الکساندر Oleshko: "من همیشه می خواستم به یک هنرمند تبدیل شوم، و من هیچ رویا دیگری نداشتم."

Anonim

بسیاری از مردم در طول سال ها، زنده ماندن، باز بودن، تمایل به فانتزی و درک جهان را از دست می دهند. بازیگر تئاتر Vakhtangov، هنرمند افتخار روسیه، ارائه دهنده تلویزیون الکساندر Oleshko نه تنها این ویژگی ها را از دست ندهید، برعکس، او همچنین همچنان به اشتراک گذاشتن این با دیگران. از جمله MK Boulevard.

- الکساندر، آیا خود را در دوران کودکی به یاد می آورید؟

- خیلی خوب. علاوه بر این، اغلب تلاش می کند تمام احساسات خود را از دوران کودکی در بزرگسالی به ارمغان بیاورد. پس از همه، همه چیز با سر ما معکوس است. در دوران کودکی، هر کودک با چشم های باز، جهان را دوست دارد، مردم، به همه اعتقاد دارند. خوب، و سپس بزرگسالان با مجتمع های خود، تجربه تلخ آنها شروع به ترساندن یک کودک و رانندگی ناخن های زنگ زده از شک و تردید، ترس. بنابراین، به منظور رفتن به دیوانه، من به یاد داشته باشید که پسر Sasha Olesko، که به بهترین وجه اعتقاد داشت. و من بسیار خوشحالم که دوران کودکی من خوشحال بود، بسیار مهربان، فرهنگی، اشباع شده است. که من یک کودک در دوران کودکی بودم. در حال حاضر، در قرن بیستم، متأسفانه، فرزندان (به طرق مختلف "به لطف بزرگسالان)، به لطف بزرگسالان)، آنها بلافاصله تبدیل به بزرگسالان می شوند، آنها آهنگ های بزرگسال را می خوانند، در برخی از بازی های بزرگسالان عجیب و غریب شرکت می کنند و گاهی اوقات نمی خواهند. و من معتقدم که کودک باید دوره دوران کودکی خود را داشته باشد. این 14-15 سال خوشحال باید تحت نظارت بزرگسالان قرار گیرد، اما به نظر می رسد و به عنوان یک کودک، به عنوان مهم است. او باید فانتزی کند رویا. و بزرگسالان باید به او در این سن کمک کنند. یک کودک بالغ وقت خود را برای تبدیل شدن به آن خواهد داشت.

- چه کسی می خواست ساشا اولسکو در دوران کودکی شود، رویای بود؟

"من همیشه می خواستم به یک هنرمند تبدیل شوم، و من هیچ رویا دیگری نداشتم."

الکساندر Olesko

الکساندر Olesko

قاب از فیلم: "Gambit ترکی"

- امروز رویا رویا هستی؟

- مطمئنا، بدون آن، در همه چیز غیر ممکن است.

- آیا شما یک مربی داشتید که بر زندگی آینده شما تاثیر گذاشتهاید؟

- من خیلی زود کتاب کتاب یوری نیکولینا را "تقریبا جدی ..."، جایی که او تعجب، گرم و مهربان در مورد زندگی خود، صفحات پیشرفته خود را گفت: در مورد جنگ فنلاند، جنگ بزرگ میهن پرستانه. همانطور که او هنرمند شد، به عنوان او بهترین ویژگی های خود را حفظ کرد که یک فرد باید حفظ شود. بنابراین، او به طور کامل در جای خاصی برای من است. برای من دشوار است که در زمان گذشته صحبت کنم، چنین افرادی برای ما کافی نیستند - که با چنین محبوبیت و عشق باور نکردنی، مردم در این مورد به عنوان چیزی قرار نمی گیرند، اما برعکس، به لطف این محبوبیت مقدار زیادی انرژی، زندگی و اعمال خوب خود را به طوری که بیننده خوشحال است. برای من، یک مثال از این یوری نیکولین است.

- تقریبا تمام کودکان توسط والدین خود در زندگی فرستاده می شوند. چه شخصی شما را در مفهوم "خانواده" سرمایه گذاری می کنید؟

- این مسئولیت و مثال است. شلیک کردن تربیت فرزند خود را به خیابان، رفیق یا معلم در مدرسه - غیر قابل قبول است. والدین باید هر کلمه ای را مسئول هر کلمه ای باشند، چرا که کودکان به او نگاه می کنند، همانطور که در آینه. اغلب کپی کنید، بهترین چیز را که باید انجام دهید، بپذیرید. خوب، البته، این یک گفتگو با یک کودک، توجه به او، به نوعی رویاها، احساسات او است. البته، این کمک و پشتیبانی است. پدر و مادر باید فرزند خود را، نه ستمکار و مستعمره. او نباید در یک کلمه مجروح شود و نه.

- شما عضو اولین کنگره کنگره بین المللی کودکان هستید. در آنجا، بچه ها در کلاس های کارشناسی ارشد تحت هدایت افرادی که قبلا تشکیل شده اند، شرکت می کنند و بر اساس نتیجه، جوایز به دست آمده است. چرا شما موافقت کردید که شرکت کنید؟

"از آنجا که من با بچه ها صحبت می کنم، به نظر می رسد، همانطور که به نظر می رسد، مهم ترین زبان زبان روح است. من سعی نمی کنم در چشم خود مد روز باشم. پس از همه، اگر امروز مد روز هستید، فردا یکسان هستید. من سعی نمی کنم روند فعلی را بپردازم. من روی مثالم امتحان میکنم تا نشان دهم که می توانید یک فرد عادی باقی بمانید. لازم است یادگیری، خودکفایی، اهداف تعیین شده و به آنها بروید. دستان خود را پایین نیاورید و از چیزی نترسید. آماده باشید تا اعتصاب کنید به شکست، از جمله. اما به ستاره خود اعتقاد دارید اگر انجمن آینده حداقل یکی از این وظایف باشد، عالی است. اگر او برخی از امید را امیدوار است - عالی است. کسی حمایت خواهد کرد - عالی است. یک نام جدید را باز کنید - عالی است. این شانس نیست که آنها می گویند استعدادها باید کمک کنند، خودشان سعی می کنند.

- برای شما، مهمترین جوایز؟

- برای هر فردی مهم است که کاری انجام می دهد و به طور فعال و جالب زندگی می کند. درست است، با سن، نگرش نسبت به جوایز تغییر کرده است. احتمالا به نظر می رسد به کسی اشتباه است، اما این درست است: پاداش اصلی - زمانی که مردم ناآشنا در خیابان لبخند می زنند و کلمات خوب را می گویند، شما را به عنوان یک عضو خانواده درک می کنند. احتمالا این مهمترین پاداش است که شما خرید نخواهید داشت و سازماندهی نمی کنید، ما نمی توانیم آن را کم کنیم که هرگز به صورت مصنوعی دریافت نخواهید کرد. این پاسخ به کار شما، در کار روزانه شما، برای روح شما است. خوب، زمانی که برخی از جامعه حرفه ای یا دولت شخصی را یادداشت می کند - درست است. اما، من تکرار می کنم، این خوب است زمانی که در زمان و دشت.

حالا ما شاهد تعداد زیادی از دست عجیب و غریب هستیم. هنگامی که همه روشن و بدیهی است، این شخص سزاوار نیست و هیچ شایستگی وجود ندارد، اما به دلایلی او چیزی را به جایی لکان متصل می کند. خوب، و خدا با آنها، اجازه دهید او چنین باشد. این یک مشکل نه تنها امروز است. بنابراین همیشه بود. به عنوان مثال، در دوران شوروی، فینا جورجیتنا Ranevskaya یکی از بازیگران، که نگران این بود که او به عنوان عنوان داده نشده است، گفت: "بیایید، عزیزم، به من مراجعه کنید. من به شما عکس های هنرمندان ناشناخته مردمی اتحاد جماهیر شوروی را نشان خواهم داد. "

هیچ یک

عکس: آرشیو شخصی

Edgard Sparable، هنرمند مردم روسیه، عضو شورای فرهنگ تحت رییس فدراسیون روسیه، یک سوال جالب در شبکه های اجتماعی برای خوانندگان خود ابراز کرد - نحوه اصلاح سیستم دریافت عناوین افتخاری. من می توانم از طریق مصاحبه ما پاسخ دهم. همه چیز بسیار ساده است. در حال حاضر، متأسفانه، به عنوان پرچم، بر روی کشور خزنده و مادر عجله می کند. بدیهی است، هنرمند، به ویژه با عنوان، باید یک مدل و یک مثال باشد! هنرمند حق ندارد به زباله های خیابانی فرود بیاید. در مصاحبه ای روی صفحه نمایش بیان نمی شود. اینها چیزهایی هستند که به طور کامل با فرهنگ و با عنوان افتخاری دولت بالا پشتیبانی نمی شود. احتمالا لازم است فنجان دیوار را به یاد داشته باشید، او تمام شده است. بنابراین و عنوان، به عنوان مثال، هر دو یا سه سال قبل از رسیدن به سن بازنشستگی، باید توسط فعالیت های خلاق فعال و خلوص اخلاقی تایید شود. اگر فرد یا فرد دیگری عبور نمی کند و این عنوان بالایی هنرمند مردم یا کار خود را تأیید نمی کند، یا کار او یا اقدامات او، به این معنی است که او باید او را در برخی موارد از دست بدهد. مانند یک فنجان، باید عبور کند. شما هنوز هم می توانید به یاد داشته باشید که در اتحاد جماهیر شوروی یک سیستم فوق العاده از جوانه وجود داشت. این خانه بدون تصویب یک کمیسیون ویژه، متشکل از متخصصان بسیار واجد شرایط و تحصیلکرده نبود. خوب، چرا بیست نفر از طیف گسترده ای از مناطق را انتخاب نمیکنند: علم، فرهنگ، و غیره، با شهرت بسیار خوبی و بیوگرافی، کاملا غیر قابل درک است که لزوما بیوگرافی یک فرد خلاق را که باید یک عنوان عالی را دریافت کرده باشد، مطالعه کند . این نه تنها توسط تعداد مقالات، نامه ها و تقاضانامه ها مورد مطالعه قرار می گیرد، بلکه با آشنایی اجباری با فعالیت خلاقانه او! پس از همه، عناوین گاهی اوقات صادر می شود که کور نامیده می شود. این یک مقاله بزرگ، امضا، سیستم کاملا بوروکراتیک است. و این همه بستگی دارد که آیا این پوشه امضا خواهد شد یا خیر. و افرادی که امضا می کنند، به سادگی وقت خود را درک نمی کنند، پیدا کردن اگر یک مشارکت فرهنگی واقعی وجود داشته باشد. سپس صادقانه و شفاف خواهد بود، بحث در مورد هنرمند تحت بحث وجود دارد. و همه چیز باید پیکربندی شود، به طوری که هر کس بتواند آن را بخواند، بر اساس آنچه که سزاوار آن شد یا مردمی شد. در غیر این صورت، این ولتاژ، خشم، اغلب ناامید کننده است.

- شما گفتید که مردم، شما را در خیابان ملاقات می کنند، اعضای خانواده را در نظر بگیرید. و همسایه شما چیست؟

- سه گربه من و اعضای خانواده ام. چند نفر که من اعتماد دارم، که من دوست دارم، که در این حرفه تحسین می شود. و این لزوما هنرمندان، مردم خلاق نیست. من واقعا مردم مردم را دوست دارم، کارگران ساده که در آن کشور وجود دارد.

- شما به نحوی گفتید: مهمترین چیز این است که مردم نمی خواستند نه تنها پول، شهرت و افتخارات، و به عنوان مثال، همه چیز در این جهان تبدیل شده است کمی هماهنگ شده است. به نظر شما، باید از زندگی مورد نظر باشد تا این اتفاق افتاد؟

- به یاد داشته باشید که زندگی بسیار کوتاه است. به یاد داشته باشید معنای زندگی ... من، به هر حال، با این واقعیت اشتباه گرفته می شود که بسیاری از آنها نمیتوانند معنای زندگی را تشکیل دهند. به نظر من، بسیار ساده است. اگر مؤمن را نشان ندهید، می دانید که شما یک شن و ماسه، برخی از طرح های بزرگ، باور نکردنی، کیهانی هستید. جایی بین سیارات یک کشتی بزرگ وجود دارد، به طرز شگفت انگیزی است، بنابراین من می گویم، که در آن مهربانی، شادی، زیبایی، پاکیزگی، برخی از اقدامات درخشان درخشان، انگیزه ها. و معنای زندگی یک فرد این است که سیاره را تزئین کنید، خاطرات خوبی در مورد خودتان بگذارید، و البته، خلوص خود را، اعمال خوب، شادی، اعمال به این کشتی به ارمغان بیاورد. تا آن زمان، تا زمانی که زندگی ادامه پیدا کند، تند و زننده و کثیف و کثیف خواهد بود. و آنها سعی می کنند همه چیز را از این کشتی پمپ کنند. اما تنها چیزی در آنها هیچ چیز نمی شود، زیرا زندگی آنها، با وجود پول و افتخارات، از دست رفته است. و او، در اینجا به اصطلاح زندگی آنها، فقط در نهایت. و کسانی که به این معنی درک می کنند که در اینجا، در سیاره زمین، مسافران حمل و نقل می دانند که روح آنها برای همیشه زندگی خواهد کرد. و زندگی ادامه خواهد یافت. و همه چیز خوب خواهد بود. بنابراین، هیچ ترس در چنین افرادی وجود ندارد، هیچ گونه بدبختی بر روی صورت، هیچ وحشت نیست. همه چیز ساده است

الکساندر Olesko

الکساندر Olesko

عکس: instagram.com/oleshkoaleksandr.

- شما در تلویزیون کار می کنید، و در تئاتر، و در فیلم ها، و آواز خواندن ... آیا شما آن را در حرفه به اشتراک بگذارید یا آن را به طور کامل در نظر بگیرید؟

- مطمئنا، من به اشتراک می گذارم اینها همه حرفه های مختلف هستند، چیز دیگری که من آنها را به نظر می رسد سعی در استاد. و در زندگی خلاق ما چنین حرفه ای وجود ندارد که در آن شما می توانید بگویید: "من همه چیز را می دانم، همه چیز را می دانم." بنابراین، من می گویم که من سعی می کنم همه چیز را به همه یاد بگیرم. من می خواستم "ارکستر انسانی" باشم. من می خواستم بدانم چقدر طول می کشد، برای انجام دادن، زمان، می دانم، احساس می کنم. بنابراین، از طریق انواع مختلف خلاقیت من به مردم می آیم و در برخی موارد، توسط و بزرگ، من قبلا خیلی مهم نیست، از طریق آنچه که آنها را می شناسند. کسی مانند یک نمایشگر تلویزیونی، کسی به عنوان بازیگر تئاتر، بعضی به عنوان فردی که آواز می خواند، کسی به عنوان یک شخصیت عمومی، کسی مفهومی ندارد که من هستم، اما من در جایی دیدم، بنابراین سعی کردم درک کنم. در حال حاضر اطلاعات زیادی وجود دارد، و هیچ چیز اشتباهی با آن وجود ندارد. اما مهم است که در تمام این مسیرها سعی می کنم صادقانه در مقابل افرادی که به من نگاه می کنند صادق باشند.

- به زودی شما یک روز تولد دارید، کجا جشن می گیرید و با آنها؟

"بنابراین، من برنامه ریزی کردم که من در خورشید در دریا هستم، اما تا زمانی که شهر و مسیر را انتخاب کنم.

- چه نوع تولد کودکان به ویژه برای شما به یاد می آورد؟

- احتمالا یکی از زمانی که من قول دادم به Oleg Popov مراجعه کنم. من صادقانه از هر کسی دعوت کرد آواز خواندن خانه با یک میز پوشیده شده با مادر من و منتظر Oleg Popov. او، البته، نمی آمد، من او را به عقب برگشتم تا متوجه شوم که چرا ناگهان بود. او پاسخ داد: "من متاسفم، من به زیرزمین شراب شراب دعوت شدم." او سپس در تور در Chisinau بود. من به او گفتم که منتظر او هستم، من یازده ساله بودم. او خندید و گفت که او ارزشش را ندارد. و من را به روز تولدش دعوت کرد، که قرار بود در یک هفته، در سیرک برگزار شود. من آمده ام به نظر من به نظر می رسید که او را به دست آوردن انگور مصنوعی پلاستیکی، برای پروکسی ها، و به دلایلی برای دادن یک آلبوم عکس بزرگ و سنگین با دیدگاه های Chisinau. این آلبوم بیشتر از من در آن زمان وزن داشت. من همه چیز را در Playpen حمل کردم، داد. پس از این تور، او به آلمان پرواز کرد و آنجا ماند. در واقع، برای همیشه. و هنگامی که بیست و هفت سال بعد، او به روسیه بازگشت، من او را ملاقات کردم. همه اینها به یاد می آورند، به او گفتند و یک عکس به او نشان داد، جایی که او به من در یک بازیکن نوشت و به توپ هوایی می فرستد. در پاسخ، او به من گفت که او یک دلقک به دست آورد، زیرا در دلقک دوران کودکی او توپ را داد. هنگامی که او در تور در سنت پترزبورگ بود، من، به عنوان رئیس جشنواره بین المللی کودکان هنر "گل Semicetics"، یک جایزه به نام "متشکرم" تاسیس شد. من به Playpen از سیرک سنت پترزبورگ رفتم و این جایزه را به او تحویل دادم. بنابراین، تاریخ آشنایی من و دوستی من با اولگ پوپوف تورم بود. تصور کنید که یک شخص شاد من هستم!

ادامه مطلب