ایرینا Apksimova: "چقدر خوب به من - من فقط توسط خودم مشغول هستم"

Anonim

- ایرینا، مصاحبه های شما مشخص می شود که شما مشخص هستید که به معنای واقعی کلمه به معنای واقعی کلمه بر روی "ضعیف"، چنین اصل ناپلئون: ابتدا درگیر نبرد هستید، و پس از آن چیزی است که باید درک کنید ...

- کاملا درست است و من چنین طبیعت از دوران کودکی هستم، من به طور خاص این خط را در خودم تولید نکردم. و، به هر حال، نه تنها این ملک ناپلئونی نزدیک به من است. من، مثل او، غول پیکر وجود دارد: من عاشق خانه های بزرگ، اتومبیل، جواهرات بزرگ ... بنابراین شما لازم نیست. (لبخند می زند.)

- شما در خانواده نوازندگان متولد شدید - مدرس پدر در کنسرواتور کلاس پیانو، مامان Hermaster در تئاتر Muscomedy. اعتقاد بر این است که افراد خلاق به اندازه کافی برای فرزندانشان به اندازه کافی سخت نیستند ... شما آزادی زیادی به دست آوردید؟

- خب، هیچ کس در شکارچیان خود نگهداری نمی شود، و من، رک و پوست کنده، در رفتار تقریبی متفاوت نیست. با برآوردها، آن را نیز ناپایدار بود - من به خانه آوردم که "FIVES"، سپس "دو". هنگامی که کلاس را در سوم و مامان مطالعه کردم، آنها یک بار دیگر به مدرسه دعوت کردند، بازگشت به مدرسه، بازگشت، او به طور قاطعانه اظهار داشت که دیگر در این نهاد متوقف نمی شود و من باید دهه را تمام کنم و چگونه مشکلاتم را انجام دهم. و به نحوی او به من الهام بخش بود که من باید تمام وظایف من را در آینده حل کنم. شاید چنین حرکتی بخشی از روند آموزشی بود و شاید او به سادگی به مشکلات مدرسه نرسید، من نمی دانم، اما به شدت تحت تاثیر قرار گرفت.

- از سال های جوان شما در چند جهت توسعه داده شده است: موسیقی، شکل اسکیت، رقص، تئاتر ...

- نه، تئاتر من در دوران کودکی من انجام ندادم. اما در حال حاضر از جوانان، روح من به وضوح به تئاتر اپراتو. من به طور مداوم در مامان در محل کار ناپدید شدم، جایی که یک تعطیلات ابدی - ارکستر، رقص، گروه کر، باله، جنبش ابدی وجود داشت، بنابراین حتی تصور نمی کردم که چگونه می توانید به یک تئاتر دراماتیک معمولی بروید. به نظر می رسید که آرام و غمگین بود.

- با این وجود، شما از مدرسه استودیوی MCAT فارغ التحصیل شد، کارگاه اولگ پولوویچ طاکوف، و دانشگاه تئاتر تنها با تلاش سوم درخواست کردید - شما مداوم بود ...

"بله، و من مطالعه کردم که در نهایت من را گرفتم." و من به تمام نهادهای تئاتر رفتم، می خواستم فقط یک هنرمند باشم، من نمی دانستم چه کاری باید انجام دهم. (لبخند می زند.)

"شما بین ورودی ها در کابینت در اودسا، در Volgograd رقصید و از آن خارج شدید، که همه را مدیریت نمی کند. در ابتدا مطمئن بود که سپاه موقت است؟

- مطمئن. اما به طور کلی من در مورد آن فکر نکردم. برای رقص Kankan در Cordage - برای من خوشبختی بود، من به این به طور کامل و به طور کامل به این موضوع داده شد، در این مورد که پنجم از لبه و غیره را پر نکرد، احتمالا، اگر به طور جدی در مدرسه چورگرافی مورد مطالعه قرار گیرد، من خواهم بود یک رویکرد متفاوت، و بنابراین من در مرحله لذت او وجود داشت و برای همه صد توانایی طبیعی و حس ریتم را نشان داد.

ایرینا Apksimova با تیم موسیقی خود را. .

ایرینا Apksimova با تیم موسیقی خود را. .

- پس از آن حتی عجیب است که شما به گروه موسیقی خود را خیلی دیر آمده اید. چرا؟

- قبلا، من حتی هیچ افکار برای شروع به آواز خواندن نداشتم. اعتقاد بر این بود که نمی توانم این کار را انجام دهم. من برای اولین بار در موسسه قطع شدم، هنگام ورود به هنرمندان تئاتر موسیقی در دانشکده هنرمندان، دقیقا به این دلیل که من نمی توانم آواز بخوانم. سپس این باعث ناامنی من شد، اما تنها پروژه "دو ستاره" آن را نابود کرد. در حال حاضر من حتی بدون درس های خاص از آواز، من خوشحالم که با گروه من صحبت می کنم، که شامل بهترین نوازندگان کشور است، و من می گویم این به خاطر حس قرمز نیست. ما در سراسر کشور می رویم، کنسرت ها را در باشگاه های مسکو ارائه می دهیم، اما اغلب نه. Repertoire ما آهنگ های کمیک اودسا است، عاشقانه Schulzhenko ... مردم ما را به انفجار، آنها به وضوح از دست دادن چنین موضوعاتی. اما، به هر حال، پروژه های آهنگ، همانطور که معلوم شد، بسیار سخت تر از باز کردن از کارآفرینان اجرای، به عنوان مثال. لازم است مقدار غیر قابل ملاحظه ای از غارت را در این مورد بسازیم، زیرا اکثر مردم، کسانی که سری را تماشا می کنند، ظاهرا من را آواز نمی فهمم.

"شما به وضوح یک زن کسب و کار دسته ای برای آنها هستید ... و چرا شما در زمان خود از MHT بیرون رفتید، زیرا همه چیز را در آنجا دارید؟

- این در آستانه مرگ اولگ نیکولایویچ Efremova اتفاق افتاد، زمانی که قوانین در حال حاضر اداره، سوالات خود را حل کرده اند، و مشخص شد که من به تئاتر دیگری آمده ام، که قبلا به طور قابل توجهی تغییر کرده بود. بنابراین، و رفته. اما در هیچ موردی نمی توان گفت که تئاتر رپرتوایر برای شخصیت من نیست، به هیچ وجه نیست. اگر چه این کاملا با وضعیت کنونی بسیار خوشحال است که من خودم پروژه های کارآفرینی را در تئاتر تولید می کنم، که گرسنگی عمل شما را برآورده می کند. بنابراین من زندگی می کنم، اما بر خلاف شرایط - برای همیشه جایی از طریق دیوار شکستن، غلبه بر موانع. شاید من چنین کارما را داشته باشم (لبخند می زند.)

- شما همچنین تجربه راهنمایی در شانه های خود را - فیلم "خواب و زیبایی". آیا می خواهید در این مسیر حرکت کنید؟

- افسوس، اما هیچ کس دیگری چیزی شبیه به آن را ارائه نمی دهد. (لبخند می زند.) اگرچه من به یاد می آورم چه ترس من کار می کردم و برای ده روز تیراندازی، روشن بود که من هیچ مدیر را احساس نمی کردم. بله، من مقابله کردم، اما این که آیا دوباره در این منطقه به من می رسد، نمی توانم فرض کنم.

"شما از آن ستاره های داخلی هستید که سعی داشتند هالیوود را فتح کنند." این کارخانه رویاها همچنان به استراحت و جوانان همکاران شما ادامه می دهد ... آنها به آن چه می گویند؟

- سقوط نکن من اعتقاد ندارم که هالیوود واقعا کسی را از روس ها می گیرد. بله، من تعجب کردم که آنجا بودم، اما خوشبختانه، به سرعت متوجه شدم که این باعث نمی شود که یک تکه تکه تکه شود. با چنین سیاستی، می توانید همه چیز را در اینجا از دست بدهید و چیزی در خارج از کشور به دست نیاورید. اما من هیچ کس را از هم جدا نخواهم کرد - هر کس باید از راه خود عبور کند.

- در میهن، شما همه معتاد به موفقیت هستید. به تازگی، همه چیز پر سر و صدا بود بحث در مورد قرار ملاقات شما به موقعیت مدیر در تئاتر Wickyuk. آیا تمایل مدیر هنری بود؟

"این پیشنهاد کرد که وزارت فرهنگ، خوب، و رومی Grigorievich تمایل به حمایت از این ایده، همانطور که ما یکدیگر را به خوبی می دانیم. من فکر می کنم آنها از این واقعیت ادامه دادند که من مدت ها فعالیت های تولید کننده را درگیر کرده ام، به نظر میرسد تجربه امور اداری و اقتصادی را دارم. اما واضح است که تنها این منطقه من محدود نخواهم شد. من امیدوارم که هنوز با کارشناسی ارشد و در معنای خلاقانه با استفاده از یک موقعیت خدمات کار کنم. (لبخند می زند.)

- و اکنون که شما احساس می کنید بیشتر: بازیگر، کارگردان، تولید کننده؟

- من دوست دارم که Chameleon تغییر رنگ. هنگامی که در مرحله، سپس بازیگر، و زمانی که من یک پروژه جدید ایجاد می کنم - تولید کننده. من خسته شده ام به طور انحصاری در یک روت حرکت کنم، و نمی توانم تحمل کنم که هیچ چیز اتفاق نمی افتد. افق های دیگر همیشه موجب هیجان می شوند.

- نوشتن autobiography نوشتن نزدیک تر به سن؟

- قطعا من انتشار کتاب را به عنوان افزایش حقوق بازنشستگی در نظر خواهم گرفت. (لبخند می زند.)

- چه نوع پروژه تجاری اضافی در حال حاضر فکر می کنم؟

- فکر من منحصر به فرد نیست - من واقعا می خواهم یک رستوران را باز کنم. امیدوارم در آینده نزدیک آن را انجام دهد. و در مورد رویای خط کفش خود را. من کفش های فن و چکمه هستم یک استاد مسکو خیره کننده که کفش را برای تئاتر چرخاند، گاهی اوقات چند نسخه برای زندگی و سعادت را سفارش می دهم.

- چه چیز دیگری خود را خفه می کند؟

- سال گذشته، من پیشنهاداتی را که من نمی توانستم رد کنم، - برای تبدیل شدن به چهره مرکز آبگرم با شکوه در استونی، و نه برای پول، بلکه برای دوره های رویه ها و استراحت. هر ساله من به این شادی افتادم و بنابراین در زندگی روزمره، من خیلی پشت این رقم تماشا نمی کنم. چه ژنهای من است

- کجا برای الهام گرفتن؟

- در ونیز برای هر فرصتی

- شما Capricorn هستید، باید بتوانید مالی را مدیریت کنید. چگونه روابط خود را با پول در حوزه شخصی دارید؟

"من در اصل یک رونویسی نیستم، اما زمانی که من یک وسیله ای دارم، آنها آنها را به خصوص و با لذت بردن از لباس ها صرف نمی کنند، می گویند. اگر چه قطعا یک Shopaholic نیست. در اصل، من شروع به صرفه جویی کردم، تنها زمانی که امور مالی پایان می یابد.

- شما یک دختر شیک هستید، و مطمئن شوید که خانه شما یک ادامه آلی از میزبان است. در چه روح آن حل شده است؟

- من حداکثر آپارتمان راحت، جایی که بسیاری از فضای تمیز، سفید، سفید خالی است. Meszanine از اقلام به من.

دختر ایرینا داشا ژن های والدین را تصویب کرد و اولین بار در بخش بازیگری آمد. عکس: Gennady Avramenko.

دختر ایرینا داشا ژن های والدین را تصویب کرد و اولین بار در بخش بازیگری آمد. عکس: Gennady Avramenko.

- دختر شما Dacha هجده ساله است. من می دانم که او رقص از Gediminas Taranda را مطالعه کرد، که در آکادمی رقص شناسی مورد مطالعه قرار گرفت و اکنون از مهارت های بازیگری به دست می آید و از اولین بار وارد دانشگاه شد. به نظر می رسد، به قدم های والدین رفت؟

- آره. و ما علیه نبودیم به عنوان من، من به طور کلی یک مادر برداشت می کنم. بدون شک، در فریم های خاص. و من قطعا صحبت نمی کنم، برای من مهم است که دختر من یک دوست بود. خوشحالم که این است ما با داشا حتی با شخصیت هایی مانند.

- چگونه به Dungean Cavaliers واکنش نشان می دهید؟

- تا به حال من هنوز آنها را درک نکرده ام. واضح است که ابتدا از داشا درخواست می کنم، کجا این پسر است، از خانواده، اما نه بیشتر.

- سلیقه های خود را برای مردان همگرا؟

- نه. ما فقط به جانی Depe تبدیل شدیم. من تقریبا تصور می کنم که جوانان مانند داشا، اما آنچه من را دوست دارم، نمی توانید فرموله کنید. من در جهت های مختلف پرتاب می شود: این خوب است و این نوع هیچ چیز نیست. (لبخند می زند.) تنها عادت ها، من نمی توانم تحمل کنم. پدربزرگ بیش از حد، حرص و طمع، فقدان حس شوخ طبعی نیز فشار می آورد. و مردی که در کنار من قرار دارد باید قوی تر از من باشد. من یک زندگی دشوار دارم، او خلق و خوی، بنابراین من ضعیف نیستم. و من به پسرم نیاز ندارم من چیزی برای مراقبت از مادر من، در مورد دختر من ... در یورکشایر تریر Fanny، در پایان، که من به چاک و گاهی اوقات حتی در جایی با او تماس می گیرم، زیرا او به شدت در معرض غیبت من است. (لبخند می زند.)

- به طور رسمی شما ازدواج نکرده اید، و چه مقدار یک فرد خانوادگی، در اصل؟

- خب، من تمام زندگی آگاهانه من را در ازدواج زندگی کردم، بنابراین، البته، خانواده. اما در عین حال امروزه من از کمبود همسر رنج نمی برم. گاهی اوقات من حتی خودم را درک می کنم: "چقدر خوب است - من فقط خودم را انجام می دهم!" (لبخند می زند.)

- روزنامه های زرد از شما به نحوی با نوشیدن قهوه همراه با یک شوهر سابق، بازیگر والری نیکولایف. اما شما هم اکنون با هم نیستید؟

- نه، ما با Valera نیستیم. اما ما یک کودک مشترک داریم، بنابراین ما ارتباط برقرار می کنیم، و خیلی خوب است.

- این به وضوح برای شما دشوار است، و شما اجازه نمی دهد مردم احساس نزدیک، درست است؟

- نه، چرا من یک فرد باز هستم، بنابراین من آشکار می کنم و به من اجازه می دهم. اما فقط به دقت آنها را مرتب می کنند. من به سرعت ارزیابی می کنم، بنابراین مسافرین تصادفی به مدت طولانی به تأخیر نمی افتند. و دایره نزدیک من یک جمع کننده مخلوط است: هر دو بازیگر و افراد دیگر از حوزه های دیگر.

- شما در حال حاضر، متاسفانه، در "کامل متر" و یا در تلویزیون قابل مشاهده نیست. چرا؟

- اکنون بر روی صفحه نمایش می آید، مردم به یاد نمی آورند. اگر شما فقط سخت نیست سخت نیست. مانند نیکیتا Dzhigurda. در حقیقت، من در تلویزیون به اندازه کافی فیلمبرداری شدم، اما همه آنها آزاد نشدند. بعضی از آنها سرگرم کننده بودند، اما من به خصوص سعی نمی کنم به آن صعود کنم. جذب تنها پول در این موضوع و برخی رسانه ها. در حال حاضر من فیلمبرداری سنت پترزبورگ در پروژه "هوش". یکی دیگر از نبرد بابا، رئیس افسران اطلاعاتی. چه چیز دیگری می توانم ارائه دهم؟! ما اشاره به گوشت خوک در تمبر، و سپس به ندرت به نظر می رسد. و در این مورد هیچ چیز برای بازی وجود ندارد. به تازگی، مدیر به نظر می رسد که ابتدا می خواست من را در نقش اصلی در تصویر هنری بگیرد، سپس ذهن خود را تغییر داد - یکی دیگر از بازیگران را تصویب کرد. من به پیش بینی شده توضیح دادم - بیش از حد به من تاج شاهزاده سنگی از افسانه داستان، و او آماده نیست آزمایش و شکستن کلیشه. اما من بدترین گزینه را ندارم، به شما خواهم گفت. روز دیگر من تلویزیون را روشن کردم، و دوباره Masha Poroshina گریه می کند، و این امر برای سالهای زیادی ادامه دارد و در اینجا نیز حسادت نمی کند. به نظر می رسد به او، فقیر، حتی بدتر از من، - قهرمانان من کشنده هستند، و قهرمانان او پرتاب می شود. و قرعه کشی فانتزی این تصویر درست نیست. و به طور کلی، به عنوان حرفه ای، که می داند که استعدادها هنوز هم هنوز هم دارند. من در طالع بینی خواندم که کشاورزان شگفت انگیز از شخصیت ها خارج می شوند. بنابراین، شاید در برخی مواقع من روی باغ تمرکز کنم. (لبخند می زند.)

ادامه مطلب