات تانیا از من می خواهد کاتلک ترکیه را با مرغ بپوشاند. مادر من فوق العاده کتلت را ساخته است، من فکر می کنم من از او پیشی گرفتم، اما کمی نزدیک شد. به یاد داشته باشید که او پیاز را در آنجا قرار می دهد، نان، سبز، گاهی اوقات هویج و سیب زمینی را اضافه می کند. بنابراین من آنها را به منظور، اما تنها دو در نیم سال است. "

ولادیمیر خوتینکو:

با Annio Morricon در ارائه فیلم "عقاب طلایی" برای فیلم "72 متر". عکس: آرشیو شخصی از ولادیمیر خاتیننکو و تاتیانا یكولووا.

و اعتیاد شما در سفر و استراحت نیز بلافاصله همخوانی داشت؟

تاتیانا: "در این سلیقه ها کاملا همزمان بود."

ولادیمیر: "این نیز به درک متقابل کمک کرد. و ما به زودی فقط با ایتالیا عاشق شدیم - در رم به خصوص ".

تاتیانا: "در ابتدا ما به جشنواره ها با نقاشی رفتیم، سپس شروع به سفر به خودمان کرد. و در حال حاضر بدون این نمی تواند دیگر. رم تقریبا دومین خانه ما شده است. ده سال پیش، Volodya برای حذف تصویر، یک پروژه مشترک از واتیکان و کلیسای ارتدوکس روسیه "زیارت به شهر ابدی" ارائه شد، و رم با یک طرف کاملا غیر منتظره باز شد. ما آنیو Morricon را ملاقات کردیم، که موسیقی را به تصویر "72 متر" نوشت. ما همیشه در همان هتل در نزدیکی واتیکان متوقف می شویم. میزبان و شوهرش دوستان ما شد. در اینجا ما حتی در خیابان ها پیدا خواهیم کرد و سلام می کنیم. در رم، ما احساس خوبی داریم، ولدیا یک سناریو را نوشت. "

ولادیمیر: "شما در آنجا پرواز می کنید، از فرودگاه بروید و برخی از انواع احساس خستگی را در مقابل محیط زیست تجربه کنید ... این یک احساس توضیحی نیست، به سادگی به احساسات، به اشک. به طور شگفت انگیز: من مرد آلتایی هستم و خیلی دوستت دارم. اما چرا من احساس رومی هستم، مثل اینکه من آنجا هستم؟ من نمی توانم این را منطقی توضیح دهم. "

چگونه موقتا را دیدم؟

ولادیمیر: "این نیز سحر و جادو است. من بسیاری از لحظات را در زندگی ام داشتم ... من قبلا فیلم "72 متر" را نصب کردم، و هیچ ایده ای وجود ندارد. معمولا، من ایده ای از موسیقی را در ابتدا به نظر می رسد، برای من بسیار مهم است که بتوانم تصویر را بشنوم. و در حال حاضر تولید کنندگان خواسته می شود که مواد کمی نصب شده را نشان دهند، من فکر می کنم: "خوب، لازم است برخی از ملودی را قرار دهید. من در خانه برخی از نوع دیسک Annio Morricone را می بینم. " من یک دیسک از فیلم "مالن" کردم، من آن را قبلا نمی بینم. من فکر می کنم من سعی خواهم کرد: مناسب خواهد بود - مناسب نیست ... و من احساس ترس از این واقعیت است که این موسیقی است که من نیاز دارم. من نمی توانم صبح بخوابم تا صبح به مجمع بروم، این موسیقی را زیر تصویر قرار دهید. و همه چیز، من احساس می کنم، مناسب است، اما حتی بدتر می شود، زیرا جایی که موریسون، و جایی که ما هستیم. من مواد را به تولید کنندگان نشان می دهم، این کانال اول، آناتولی Maximov بود. و او می پرسد: "و چه کسی آهنگساز است؟" - من می گویم: "Ennio Morricon". و آناتولی، به هیچ وجه خجالت نکشید، به کامپیوتر صعود کرد. ما متوجه شدیم که Morricon هفتاد و پنج ساله، او قبلا چهارصد و پنجاه نقاشی دارد. بعد از مدتی خواسته شد نامه ای به او بنویسم. و متوجه شدم که این تنها سه پیشنهاد است. "فیلم من، مانند کشور من، نیاز به زیبایی و امید دارد. این همه در موسیقی شما است. "

سپس ما به فلورانس رفتیم. من به اصل اصلی داوود در گالری آکادمی می روم: میکل آنژ، این سنگ مرمر، احساسات غرق می شود. و سپس تماس: "Morricon روز بعد از فردا در انتظار شما در رم". هنگامی که ما به آهنگساز آمدیم، شطرنج بازی کرد. من هنوز نمی دانستم که این شور و شوق دوم اوست. او پرسید چه نوع موسیقی. من جواب دادم که برای فیلم "مالن". او گفت: "بیهوده. حالا شما ترک نمی کنید. " اما او دوست داشت که این موسیقی اوست. او یک زن دارد که با او زندگی می کند، ماریا، یک زن کاملا خیره کننده زندگی می کند. آنها مواد را تماشا کردند ... و او را به نوشتن موسیقی کرد! من می خواستم او را به بچه ها با "Kursk" اختصاص دهم، در یک زمان آنها این داستان را تکان دادند. به طور کلی، فوق العاده بود! اینجا برای چنین هدایایی من عاشق زندگی هستم. "

ولادیمیر و تاتیانا معتقدند که ازدواج ها در بهشت ​​انجام می شود. ریاست عروسی، 17 ژوئیه 1998. عکس: آرشیو شخصی از ولادیمیر خاتیننکو و تاتیانا یكولووا.

ولادیمیر و تاتیانا معتقدند که ازدواج ها در بهشت ​​انجام می شود. ریاست عروسی، 17 ژوئیه 1998. عکس: آرشیو شخصی از ولادیمیر خاتیننکو و تاتیانا یكولووا.

شما تقریبا بخشی از تاتیانا نیستید ...

تاتیانا: "ما بخشی از آن نیستیم. اگر من چند ساعت را ترک کنم، من Volodya ده بار تماس می گیرم: "کجا هستی؟ چطور؟ "اگر من به جایی رفتم و بیش از دو ساعت آنجا رفتم، پس من او را صدا می کنم تا نگران نباش."

ولادیمیر: "من مطمئن هستم که چرا اولین تلفن همراه را خریدم. (لبخند می زند.) به منظور صحبت با تانیا. "

زمانی که مردم بومی من به اندازه کافی ارتباط برقرار می کنند بسیار نزدیک به من هستند.

تاتیانا: "پسر من می گوید (ما هر روز او را می خوانیم) که من آن را کنترل می کنم. و من توضیح می دهم که این نیست که این نگرش های عادی از عزیزان است. اگر چه او همیشه، زمانی که از کار سوار می شود، می نویسد: "Mamit، من از طریق خیلی از خانه خواهم بود." او من را "Mamita" می نامد، او ریشه های اسپانیایی دارد. می گویند "مامان" کمی کودکانه است، و در زبان دیگری به نظر می رسد عجیب و غریب است. من هر روز مادر خود را می خوانم من فکر می کنم که بین افراد بومی باید چنین ارتباطی داشته باشند، و نه رسمی، یک بار در هفته. "

آیا شما نزاع دارید؟

تاتیانا: "ممکن است درگیری ها تنها در مسائل خلاقانه رخ دهد. از آنجا که من می خواهم مستقیم باشم و برای من با عبارات ظریف بسیار دشوار است. و Volodya گاهی اوقات آزار دهنده است که من با او به عنوان یک دانش آموز صحبت می کنم. "

ولادیمیر: "گاهی اوقات من را خشمگین می کند. من شروع به فریاد: "همانطور که با من صحبت می کنید، من هنرمند مردم هستم!" (می خندد.) و تنها پس از آن من می بینم که چیزی در انتقاد یا شورای او وجود دارد. "

تانیا در هر عکس کار می کند؟

ولادیمیر: "بله، او سردبیر رسمی است. او تحصیلات خوب و طعم فوق العاده ای دارد. او سینمای جهان را بسیار خوب می داند، سطح آن. و از آنجایی که ما هنوز هم برای فیلم های با کیفیت بالا تلاش می کنیم، دارای معیارهای بالایی است. درست است که او گاهی اوقات از بین می رود، آن را می سازد، زیرا هر فرد دارای گاوهای طعم و مزه خود است، اما به طور کلی Pah-Pah-Pah. به عنوان مثال، در "پاپ" من واقعا Seryozha Makovetsky را نمی بینم، به نظر می رسید که او با نینا USATOVA بسیار ترکیب نخواهد شد، که برای نقش شخصیت سر همسرش تایید شده بود. اما Tanechka تمام من را نوشید، در مورد سری ها دیدم و در نهایت درست بود. حالا من علاوه بر او، کسی را در این نقش نمی بینم. بله، و در فیلم جدید "وارثان"، ایده او بود که لئونید بیچوین را در نقش اصلی دعوت کند. تانیا تقریبا هر روز بر روی مجموعه. اگر چه من واقعا دوست ندارم زمانی که شروع به صحبت کردن با املای چیزی در روند فیلمبرداری. من حتی از مردم از سایت خارج شدم. هنگامی که نویسنده اسکریپت را هنگامی که شروع به گفتن کرد، قرار داد: "من خیلی نوشته ام." اما زمانی که تانیا نزدیک است، احساس آرامش می کنم. "

شما با هم کار می کنید آیا شما هرگز به طور جداگانه سکوت نکرده اید؟

ولادیمیر: "نه، هرگز به ذهن نرسیده است. (می خندد.) من هرگز احساس نکردم که از او خسته شدم. "

و در آن، زندگی دیگر آن بود؟

ولادیمیر: "قوانین دیگر، در هر مورد متفاوت بود، اما دیگران. سپس به راحتی می توانستم جایی را ترک کنم. "

وقتی زندگی خود را تغییر دادید، دختر شما چند ساله بود؟

ولادیمیر: "چهارده ساله. و آنها بلافاصله به آمریکا رفتند. همسر سابق از اجازه خواسته بود، من به طور طبیعی دادم. ما، خدا را شکر، رابطه با دختر حفظ شده است. ما مربوط می شویم، به او کمک کردم. او برای مدت طولانی در آمریکا زندگی می کرد، پس پنج سال به بالی. او یک هنرمند است که در جواهرات مشغول به کار است. در حال حاضر در برلین زندگی می کند. ما اخیرا سفر کردیم، به نظر می رسید که آنها با دوست پسر که در آنجا مرتب شده اند، به نظر می رسید. با این حال، نزدیک تر از بالی است، ما هرگز آنجا پرواز نمی کنیم. هر کس به دنبال راه خود است. اما من هرگز با دخترم مشکلی نداشتم، ما دائما در تماس با او بودیم. "

ولادیمیر خوتینکو:

تاتیانا نه تنها یک همدم زندگی است، بلکه یک سردبیر در تصاویر خاتینکو است. تیراندازی "72 متر". عکس: آرشیو شخصی از ولادیمیر خاتیننکو و تاتیانا یكولووا.

همانطور که می فهمم، تانیا، شما نیز هیچ مشکلی با پسرم نداشتید.

تاتیانا: "من رابطه اعتماد با پسرم داشتم. او گفت: "مامان، این زندگی شماست، مهمترین چیز این است که شما خوب بودید."

ولادیمیر: "اینجا، خدا را شکر، همه چیز انسان است. دنیس با دختر من در شبکه های اجتماعی بازنویسی می شود. آنها به عنوان بستگان ارتباط برقرار می کنند. "

تاتیانا: "و، به هر حال، دنیس شروع به شلیک یک فیلم با ایلیا (پسر ولادیمیر ایوانویچ، مدیر فیلم Ilya Khotinenko - تقریبا. Auth.)

ولادیمیر: "بنابراین ما خانواده داریم."

بنابراین شما واقعا دنیس را دوست داشتید؟

ولادیمیر: "لازم است از او بپرسید، اما اکنون ما حتی با هم کار می کنیم. او "شیاطین" را به عنوان اپراتور و "وارثان" گرفت. (تصویر بر روی صفحه نمایش می رود. - تقریبا. auth.)

تاتیانا: "و قبل از آن، او هنوز فیلم" جاسوسی "را برداشت، که او چندین جایزه دریافت کرد برای" عقاب طلایی "نامزد شد. سپس او با مدیر مشهور هالیوود، رنی هالین کار کرد، تصویر "رمز و راز گذر دیاتلوف" را برداشت.

تانیا، انتخاب شما از دنیس تایید شده است؟

تاتیانا: "تایید شده است. اولین کسی که درباره رمان ما گفتم، دنیس بود. او شانزده ساله بود و مدرسه را به پایان رساند، آماده شد تا در VGIK عمل کند. و او گفت: "مامان، مهمتر از همه، به طوری که شما خوشحال هستید." و من همیشه یک عکس قبل از چشمانم دارم - زمانی که ما به عروسی در معبد مادر خدا در "ریگا" وارد شدیم، به یاد می آورم پسر تنها در دروازه با گل ها به یاد می آورم. هیچ کس دیگری نبود، و او منتظر ما بود. "

و شما همگی با هم زندگی کردید؟

تاتیانا: "هرگز با هم زندگی نکرد. پدرش پس از آن به شیلی رفت و دنیس تنها زندگی کرد. سپس او به سرعت ازدواج کرد و همچنین به سرعت طلاق گرفت. به ما مراجعه کرد. "

ولادیمیر ایوانویچ، و شما از تانیا رسما قبل از عروسی ازدواج کرد؟

ولادیمیر: "البته. این قانون در کلیسای ما است. اولین نقاشی، سپس عروسی. ما یک بار شلوغ هستیم، اگرچه آنها قبلا ازدواج کرده اند. "

اما شما حریف روابط رسمی نبودید؟

ولادیمیر: "نه، به طور کامل. البته این موضوع شخصی از همه است. اما من معتقدم که در غیر این صورت با زندگی، فدراسیون - امروز من با یکی، فردا از سوی دیگر زندگی می کنم. اگر ما در مورد عروسی صحبت می کنیم، این به طور کلی ازدواج در بهشت، ارتباط عرفانی است. این به این معنی است که مردم قبل از خدا تعهدات خاصی را انجام می دهند. "

مارینا Zeltser

ادامه مطلب