Nastya Tsvetaeva: "شوهر من یک یهودی ارتدوکس نیست"

Anonim

نام آن Asya است: اما بهترین نام به او - شعله ای که نبود، هیچ کس وجود ندارد، و هیچ کس در com ... "- به عنوان اگر مارینا Tsvetaeva در مورد او نوشت. Nastya Tsvetaeva شاعران دور اما نه از اجداد معروف او، و نه حتی در مورد نزدیکترین بستگان - پدر و مادر - گفتن دوست ندارد. دختر مادربزرگ را مطرح کرد. بنابراین Nastya بسیار مستقل رشد کرد و در شانزده سال او اولین تصمیم بزرگسالان خود را به دست آورد - چرا که برای یک مرد زندگی می کردند . "من خیلی دوست داشتم. فکر کردم که به نظر من به نظر می رسید حتی آن را به سمت من نگاه نمی کند. اما به نوعی این اتفاق افتاد که ما شروع به ملاقات کردیم و با هم زندگی کردیم، و سپس ازدواج کردیم،" Tsvetaeva در یکی از مصاحبه ها . علیرغم این واقعیت که انتخاب شده دو برابر نستیا قدیمی بود، این ازدواج برای پنج سال وجود داشت.. دوم، شوهر مدنی، بازیگر اولگ گونچاروف شد. با او، قهرمان ما در مجموعه کمدی جوانان ملاقات کرد "حتی فکر می کنم! "همانطور که او خودش اذعان می کند، در آن لحظه تمایل به تبدیل شدن به یک مادر را نقل مکان کرد. این زن و شوهر پسر کوزما داشت، اما این اتحادیه متولد شد قوس NADAV - تلاش سوم برای ترتیب شادی خانوادگی. برای عشق، Nastya حتی تصمیم گرفت در حال حرکت به یک کشور دیگر، اگر چه با بسیاری از مشکلات همراه بود - هر دو در یک طرح حرفه ای و شخصی.

Nastya، به تازگی شما تبدیل به یک مادر برای دومین بار. چگونه احساس می کنید، دختر شما؟

Nastya Tsvetaeva: "ما احساس عالی! دختر من بیش از یک ماه است، و او، البته، دختر جذاب و شگفت انگیز بر روی زمین است. (خنده حضار) شوهرم و من واقعا یک دختر را می خواستم. پس از همه، ما در حال حاضر پسر ارشد من - Kuzma. "

شما قبلا به شما گفته اید، با اینکه چگونه مشکل Sinichka را انتخاب کردید. و چه کودک نامیده می شود؟

Nastya: "بله، نه به نظر می رسد پسر من، من یک نام را بدون مشکل بسیار، اما برای دختر من مجبور به رقابت. (می خندد من در ابتدا می خواستم نام را با یک داستان با معنی داشته باشم، زیرا در اینجا، در اسرائیل، این به شدت پرداخت می شود. هنگامی که شما حضور دارید، بلافاصله می پرسید: "منظور این چیست؟" ابتدا چنین سوالاتی را برای شنیدن چنین سوالاتی داشتم. و پس از آن من به این ایده نفوذ کرده ام که نام باید نه تنها یک ترکیب زیبا از حروف، بلکه به معنای آن نیز باشد. برای اولین بار من در مورد نام استر فکر کردم، شما به ارتباط با خواننده مدونا اعتقاد ندارید. این راز نیست که او علاقه مند به کابالا است، اغلب به اینجا می آید، به اسرائیل، به مرکز Kabbalistic. و نام مذهبی او استر است. به نظر من خیلی زیبا بود. معنای این نام "پنهان" است. در کتاب مقدس، ملکه استر به یک کل کتاب اختصاص داده شده است. او دارای اطلاعات خارجی برجسته ای بود، اما ویژگی های داخلی و پنهان آن حتی زیبا تر بود. به هر حال، شوهرم پیشنهاد کرد که دختر را به شیوه ای بین المللی تر - الکساندر، مایا، تامارا دعوت کند. اما بعد از اینکه او در هنگام زایمان خود را ساخت و دیدم که باید از آن عبور کنم (عملیات بسیار سختی داشتم - بخش سزارین)، گفت: "حداقل شیمون را بخوانید!" (نام مردانه یهودی - تقریبا. auth.)

آیا او به شما کمک می کند تا دخترم را مراقبت کنید؟

nastya: "بله در حالی که ما هیچ پرستار بچه نداریم، همه نگرانی ها در مورد شانه های ما. داشتن یک پدر بسیار خوب بود، و من نمی دانم چگونه بدون او مقابله کنم! اگر چه در طول زمان من باید به کار بازگردم، و پس از آن ما به کمک پرستاران متوسل می شویم، اما در حالی که از ارتباط با کودک لذت می برم. "

چگونه فکر می کنید که به نظر می رسد؟

Nastya: "به خودم. در آن شما می توانید ویژگی های من را حدس بزنید، و ویژگی های شوهر، اما هیچ صد درصد شباهت به هر یک از ما وجود ندارد. او بهترین را از ما گرفت. (می خندد.) و نام شما را توجیه می کند - زیبایی واقعی! "

Kuzya از خواهر جوان تر حسادت نیست؟

Nastya: "خوب، به جز کمی بیشتر از معمول، تلاش برای جلب توجه من به توجه من. اما او خواهر خود را دوست دارد. من سعی می کنم به هر حال به من کمک کنم: استر با ما حمام می کند، هنگامی که او ضربه می زند، سرش را می کشد، وقتی که دستان من مشغول یک دختر یا زمانی که من آن را تغذیه می کنم، من را به ارمغان می آورد. به تازگی به مدت طولانی و با دقت به او نگاه کرد، و سپس می گوید: "من آن را دوست دارم!" البته، می پرسد که او را در دست خود نگه دارید یا پوشک را تغییر دهید، اما من هنوز به او اجازه نمی دهم، هرچند من فکر می کنم زمانی که آن را در حال رشد است، او یاد می گیرد که با این چالش ها مقابله کند. و به تازگی، او حتی یک آهنگ درباره خواهرش را تشکیل داد، که با کلمات شروع شد: "Karaupusik خورد آرباسک."

چگونه آنها را با NADAV همراهی می کنند؟

Nastya: "در این موضوع ما هیچ مشکلی نداشتیم ... Kuzya - یک پسر اجتماعی، نادوی بسیار بچه ها را دوست دارد. و کودکان او را در پاسخ به او دوست دارند. بنابراین آنها به سرعت تماس گرفتند. Kuzya به راحتی در یک کشور جدید تسلط یافت. کودکان ساده تر از بزرگسالان هستند. وقتی سه ساله بود، اینجا نقل مکان کردیم. بنابراین برای او تبدیل به نوعی از تروما روانی نشد. و اکنون پسر در حال حاضر یک آب سموکلاس است. در زبان عبری و انگلیسی صحبت می کند، و او، البته، به نظر می رسد دوستان - همکلاسی های او. "

رابطه شما با ناديل به عنوان رمان تودور متعارف آغاز شد. آیا بلافاصله متوجه شدید که او شخص شماست؟

Nastya: "بله، عشق در نگاه اول، و به طور کامل غیر منتظره بود. اما از اولین روزهای ارتباطات، احساس کردم که می خواهم ادامه دهم، علیرغم این واقعیت که ما در کشورهای مختلف زندگی می کنیم. با خودم، ما رفتیم به بازدید از یکدیگر، با تلفن، در اسکایپ صحبت کردیم، و در یک سال از چنین طول عمر، آنها تصمیم گرفتند که دیگر وجود نداشته باشد - وقت آن رسیده است. خوب یا بخشی. از آنجا که نسخه دوم به هیچ کس مناسب نیست، ما تصمیم گرفتیم که در تل آویو به او حرکت کنم. "

Nastya Tsvetaeva:

Anastasia tsvetaeva: "من هرگز در اتحادیه با یک مرد هیچ چیز را جستجو نکردم. من فقط در عشق افتادم، و سپس همه چیز به خودی خود اتفاق افتاد. " عکس: Gennady Avramenko.

و بدون شک وجود داشت: آیا من انجام می دهم؟

nastya:

"البته، شک و تردید بود. اما چگونه می توانید پیدا کنید تا زمانی که سعی کنید؟ شما می توانید به مدت ده سال، به درستی یا نادرست حدس بزنید. "

آیا شما در طول زمان زندگی می کنید که با هم زندگی می کنید؟ چگونه ماشه شخصیت ها بود؟

Nastya: "اوه، این موضوع برای یک کتاب کامل است ... برای توصیف مشکلات تفاوت بین ذهنیت و شخصیت ها بسیار دشوار است. Treading از هر زن و شوهر می آید، حتی اگر همسران در حیاط های همسایه افزایش یابد. هر کس عادت های خود را، دیدگاه های زندگی، پیچیدگی و سهولت شخصیت دارد که باید به نحوی "انتقام" با شخص دیگری نیاز داشته باشد. و با نادایل، و ما نیز در زبان های مختلف صحبت می کنیم. یک دسته کامل از مشکلات و تفاوت های ظریف وجود دارد ... البته، اولین بار آسان نبود، اما ما در حال حاضر با هم به مدت سه سال زندگی می کردیم، و بنابراین یک پیروزی به سوی درک متقابل دست نیافتیم. هنگامی که عشق وجود دارد، همه مشکلات را می توان برطرف کرد. "

آیا شما به زبان انگلیسی ارتباط برقرار می کنید؟

nastya: "بله برای سال سوم، من تلاش می کنم تا عبری را با افزایش عبری تحصیل کنم، اما به نحوی به من داده نمی شود. دختر رشد خواهد کرد، و من کلمات را با او آموزش خواهم داد: یک بچه گربه، یک سگ، توپ. (می خندد.) اگرچه آنها می گویند که عبری بسیار آسان است، برای من بهتر است سه زبان اروپایی را یاد بگیرند. اما، من امیدوارم، روزی تمام اوبیا خود را. "

چگونه خانواده نادوا شما را به دست آوردند؟ در خانواده های یهودی، سنت ها معمولا قوی هستند و مادر مادر برای پسر به معنی زیاد است.

Nastya: "در عوض، این تصویر یک مادر یهودی است که ما از فولکلور و جوک ها می دانیم. هر مورد فردی است. پس از همه، غیرممکن است بگوییم که در روسیه همه مردم یکسان هستند - الکل ها و دریاچه ها. من علیه تعمیم ها و کلیشه ها هستم، هرچند مطمئن هستم که هر ملت دارای خودش است. همانطور که برای همسر من، او بسیار مستقل است و از نظرات والدین نمی پرسد وقتی که او شروع به زندگی با من کرد. من فرض می کنم که در ابتدا مادر و پدرش از یک دختر دیگر رویایم. اما آنها ما را با Kuzey بسیار گرم پذیرفتند. ما به طور کامل به طور معمول با آنها ارتباط برقرار می کنیم، به بازدید از یکدیگر، جشن تعطیلات محلی. به طور کلی، همه چیز، خدا را شکر، بدون مشکلی در این جبهه. " (هنگامی که آن را در مورد عروسی آمد، معلوم شد که جوانان نمی توانند ازدواج کنند، زیرا آناستازیا مسیحی است. درست است که در اسرائیل، ازدواج های محصور شده در جمهوری چک یا قبرس به رسمیت شناخته شده است. بنابراین، عاشقان تصمیم گرفتند ازدواج کنند پراگ مراسم عروسی در قلعه کیینسکی برگزار شد. پس از آن، نیویورک ها در روز پنج شنبه و شام در رستوران سوار شدند. هیچ کس از جشنواره وجود نداشت - تقریبا

سوال ایمان برای شما اصولی است؟

Nastya: "شوهرم و من بی اعتنایی نیستم. اگر چه متعلق به اعترافات مختلف، آن را پر نکنید. اشاره کرد، نه یهودی ارتدوکس با پیاز و در شمع. او یک مرد سکولار معمولی است. ما تعطیلات ما و یهودی را جشن می گیریم. ما سعی می کنیم سنت ها را ببینیم: هنگامی که لازم است - کولیچ اجاق گاز، زمانی که شما نیاز به خوردن ماتسو و سیب با عسل. "

و شما یک دختر را در سنت های یهودیت مطرح می کنید؟

Nastya: "استر هر چند متولد اسرائیل، یهودی در اینجا در نظر گرفته نشده است، زیرا مادرش ارتدوکس است. من هم آن را تعمید نخواهم کرد. هنگامی که دختر در حال رشد است، اجازه دهید او تصمیم بگیرد که چه کسی می خواهد باشد. برای ما با شوهرش، این سوال مناسب نیست. نکته اصلی این است که سالم و خوشحال است. "

آیا شما به راحتی در کشور شخص دیگری تسلط یافتید؟

Nastya: "من هنوز هم مورد استفاده قرار نگرفته ام ... مسکو و اسرائیل دو قطب متضاد متضاد، حرکات، ذهنیت هستند. تفاوت در همه چیز! این فهرست بسیار دشوار است، اما چه جنبه ای از زندگی نه، این دو افراطی از همان پدیده خواهد بود. اسرائیل یک کشور بسیار خاص است. در اینجا شما را به سمت چپ خواندن و هیچ واکن وجود دارد. روز شروع و پایان با غروب خورشید، و نه در نیمه شب. اولین روز کاری یکشنبه است، نه دوشنبه، همانطور که تقریبا در سراسر جهان پذیرفته شده است. هیچ سال جدید در اینجا وجود ندارد، و در 1 ژانویه، به جای برف در خارج از پنجره های نخل "کامل". غم انگیز بدون درخت سال نو ... اولین بار من بسیار ناراحت شدم که در شنبه ها تمام مغازه ها بسته شده اند. Shabbat، Kashrut (اگر چه ما این همه را مشاهده نمی کنیم، اما در اطراف آن است) - همه چیز غیر معمول بود. اسرائیل مانند یک دنیای کوچک است که از بقیه جدا شده است. من یک شخص غیر مذهبی هستم، اما شما باید با سنت ها و آداب و رسوم کشور که در آن زندگی می کنید، سازگار شوید. "

اما آیا شما اینجا را دوست دارید؟

Nastya: "در هر کشوری نمایشنامه ها و منفی وجود دارد، اما به طور کلی می توانم بگویم: بله، مثل آن. اینجا دریا، خورشید در تمام طول سال، سبزیجات میوه، کودک - ضرر! علی رغم sudobu من، من لذیذ و عشق به خوردن خوب، و اسرائیل یکی از "خوشمزه ترین" کشورهای جهان است. در اینجا مردان بسیار زیبا هستند. (می خندد تمام دوست دخترم که به ما سفر می کردند، ذکر شده اند. بسیار آرام است و در عین حال برخی از فضای شگفت انگیزی خلاقانه وجود دارد. بنابراین بله - احساس راحتی میکنم اگر چه این بدان معنا نیست که من مسکو را از دست ندهم. بسیار بی حوصله! برای دوستان، بوی، برای خاطرات دوران کودکی، در تعطیلات - در همه جا. من فقط صرفه جویی در آنچه که من اغلب به مسکو برای تیراندازی می آیند. و بنابراین من نمی توانم مردم را که میهن خود را از دست داده اند را درک کنند و برای مهاجرت کنار بیایند، دانستن اینکه هرگز قادر به بازگشت نخواهند بود (منظورم دوران شوروی). خیلی سخته!"

مهاجران روسیه چگونه به مهاجران روسیه مربوط می شوند؟

ناستا: "این بخشی از تاریخ کشور است، امواج مهاجرت متعددی از روسیه وجود داشت. و اسرائیل در اصل به شیوه ای از دولت کمونیست ساخته شد. تا کنون، به اصطلاح Kibbutsa باقی مانده است - توسط نوع مزارع جمعی ما. درست است، در حال حاضر آنها تا حدودی مدرن هستند. بنابراین نفوذ روسیه بسیار قوی است، یک سوم جمعیت روسیه است. اگر چه نگرش نسبت به نمایندگان ملت ما همانند در همه جا خارج از کشور است، اما اگر روسیه لزوما الکل و یک تردید باشد، در نظر گرفته شده است. (می خندد.) جامعه روسیه در اینجا بسیار توسعه یافته است - روزنامه ها، مجلات، کانال های تلویزیونی، مغازه هایی که می توانید محصولاتی را که در فروشگاه های معمولی فروخته نمی شوند، خریداری کنید. "

Nastya Tsvetaeva:

با Maxim Vitorgan، Tsvetaeva ستاره دار در فیلم "ماشا و دریا". عکس: Gennady Avramenko.

از لحاظ کار، سعی کردید چیزی پیدا کنید؟

nastya:

"در ابتدا، من چنین ایده هایی داشتم، اما آنها به سرعت در مورد واقعیت شدید سقوط کردند. من متوجه شدم که من خیلی راحت تر و به درستی برای ادامه کار در مسکو ادامه داشتم و سعی نکردم از ابتدا شروع کنم. اول، من زبان را نمی دانم، و حتی اگر من آن را تدریس کنم، نمی توانم از لهجه خلاص شوم. در زمان حرکت، من بیست و هفت بودم، من قبلا مادرم بودم - برای اجرای مثل یک دختر، در ریخته گری تبلیغات به نحوی ناراحت کننده بود. در میان دوستان من بسیاری از بازیگران روسیه. پس از گذشت پانزده سال در اسرائیل زندگی می کرد و زبان را برجسته می کند، اکثر آنها هنوز هم قاتلان و روسپیان روسیه را بازی می کنند. این یک چیز است که این اتفاق می افتد در هالیوود، مکه سینما، جایی که امید برای موفقیت بزرگی وجود دارد، و کاملا متفاوت است - در اسرائیل کوچک، که در آن شش میلیون نفر زندگی می کنند. علاوه بر این، هزینه های عمل در اینجا بسیار کوچکتر از مسکو است. بنابراین حتی به لحاظ مالی به من سودآور است که در یک پروژه مسکو در هر سال از پنج اسرائیلی بازی کند. "

شما هنوز هم طراحی ...

Nastya: "بله، این چنین تحقیقی انرژی خلاقانه است. در اولین بارداری من، مجموعه ای از لباس های عصر را برای خانمها در موقعیتی منتشر کردم، و اکنون به نوعی به طور ناگهانی دکوراسیون طراحی کسب و کار خود را شکوفه کردم. من واقعا دوست دارم دکوراسیون را با دست های خود ایجاد کنم. من جذاب شدم که حتی بوتیک آنلاین من را باز کردم. بنابراین سرگرمی پسران لذت بخش تبدیل به یک کسب و کار کوچک، که حتی من را به سود من - در کفش. (می خندد.) یک بازار کلوچه در کنار خانه ما در تل آویو قرار دارد و من ایده ها را می گیرم. من همیشه دوست داشتم پرنعمت، چیزها "با یک داستان"، که از مادربزرگ بود، واقعا من را جذاب می کند. "

به هر حال، در مورد مادربزرگ. من خواندنی که شما به زودی فرزندان Marina Tsvetaeva هستید. سعی کرد تا اشعار را بنویسد؟

nastya: "نه حتی در سال های جوان، متوجه شدم که با نام خانوادگی من نوشتن اشعار فقط مسخره است. من در همه نوع انکار مارینا Tsvetaeva بودم - من نمی خواستم اشعار او را بدانم (اگرچه من شعر را دوست داشتم). نه به این دلیل که او یک شاعر بد را در نظر گرفت، من فقط می خواستم از این شخص فاصله بگیرم. من رویای خودم را در بازیگر تلاش کردم، در مرحله، و مسئله خویشاوندی برای من بسیار سخت بود. من قصد ندارم یک تراشه و infoovod را از نام خانوادگی من بگذارم، می خواهم به این واقعیت احترام گذاشته شود که من خودم را تصور می کنم. بعدها، در حال حاضر به عنوان یک بزرگسال، من از پروس از Anastasia Tsvetaeva قدردانی کردم، که یک خاطره عالی بود، و اشعار مارینا Tsvetaeva. "

مانند praprabababuska شما، شما طبیعت عاطفی هستید، علاقه مندان ...

Nastya: "خب، او یک praprababusha نیست، اما، همانطور که آنها می گویند، آب هفتم در کیزل. و در مورد عاطفی - بله، گاهی اوقات حتی بیش از حد. "

و اولین بار در شانزده سال ازدواج کرد ...

Nastya: "اوه، این خیلی زود بود، به عنوان اگر نه با من، در زندگی دیگر. من ترجیح می دهم که به این داستان نگران نباش، به این دلیل که مدتها بی اهمیت بوده است. این چگونه ارواح را بیدار می کند. "

آیا اولین عشق تو بود؟

Nastya: "چه چیز دیگری می تواند یک دختر را در شانزده سالگی از خواب بیدار شود تا با یک مرد زندگی کند؟ (می خندد.) او برای چهارده سال مسن تر بود، چیزی برای من یک معلم زندگی بود. "

و چگونه به آن واکنش نشان دادید؟

Nastya: "من تمام راه حل ها را در زندگی خودم پذیرفته ام. در شانزده سال، آن را کاملا یک بزرگسال، یک دختر مستقل بود. او رویای تبدیل شدن به یک هنرمند، وارد موسسه تئاتر شد و به عنوان یک پیک کار کرد. به هر حال، "تجربه کاری" من حتی در چهارده سال حتی زودتر آغاز شد. من در ستاد پیش از انتخابات از میخائیل گورباچف ​​کار می کردم، زمانی که او به روسای جمهور روسیه فرار کرد (تعداد کمی از مردم به یاد داشته باشید). برای یک ماه، من صد دلار پرداخت کردم - مقدار زیادی از زمان برای سن من. به طور طبیعی، من بلافاصله رفتم و همه چیز را به کمد لباس جدید - شلوار جین، کفش های لاک قرمز و پیراهن مردانه برای چهار اندازه بیش از من کاهش دادم. " (خنده)

و کجا اولین شوهر را دیدید؟

ناستا: "ما در محل کار ملاقات کردیم - یک داستان بنیادی."

و جدا شده، چون "رشد کرد" از رابطه؟

nastya: "احتمالا. لازم است از روانشناسان بپرسید. "

شما تمام روابط به اندازه کافی طولانی بوده اید. و ازدواج دوم، با اولگ گونچارروف، چهار سال طول کشید.

Nastya: "این پدر فرزند من است، بله، اما او شوهرم نبود. من فقط در مورد رابطه ای که یخ زده صحبت می کنم صحبت می کنم، من نمی گویم. و بنابراین من یک دختر عادی، معمولی هستم. من رمان و سرگرمی داشتم. " (در یک زمان آنها درباره Nastya Nastya با یک همکار در کارگاه Andrei Chernyshov نوشت. - تقریبا. aut.)

Nastya Tsvetaeva:

با Andrei Chernyshov، Nastya در نقاشی "عوام برای قهرمان" شلیک شد. آنها نوشتند که با بازیگر، نه تنها روابط رسمی مرتبط هستند.

پدر کوزی به راحتی به او اجازه می دهد به اسرائیل برود؟

Nastya: "نه، به طور طبیعی، همه چیز آسان نبود. و تا کنون ما در این زمینه اصطکاک داریم. اما زمانی که Kuji تعطیلات، او به مسکو، عمدتا به خاطر پدرش می رود. "

شما قبلا تجربه یک رابطه جدی داشته اید. شما در اتحاد با یک مرد چه چیزی را دنبال می کنید؟

Nastya: "من هرگز به دنبال چیزی در اتحادیه با یک مرد نیست. من فقط در عشق افتادم، و در عشق با من. (می خندد.) و سپس همه چیز به خودی خود اتفاق افتاد. "

چه مدت قصد دارید بر روی فرمان بنشینید؟

Nastya: "من در مورد شرایط تصمیم می گیرم. در حالی که من پستان را تغذیه می کنم و به طور ایده آل مایل به تغذیه تا سال است، همانطور که با یک فرزند ارشد بود. اما اگر یک پیشنهاد دریافت کنم، از آن که من نمی توانم امتناع کنم، ظاهرا، شما باید به نحوی از دختر من دور شوید، هرچند برای من آسان نیست. "

ادامه مطلب