آندری گودولان: "من با پسرم زندگی نمی کنم"

Anonim

- آندره، در پاییز سال 2007، ریخته گری را در سری "دانشگاه" گذراند. این لحظه به خوبی یادآوری کرد؟

- من خودم لحظه ای از امضای قرارداد را به یاد می آورم - من ناشنوایان خوشحال شدم. وقتی اولین بار برای اولین روز عکسبرداری را دریافت کردم، بیشتر به یاد می آورم. این واقعیت من بسیار جدی خوشحال شدم، زیرا قبل از آن، من به نحوی به من اعتقاد نداشتم. من به یاد می آورم، من رفتم و پول برای برخی از چیزهای غیر ضروری که همیشه رویای آن بود، صرف کردم. من به عنوان یک پستچی مشغول به کار بودم و با کیک های بسیار گران قیمت به یک کافه فرستادم. این در خیابان گوشت بود و بسیار محترم بود. و اولین چیزی که من انجام دادم، رفتم و کیک هایم را ترسیدم! و آنها هزینه 400 روبل، و پنج سال پیش بود! به طور کلی، با اولین دستمزد خوشحال شد (می خندد.)

- احتمالا احساسات غیر قابل توصیف بود؟

- تا آخرین لحظه من به کسی نگفتم از آنجا که من چنین مواردی داشتم: ما قصد داریم قرارداد را برای 16 قسمت امضا کنیم، این حدود 20 قسمت است - و همه چیز از بین رفته است. من منتظر بودم که برای اولین قرارداد من که من از آنجایی که به جیگ گفتم، منتظر بودم. و روز قبل از شروع فیلمبرداری، من پدر و مادر من، دوستانم را صدا زدم و آنها به آن گفتند. به طور کلی، این احساسات صمیمی بود، ما می توانیم صمیمی بگوییم. از آن به بعد، من احتمالا چنین شادی هیجان انگیز را تجربه نکرده بودم. هنگامی که من قرارداد را برای 100 قسمت امضا کردم، بسیار خوب بود، اما انتظار داشتم. احتمالا دفعه بعد من خوشحال خواهم شد وقتی که من را به یک فیلم بزرگ می بردم.

- نوشت: شما قبلا یک نقش را دریافت کرده اید؟

- نه، من یک فیلم بزرگ نداشتم من مطمئن هستم که منتظر من است، چون همه چیز را در این جهت انجام می دهم. اما در حالی که من برخی از مشکلات را دارم چند نقش وجود داشت، اما گذشت، و من نمی توانم بگویم که در یک فیلم بزرگ. نه در فیلم های تلویزیونی. اما من هنوز یک فیلم را انتظار دارم. (لبخند می زند.)

- برای پنج سال، خیلی با قهرمان و با شما اتفاق افتاد. زمان به سرعت پرواز کرد؟

- در واقع، بسیار سریع، حتی بدون توجه. اما، از سوی دیگر، به نظر می رسد که همه چیز به مدت طولانی اتفاق افتاده است. من، Valya Rubtsova و Vitalik Gogunsky، به یاد داشته باشید این بار به عنوان دومین سال تحصیلی، همانطور که ما شروع کردیم، چگونه آنها اولین سری را حذف کردیم، همانطور که ما ارتباط برقرار کردیم، به طور مداوم ملاقات کردیم ...

آندری گودولان:

ما عاشق بچه ها هستیم تا به یاد داشته باشیم که چگونه آنها در "دانشگاه" شروع به کار کردند، همانطور که آنها اولین سری را فیلمبرداری کردند، همانطور که آنها ارتباط برقرار کردند، ملاقات کردند ... ما یک آپارتمان شلیک کردیم، و همه به آنجا آمدند - همه ما با هم همکاری کردیم.

- …به لحاظ؟

- ما یک آپارتمان شلیک کردیم. من، ویتالیک گوگون و الکسا گواریلوف، که گاش بازی کرد. به طور طبیعی، تمام دوستان به آنجا آمدند: لشا کلیموشکین، که پدر، گارد او را گارد، آندره Sviridov بازی کرد. و معلوم شد که ما عملا در یک آپارتمان زندگی می کردیم، استراحت کردیم - همه چیز با هم بود. سرد احساسات بود

- آیا شما در چنین اشتغال بلندمدت حساب کردید؟

- من نمی توانم بگویم که شمارش چیست؟ در ابتدا، همه چیز بسیار هیجان انگیز بود: آیا این 10 قسمت اول برو، که ما شلیک کردیم؟ سپس آنها قرارداد را برای 100 قسمت، و سپس 150 نفر دیگر امضا کردند. و تا کنون همه چیز همچنان ادامه دارد.

- از آن خسته نشده اید؟

- صادقانه اعتراف، خسته. قدیمی "Uni" ما سری 255 را در جایی حذف کردیم. و در حال حاضر برای سری 200 سری خستگی احساس می شود. اما این انسجام که از همان ابتدا داشتیم، دوستی ما قدرت داشتیم و از هیجان ما حمایت کردیم. در حال حاضر ما از شفت پروژه جداگانه RedBed داریم. او با همان قهرمانان است، و به نظر من بسیار جالب است.

- هنگامی که شما در چنین پروژه ای طولانی بیرون می روید، هیچ وقت دیگر باقی نمی ماند. بدون تاسف؟

"گاهی اوقات، البته، افکار بوجود می آیند که ممکن است این بار به چیز دیگری بپردازد. اما در هیچ موردی نمی توانم بگویم که از آن پشیمانم. برای من، این کار به یک مدرسه واقعی تبدیل شده است. و در اصل، ما وقت داریم تا آنچه را که می خواستیم انجام دهیم. به عنوان مثال، من سه عملکرد را انجام دادم که در آن نقش اصلی را بازی کردم. اما اولین و معشوق "عروسی زرق و برق دار" است. ویتالیک گوگونسکی، ماشا Kozhevnikova، Lesha Klimushkin در این تولید شرکت کرد. ما با بازی بسیار زیادی را رانندگی کردیم و در آن به عنوان "دانشگاه" سرمایه گذاری کردیم.

- احتمالا شما به اغلب طرفداران سری نگاه کردید؟

- مطمئن. این یک پروژه تولید است که بر اساس موفقیت تجاری محاسبه شد. اما من معتقدم که عملکرد بسیار خوب بود، ما سعی کردیم. به طور طبیعی شکسته شد. تابستان گذشته را به یاد می آورم ما از طریق ساحل جنوبی رفتیم: Adler، Sochi، Lazarevskoye، و غیره. این یک جنون کامل بود، زیرا در این زمان هیچ کس به تئاتر نمی رفت. ما در سایت های فضای باز بازی کردیم، فیلیپ کرکروف در سراسر جاده ها خوانده شد، من مجبور شدم میکروفون را در دستان نگه دارم.

- اما در دریا استراحت می کند

- صادقانه، استراحت کافی نبود. من به طور قطعی در برابر این تور از 5-6 نمایشگاه بودم، زیرا ما مجبور شدیم تیراندازی اولیه را شروع کنیم. اما ما تصمیم گرفتیم. گرما، ما در لباس های پشمی قرار داریم - به طور کلی، خاطرات شیب دار. (می خندد.) من با چه چیزی صحبت می کنم؟ که در طول فیلمبرداری، ما هنوز هم زمان برای انجام و تئاتر. اما از چند پیشنهاد من مجبور شدم امتناع کنم. اگر چه همان Kozhevnikov موفق به ترکیب چندین پروژه در زمان. من کار نکردم اما من تکرار می کنم، از آن پشیمان نیستم.

دیان آندری 2 سال پیش در یک کلوپ شبانه ملاقات کرد. عاشقان هنوز در یک ازدواج مدنی زندگی می کنند، اما قبلا در مورد عروسی فکر کرده اند.

دیان آندری 2 سال پیش در یک کلوپ شبانه ملاقات کرد. عاشقان هنوز در یک ازدواج مدنی زندگی می کنند، اما قبلا در مورد عروسی فکر کرده اند.

- بر اساس سناریو، قهرمان شما یک پدر بود. در زندگی واقعی شما یک پسر فدور دارید. تجربه والدین مفید بود؟

- تا حدودی. فقط حالا من با پسرم زندگی نمی کنم من یک خانواده دیگر دارم و اگر ما در مورد این تجربه صحبت کنیم، زندگی خانوادگی فعلی به من کمک کرد. پس از همه، من در حال حاضر با دوست دخترم دیانا زندگی می کنم دو سال. و گاهی اوقات به خنده دار می آید ما اکنون داستان را در مورد ساشا و تانیا حذف می کنیم، که نشان می دهد تمام فریبندگی های ابتدایی زندگی خانوادگی است. و شما به سایت می روید، و در اسکریپت وضعیتی را که دو روز پیش به شما رسیده است، توصیف می کند. تجربه پدر نیز کمک می کند. Valya Rubtsova به تولد یک دختر فوق العاده. و او، به عنوان یک مادر، برخی از اشتباهات را می بیند و آنها را تصحیح می کند. فرض کنید کودک در این سن دیگر نمی تواند در گهواره راه برود، او به یک کالسکه نیاز دارد ...

- به طور کلی، چیزهای کوچک که با این عمل آشنا هستند.

- آره. و به لطف تجربه خود، چنین شرایطی کمک می کند.

- صحبت از زندگی خانوادگی. چگونه دیانا را دیدید؟

- این کاملا برای جوانان مدرن است. این در باشگاه بود. من به دختران رفتم همانطور که می گویند، "نورد"، دیانا با آنها ایستاده بود. ما صحبت کردیم. او من را در کلوپ شب تاریک به رسمیت نمی شناسد. هیچ چیز پیش بینی برخی از روابط طولانی مدت. اما این اتفاق افتاد که آنجا بود که ما یکدیگر را پیدا کردیم و سرنوشت ما.

- آیا شما در حال حاضر در مورد ازدواج دوم فکر می کنید؟

- و من اول، صادقانه، هیچ. چرا این اطلاعات رفت، من نمی دانم. با مادر مادر من، حتی یک ازدواج مدنی، اساسا نبود. این اتفاق افتاد که ما یک کودک مشترک داریم و این است. و من در مورد ازدواج فکر می کنم. اما ابتدا می خواهم بر روی پایم ایستاده باشم. این بهانه ای نیست من می خواهم با اطمینان ایستادم آپارتمان در حال حاضر وجود دارد، شما نیاز به برخی از چیزهای کوچک تر، و شما واقعا می توانید در مورد عروسی صحبت کنید. نظر من این است که ازدواج باید در محاسبات به معنای خوب کلمه باشد. شما باید همه چیز را برای خودتان تصمیم بگیرید. دیانا و من متوجه شدم که ما می خواهیم با هم باشیم. در حال حاضر ما یک دوره ازدواج مدنی زندگی خواهیم کرد، و زمانی که ما آماده خواهیم بود، روابط ما رسما صادر می شود. به نظر من به نظر می رسد - من به هیچ وجه از این نمی ترسم، اما این یک مرحله جدید در زندگی خانواده است. تعهدات به والدین، بستگان خود، قبل از خود وجود دارد. سپس مرحله بعدی خواهد آمد - این کودکان هستند. یعنی من باید ازدواج کنم

ادامه مطلب