دیمیتری و کاترین لانسکی: "همه چیز، به جز ممنون!"

Anonim

آنها پانزده ساله هستند و در این زمان آنها موفق به بازی هفت عروسی شدند. و این فقط برای تایید احساسات شما نیست. دیمیتری لانسکایا و همسرش کاترین معتقد است که زندگی نوعی سری است که باید جالب باشد. SOLOIST SOLOIST از گروه نخست وزیر در حال حاضر آهنگساز و تولید کننده است. آهنگ های خود را در سری "خوش شانس"، "Fizruk"، "ارتباط با صدای بلند"، "اولگا" صدا می کند. کاترین - مدیر و تولید کننده، در کانال اول، در شرکت هنرمز و ایگور کروم کار می کرد. او اغلب به عنوان مدیر مشتری برای گروه Lanskoy & Co عمل می کند. و در کلیپ "تابستان بی نهایت" Lansky ستاره دار با کودکان، و در اصل این نام کاملا ممکن است اعتبار این خانواده خلاق و روشن را در نظر بگیرد. جزئیات - در مصاحبه با مجله "اتمسفر".

- شما در روز تولد دیمیتری ملاقات کردید. و او به طرز رمانتیک گفت که یک رئیس زندگی به پایان رسید و دوم شروع شد. کاترین چنین تصور قوی را ساخته است؟

دیمیتری: البته، تولید شد. (لبخند می زند.) در آن لحظه، زمانی که او وارد شد و فرار کرد تا به من تبریک بگوید، تعلیق با عینک بر روی نوار سقوط کرد. یک سر و صدا وجود داشت، زنگ شیشه ای شکسته. خوشبختانه، هیچ کس مجروح شدند.

- Katerina، چگونه شما در این حزب دریافت کردید؟ آیا دوستان را دعوت کردید، آیا در آن زمان چیزی درباره دیمیتری را می دانید؟

کاترین: من سالهاست که توسط مدیر Igor Cool کار می کردم و یکی از پروژه های ما در کانال تلویزیونی "روسیه" "ده ها گرم" بود. این روز چندین فیلمبرداری را گذرانده است، اما دوستان ارائه دادند: "و شما می دانید، امروز Lanskaya روز تولد خود را جشن می گیرد. به تعطیلات به یک پسر زیبا نگاه کنید؟ " من این ترکیب را دوست داشتم: یک پسر خوش تیپ و تولد. (لبخند می زند.) بنابراین همه چیز بیرون آمد. به هر حال، نقطه جالبی بود: مدت کوتاهی قبل از آن، راه رفتن در امتداد راهرو در Ostankino، من متوجه شدم یک فرد با یک کیسه غیر معمول، مانند یک خلبان، و در سر من این فکر را آغاز کرد که صاحب او احتمالا بسیار جالب است شخص. فیلد کیسه مخصوص برای ترکیب فرماندهی افسران، که برای ذخیره اسناد و کارت های مهم استفاده می شود، هر ثانیه نمی تواند دیده شود. من به عنوان یک کارگردان فکر می کنم تصاویر و جزئیات را متوجه می شوند. این کیسه به من در روح به عنوان یک مصنوع کامل، با موازی به عنوان صاحب، به احتمال زیاد، به احتمال زیاد، خود را کمال، و اگر چه من تنها خود را دیدم - "Dzin" رخ داد. من فکر کردم که قطعا می خواهم داستان چنین چیز شگفت انگیز را بدانم. و در اینجا در Dima در روز تولد اولین چیزی که من در دست دختر تولد دیدم - کیسه میدان بسیار سرنوشت ساز! دو "Dzin" - این در حال حاضر نشانه است. "پس کسی که از زندگی من فرمانده است!" - فکر کردم (خنده حضار)

- دیمیتری، آیا شما به نشانه هایی اعتقاد دارید که سرنوشت ارسال می شود؟

دیمیتری: همه در فضا در برخی از نشانه ها. چیز دیگری - چقدر ما آنها را متوجه شدیم و می دانیم چگونه رمزگشایی کنیم.

- در آن زمان، خلق و خوی خود را به یاد داشته باشید، حالت روح. چه اهدافی را در مقابل خود قرار دادید؟

کاترین: ما هر دو حرفه ای خزانه داری بودند. نه به این معنی که روی سر قرار گرفت، اما به معنای خلاقیت. به هر حال، ما اغلب می گوییم که ما مثل یک برادر با خواهر و مانند همه هستیم. و در اینجا ما با Dima موافقت کردیم که اهدافمان را به یکدیگر متصل نمی کنیم. من می توانم یک کتاب درسی را در فیزیک بخوانم، او در پاسخ به من - "کتاب تبت مردگان". ما در مورد موضوعات عمیق عمیق، بدون فلاش، تمایل به ایجاد یک تصور، و خوب بود.

دیمیتری و کاترین لانسکی:

"در آن لحظه، زمانی که کاتا وارد شد و به من زد تا تبریک بگوید، تعلیق با عینک بالای نوار سقوط کرد. خوشبختانه هیچ کس زخمی نداشت."

عکس: سرگئی Skopintsev، ناتالیا ایوانوا

- ماهواره زندگی چقدر مهم است که با استعداد باشد؟

دیمیتری: به نظر من، مهم نیست. و "با استعداد" چیست؟ چه معیارهایی می تواند تعیین شود؟ همه چیز بسیار خجالتی است. ماهواره های زندگی نباید یکدیگر را در معیارهای اجتماعی ارزیابی کنند: استعداد، موفق، ثروتمند. آنها عاشق چیزی نیستند، اما بر خلاف آن. شریک چیزی نیست، شما آن را انتخاب نمی کنید که در جامعه افتخار نکنید. این فردی است که به لحاظ روحانی نزدیک به شما است و با آنها می خواهید از طریق مسیر زندگی خود بروید.

- و هنگامی که آگاهی به شما می آید که کاترین یک شخص است؟

دیمیتری: ما مدت هاست و به اندازه کافی نگران هستیم. با وجود این واقعیت که ما به خوبی ارتباط برقرار کردیم و منافع متقابل بود. احتمالا یک سال قبل از اینکه متوجه شدیم که همه چیز جدی بود، گذشت. در حال حاضر یک تصادف ماشین وجود داشت، که در آن کاتیه دریافت کرد، و من او را در بیمارستان دیدم. یک سفر شگفت انگیز به هند وجود داشت که ما را نزدیک تر کرد. ما ملاقات کردیم، تجربه تجربه روابط گذشته، و به دقت انتخاب یک شریک را درمان کردیم.

- کاترین، پیشنهاد دست ها و قلب ها برای شما تعجب آور است؟

کاترین: اولین پیشنهاد نوعی فن بود. ما به لاس وگاس پرواز کردیم - این یک سفر کاری بود. من فکر می کنم ازدواج نکرده ام - به طور کلی گناه! (می خندد.) من مطمئن هستم که شما باید ازدواج کنید، و هر چه زودتر، بهتر است. به تازگی، من گفتگو از نگهبانان مرزی در فرودگاه را بیش از حد شنیدم. یکی دیگر گفت، چقدر دختر را دوست دارد، اما هنوز هم هنوز آشنا هستند، او نمی داند که آیا ارزش پیشنهاد او را دارد یا خیر. و من از طریق سر گارد مرزی که به اسناد من گفت، فریاد می زند به پنجره از پنجره خود شکایت کرده است: "مطمئن باشید که ازدواج کنید! اگر چیزی اشتباه می رود، تقسیم شده است، اما شما چیزی پشیمان نخواهید کرد! " صف تایید شده است (خنده حضار)

"به نظر من، شما یک طبیعت عاشقانه دارید: حلقه های ساخته شده از میله تیتانیوم، که دست کاترین را پس از حادثه بسته شده است، و مراسم عروسی که تعداد زیادی از نقاط مختلف جهان داشتید.

دیمیتری: ما هر دو سالها در صنعت فیلم مشغول به کار بوده ایم و ما این نظریه را داریم که مردم خودشان در یک سری خاص هستند. بنابراین، ما از امتیاز بالا ما حمایت می کنیم. (لبخند می زند.) یک فیلم در مورد زندگی ما باید جالب باشد و ما باید وجود داشته باشیم.

کاترین: من اخیرا یک سخنرانی را به دانش آموزانم خواندم و آنها اظهار داشتند: "شما همه چیز را به راحتی در زندگی، مانند در فیلم گذاشته اید!" من می گویم: "بله، بچه ها، درست مثل یک فیلم - تنها دید است. بنابراین همیشه نبود. " زخم او را پس از حادثه نشان داد. همانطور که در اوایل ماه پنجم بارداری بود، ما یک خانه سوزانده بودیم. و این اتفاق افتاد در سال 2008، زمانی که بحران رخ داد. خیلی زیاد و زیبا و دراماتیک در طول سال ها اتفاق افتاد.

دیمیتری و کاترین لانسکی:

"افلاطون علاقه مند به شعر است، مطالعه مدرسه موسیقی در کلاس درام و ماریمز"

عکس: سرگئی Skopintsev، ناتالیا ایوانوا

- و کدام یک از هفت عروسی شما به یاد ماندنی ترین است؟

دیمیتری: احتمالا اصلی ما و بستگان ما در سال 2007 مراسم عروسی بود. این رویداد اصلی است، هر چیز دیگری در اطراف او است.

- و من فکر کردم، برای کاترین، عروسی خود را عروسی در هند بود، زمانی که هر دو از شما هر دو سر برهنه.

کاترین: به هر حال، حدس می زنم این رویداد واقعا خاطرات بسیار روشن را ترک کرد. این ریاست بر روی سنت ودیک انجام شد، ما یک فیل معبد داشتیم که ما را با تنه خود برکت داد، ما لباس های سنتی گذاشتیم. و در داخل من این عروسی هندی مهم بود.

- پانزده سال با هم - این مدت طولانی است. از لحاظ بحران گذشت؟

دیمیتری: تمام زندگی خانوادگی یک بحران است، به نظر من. (می خندد.) ما هر دو با Katya بسیار بلند پروازانه هستیم و نمی خواهیم کف دست قهرمانی را به سوی دیگر کنار بگذاریم. بنابراین، ما تمام وقت در پیدا کردن یک مصالحه هستیم. در کشور ما، یک مرد سرپرست خانواده محسوب می شود، اما همانطور که می توانید اطمینان حاصل کنید که همسر من یک فرد بسیار روشن و قوی است، بنابراین ما در حال تلاش برای ایجاد یک گفتگو هستیم، و گاهی اوقات آسان نیست.

- آیا این امکان وجود دارد که دو نفر مانند پازل ها در یک موزاییک همخوانی داشته باشند؟

دیمیتری: به عنوان یک قاعده، این دقیقا همان چیزی است که اتفاق می افتد. اما زندگی بیشتر این پازل را تغییر می دهد. این که آیا آنها می توانند با یکدیگر همکاری کنند، بستگی به تلاش های مشترک دارد.

کاترین: شما سپس در مورد نام مستعار خود بگویید! (خنده حضار)

دیمیتری: بله، پازل نام مستعار من در خانواده است. معنای دوم این کلمه "پازل" است.

- به این ترتیب، شما یک فرد دشوار است ...

کاترین: من به دنبال مسیرهای نور نیستم (خنده حضار) به تازگی، ما دیدار با دوست دختر زیبا من، هنرمند Baiba Baiba، که ما یک پروژه مشترک و مدیر را ایجاد کردیم. و اکنون او چیزی مهم است و برای مدت طولانی پخش می شود و در پایان مونولوگ اعلام کرد: "و به طور کلی، من دیکتاتور هستم!" Baiba یک چهره آرام را از یک فنجان با قهوه مطرح کرد و گفت: "Katya دوست دارد دیکتاتورها را برای صبحانه، ناهار و شام." آیا این طرح به شما توضیح می دهد؟ (خنده حضار)

دیمیتری و کاترین لانسکی:

"صوفیه علاوه بر آنچه که یک هارپ را بازی می کند، یک کتاب می نویسد، همچنین فیلم های کوچک را حذف می کند"

عکس: سرگئی Skopintsev، ناتالیا ایوانوا

- مهم است زمانی که همسران یک "کد فرهنگی" دارند. در خانواده دیمیتری، همه در علم مشغول بودند. کاترین، و والدین شما چه کسانی هستند؟

کاترین: من فکر می کنم این کد فرهنگی با دیا و یونایتد. آنها می گویند اگر می خواهید بدانید که چگونه همسر شما در بیست سال به نظر می رسد، به مادرش نگاه کنید. مادر من یک نقاشی است و در شصت سالگی او ظریف و باریک است. آنها با Dima بهترین دوستان هستند. گاهی اوقات به نظر می رسد که این فرزندش است و نه من، زیرا او همیشه در کنار او است. (لبخند می زند.) پدر من یک balletmaster است، با تورهای سراسر جهان سفر کرد، تولیدات فوق العاده ای را در ژاپن قرار داد. یک فرد بسیار روشن که تا حد زیادی تحت تأثیر دنیای من قرار گرفته است. خانواده خلاق بود، دوران کودکی من زیبا است و روزی من در مورد این سناریو نوشتم. پدر من را به سیرک در تمرین برد، من شش ساله بودم. و همچنین تعداد آکروباتیک من را در عرصه نشان دادم. (لبخند می زند.) به یاد داشته باشید، سیرک پول برای پرداخت تولید نداشت. آنها با شیر فوت کردند و ما آن را به لاشه دادیم. ما یک ماه گوشت شیر ​​را تمام کردیم.

- دیمیتری، چه زن شما را دریافت کرد: او شیر خورد!

دیمیتری: بنابراین من نیز به دنبال راه های آسان نیست. (لبخند می زند.) داستان عشق زمانی که مقاومت وجود دارد پشتیبانی می شود. دو اتهام قطبی که جذب می شوند، اما آنها دارای درجه بسیار بالایی از روابط هستند. نکته اصلی این است که تمایل به پیدا کردن یک توافق وجود دارد.

"هنگامی که یک مرد احساس گناه می کند، او با یک دسته گل یا یک هدیه می آید ... آیا شما هم همینطور؟

دیمیتری: این تفکر کلیشه ای است. ما همان کار را انجام نمی دهیم. و این نیز یکی از اصول اولیه اتحادیه ما است. هر چیزی غیر از قبیلها. فقط بنابراین شما می توانید علاقه مند به آنچه اتفاق می افتد و حفظ رتبه بالا در این سری به نام "زندگی" حفظ کنید.

کاترین: اگر دیما پس از یک نزاع با یک دسته گل به دست آورد، به احتمال زیاد، این دسته گل به صورت او پرواز می کند. ما هر دو دروغ، آشنایی و فریبکارانه را تحمل نخواهیم کرد. من از یادداشت های غیر انتفاعی قدردانی می کنم. به یاد داشته باشید، ما در شرکت نشسته ایم، و من به رنگ رژ لب یکی از آشنایان ما توجه کردم. یک دوست دختر پرسید چه نوع نام تجاری و رنگ. صبح روز بعد، دیما فرزندان را به مدرسه برد و من رویاهای شیرین را تماشا کردم، چشمانم را باز کردم، و در اتاق خواب او با یک لوله گرامی در دستش بود! او به طور خاص جستجو کرد و چنین رژ لب را برای من خریداری کرد. من از او در مورد آن نپرسیدم، او خود را حدس زد و من را خوشحال کرد. (لبخند می زند.)

دیمیتری و کاترین لانسکی:

"ما احترام و قدردانی از یکپارچگی هر عضو خانواده ما، جهانش، که به آرامی محافظت می کند، به طوری که یک فرد گرم و خوب برای ایجاد"

عکس: سرگئی Skopintsev، ناتالیا ایوانوا

- شما یک تومان خلاق دارید و ویدیوی شما برای آهنگ "زندگی در نور پراکنده" دریافت جایزه اصلی لندن بین المللی حرکت جوایز. در کار، همه چیز نیز آسان نیست؟

دیمیتری: در حوزه حرفه ای مهم است که احساسات شخصی را از این مورد جدا کنید. در آن لحظه، هنگامی که ما در مجموعه هستیم، ما ابتدا از همه همکاران و همکاران، نه یک شوهر و همسر. برای من، این روند هر دو برای این فرایند بهتر است، مهم تر از سلطه. مهم است که به نظر شخص دیگری باز شود، گوش دادن به یکدیگر و اعتماد. ما خیلی بیشتر با هم ترکیب کردیم - نه تنها کلیپ ها، بلکه یک پروژه بیست ساله برای MTV، جایی که کاتا مدیر بود، و من یک تولید کننده هستم. به هر حال، ما پس از آن تنها به دنیا آمد، او دو ماهه بود، و او همچنین در مجموعه شرکت کرد.

کاترین: هر سه ساعت من در grimvagen زنگ زد با فیلمبرداری - تغذیه نوزاد با سینه، زیرا من علیه تغذیه مصنوعی هستم. و صوفیه دو ساله بود، و زمانی که ما پس از تغییر دوازده ساعت به خانه رسیدیم، دختر بازپرداخت ما پرسید: "بازی با من". بنابراین ما یک تیم طولانی و با دوام هستیم. این سریال واقعا خوب و به صورت کیفی ساخته شده است، آنالوگ روسیه "جنسیت در شهر بزرگ". همه دوستان ما مطمئن بودند که پس از آن من پیشنهادات به من ارسال کردم، اما کار حرفه ای انجام نشد. ظاهرا، سرنوشت برنامه های خود را دارد. اما من سپاسگزارم که همه چیز دقیقا همینطور اتفاق افتاده است! و من این ده سال جادویی داشتم، زمانی که می توانستم طعم زایمان را به طور کامل تجربه کنم، درگیر شدن در بچه ها، برای یادگیری یک دسته از اشعار زیبا - از "من متفاوت است، من قبل از داستان درباره" احمق " با خشخاش " (خنده حضار)

- فرزندان شما نیز بسیار خلاق هستند ...

کاترین: بله، صوفیه علاوه بر آنچه که هارپ را بازی می کند، او یک کتاب را می نویسد، همچنین فیلم های کوچک را حذف می کند. هنگامی که پدر با ما در قرنطینه بود، او شروع به شلیک سری، که به نام کارآگاه جنگل، و به ما وظایف مختلف در جنگل داد. افلاطون علاقه مند به شعر است، مطالعه مدرسه موسیقی در کلاس درام و ماریم. او به طور کامل با نام او مطابقت دارد: این شوالیه قلب من است، که تمام حساسیت بی پایان من و مسئولیت و سختی را جذب می کند. هنگامی که هیچ دیما در این نزدیکی هست، و من و سوفیا، آنچه که نامیده می شود، ما به شایع می رویم، افلاطون ما را به سفارش می فرستد.

- شما افرادی هستید که با تبلیغات مرتبط هستند. کودکان به نشانه ها، نحوه درمان موفقیت، شکوه می دهند؟

کاترین: فقط مثال خود را. من واقعا دوست دارم که چگونه آنها را به همه چیز واکنش نشان می دهند. البته، آنها به پاپ و مادر افتخار می کنند، اما دست نخورده اند. ما دارای موجودات بسیار نازک و حساس، واقعا عالی هستند. به معنای واقعی کلمه، مادر، مادر عملکرد را تولید کرد و در روز تئاتر ناپدید شد، خودشان این ویدئو را حذف کردند و مسابقات جهانی هنرهای نمایشی را در هالیوود به دست آوردند.

دیمیتری: بچه ها را بیابید - شما باید خودتان را بالا ببرید.

- موسیقی چگونه به آنها آمده است؟ صوفیه سم هارپ را انتخاب کرد؟

کاترین: در مسکو، من یک تراکیت وحشتناک دارم، و به دلیل وضعیت زیست محیطی ما تصمیم گرفتیم در دو کشور زندگی کنیم. بنابراین، به سختی به Jurmala نقل مکان کرد، راه رفتن، من به طور تصادفی به یک ساختمان زیبا آمد، وارد داخل شد، و من نمی خواستم از آنجا بیرون بروم. بنابراین اکنون پنج بار در هفته وجود دارد. (می خندد این قدیمی ترین موسسه آموزشی در کشور است، او با ریموند پاولز به پایان رسید. علیرغم وضعیت آن، مدیر تبدیل به یک فرد بسیار پاسخگو و توجه شد. من درباره دختر استعدادم گفتم. او گفت: "به مصاحبه بیا." ما مصاحبه را تصویب کردیم و وارد مدرسه شد. و به منظور رسیدن به این مدرسه، کودکان امتحان Solfeggio و Specialty را منتقل می کنند. و قبل از امتحان، یک کنسرت بزرگ برای بازداشت جوان وجود دارد، جایی که آنها با تمام ابزارهای موسیقی ارائه می شوند تا تخصص خود را انتخاب کنند. این پس از آن صوفیه است و اظهار داشت که او می خواهد در هارپ بازی کند. ما شوخی می کنیم که فرزندان ما با غول پیکر (خنده) بیمار هستند، هر ابزار بیش از دیگری است.

دیمیتری و کاترین لانسکی:

"ریاست بر روی سنت ودایی انجام شد: فیل معبد ما را با تنه خود برکت داد و ما لباس های سنتی گذاشتیم"

عکس: سرگئی Skopintsev، ناتالیا ایوانوا

- دیمیتری، شما در یک زمان راه دیگری را انتخاب کرد، به قدم های والدین رفت. و حالا شما خوشحال هستید که بچه ها مانند شما، شما موسیقی را دوست دارید؟

دیمیتری: از یک طرف، خوب است. از سوی دیگر، آنها توانایی های آشکاری به موسیقی دارند. من در ارائه فرصت های توسعه هستم. و کودک در حال حاضر در این مناطق اجرا می شود، احساس جذابیت چیست. نه این واقعیت که آنها تبدیل به نوازندگان حرفه ای خواهند شد. این یک مسیر پیچیده و کاملا بی رحمانه است. برای من بسیار مهم است که یک مبنای فرهنگی و هوشمند خاص، درک زیبای زیبا باشد. شاید لحظه ای بیاید، و کودکان دستورالعمل ها را تغییر خواهند داد، آنها به چیز دیگری علاقه مند خواهند شد و موسیقی را ترک خواهند کرد. از سن خاصی در موسیقی کلاسیک، متوقف ساختن تفاوت بین کودکان و نوازندگان بالغ است. برای ادامه کار، ما نیاز به یک ضربه داخلی و اشتیاق داخلی داریم. من تمایل زیادی دارم، و آن را در خانواده ابراز کردم تا بچه ها یک آموزش ابتدایی را دریافت کنند، و پس از آن آنها آزاد هستند که هر حوزه ای از فعالیت هایی را که دوست دارند انتخاب کنند.

- برای شما مهم است که کودکان در شرایط اجتماعی تحقق یابد؟

دیمیتری: نکته اصلی این است که آنها خوشحال هستند، بسیار مهم تر از وضعیت اجتماعی، یک حساب بزرگ در بانک، سه خانه با استخر و پارک های پارک است. خوشبختی داخلی چیزی است که ارزش آن را در زندگی دارد. Ekaterina و من در برخی از افراد امن ترین در جهان مشغول به کار بودند که در فهرست فوربس گنجانده شده اند. در طرح مادی، آنها می توانند تقریبا همه چیز را بپردازند، اما در عین حال یک سوال داخلی غیر ضروری و بدون پاسخ وجود داشت. یکپارچگی شخصی مهم است. اول از همه، شما باید خود را در جهان به خود، و نه به اثبات چیزی به جامعه.

- جوانب مثبت و منفی زندگی به دو کشور چیست؟ همانطور که من آن را درک می کنم، کار شما نیازی به اقامت دائمی در مسکو ندارد؟

دیمیتری: جهت موسیقی Lanskoy & Co تنها بخشی از زندگی حرفه ای من است. از سال 2013، من به عنوان یک تولید کننده در یکی از بزرگترین شرکت های صنعت صنعت فیلم های رسانه ای خوب کار کرده ام. من تیم هایی را که فیلم های جدید و تناوب را اجرا می کنند راه اندازی می کنم. روز من به دو بخش تقسیم می شود: من اولین بار در دفتر، مجموعه و در مجمع، و دوم - در استودیوی موسیقی، کار بر روی موسیقی برای فیلم ها و سریال ها صرف می کنم. زندگی در Jurmala خوب است، اما در حالی که اساس یک کسب و کار با مسکو همراه است. من معمولا ده روز در مسکو، پنج - در Jurmala صرف می کنم.

کاترین: از طرف من، می توانم بگویم که در قرن نوزدهم آسان نیست، مردان پیاده روی کردند، و زنان با کودکان در خانه ماندند، اشعار، آثار موسیقی، اجرای نمایش های خانگی را آموزش دادند. و با ورود سر خانواده لباس پوشیدنی و، سرگیجه زیبا، مهارت های خود را نشان داد. به هر حال، با ماریا د ورکف شگفت انگیز امسال، ما تازه شروع به مشارکت در احیای سنت - تئاتر کشور کردیم. با لنگر 5 شب در تئاتر Dacha Fabrika، که در تراکم اتمسفر قرن نوزدهم در Jurmala واقع شده است، نشان می دهد که بازی "پیک بانوی پیک" به همان نام A. S. Pushkin. لازم است که زیبایی و هماهنگی را به جهان حمل کنیم. این یک منطق خاص دارد. دیما موسیقی را می نویسد، ما او را منحرف نمی کنیم. مهمترین چیز برای آهنگساز چیست؟ سکوت و ما این سکوت را به او می دهیم. سپس پدر می آید - ما خوشحالیم، او ما را خوشحال می کند، زمان را با هم خوب می کند. و دوباره هر کدام را در فرایندهای زندگی خود غوطه ور کنید. ما احترام و قدردانی از یکپارچگی هر عضو خانواده ما، جهانش، که به آرامی محافظت می کند، به طوری که یک فرد گرم و خوب بود برای ایجاد.

ادامه مطلب