جولیا Odeoda صمیمی ترین را به اشتراک گذاشت

Anonim

آنها مدت ها احساسات خود را از دست دادن مردم پنهان کرده اند. حتی زمانی که Paparazzi خواننده جولیا را به ابتدای و پخش هاکی در یکی از میله های نیویورک دستگیر کرد، هر گونه نظری را رد کرد. با این حال، در آن زمان، جولیا هنوز به طور رسمی توسط همسر بازیکن فوتبال Evgenia Aldonin ذکر شده بود، و دختر کوچولو آنها هیچ چیزی در مورد برنامه های مامان و پاپ در یک زندگی جداگانه از یکدیگر نمی دانستند. اما به زودی به پنهان کردن واضح، دشوار شد ...

اگر چه جولیا ادیدا اخیرا به ندرت در مسکو بوده است، که خانه جدید خود را لس آنجلس می نامد، در اینجا، در اولویت اول، این تابستان آن را تبدیل به یک قهرمان واقعی از کرونیکل سکولار است. این همه با این واقعیت آغاز شد که جولیا در یکی از احزاب با یک حلقه بزرگ روی انگشت خود ظاهر شد و به طور واضح آن را روشن کرد: این یک هدیه برای عاشق جدید او، الکساندر فریلووا است. و رفت، رفت: در مطبوعات، نه تنها تاریخ عروسی را منصوب کرد، بلکه دلیل عروسی مشکوک را تعیین کرد - آنها می گویند، ابتدا باردار است.

همانطور که در جلسه شخصی معلوم شد، این شایعات تا حدودی اغراق آمیز هستند - هر دو در مورد عروسی و در مورد حاملگی. اما واقعیت: ساشا و جولیا به مدت طولانی در خانه لس آنجلس هاکی در اقیانوس زندگی می کردند (تا همین اواخر، او تیم هاکی "تیم هاکی" "لس آنجلس پادشاهان" را بازی کرد و تنها به تازگی مدافع Omsk "Avant-Garde" شد ") و حلقه واقعا هدیه ای برای عزیزان شما است. اما نه در نشانه ای از مشارکت. فقط Sasha عشق خود را بیان کرد. و جولیا بلافاصله پاسخی را انجام داد. چنین، حافظه که باقی خواهد ماند - حداقل او برای زندگی است.

و این هدیه چیست؟

جولیا Odeodova: "من خودم را بر روی تاتو مچ دست با اشعار ساشا انجام دادم - AF (الکساندر فریلوف). اما این اتفاق افتاد دیروز و نه حتی روز قبل از دیروز، و یک سال دیگر و نیم سال پیش، برای سال جدید، - در سالگرد زندگی مشترک ما. "

و ساشا فکر نمیکرد که در همان روح پاسخ دهد؟

جولیا: "گفتگو بسیار خنده دار در مورد این اتفاق افتاده است. نیمی از سال پس از "هدیه" من طول می کشد، و من به او می گویم: "ساشا، من خال کوبی را ساختم، چرا شما" شاهکار "را تکرار نمی کنید؟ ما در حال حاضر یک سال و نیم با هم هستیم. " و او روی مبل نشسته بود، پرش کرد: "فردا من انجام خواهم داد." - "چی؟" - "جولیا. یک و نیم. در حقیقت، او هدایای زیادی را به من ارائه می دهد. و در عین حال، ما طنز زیادی در ارتباطات، بسیاری از چیزها در واقعی است. "

پس عروسی هنوز هم خواهد بود؟

جولیا: "علیرغم تمام نشریات در مطبوعات، ما هنوز در مورد این موضوع فکر نکرده ایم. همه چیز زمان خود را دارد در هر صورت، ما مانند یک شوهر و همسر زندگی می کنیم، برنامه های آینده را برای آینده ساختیم. "

خوب، اما در حال حاضر اجازه دهید به گذشته برگردیم. به من بگویید که چگونه با ساشا آشنا شدید.

جولیا: "این در لس آنجلس اتفاق افتاد. دو و نیم سال پیش. هر دو ما به دوستان مشترک ما دعوت شدند. ما با او آشنا نبودیم. خوب، به جز اینکه ساشا می دانست که چنین خواننده ای وجود دارد - جولیا اودیلوف، و من نام خانوادگی خود را شنیدم. اما همانطور که او به نظر می رسد بیرونی، حتی نمی تواند تصور کند. نمایشگاه. من همیشه چهره های ورزشکاران را به یاد نمی آورم، زیرا آنها معمولا در تجهیزات خود هستند. این حافظه من است به طور کلی، هیچ چیز پیش بینی کرد که این جلسه "با ادامه" خواهد بود. علاوه بر این، در زمان دوستیابی ما، ساشا قبلا تجربه ای با زندگی خانوادگی را تجربه کرده است. من هم همینطور. هیچ کس نمی خواست یک رابطه جدید عشق را پرتاب کند. اما این اتفاق افتاد. پس از نوشتن در استودیو به حزب آمد. شکنجه شده، در یک دولت آرام. به طور خلاصه، آماده نیست، آن را ناخوشایند نیست. ما ملاقات کردیم - و همه، همه به طرف خود رفتند. "

به این ترتیب، در نگاه اول عشق را ندیده اید؟

جولیا: "نه، نه. من نمی دانم که چگونه داستان مشترک ما شکل گرفت، اگر آن را برای بدبختی که برای من اتفاق افتاد، من بیمار شدم. دمای خشمگین، گرما. من هیچ ارتباطی در آمریکا نداشتم، حتی تصور نمی کردم که با آنها تماس بگیرم. و در این وضعیت ساشا، که نزدیک بود، به شدت شروع به مراقبت از من و انجام همه چیز به طوری که زندگی من بهتر است. او حتی من را به قطره قطره برد. "

آیا او فقط این واقعیت را فتح کرد که او خیلی مراقب است؟

جولیا: "من نمی توانم بگویم که او را با چیزی دوست داشت. در برخی موارد متوجه شدم که من نیازی به وانمود می کنم که با او باشم، می توانید خود را حفظ کنید. پس از همه، مردم از طبیعت به عنوان یک جانوران هستند: به محض اینکه آنها شریک LIBLEL را احساس می کنند، آنها شروع به فشار بر آن می کنند، حتی به خصوص به خصوص نیاز دارند. بنابراین، با ساشا، همه چیز متفاوت است. من می توانم آرام باشم، فقط یک برده باشم من نمی خواهم کسی را مجازات کنم، اما امروز خودم را پیدا کردم و هیچ کس را بر روی شانه هایم نگیرم. ساشا بسیار مهم است که من از دست رفته بودم. او مالک است من نیازی به سرپرست خانواده ندارم. من طرح پس زمینه هستم و در این نقش احساس راحتی می کنم. "

فعلی شما انتخاب شده، مانند شوهر سابق Evgeny Aldonin، همچنین یک ورزشکار ...

جولیا: "... پس شغل خود را اشغال کنید؟! من با میکروفون به خانه نمی روم، و او با چوب نیست. در واقع، ما باید تا حدودی حرفه ای مشابهی داشته باشیم: من مسافرت می کنم، سفر می کند. ما هر دو به شیوه زندگی عشایری مورد استفاده قرار گرفتیم، به عدم وجود ابدی یک خانه. اگر، به عنوان مثال، من در آشپزخانه نشسته بودم، پس از آموزش، او منتظر بود، برای من، برای من، این استرس است. همین امر برای اوست. و بنابراین همه چیز

خوب".

و هنگامی که شما با خودتان هنوز هم پس از جدایی طولانی ملاقات می کنید، چگونه وقت آزاد خود را صرف می کنید؟

جولیا: "ما چنین چیزی را با او نداریم: بیایید عکسبرداری را ببینیم، و سپس بیایید ببینیم. نه، ما جهان دیگری داریم و این دنیا خیلی جالب و چند منظوره است! .. ساشا خیلی خواندند. بسیاری از. من را به من نشان می دهد که در مقایسه با او من به طور فعال در کتاب ها علاقه مند نیستم. تصور کنید، او حتی فیزیک کوانتومی را دوست دارد! به طور خلاصه، او یک دایره المعارف واقعی است. گاهی اوقات یک ساعت به من چیزی جالب می گوید. ارتباط برقرار کردن با او، من بسیاری از چیزهای جدید را برای خودم باز کردم. "

دختر ورا قبلا با ساشا ملاقات کرده است؟

جولیا: "بله، البته."

و چگونه او به ایمان تعلق دارد؟

جولیا: "به عنوان یک پدر مادری".

و با شوهر سابق شما هم اکنون رابطه ای دارید؟

جولیا: "کاملا صاف و آرام است. ما توسط یک دختر مشترک متحد هستیم. ما در مورد تمام مسائل مربوط به ایمان ارتباط برقرار می کنیم. اما من نمی توانم بگویم که ما با خانواده ها دوست هستیم، سال نو را با زوج ها تایید نخواهیم کرد. (لبخند می زند.) با این حال، هیچ داستان ای بین ما وجود ندارد. ما فقط همه چیز را درست کردیم. آنها شکست خوردند، زیرا در برخی موارد متوجه شدند: ما نمی توانیم با هم کنار بیاییم. درست است که به طور رسمی به مدت طولانی اعطا نشده بود، شکاف ما تبلیغ نکرد، حتی هرچند که همه زندگی خود را زندگی می کردند. ما این کار را عمدتا برای آرام کردن دختر انجام دادیم - نمی خواستم روان او را آسیب برسانم. اما زمان آن رسیده است که ما توانستیم توضیح دهیم: او با مادرش زندگی می کند، و پدر - در جای دیگر. در هر صورت، در قرارداد، من به وضوح مشخص کردم که زنها می تواند دختر را در هر زمان ببیند. بنابراین، هنگامی که او می خواهد با خود در تعطیلات خود را با خود بپوشاند، هیچ مشکلی ایجاد نمی شود. همانطور که با خروج ما از او خارج از کشور. اجازه دهید مادر و پدرش تنها باشد من هرگز به دخترم نمی گویم که پدر اینقدر نیست. هنگامی که طلاق گرفته، ما قسم می خوریم و "دیدیم": یخچال و فریزر، تخت، تلویزیون. وکلای توافق کردند، ما در جایی توافق کردیم، جایی نه، اما همیشه به یک نام مشترک تبدیل شد. بنابراین، روابط ما با او خراب نشده بود. "

موضوع حساس

علاوه بر بحث در مورد زندگی شخصی شما، مطبوعات مطبوعات تابستان ارائه ارتباطات یادداشت در مورد بیماری شما: به عنوان شما به طور غیر منتظره در یکی از کلینیک های لس آنجلس بستری شد، به عنوان کل تیپ بازگشت به مسکو منتقل شد. چه اتفاقی برای شما در ماه اوت افتاد؟

جولیا: "من به آمریکا پرواز کردم تا با یک آهنگساز آمریکایی و تولید کننده والتر Afanasyfef دیدار کنم. ما آلبوم جدید من را با او ثبت کردیم، که به زودی در روسیه نشان خواهم داد، بنابراین لازم بود که چندین توافقنامه حقوق را امضا کنیم. بنابراین، در شب من یک بلیط خریدم، صبح من به لس آنجلس پرواز کردم. اما در حال حاضر در هواپیما بسیار بد بود. وضعیت بسیار جدی بود که مهماندار هواپیما به نام "آمبولانس" به هواپیما. هنگامی که آنها فرود آمدند، تحت ماسک اکسیژن به بیمارستان قرار گرفتند، در بخش مراقبت های ویژه، جایی که عملیات تقریبا بلافاصله ساخته شد. تشخیص توسط "نارسایی حاد کلیه" ساخته شد. برای من شوک بود! سپس یک چیز را درک کردم: هیچ یک از هنرمندان نمی توانند صد درصد سلامت داشته باشند. ما همه را به خاطر تور متراکم فراموش می کنیم. و ما معتقدیم وعده های خودمان: من هنوز کمی کمی - و من در نهایت مراقب باشید، در اینجا به معنای واقعی کلمه هفته آینده ... در حال حاضر من می دانم: لازم است به طور منظم به دنبال سلامت. "

چقدر وقت در بیمارستان صرف کردید؟

جولیا: "برای حدود یک هفته. در حال حاضر در روز دوم، پدرم به من پرواز کرد. واقعیت این است که تنها او و ایمان دختر پنج ساله من ویزا بود. اما دختر پدر نبود به هر چیزی برای دیدن مادرش در بیمارستان. ایمان در نهایت به مادربزرگش در یالتا فرستاده شد. پدر به من کمک کرد تا پس از تخلیه از بیمارستان. من نمی توانم ماشین را مدیریت کنم، در چرخ نشسته ام. لس آنجلس نیویورک نیست، هیچ حمل و نقل عمومی یا یک تاکسی وجود ندارد که بتواند در هر گوشه ای گرفتار شود. ساشا در این زمان در هزینه های سوئیس بود (هرچند ما دائما با او در اسکایپ ارتباط برقرار کردیم)، بنابراین کمک پاپ ارزشمند بود. در حال حاضر من تحت نظارت پزشکان آمریکایی هستم. مهمترین چیز این بود که همه چیز را انجام دادم که به لس آنجلس پرواز کرد. اما شرم آور است که آنچه اتفاق افتاده است به رنگ های تاریک سفر من رسیده است. "

برای چند سال گذشته، شما عمدتا در خارج از کشور زندگی می کنید. چرا تصمیم گرفتید از مسکو به لس آنجلس حرکت کنید؟

جولیا: "به نظر من این سرنوشت است! در ابتدا یک جایزه را در مسابقه صوتی بزرگ اپل 95 دریافت کردم. این مسابقه برای خوانندگان بزرگسالان است و من آن را زمانی که من تنها چهارده بود، به دست آوردم. چهارده سال بعد، در سال 2009، من دوباره به آمریکا آمدم - برای شلیک کلیپ. و چند روز قبل از شروع کار، من در خیابان ملاقات کردم ... فیلیپ کرکروف. معلوم می شود که من خیلی پارک شده بودم که من خروج ماشین خود را بست. اولین تجربه رانندگی من در لس آنجلس بود و بلافاصله چنین تعجب آور بود. ما صحبت کردیم، تلفن های مبادله کردیم. ده دقیقه گذشت، همانطور که او نامیده می شود: "آماده باشید، فردا ما با شما به والتر Afanasyeff می رویم." من به معنای واقعی کلمه هدیه سخنرانی را از دست دادم، زیرا من از دوران کودکی این آهنگساز را می شناختم، بر روی آهنگ هایش مطرح شد. همه خوانندگان، که من را تحسین می کنم: ماریا کری، سلین دیون، ویتنی هوستون، با والتر کار می کرد. تمام روز من برای جلسه آماده شدم البته، من حتی از کار با مأمور کار نمیکردم، من فقط می خواستم خودم را از بهترین طرف نشان دهم. به طور کلی، شب والتر بازی کرد، و من برگ های پاییز را گذاشتم - آهنگ که نیک کی کول انجام می دهد. این یک استاندارد جاز است که هر نوازنده می داند. اما من به شیوه خودم آواز خواندم. من اعتراف می کنم، والتر خوشحال شد.

روز بعد من با دوستانم در رستوران Ivy در Boulevard Robertson نشسته بودم. این محل معروف است که ستارگان هالیوود پیاده روی می کنند. من خودم را در زندگی یافتم که قبلا در مجلات خوانده ام. پاریس هیلتون در کنار بلوار راه می رفت و خبرنگاران پس از او فرار کردند. و ناگهان تماس شنیده می شود، در لوله صداهای لوله: "سلام، والتر!" من شوکه شدم! پس از آموختن جایی که من نشسته ام، او گفت که من نمی توانم در هر کجا ترک کنم، و بعد از پانزده دقیقه من قبلا در مقابل من نشسته بودم. والتر به من یک دیسک داد: "بعد، یاد بگیرید، پس از سه روز، شما یک رکورد از اولین آهنگ دارید. ما شروع به نوشتن آلبوم خود می کنیم. " وقتی بعد از این جلسه برگشتم، چشمانم از شادی به جای مرطوب بود. من بلافاصله پدر را صدا زدم. "

داستان پری راست در روح کارخانه رویایی "! و رکورد چطور بود؟

جولیا: "در سطح! نه تنها: هنگامی که ما دو آهنگ را ثبت کردیم، والتر پرسید، و من خودم را ساختم. من جواب دادم "بله" او خواسته بود تا کارگران من را نشان دهد. پس از آن، نه آهنگ، نوشته شده توسط من با والتر، بر روی دیسک ظاهر شد.

دیافراگم هالیوود

زندگی در آمریکا شما را بسیار کشانده است که شما تقریبا متوقف شد در روسیه ظاهر شد. به من بگویید که امروز خانه شما کجاست؟

جولیا: "من در دو کشور زندگی می کنم. ما در حال حاضر در آپارتمان مسکو ما با ساشا تعمیر می شود، اما من لس آنجلس را تحسین می کنم. اگر چه به نظر من به نظر می رسد که هیجان در اطراف نام "هالیوود" بیشتر برای گردشگران است. به عنوان مثال، بلوار، جایی که "کوچه ستارگان" واقع شده است، فقط یک حیاط است. مکان ها در این لبه ها بسیار دردناک هستند. بنابراین، خانه ما در ساحل اقیانوس، در ساحل منهتن واقع شده است. این واقعا زیباست این در این منطقه بود که فیلم "بر روی کرم موج" با کیانا ریوز و پاتریک سوسیا شلیک شد. به طور کلی، لس آنجلس یکی از بهترین شهرهای زمین برای من است. خورشید همیشه درخشان است هیچ گرمای دیوانه ای وجود ندارد، که من واقعا دوست ندارم و از آن که من خودم را به شدت احساس می کنم. در صبح شما می توانید در امتداد ساحل در یک کت و شلوار ورزشی در امتداد ساحل بروید، بیرون بروید، کار کنید. در بعد از ظهر آن را به خوبی شنا در اقیانوس، و سپس به سایه ها، اجازه می دهد تا خود را چند ساعت استراحت. در شب، این اتفاق می افتد، درجه حرارت به پانزده درجه کاهش می یابد، بنابراین شما به راحتی می توانید به راحتی در ژاکت چرم و شلوار جین بروید. سه بار روز تغییر مد است. " (خنده حضار)

هنگامی که شما در لس آنجلس هستید، روزمره شما چیست؟

جولیا: "من ورزش های زیادی را در آنجا انجام می دهم. ساشا مرا آموزش می دهد، بارهای خاصی به من می دهد. آهنگ های ویژه ای برای غلتک و دوچرخه سواران در Manhattan Beach وجود دارد، بنابراین ما بر روی خاکی سوار می شویم: چند کیلومتر در یک جهت، سپس به دیگری. در مسکو، من برای هر چیزی روی دوچرخه نشسته ام. کجا بروم؟ فقط خاک و گودال اینجا برای جمع آوری! "

با بازیگران روسی، که در هالیوود مستقر شدند، ارتباط برقرار کردند؟

جولیا: "در برخی از رویدادها، کریسمس، روز تولد را با اولگ تکنیکو، کتیا رانیکووا می بینیم."

آیا دختر شما با شما زندگی می کند؟

جولیا: "بله، با من. انجام عملا همانند من. برای او زبان انگلیسی و مدارس رقص وجود دارد. اگر چه او در مسکو تحصیل می کند، اما زمانی که به آمریکا می آید، بیهوده از دست نمی دهد. درست است، این تابستان ما کار نکردیم تا با هم آرام باشیم: Verohu با گروه مهد کودک خود به ایتالیا رفت، در یک اردوگاه انگلیسی تخصصی. من فکر می کنم او در شرکت همسالانش بسیار سرگرم کننده بود. اما سال آینده او قطعا به امریکا می رود! "

ادامه مطلب