هنگامی که غذا به جای جایگزینی ناامید کننده عشق می شود

Anonim

مشکل اصلی که من در سراسر کار بر روی تغذیه عاطفی روبرو می شوم، رفتار ناخودآگاه، وسواسی و چسبناک مردم در روابط با غذا ظاهر می شود. این موضوع عمیق و جالب است، پر از مشکلات و موانع، بنابراین به سادگی غیرممکن است که آن را با استفاده از تنها به یک نظریه روانشناختی تقسیم کنیم. در قلب این دخالت، "Wovenness" در مواد غذایی در تظاهرات باور نکردنی بیشتر رنج می برد. مصرف کنندگان وسواسی ناراضی هستند.

درد موفق

این تنها کمی برای غرق شدن ماسک از یکپارچگی، موفقیت خارجی، زیبایی، ثروت، استقلال و حتی اصالت ناامید کننده است، به عنوان یک درد با دقت ماسک با صدای بلند و ناخوشایند می درخشد. شیوع این عفونت تحت نام "رنج" دارای دامنه فوق العاده است. نگاه کن به آینه نگاه کنید، و مطمئنا متوجه خواهید شد.

نیاز به عشق، سیستم عامل اصلی ماست و به همین دلیل است که ما خیلی آسیب پذیر هستیم. عشق مردم را که از آن بستگی دارد، دستکاری می کند. بعدها، ما، دانش آموزان با استعداد، دستکاری های مشابه را در یک فرم بهبود یافته به کسانی که به ما وابسته هستند، اعمال می کنیم. بسیاری از کتاب های عالی در مورد ماهیت چنین بازی ها نوشته شده است. به عنوان مثال، یک "دستکاری Manipulator" از Shostome، یا "افرادی که بازی ها و بازی هایی را بازی می کنند که در آن مردم بازی می کنند" E. Bern.

از بین بردن ناامیدی عاطفی است. این احساس می شود که در زندگی من در یک لحظه دشوار هیچ کس برای من وجود ندارد. من تنها هستم و نیاز به پشتیبانی دارم من به عشق، مشارکت، مراقبت نیاز دارم، که من به صورت ارگانیک کمبود دارم.

این به خاطر عشق به خود، در پیگیری عشق ما ناامید و متمایز از خودمان است. زنده ماندن چگونه می توانیم. کسی پول را برای پول انداختن، کسی تجاوز می کند یا بدنش را بازپرداخت می کند، کسی که در خرید می رود، از همه ی شمارنده ها خشک می شود. و کسی برای شرکای دوستانه برای روابط عشق، خوب یا فقط برای رابطه جنسی شکار می کند. اگر چنین راه هایی برای پر کردن عشق، کار نمی کنند، شما می توانید به الکل، مواد مخدر، قمار یا، در نهایت، بیمار مبتلا به بیماری های غیر قابل درمان! راه های زیادی وجود دارد، اما امروز ما در مورد غذای ناامیدانه ساکن خواهیم شد.

چرا غذا؟ بله، چون این ساده ترین ابزار خدمت رضایت فوری است. هنگامی که والدین نزدیک نبود، غذا در دسترس بود. غذا نمی خورد و ما را ترک نکرد، همانطور که پدر انجام داد. غذا غم و اندوه و دردسر نبود. نمی گفت "نه" ضرب و شتم نیست غذا مست نبود این همیشه در دسترس بوده است، حتی اگر کمیاب و محدود بود. او خوشمزه بود هنگامی که ما سرخ کردیم، گرم شد، در گرما سرد شد. غذا به یک دوست نزدیک تبدیل شده است، که همیشه نزدیک است. او به احتمال زیاد شبیه به عشق بود که ما معمولا فاقد آن بودیم. با این حال، غذا به یک جایگزین کامل تبدیل نشد. او جایگزین باقی ماند، که قادر به خنثی کردن گرسنگی واقعی نیست.

شیرین گریه نمی کند

میلا، مانند نام او، بلکه میلوووئید. این برای مجموعه ای کامل است، و در کیف دستی او همیشه شیرینی، شکلات، کوکی نفیس یا وفائل وجود دارد. او به یک جدول مشترک نگاه می کند که ما برای بازگرداندن نان جمع آوری کردیم و دستان خود را ناامید کردیم - "کاملا هیچ کس حدس نمی زنم چیزی شیرین را به ارمغان بیاورد." میلا ثروتمند است، او دارای حرفه ی نخبه، شوهر و بزرگسالان کودکان مستقل است. اما در آن لحظه او به نظر می رسد یک دختر کوچک گیج شده است. ریشه های ناامیدی او، سردرگمی و سرکوب لب پایین لب در دوران کودکی فراموش شده. هنگامی که پدر خوش تیپ او به طور ناگهانی درگذشت، و آنها را تنها با غم و اندوه خود را با غم و اندوه خود را از جوان و پر از امید شکسته. از آن به بعد، شیرینی ها در زندگی خود ظاهر شده اند. بسیاری از شیرینی ها. گریه غیرممکن بود و متاسفانه: دهان با آب نبات دیگر ایستاد. امروزه هیچ کس گریه نمی کند و غم و اندوه کامل را بیان نمی کند - این باعث می شود که خودش، یک زن بالغ باشد. شیرینی های ذخیره شده در کیسه، اضطراب یک دختر بالغ را تسکین می دهند. در صورت، اگر غمگین شود و اکنون غم انگیز است که او تمام وقت است، به خصوص از آنجا که کودکان گل رز و خانه را ترک کردند. و وضعیت ناخودآگاه خاطرات بلندمدت از از دست دادن اواخر کشور بومی و معشوق را نشان می دهد - پاپ.

مصرف کنندگان وسواسی بسیار عادت کرده اند که از غذا به عنوان عشق جایگزین استفاده کنند، که دیگر قادر به تعیین دقیقا چه چیزی نیست. ما دقیقا همانطور که نیاز داشتیم، در دوران کودکی دوست نداشتیم. و بزرگسالان، ما قادر به تشخیص و جبران کسری بودجه عشق نیستیم. "پیتزا تنها مثلث عشق است که من در حال حاضر نیاز دارم،" مصرف کنندگان وسواسی به شما خواهند گفت. به شیوه خودشان حق دارند. اما چنین تفکر و رفتار به طور کامل در بلندمدت موثر نیست.

دوست من، قطب، خنده دار زن جذاب با شکوه. من به او نگاه می کنم و تحسین می کنم: دهان او به طور مداوم در یک رقص عجیب و غریب حرکت می کند. او تمام وقت را می خورد همه. حتی اولین آشنایی ما بود: "سلام، نام من Agniška است. بسیار خوب. آیا چیزی برای خوردن دارید؟ " توسط حرفه، او یک روان درمانی است. در مورد دوران کودکی خود و رابطه با رابطه با مادر صحبت می کند. به عنوان مثال، مادر به او می گوید: "همه چیز را پرتاب کنید، ماکارونی وجود دارد." او: "اما من نمی خواهم به خوردن پاستا، من در حال حاضر می خواهم به قرعه کشی!" مامان، بدون حتی حرکت با ابرو: "شما می خواهید ماکارونی. من بهتر می دانم!" Agneshka به مدت 40 سال. مامان همچنان به طور معمول ارتباط برقرار می کند، هرچند به تنهایی و در کشور دیگری. او کاملا به تنهایی است، زندگی می کند در یک آپارتمان قابل جابجایی کوچک در اورشلیم، تلاش برای کسب دکوراسیون خانگی. غذا تنها چیزی است که در زندگی او به طور پیوسته وجود دارد. و او، البته، رویاهای از دست دادن وزن.

ابعاد ما بستگی دارد؟

رفتار مواد غذایی وسواس، تظاهرات اعتقاد عمیق ریشه دار است که "ما به اندازه کافی خوب نیستیم تا ما را دوست داشته باشیم".

مثالی دیگر. زن 45 ساله. این خیلی نازک است که وقتی احساس وحشتناکی به نظر می رسد. حتی خود را نازک نیست، اما انتشار کلی و ظاهری در ظاهر. او تقریبا متوقف شد و برای چند سال پس از آن وجود داشت، از آنجا که شوهرش او را ترک کرد. او هرگز نمی دانست که چگونه طبخ کند. شوهر در زندگی او کسانی بود که خریداری، آماده و تغذیه شدند. در اصل، مراقبت والدینش را برای مراقبت از شوهرش تغییر داد. بنابراین به نحوی که از یک قطعه شکسته از آن عادت کرده اید، او بدون منبع عشق در تمام تظاهرات آن باقی ماند. کودکان رشد کرده و به طور جداگانه زندگی می کنند. او تنها است، کلاس های یوگا را هدایت می کند. برای او، به سوپرمارکت بروید، سبد خرید را انتخاب کنید، غذا را انتخاب کنید، برای آن پرداخت کنید، به خانه بروید و آشپزی کنید، ایستاده در SLAB یک کار معنوی غیر قابل تحمل است. من این مثال را می گویم برای خنده نیست او واقعا رنج می برد و به شیوه خود درست است، می توان آن را درک کرد. اگر غذا عشق باشد، در زندگی او هیچ عشق وجود ندارد. و مهم نیست که چند ساله، اگر ما واقعا یاد نگرفتیم که از خودتان مراقبت کنید.

رنج بر اساس اعتقادات عمیق است که ما را به فراتر از ایده های معمول خود در مورد خود نمی برد. این مظنون نیست، ما یک زندگی خارجی در سناریوی شخص دیگری زندگی می کنیم. در این حالت، حتی اگر کسی و ما را واقعا دوست داشته باشیم، ما به طور غیرمستقیم آن را فشار می دهیم، زیرا این عشق ناخواسته مطمئنا مانع از اعتماد به نفس خودخواهانه ما می شود.

ابعاد بدن ما بستگی به اعتقادات موجود در مورد عشق، در مورد ارزش آنها، در مورد فرصت های ما بستگی دارد. پس از همه، کسانی که به غذا رفتند، به عنوان نجات از رنج و تنهایی، در عین حال رویای از دست دادن وزن، تغییر و نابود کردن بخشی از بدن "اضافی" خود را، و مطمئن هستند که آنها قادر به تغییر چیزی در زندگی هستند. اما چنین تلاشهایی از بین می رود فساد. غیر ممکن است که تغذیه احساسی تعیین شده را بدون عمیق شدن به درد رها کنید، از آن فرار از طریق خوردن غذا انجام می شود.

تا زمانی که ما باز نکنیم، که پشت رفتار مواد غذایی وسواسی است، هیچ تغییری جدی در زندگی نمی تواند سخنرانی کند. مایل به تغییر بدن خود را خوب خواهد بود به کشف آنچه که آن را ساخته شده است! با بدن خود آشنا شوید، در مورد تماس های خود یاد بگیرید و مهارت های خود را برای گوش دادن به او بدست آورید. و سپس، در نهایت، نیازهای واقعی خود را. بدن ما منحصر به فرد است که ذهن خود را دارد. این تقریبا بلافاصله تفکر و اعتماد به نفس را تنظیم می کند.

این مقاله قطعا شما را ناامید می کند، زیرا توسط 10 امتیاز سنتی با تضمین ها (در مورد اعدام بدون تردید و سختگیرانه) تکمیل نخواهد شد و در نهایت به روشنگری تبدیل می شود و یک متضاد شاد را به دست آورد. با تمام همدلی به دنبال زندگی هموار و درگیری، شخصا، با چنین سناریویی، ارتباط با قبرستان وجود دارد. من معتقدم که زندگی یک ماجراجویی جذاب Cuddy است. Maya Plesetskaya یک فرم ساده از حفظ فرم را ابراز کرد - "خوردن نیست". میخواهید ترک خورد؟ از خواب بیدار شوید! خودتان را تحمل کن زندگی خود را بازگردانید به طور قاطعانه بر روی ناله و تاسف خود گرفتار شوید. من نمی گویم شما باید این استراتژی ها را رها کنید. آنها فقط برای مدت طولانی خود را از دست دادند و به شما هیچ چیز جدیدی نخواهند داد! وقت آن است که خودت را خیره کنی خودتان را در حوزه های مختلف امتحان کنید. در انتهای یخچال را رول کنید. به صورت سازنده و خلاقانه تجاوز را در آدرس، و نه در داخل بدن خود بیان می کنند. آشکار، به جای پنهان کردن. و آنجا، شما نگاه می کنید، غذا فقط یک وعده غذایی است، که در واقع آن است.

Ev Hazin روانشناس، یک درمانگر هنری، متخصص روانشناسی تغذیه است. پیشرو آموزش های رشد شخصی در مرکز آموزش مری هزین

ادامه مطلب