النا قطع: "من فقط از برخی از قسمت ها وحشت زده بودم"

Anonim

دقیقا بیست سال پیش، انتقال "در مورد آن" در صفحه نمایش تلویزیون منتشر شد، که به موفقیت واقعی تبدیل شد. برای اولین بار در روسیه، موضوعات بسیار برجسته ای وجود داشت. من به یاد می آورم که چگونه النا هانگا به این پروژه افتاد و آنچه را که امروز انجام می داد پیدا کرد.

بسیاری معتقدند که Hangu برای تلویزیون روسیه لئونید پرفنوف را باز کرد، زمانی که او به جای انتقال پیشرو "در مورد آن" ارائه داد. با این حال، النا در تلویزیون بسیار زودتر، در دعوت "نگاه"، در دعوت ولادیسلاو Listeyev، در تلویزیون بسیار زودتر بود. و حتی اگر مشارکت او در این برنامه اپیزودیک بود، اما در عین حال بسیار قابل توجه بود.

هنگامی که لئونید پرفنوف یک تلویزیون ارائه دهنده یک پروژه جدید را پیشنهاد کرد، النا در ایالات متحده، در دانشگاه نیویورک در تخصص "روانپزشکان"، در دانشگاه نیویورک زندگی کرد و تحصیل کرد. بنابراین، آنها در طی بازدید بعدی از Hanga به روسیه، انتقال "در مورد آن" را ثبت کردند.

اگرچه النا در آمریکا آزاد شد، او خودش خجالتی بود، و چنین برنامه فرانک به یک آزمون جدی برای او تبدیل شد. "نه، من خجالت نکردم من بعدا هانگا را به یاد می آوردم، فقط در ترس از برخی از قسمت ها بودم. " به هر حال، رنگ تیره از پوست میزبان تلویزیون یک مزیت بزرگ از حداقل به این دلیل بود که هیچ کس الیان هانگا را در جریان بحث در مورد موضوع تندرستی دیگر دید.

زنان سالم و رانندگان تاکسی

پس از نمایش نخستین نمایش، النا هانا یک ستاره واقعی بود. اما همراه با ناگهان با شکوه و عشق عامیانه، النا عواقب منفی مشارکت در انتقال رسوایی را احساس کرد. بنابراین، در میان مخاطب، دو دسته شهروندان که مجاز به زندگی بی سر و صدا نبودند. اول تقریبا همه چهره های قدیمی تر از شصت است. اوه، چند اپافی امدادرسانی به آدرس شما گوش فرا داد، سپس النا! و بعضی از زنان بوی بد، به سادگی پس از آن، او را نجات دادند. و دومین کابوس آن سالها - رانندگان تاکسی. دیدن کسی که در ماشین نشسته است، اکثر آنها بلافاصله درها را مسدود کرده و ... به دلایلی، رانندگان تاکسی خوبو را به عنوان روانکاوی به دست می آورند. بنابراین، آنها به داستان های اشک خود را از تجربه جنسی خود به خود گفتند و خواستار کمک شدند. سپس در Telearrier Hangi "اصل دومینو" و "روس ها در فورت بورد" بود، اما آنها با هم زدن بسیار کوچکتر برگزار شد.

النا قطع:

در تاریخ تلویزیون روسیه از دهه نود، النا وارد تصویر یک بلوند تاریک شد، که سر و صدا نمی کند موضوعات فرانک را در برنامه "Pro IT" صحبت می کند

نام عروسی و نام خانوادگی

ارائه دهنده تلویزیون، که بسیاری از آنها در نظر گرفته یک چیز روانشناسی آزاد، در زندگی شخصی خود را بانوی جوان بود. نه رمان های سرگردان، هیچ توضیحی طوفانی از روابط. در حالی که در Zenit Teleplava، النا هانگا، شوهر آینده خود را ملاقات کرد، یک استودیوی سیاسی ایگور مونتسوف (در حال حاضر او رئیس بخش تبلیغات، طراحی و روابط عمومی RA به نام Plekhanov). بله، آن را با او بی سر و صدا و با خوشحالی زندگی می کند.

آپارتمان بزرگ آنها در مرکز بسیار مرکزی مسکو یک سالن واقعی سکولار بود. دوست خانواده، یک تولید کننده مشهور، تور را به هنرمندان روسیه از برزیل، با کوبا به ارمغان آورد. و نوازندگان در خانه برای همسران مانند یک نوع پیش نمایش کنسرت قرار داشتند. "انسان بیست و سی و چهل و نه شصت است. النا به یاد می آورد که عالی بود - یک سالن واقعی بود. - اما پس از آن من کمی خسته از انرژی. من متوجه شدم که پس از چنین شرایطی من همه شکنجه شدم. من استراحت نمی کنم: من تمام عینک ها را تماشا می کنم تا مهمانان احساس راحتی کنند. "

به خاطر دختر به نام الیزابت آنا، مادر ستاره تصمیم گرفت تا Telemarier خود را متوقف کند

به خاطر دختر به نام الیزابت آنا، مادر ستاره تصمیم گرفت تا Telemarier خود را متوقف کند

عکس: آرشیو شخصی النا Hangi

علاوه بر این، در سال 2001، همسران دختر الیزابت آنا متولد شدند و قبل از جلسات نشستند. دختر بلافاصله فضای زیادی را در زندگی النا گرفت. به طوری که زمانی که او درجه، ارائه دهنده تلویزیون مشهور تصمیم به اختصاص دادن دختر تمام وقت آزاد خود را. النا توضیح می دهد: "احساس کردم که دیر کردم." - پس از همه، سال ها عبور می کنند، و من می گویم: "بعد از آن از دست من؟ برای چی؟ برای سفارش نشستن و لبخند زدن و انجام نوعی انتقال، در حالی که من چیزی برای چیزی دخترم داشتم؟! "

اگر چه النا هر روز از بین نمی رود، تمام وقت او به معنای واقعی کلمه یک دقیقه است. از آنجایی که الیزابت آنا به طور جدی در تنیس بزرگ مشغول به کار است و دارای تجربه عملکرد در سری جهانی ITF جهان است، پس از آن دو بار در روز است. بنابراین، صبح، النا - سفر دختر به جلسه آموزش اول، سپس مدرسه، در شب - دادگاه دوباره. و همچنین - سفرهای متعدد در سراسر جهان، که تمام خانواده را دوست دارد!

"اما من درک می کنم که یک بار آن را پایان خواهد داد. هر میوه وقت شماست، "آویزان می شود. "دختر من به موسسه می رود یا می گوید:" مامان، ترک، به من آزادی بده. " و هنگامی که او آزادی خود را می گیرد و به دانشگاه می رود، شاید من به این واقعیت بازگردم که من خیلی جالب هستم - به تلویزیون. "

سن انتقالی

امروز، النا آویزان باید به یاد داشته باشید دوباره به یاد داشته باشید، به عنوان مورد نیاز به به طرز وحشیانه و به درستی صحبت می کنید "در مورد آن". دخترش در اواخر ماه اکتبر شانزده ساله بود، هیچ پین از داماد وجود ندارد. بنابراین، شما باید گفتگوهای تقریبا بزرگسالان را با دختر هدایت کنید. تنها یک النا را ناامید می کند: الیزابت- آن به طور قطعی پسران "صحیح" صحیح تحصیل کرده را دوست ندارد، اما با خجالتی، فورا یک زبان مشترک را پیدا می کند. "اما من هنوز امیدوارم که در نهایت انتخاب مناسب را انتخاب کند. پس از همه، ما یک رابطه بسیار اعتماد با دختر ما داریم. من معتقدم که ما با او هستیم - دوست دختر. "

ادامه مطلب