Ksenia Surkov: "من عاشق روشنفکران هستم"

Anonim

او دارای شکل مینیاتوری، چانه با قلب و چشم های هوشمند بزرگ است. این در مقایسه با JOUND JODY FOSTER و Kristen Stewart است. و درست مثل همکار هالیوود او، Ksenia Surkov یک پزشک جوان بود، که در سریال تلویزیونی "مدرسه بسته" و "اولگا" ظاهر شد. نقش نوجوانان شورش به طور کامل در بازیگر موفق، و اعتقاد ندارند که او سی و یک است. درباره درام های عشق با تجربه، باز کردن آمریکا و غوطه وری غیر منتظره در حرفه Sommelier - در مصاحبه.

- Ksenia، چه احساسی شما را به کار بازگرداند؟

- من هنوز هرگز به کار برگشتم، به نظر من. (می خندد) هنوز در حالت تفریحی پس از قرنطینه. در خاكاسیا، Krasnoyarsk بود، به Kaliningrad پرواز کرد - درست مثل آن. تمایل به سفر وجود داشت، مکان های جالب در روسیه را ببینید - زمانی که دیگر، به این دلیل که مرزها بسته شده اند. پیشنهادات برای کار وجود دارد، من نمونه ها را می سازم، اما بدون نوعی هیجان.

- شما از این هنرمندان نیستید که به خاطر مکث در کار می گذرد؟

- من قبلا تجربه خود را آموزش داده ام. من نمی دانم که همکاران جوان من (لبخند)، اما کسانی که برای مدت زمان طولانی کار کرده اند، باید این طرف حرفه ای را بگیرند: ما ضخیم است، سپس خالی است. و هیچ چیز وحشتناک در این وجود ندارد. وقتی که من هنوز خیلی جوان بودم (مهم نیست که چقدر خنده دار بود)، من واقعا خیلی تجربه کردم، از سوالات من پرسید: چرا هیچ نقش جدیدی وجود ندارد، شاید من یک بازیگر بد هستم، با حرفه ای اشتباه بود؟ اما پس از آن همه چیز به محل افتاد، من از صحت انتخاب من متقاعد شدم و در حال حاضر من به خوبی درک می کنم اگر یک شکست در تیراندازی وجود داشته باشد و شما می توانید به دنیای درونی من توجه کنید. در این حرفه غیرممکن است بدون اینکه یک ذخایر عاطفی و انرژی را از بین ببریم؛ چه چیزی پس از بازی؟ من احساس می کنم که پس از هر کار قابل توجه، شما نیاز به تعطیلات ماه برای دو یا سه برای دور از قهرمان خود و رفتن به نقش دیگری. اگر ما به عنوان مثال صحبت کنیم، در مورد تیراندازی در سریال تلویزیونی "اولگا"، فصل جدیدی که در پاییز در TNT شروع می شود، من کمی از "بیمار" پس از آنها، به دلیل آن بسیار احساسی عاطفی است.

- اما به نظر می رسد هیچ چیز به خصوص در سری "اولگا" به نظر نمی رسد.

- واضح است که بسیاری معتقدند که این یک تراژدی بالا در سبک شکسپیر نیست. اما مهم نیست که نوع ژانر سری یا فیلم، شما کار می کنید، و غوطه وری عاطفی در شخصیت هنوز صد درصد اتفاق می افتد. انرژی از بین می رود و بر روی مجموعه، زیرا ما با بسیاری از مردم تماس می گیریم. فصل جدیدی برای قهرمان من Ani Terentyeva بسیار مهم است، باید مشکلات جدی روانشناختی را حل کند، بلکه توسعه شخصیت نیز دارد. از یک دختر پرطرفدار و فریبنده دختر - به یک دختر آگاه تر و بزرگسالان. او سرانجام مسئولیت خود و دخترش را بر عهده می گیرد. و در فصل جدید، نوبت او مادر را نجات خواهد داد (شخصیت اصلی اولگا) از مشکلات و تصمیمات جدی. بسیار جالب است که سناریوها "افزایش" قهرمانان ما به طرح خیس می شوند و برخی از داستانهایی که برای ما اتفاق می افتد، بازیگران، در زندگی واقعی، با یک ترکیب به دست می آیند.

Ksenia surkov

Ksenia surkov

instagram.com/surkovaxenia/

- من خواندن این است که بسیاری از مردم شروع به نوشتن به شما در Instagram، به خصوص نوجوانان. آنها چه می گویند، چه مشکلی دارید؟

- نه تنها نوجوانان، مردم بالغ نیز. بسیاری از پیام ها به طور مستقیم وارد شدند. من همه آنها را خوانده ام، سعی می کنم پاسخ دهم. اگر شما فرصتی برای حمایت از کسی دارید، کلمات خوب بگویید، چرا؟ من می خواهم به مردم، مخاطبانم نزدیکتر باشم، زیرا در نهایت ما برای آنها کار می کنیم، سعی می کنیم آنها را مورد توجه قرار دهیم، به طوری که آنها نیز صدمه ببینند، در مورد قهرمانان ما، مانند ما نگران هستند. بسیاری از آنها نوشتند که خود انزوای خود را دشوار می دانست، زیرا کسی برای بستن یک ماه در آپارتمان با خانواده اش معلوم شد که یک آزمون واقعی است. من علاقه مند به صحبت با آنها بودم. ما همه در یک قایق هستیم، ما داستان های ما را تجربه می کنیم، و آنها مانند چیزی هستند. احتمالا ما، هنرمندان، عادت به درک خانه به عنوان محل نیرویی که در آن پس از فیلمبرداری با انرژی پر شده است، و مردم نزدیک با این موضوع دخالت نمی کنند. برای من نشستن در عایق خود را به یک مشکل بزرگ تبدیل نشد.

- تنهایی؟

- من مجبور شدم به محل اقامت دائم در نیویورک بروم. و هنگامی که چپ، یک اپیدمی در چین آغاز شده است، اما من امیدوار بودم که به چنین تاریخی جهانی تبدیل نشود که بر همه کشورها تاثیر می گذارد. و در نیویورک، وضعیت با کروناویروس بسیار دشوار بود. در برخی موارد، یک وحشت زده شد، و برای او دشوار بود. به نظر من به نظر می رسید که من در شهر قفل می شود، من تنها در یک اتاق سفید، بدون برقراری ارتباط با بستگانم، دوستانم نشسته ام. من برای و تصمیم گرفتم و تصمیم گیری را پذیرفتم و تقریبا آخرین پرواز را به مسکو پرواز کردم. او در قرنطینه خدمت کرد و به کشور رفت که تمام خانواده ها قبلا جمع شده بودند. کلبه تبدیل به یک رستگاری واقعی برای ما شد.

- در نیویورک، آیا شما برنامه های مرتبط با کار دارید؟

- بله، بسیاری از مدارس بسیار شیب دار وجود دارد، و برای من یک لحظه وجود داشت که من می خواهم یک نوار بالاتر در حرفه را بگیرم. چرا من یک بار به نقش در اولگا موافقت کردم - قهرمان خیلی شبیه به من بود که باعث کنجکاوی و هیجان خاصی شد. آیا چنین شخصیتی را ایجاد خواهم کرد که به طور قابل اعتماد به صفحه نگاه می کند؟ و اکنون من به این نتیجه می رسم که بسیاری از مردم من را به عنوان قهرمان من به من می اندازند و در جلسه ای که من به نظر می رسد، شگفت زده می شوم، یک دختر نسبتا هوشمند و بزرگسال است. (می خندد.) من می دانم که در امریکا من آسان نخواهم بود. چند داستان که ما در مورد بازیگران روسی که امیدهای زیادی را تغذیه می کنند، می دانیم، اما بدون دستیابی به هر چیزی، یا نقش های جزئی را بازی می کنند. اما هر کس راه خود را دارد، و من می خواهم از تمام امکانات استفاده کنم. بنابراین، به محض اینکه وضعیت در جهان کمی کم شود، قطعا یک حق دوم را خواهم ساخت. در واقع، کل وضعیت با Covid به ما آموخت که در اینجا زندگی کنیم و در حال حاضر، به قدردانی از آنچه که است. بنابراین من در حال حاضر در Svetlogorsk، در کنار دریا، و لذت بردن از هر دقیقه. (لبخند می زند.) و سپس - ببینید.

- شما قبلا در ایالات متحده آمریکا در دوره ایوانا چابباک تحصیل کرده اید، آیا آنها به شما چیزی دادند، جالب بود؟

- من یکی از اولین بازیگران ما بود که به آنجا رفتند، در سال 2012 بود. این سفر فقط با بحران جدی درونی همراه بود - من می خواستم ایمان به خودم، در استعداد عمل من، به خودم بازگردم. و من می توانم بگویم، من به من کمک زیادی کردم. من درس نهایی را به یاد می آورم، به لطف معلمانش با اشک ها. آنها کمی ترسناک و شگفت زده شدند: "شما، روس ها، کمی دیوانه. شما زیبا، بازیگر با استعداد هستید. خودتان را تردید نکنید! " همه ما دوست داریم بیش از حد به چشم پوشی کنیم. اما من نقاشی را ترک کردم، احساس اعتماد به نفس داشتم. و فقط پس از آن سفر، یک سفر حرفه ای رفت. من در اولگا تصویب شدم، و در "بحران سن ملایم". اما حالا شما باید حرکت کنید

"و سپس، در سال 2012، هیچ افکار برای تعمیر آن در هالیوود وجود نداشت، یک عامل را پیدا کنید؟"

- به دلایلی، چنین اندیشه ای وجود نداشت. اگر چه بسیاری می گویند: بله، چند سال پیش در آنجا کار کرده اید. اما، ظاهرا، در آن لحظه، لازم بود که من به مسکو بازگردم، و از آن پشیمان نیستم.

- آیا شما به شدت به بستگان خود گره خورده اید؟

- من اعتراف می کنم، پس من بسیار ساده تر بودم که تنها در یک کشور خارجی باقی بمانم. قدیمی تر شما تبدیل به، بیشتر شما ارزش اتصالات خانوادگی، این واقعیت است که مردم بومی، حمایت آنها وجود دارد. حتی در طول قرنطینه اینجا آمد، زیرا من می خواستم نزدیک نزدیک باشم. این به من مهم تر از یک حرفه بود. اگر چه قبل از اینکه من همیشه آن را در وهله اول قرار دهم به ضرر رابطه مرتبط، عشق، دوستانه.

- آیا به مادرت اعتماد دارید؟

- مامان هرگز به زندگی من صعود نکرد، نظر او را تحمیل نکرد. او همیشه می داند که اگر من به مشاوره نیاز دارم، می روم و می پرسم. و من مطمئن هستم که در شرایط دشوار، من در چهره او حمایت خواهم کرد. اگر چه من به همه چیز برای حل همه چیز استفاده کردم. و برای قهرمان من Ani، اگر شما موازی را صرف، مادر من دوست او است، اگر چه در نگاه اول ممکن است به نظر می رسد که آن نیست. آنها به خاطر این و درگیری ها بسیار شبیه هستند. اما پشت این همه عشق بزرگ است.

- آیا مادرت را دوست دارید؟

اصلا. من دختر بابا هستم من حتی نمی گویم: من مادر پدر بیشتر هستم (می خندد.) من با بخشی از نیاز به توجه من احساس می کنم، مراقبت می کنم، او می خواهد من را به طور فعال به زندگی خود علاقه مند، او به نام او. (لبخند می زند.)

- از چه لحظه ای مثل یک بزرگسال احساس کردید؟

- من فکر می کنم همیشه یک بالغ بوده ام، حتی یک کودک. این یک مخالفت ابدی بین ظاهر است، زمانی که من دختران دختر را در سی و دنیای درونی من بازی می کنم. شخصا خیلی زود بالغ شدم، من شروع به کسب درآمد کردم ... من خیلی پدرم را دوست دارم، اما من به ندرت آن را دیدم، زیرا او در محل کار ناپدید شد، سعی کرد خانواده را فراهم کند. البته این مهم است. اما، متأسفانه، چنین قلب عزیز خاطرات، زمانی که پدر با دخترش زمان را صرف می کند، آنها با هم کاری می کنند، ما مکالمات صادقانه داریم، من خیلی زیاد نیستم.

- آیا شما سرگرمی های عاشقانه در مدرسه دارید؟ یا یک دختر جدی این جالب بود؟

- چرا؟ این همه این بود، اما پدر فقط به وزن من بسیار سخت بود. و به شدت تمام روابط عاشقانه من را تماشا کرد. و من سعی کردم از قلمرو شخصی خود دفاع کنم. (لبخند می زند.) اما والدین می دانستند که من یک دختر با سر من بودم، گاهی اوقات حتی. گاهی اوقات من می خواستم، برعکس، احساسات بیشتر و دلیل کمتر وجود دارد.

- من آن سال ها را بخوانم، اولین عشق ما را دیدم، و او را به یاد نمی آورد، او گفت که او آمنیازیز داشت. احتمالا خیلی عجیب بود.

- بله ... خیلی ناراحت شدم از آنجا که این یک خاطره بسیار گران قیمت بود، من هنوز به طور دقیق به یاد داشته باشید که شب هایی را که ما با هم صرف کردیم، به یاد داشته باشید. و هنگامی که شما دوباره این فرد را برآورده می کنید، و او می گوید که پس از یک تصادف آمنیازیز است، شوک است. در واقع، من حتی نمی دانستم چگونه واکنش نشان دهم. تلاش برای یادآوری، احتمالا بیشتر بی اهمیت، قطار باقی مانده است. هر کس زندگی خود را دارد و تنها این خاطرات روشن از احساسات ما باقی مانده است، که در حال حاضر تنها من و ترسیم.

- آیا شما در روابط "گیر کرده اید؟

"وقتی فردی را پیدا می کنم، من فکر می کنم: خوب، این است." چرا برخی جستجوهای بیشتری دارید؟ همه چیز برای من مناسب است من آماده هستم که با او زندگی کنم، شادی و غم و اندوه را به اشتراک بگذارم. نه اینکه من به لحاظ احساسی گیر کرده ام، اما بگذارید بگوییم، آرام باشیم. نزدیک به مرد من، ما ایجاد روابط، با هم توسعه.

- شما مدت زیادی با یک همکار ملاقات کردید و پس از تفریح، آنها اعتراف کردند که گاهی اوقات روابط از توسعه جلوگیری می کنند.

- بله، اگر آنها نادرست باشند و مطالعه برخی از مشکلات داخلی و مجتمع های داخلی آنها وجود دارد. در حال حاضر من می توانم بگویم که سهم عاطفی من به رابطه ما، هزینه های انرژی من خیلی بیشتر از بخش او بود. هیچ تمایل متقابل برای غلبه بر مشکلات با هم وجود نداشت، حرکت به جلو. و هنگامی که شما عجله دارید، به انرژی بپردازید، اما در عوض چیزی را دریافت نمی کنید، یک تخریب وجود دارد. این یک درس برای من شد. در حال حاضر من از تجربه سپاسگزار هستم، اگر چه در یک زمان او بسیار نگران شکاف بود. اما تمام تجربیات عاطفی در بانک Piggy بازیگر است.

- دقیق تر شد؟

"نه، من بیشتر شده ام تا خود را به عنوان یک زن به عنوان یک فرد قدردانی کنم و درک کنم کجا و در چه نقطه ای باید با ارزش های خود را انجام دهم و به خاطر کسی فرود آمدم. روابط تلاش های دو نفر است. ظاهرا، استاس مرد من نبود، چه باید بکنید. او مجبور بود به من برسد، اما اکنون سپاسگزارم - من قوی تر شده ام.

- احتمالا شما علاقه مند به افراد با جاه طلبی هستید که می خواهند توسعه یابند؟

- بله، یک مرد کنار من باید اهداف مهمی را تعیین کند و به آنها برود. من عاشق روشنفکران هستم، در مغز یک مرد که کار خود را می سوزاند و همه چیز را در اطراف آن جذاب می کند. من این احساس را دوست دارم زمانی که شما در کنار او نشسته اید و فقط به دهان خود گوش دهید، ذهن، تحقیر، استعداد را تحسین کنید.

- وقتی آخرین بار بود که شما چنین فردی را ملاقات کردید؟

- نه خیلی وقت پیش. (لبخند می زند.) من یک آشنایی خوب دارم که من هیچ رابطه عاشقانه ای ندارم، اما برای من نوعی گورو است.

- Ksenia، و شما می توانید اولین گام را انجام دهید، به درک یک مرد که او به شما علاقه مند است؟

- در حال حاضر بله و قبل از آن، آن را نیز در اسارت کلیشه هایی بود که دختر نباید فعالیت را نشان دهد. حالا من متاسفم برای همه این بازی ها. من ترجیح می دهم بروم و به عقب برگردم: "آیا من را دوست داری؟ بیایید به تاریخ برویم؟ " (می خندد.) هنوز سن، قوانین خود را دیکته می کند: وقت آن است که یک گاو را برای شاخ بچرخانید! (می خندد)

- این واقعیت که شما بازیگر بر رابطه با جنس مخالف تاثیر می گذارد؟ شاید شما منتظر تظاهرات یا بازیهای غیر عادی هستید؟

- نه. تنها مرد، مردان از حرفه ی عمل خواسته نمی شوند، چه ما به طور جدی با یک شریک بوسه می کنیم و در صحنه های تختخواب اتفاق می افتد. احتمالا چند بازیگر دیگر، ما یک روان مجذور تر داریم، ما هیستریک های بزرگ از زنان عادی هستیم. (خنده حضار)

- آیا شما فکر می کنید که بازیگر همیشه باید در یک کشور تا حدودی عصبی باشد یا باید تعادل عاطفی را نجات دهد؟

"به نظر می رسد که شما باید به حالت عاطفی خود پیروی کنید، در غیر این صورت شما به کاشچنکو نمی رسیم. جای تعجب نیست که برخی از بازیگران به الکل متصل می شوند و مواد مخدر را ممنوع می کنند. من می خواهم به ایتالیا بروم، یک بازیگر بسیار خوب وجود دارد، جایی که آل پچینو مطالعه کرد. من مصاحبه خود را به یاد می آورم که در آن او گفت که چگونه او به بازی آموزش داده شد، او آن را به شخصیت با شخصیت نگذاشت، بلکه به عنوان آن را تماشا او را از طرف و تکرار اقدامات خود را. نقش روانشناختی بسیار پیچیده است - قاتلان، دیوانه وار. بعضی چیزها خطرناک هستند و با آنها زندگی می کنند. و من به دنبال راهی هستم که به من اجازه می دهد که در حرفه بدون اتصال به قهرمان من وجود داشته باشد.

- قبل از تبدیل شدن به یک بازیگر، آیا تصور کردید که چه نوع زن این چیست؟ اگر این کار را برای بازیگر بازیگر تنظیم کنید، چه خواهد بود؟

"من تصور می کنم یک خانم ناخواسته سالمندان پوشیدنی در سیاه و سفید، که در صندلی مخملی نشسته است." برای پشت او، تصاویری از هنرمندان بزرگ بر روی دیوار آویزان می شوند. او سیگار سیگار را در دهان، به خوبی در شراب ها سیگار می کشد و در مورد مسائل بالا استدلال می کند. (لبخند می زند.)

- برخی از این عناصر تصویر به شما نزدیک هستند؟ آیا شما در حال تلاش هستید؟

- به هر حال، بله در حالی که من در یک قرنطینه نشسته بودم، شروع به نفوذ به حرفه ای سم زدایی کردم. من یک دوره کوچک و نیم قرنطینه صرف کردم، طعم دادن شراب های مختلف. من می خواهم بگویم، من می خواهم بگویم، با استفاده مفید، دلپذیر را ترکیب کنید. فقط نوشیدنی نکنید، و شما برخی از حقایق جالب در مورد شراب را خواهید یافت. در حال حاضر من با دیدگاه خبرنگار ماندن در نزدیکی قفسه ها با الکل و شگفت انگیز آشنا با دانش او هستم. (می خندد.) البته، من درک می کنم که این دوره تنها بالا از حرفه ی کوهستان Sommelier است، اما من می توانم با دانش نوشیدنی.

- اصلی ترین چیزی این است که آن را یک عادت بد نیست. و ایجاد کلاه هنوز به شما لذت می برد؟

- در حالی که تنها ذهنی است. در حال حاضر، این یک سرگرمی در انتظار است. من می دانم که من به او بازگشتم و با همان عشق، همچنان به ایجاد کلاه های جالب ادامه خواهم داد. مجموعه من از کلاه من در خانه در جعبه ها دروغ می گوید، و گاهی اوقات همکاران و دوستان من با درخواست من تماس می گیرند. اگر زمان وجود داشته باشد، من خوشحالم که به این درس متصل هستم. در یک کلاه، یک زن احساس می کند و موقعیت خود را کاملا متفاوت می کند. کمی آرام تر جذاب تر می شود، مرموز.

- در زندگی، آیا شما اغلب کلاه را می پوشند؟

- قبلا بله و دو یا سه سال گذشته خیلی زیاد نیست. من نمی فهمم چرا این اتفاق افتاد احتمالا این به دلیل تجربیات داخلی است. در برخی مواقع من می خواستم از جمعیت پنهان شوم، دقیق تر شود. و کلاه خود را جلب توجه. و من نمی خواستم نگاهی به خودت را به شما بدهم. اما من امیدوارم، به زودی من نیز در مدل های مورد علاقه من منتشر خواهم شد.

- در زندگی عادی، آیا شما برای گاه به گاه یا لباس؟

- در جوانان خود، من اساسا در کفش های کتانی راه می رفتم. من یک دوست دختر دارم، و گاهی اوقات در خروج مشترک ما شوخی می کنیم، که من همیشه در کفش های کتانی هستم، و او پاشنه دارد. زمستان، یخ، اما او هنوز با افتخار بر روی موی سر خود می رود. اما برای کسانی که به کفش های خود را در یک تخت عادت کرده اند، پاشنه ها یک داستان کامل را نشان می دهند: لازم است لباس مناسب، مدل موهای و آرایش را ایجاد کنید و به طوری که شما در ماشین قرار داده اید، زیرا در مترو روی ستدس قرار می گیرید بسیار دشوار است چنین زنان باید یک بنای یادبود را قرار دهند. پاشنه بلند به ایجاد یک تصویر زنانه کمک می کند - شما به سرعت شما را ضرب و شتم نخواهید کرد، به آرامی و با عزت حرکت خواهید کرد. و فرض می کنم که لازم است که به تدریج به این کار تدریس کنیم، به طوری که خارجی هنوز هم به سن شما و دنیای درونی مربوط می شود.

- مسکو هنوز در لباس ها ملاقات می کند. و در آمریکا؟

- قطعا چنین فرقه ای از لباس و پاتو وجود ندارد. من آمریکا را برای آن تحسین می کنم. با ما، متأسفانه، تمایل به پوشیدن بهترین ها را بلافاصله پر جنب و جوش. یک میلیاردر وجود دارد می تواند یک تی شرت معمولی و شلوار جین را بپوشد. لباس پوشیدن به عنوان یک فرد بی خانمان می تواند یک فکری غیر معمول توسعه یافته باشد. من این را می گویم: اگر یک انتخاب در مقابل من وجود داشته باشد - یک مرد شیک یا یک مرد هوشمند، من هوشمند را انتخاب خواهم کرد، زیرا همیشه می تواند تغییر کند.

- نیویورک شما را الهام می کند؟

- دیوانه وار! او خیلی متفاوت، غیر قابل پیش بینی است، در چیزی دیوانه و حتی خطرناک است. مردم ملیت های مختلف زندگی می کنند و بسیار جالب است، زیرا شما می توانید هر فرهنگی را بدانید. به نظر می رسد که آنها یک فیلم دارند بنابراین کمی جالب تر است. با این حال، ما به طور دقیق تر نگاه می کنیم، خودت را نگه داریم. و شما نباید نترسید که سلاح های خود را به جهان باز کنید.

- شما دیگر تمایل قوی برای حل و فصل، خانه خود را ندارید؟

- کمی ظاهر می شود. من قبلا می خواهم جایی باشم که می تواند خانه شما را نام ببرد. در حال حاضر این نیست، و حتی در مسکو من موفق به زندگی با چندین دوست، و چیزهای من در خانه های مختلف در بخش های مختلف شهر و حتی جهان خرد شده است. احتمالا خانه من است، مهم نیست که کجا خواهم بود. نکته اصلی این است که آن را در داخل خود رشد دهید.

ادامه مطلب