میخائیل Galustyan: "من هرگز همسر خود را به مدت ده سال تغییر نکرده ام."

Anonim

میخائیل در 25 اکتبر 1979 در سوچی متولد شد. طبیعت ماهیگیری کرده است - روز بسیار گرم و آفتابی بود. ستارگان سرنوشت پسر را از بین بردند و آن را با یک شخصیت سبک و شاد جای دادند. با این حال، شاید نقش و آموزش والدین بازی کرد: در خانه آنها همیشه دوست داشتند گرسنه شوند، در همه جا کتاب ها را با جوک ها و تقویم های بی اشکال با جوک ها گذاشتند. کوچک میشا آنها را با بزرگسالان باز می کند، نه واقعا درک معنی نیست، بلکه آنها فقط با یک خنده رها می شوند. مدرسه Galustian بسیار مشابه معلمان و همکلاسی ها را به هم متصل می کند، بنابراین تعجب آور نیست که در نهایت خود را در میان همان بچه های سرگرم کننده و مجرب خود یافت. تیم KVN از دانشگاه سوچی "سوزانده شده توسط خورشید" یکی از بهترین ها بود و در لیگ عالی بازی کرد. سپس حرکت میخیل به مسکو پیروی شد، یک جلسه سرنوشت ساز با سرگئی Svetlakov - به طوری که دوئت در TNT ظاهر شد، که برای چندین سال در حال حاضر یکی از محبوب ترین و محبوب است. اما هنرمند قصد ندارد بر روی لورل ها بماند - نه، به طور مداوم مرزهای، خلاق و جغرافیایی را گسترش می دهد. و این کاملا ممکن است که او به زودی در مورد Gallysto در هالیوود آموخته شود.

میخائیل، قهرمانان شما خیلی متفاوت هستند، اما آنها توسط یک متحد هستند - همه آنها سرگرم کننده و خوب هستند.

میخائیل Galustyan: "به خصوص Omsk" Gasyasa "مربی، فقط یک مرد روح! (خنده حضار) البته، همه چیز او از شر نیست، او قربانی شرایط است. بنابراین شما می خواهید تیم خود را به پیروزی برسانید، و هیچ اتفاقی نمی افتد! ضرب و شتم به عنوان می تواند، و مردم به دلایل خنده. بله، من خودم، مسائل مربوط به "روسیه ما" را بازنگری می کنم، درک می کنم که واقعا خنده دار است. نه به این دلیل که ابتدایی است - منظورم این است که در این نوع انرژی وجود دارد. "

نه همه هنرمندان برنامه های خود را با مشارکت خود تماشا می کنند ...

میخائیل: "احتمالا، آنها از نتایج کار خود خجالت می گیرند. ظاهرا، آنها واقعا کار خود را دوست ندارند. من دوست دارم از این بخش نگاه کنم، قدردانی کنم که چه کاری انجام دادم. اگر عالی بازی کرد، خاطرات خوبی از فیلمبرداری وجود داشت، سپس بار دیگر آنها همه اینها را مرور می کردند، لذت دوگانه را دریافت می کنید. نه تنها به عنوان یک خواننده، بلکه همچنین به عنوان یک بیننده. "

میخائیل Galustyan:

"والدین من رویایند که من یک کونشیک نبودم، بلکه یک سرمایه دار نفت بود." عکس: بایگانی شخصی Mikhail Galustan.

شما در مصاحبه گفتید: من می خواهم خود را در نقش دراماتیک امتحان کنم. ظاهرا، بخشی از طبیعت شما همچنان غیر واقعی است؟

میخائیل: "شما حق دارید احتمالا چیزی چنین دلهرهایی است، غم انگیز از من شکسته می شود و نمی تواند راهی پیدا کند. " (خنده حضار)

به این معناست که شما واقعا یک مرد جدی، متفکر هستید، اما نه به هیچ وجه که یک مرد شاد، که ما عادت به دیدن در صحنه می کنیم؟ احتمالا در شبهای Booksucky، فلسفی خوانده اید؟

میخائیل: "Senya Slepakov و Vyacheslav Dusmukhametov به من یک مجموعه کامل از نوشته های Pushkin برای تولد به من داد. من قبل از خواب بخوانم. "

شما و پوشکین قبل از آن آشنا نبودند؟

میخائیل: "من مجبور شدم در مدرسه یاد بگیرم. حالا من صبر خواهم کرد در واقع، من، البته، در زندگی یک فرد باز، اجتماعی است. من یک شخصیت در حال ظهور دارم من عاشق آرامش هستم، من عاشق مردم هستم تا خوب و سرگرم کننده باشم. "

میخائیل، با این وجود کدام شخصیت ها به شما نزدیک تر می شوند؟

میخائیل: "من همه آنها را دوست دارم، چون من آنها را بازی می کنم. هر یک از آنها تا حدی من است. من فکر می کنم در مورد دنیای درونی همه قهرمانان من به طور دقیق، شخصیت آنها، عادت. به این معناست که اگر مربی را بازی کنم، این شخص این شخص نشسته است، که می خواهد Galtalsky را بکشد. در تصویر Gastarbaitera امتیاز، من از خودم بچه ها را اضافه می کنم. هیچ شخصیتی وجود ندارد که من شرمنده باشم. این است که زمانی که آن را بسیار جوان بود و در KVN بازی کرد - من موارد را به یاد می آورم زمانی که ما در جایی نشان داده نشدیم. اما پس از آن تیم ما و از دست دادن، به ترتیب. "

چگونه به این واقعیت واکنش نشان دادید که برخی از رفقای تاجیک توسط سازندگان Sitkom "روسیه ما" را مجازات کردند و از دادگاه شکایت کردند؟

میخائیل: "این یکی از دوستان خاصی بود که ناراضی بود. یک نفر نمی تواند قضاوت کند که این برنامه بر روی مخاطب تولید می کند. (ما در مورد رهبر جنبش "مهاجران کارگر تاجیکستان" راورومات شریپوف صحبت می کنیم، که سازندگان روسیه ما را در تحریک نسل کشی خرده فروشی و اخلاقی متشکل از ملت تاجیک متهم می کنند. - تقریبا. Auth.) با موفقیت مشابه ، متالوگرهای اورال یا ساکنان Taganrog می توانند مجازات شوند. "

شما سوال ملی را ناراحت نمی کنید؟

میخائیل: "من سعی می کنم او را در همه چیز بحث نکنم. و من می توانم به شما بگویم که تمام کارگران مهاجر که به من بر می گردند، با لبخند خوش آمدید. من هیچ مشکلی در خاک ملی ندارم - نه با مسلمانان، نه ارتدکس، و نه با بودایی ها. اگر به درستی رفتار کنید، می توانید در هر کشوری زندگی کنید. شما باید ذهنیت مردم را درک کنید، برای شناخت قوانین، تاریخ. اگر به سنت احترام می گذارید، احساس راحتی می کنید. "

میشا یک پسر نمونه نبود: او درس ها را شکست و معلمان را از بین برد. عکس: بایگانی شخصی Mikhail Galustan.

میشا یک پسر نمونه نبود: او درس ها را شکست و معلمان را از بین برد. عکس: بایگانی شخصی Mikhail Galustan.

اولین جلسه خود را با سرگئی Svetlakov به یاد داشته باشید؟ چه تصور او را بر شما تولید کرد؟

میخائیل: "من با کون با سیریوزا ملاقات کردم. من فکر می کنم او یک بازیگر بسیار جالب است، Super Plays. وقتی او کاری می کند، من صمیمانه آن را باور دارم. ما همچنین به شدت ارتباط برقرار می کنیم. دوستان خانوادگی. "

جوک های او در مورد رشد شما به شما آسیب نمی رساند؟

میخائیل: "و چه چیزی باید از حقیقت متهم شود! Seryozha نه تنها نیاز به پین ​​دارد. او فقط یک مرد شاد در زندگی است، دوست دارد به شوخی کند. "ناکامی مادربزرگان" برای او یک ماده ناز است. "

شما از مجموعه ناپلئون رنج نمی برید؟

میخائیل: "من هرگز هیچ مجتمع در مورد ظاهر خودم نداشتم. من درک می کنم که من مسخره هستم، و سرگرم کننده و خوشحال است. در مدرسه، من کسانی را که من را غرق کرده اند نصب کردم و همچنین شخصیت های خنده دار را در اجرای بازی ها بازی کردم. "

و با مطالعه، چطور بود؟

میخائیل: "همانطور که می توانم، من مطالعه کردم. اگر من موفق شدم، به خوبی مطالعه کردم. فقط در دبیرستان، من قبلا در KVN بازی کرده ام و به همین دلیل تقریبا هرگز تکالیف را انجام نداده ام. اما من می دانستم که چگونه به سرعت جمع آوری همه چیز را که من نیاز داشتم جمع آوری کردم.

شما در سیزده سال کار کردید. آیا دوران کودکی گرسنه دارید؟

میخائیل: "نه (می خندد.) من فقط می خواستم پول را در برخی از نیازها پول بگیرم. هنگامی که یک پسر جوان پول دارد، می تواند با دوستانش در جایی برود، یک دختر را به سینما دعوت کند، گل های خود را بدهد. والدین همیشه شرم آور هستند. من چنین "کسب و کار" داشتم: من بستنی را در فروشگاه پنج کپک خرید کردم، و سپس آن را سه برابر گران تر در ساحل Sochi فروختم. چه چیزی از بین نرفتن خورد. زمین نگهداری می شود، بر روی دوچرخه های هیدرولیکی کار می کند، واگن ها تخلیه شده اند. " (آه، تنقلات.)

و وقتی سیگار می کشید؟

میخائیل: "متاسفانه، متاسفانه. من فقط در چنین جایی زندگی کردم ... در یک لحظه، البته، اما یک منطقه بسیار سخت بود. همه ساکنان این شهر ما را می دانستند و کلمه عجیب "Claybone" نامیده می شود. به دلیل گورستان، که در این نزدیکی بود. "

و چه، شما اغلب مجبور به مبارزه بود؟

میخائیل: "این اتفاق افتاد."

آیا شما روابط با همکلاسی ها، دوستان را پشتیبانی می کنید؟

میخائیل: "متأسفانه، به دلیل برنامه کاری، من هرگز نمی توانم به جلسه فارغ التحصیلان نرسیده باشم. اما وقتی که من در سوچی بازدید می کنم، در صورت امکان، سعی می کنم با همه ملاقات کنم. آنها می گویند: "Mishan، شما خوش تیپ هستید! هیچ چیز تغییر نکرده است. " پس از همه، در سال های تحصیلی، می توانستم چیزی شبیه به من انتظار داشته باشم: من به عنوان یک هنرمند عمل خواهم کرد، آن را به آن می دهد. البته، در مورد من، ویژگی های مادرزادی کمک شد - ظاهر خنده دار، صدای به یاد ماندنی. اما علاوه بر استعداد، هنوز لازم است که پشتکار باشد. خوب، شانس خوب، البته. بنابراین دوستان مدرسه خوشحال هستند. "

میخائیل Galustyan:

"همسر من نیز دوست دارد شوخی کند - فقط زمان لازم برای ثبت است." عکس: بایگانی شخصی Mikhail Galustan.

شما بلافاصله حرفه خود را پیدا نکردید - من سعی کردم در دانشکده های مختلف دانشگاه سوچی تحصیل کنم.

میخائیل: "بله، در ابتدا من به دانشکده تربیت بدنی اقتباس شدم، پس از یک سال، پس از یک سال، من به اقتصاد، پس از آن - در خدمات اجتماعی و گردشگری منتقل شدم و در نهایت شروع به استاد تخصص" معلم تاریخ و قانون. " این سال در دانشکده های مختلف مورد مطالعه قرار گرفت و در نهایت از این موسسه فارغ التحصیل شد. من خیلی درک نکردم، اما من همه چیز را کمی می دانم. به نظر من، این خوب است - به عنوان یک فرد توسعه یافته همه کاره. اگر می خواهید، همیشه می توانید در حوزه مورد علاقه عمیق تر شوید. "

در حال حاضر شما دوباره به یک دانش آموز تبدیل شده اید، وارد آکادمی قانون شد. آیا به نحوی با فعالیت های مرکز تولید کننده شما ارتباط دارد؟

میخائیل: "بله، شما کاملا درست است. واقعیت این است که وقتی مرکز تولید کننده خود را داشتم، من شروع به مواجهه با انواع قراردادها، قراردادها کردم. و متوجه شدم که من در تمام این پیچیدگی های قانونی به شدت وانمود می کنم. من تصمیم گرفتم که آن را خوشحال کنم. "

"بلیط برای Vega $" اولین پروژه ای است که شما تولید می کنید. این موضوع شما را قلاب کرد؟

میخائیل: "من نمی خواهم پتو را بکشم: من یکی از همکاران هستم. دو نفر دیگر وجود دارد: ارمن Grigoryan و Armen Ananikyan. من عمدتا توسط این واقعیت جذب شدم که تیراندازی در آمریکا اتفاق افتاد و ممکن بود یک تجربه فوق العاده ای در مجموعه ای داشته باشد که من از آن استفاده کردم. تونی آدلر، مدیر کل، که به عنوان مثال، بیش از تصویر "زیبایی آمریکایی" کار می کرد، تولید کاملا آمریکایی و مدیر دوم بسیار سرد بود. من دنی تریو، بازیگر هالیوود را دیدم، او یک مرد بسیار شگفت انگیز و شاد است. (تماشاگر روسی دانی را در فیلم ها "از غروب خورشید به سپیده دم می داند"، "کودکان جاسوس". - تقریبا. aut.) من یک نوع تقلب جذاب، دوقلو Elvis Presley را بازی کردم. و من یک طاووس آبی بزرگ در صحنه و لباس داشتم. دنی زمانی که او آن را دید، شروع به خنده، که او نیز در موضوع است. او پیراهن را کشیده بود، و او یک خال کوبی را به شکل یک طاووس بر روی شانه اش داشت. این خیلی جالب است. "

چت گاستوف - افراطی های واقعی، آنها ورزش های فعال را تحسین می کنند. عکس: بایگانی شخصی Mikhail Galustan.

چت گاستوف - افراطی های واقعی، آنها ورزش های فعال را تحسین می کنند. عکس: بایگانی شخصی Mikhail Galustan.

او به راحتی موافقت کرد که در تیراندازی شرکت کند؟

مایکل:

"همانطور که در چنین مواردی می گویند، ما پیشنهاداتی را که از آن نمی توانست رد کند، انجام دادیم."

آیا صحنه های مورد علاقه خود را دارید؟

میخائیل: "من فکر می کنم کل نقش معلوم شد که Trumps - پیگیری، کلاهبرداری های آبشار بود، من نیز به بسیاری از دوچرخه رفتم. ما و لاس وگاس، و در صحرا آنها شلیک کردند. این، البته، نگهبان بود! تمام امکانات خانوادگی در وانت ها بود که از آن اردوگاه را شکستیم. شرایط واقعی میدان اکثر آنها به هنرمندان نقش اصلی ایوان استبونوف و Ingrid Olerinskaya خوش شانس نبودند. واقعیت این است که صحنه شکنجه آنها مجبور به انجام خود، بدون کمک از آبشار. تعجب آور نیست که در چاشنی های خسته کننده، به سقف معلق، آنها رنج خود را به عنوان واقع بینانه ای که ممکن بود. " (خنده حضار)

سخنرانی در این فیلم در مورد پول بزرگ است، پنج میلیون دلار در حال حاضر. آیا شما یک شخص قمار هستید؟

میخائیل: "احتمالا بله اما من نمی توانم بگویم که من چنین بازیکن هستم. چنین چیزی وجود نداشت که من از یک کازینو بیرون بیایم. به عنوان مثال، در لاس وگاس، من تا ده هزار دلار برنده شدم و همه چیز را در همان روز فرود آمدم. به این معنا، اگر من می خواهم شادی را ارائه دهم - از کازینو دیدن کنید، من آماده هستم تا آن را بخشی از آن بخشی کنم. و بلافاصله مقدار پولی را که می توانم خرج کنم، برجسته کنم.

در تعطیلات در تایلند، 2008. عکس: بایگانی شخصی Mikhail Galustan.

در تعطیلات در تایلند، 2008. عکس: بایگانی شخصی Mikhail Galustan.

"بهترین فیلم"، به رغم نام آن، بسیار موفق نبود. بسیاری از او انتقاد کرد. نگران نباشید؟ پس از همه، در حال حاضر شما خطر و پول خود را.

میخائیل: "گرگ ها می ترسند - به جنگل بروند. چند پروژه نور را نمی بینم، چند ایده به خاطر شک و تردید: "اگر چه کار نمی کند؟" شما باید انتقاد را در نظر بگیرید، اما در عین حال سعی کنید کاری انجام دهید. "

چیزی است که شما می خواهید پیاده سازی کنید؟

میخائیل: "من می خواهم انگلیسی را یاد بگیرم. تمایل به تلاش برای بازی در برخی از تصاویر هالیوود وجود دارد. "

در آمریکا، می تواند زندگی کند؟

میخائیل: "من دوست دارم که چگونه قوانین در آنجا کار می کنند، من می خواهم آن را در روسیه باشم. این به ویژه مربوط به قانون کپی رایت است. بله، البته، البته، همه چیز متفاوت است، ذهنیت متفاوت است. اما من یک مرد Soccerbile هستم ماه یا دو ماه - و حل و فصل، من می توانم برای نور پرداخت. (خنده حضار) در آمریکا، شما می توانید کار کنید، به ساقه بروید. و چرا آنجا زندگی می کنند؟ من می خواهم در سوچی زندگی کنم. "

آیا شما یک خانه در Sochi دارید؟

میخائیل: "نه آنها درباره من بنویسند که من یک هتل دارم در Krasnaya Polyana، و سهام در فرودگاه و یک رستوران کسب و کار. من می گویم: "من می خواهم یک قطعه کوچکی از آنچه در مورد من نوشته شده است. کجا همه این افراد هستند که من آنها را در سهم دارم؟ به آنها مخاطبین، تلفن ها را بدهد! "و خنده دار، و من می خواهم گریه کنم."

یعنی، خانه در سوچی هنوز در این پروژه است؟

میخائیل: "مانند، تحویل؟ (خنده حضار) نه، ما در اینجا در مسکو هستیم، با خانواده تان، من یک آپارتمان در وام گرفتم. نه چندان طولانی پرداخت شده است. اکنون زندگی می کنیم، شادی می کنیم. "

شما اخیرا روز تولد خود را جشن گرفتید. سی و سه سال - سن مسیح. اعتقاد بر این است که یک مرد در این سن شروع به درک جای خود در این جهان می کند. آیا فکر می کنید زندگی شما در جهت درست حرکت می کند؟

میخائیل: "چرا ما هم اکنون خنده دار هستیم؟ بله، واقعا، ما به آنجا می رویم؟ روشن نیست ... اما آنچه من انجام می دهم، من آن را دوست دارم. همه چیزهایی که می توانم رویایم درست کنم. من می خواستم کار خوبی داشته باشم. او است من می خواستم مسکن من - من خریدم. من می خواستم یک خانواده - من یک زن فوق العاده، دو دختر دارم. "

به نحوی به نحوی گفت که تولد دختر ارشد ازدواج شما را نجات داد. آیا همه چیز بسیار مهم است؟

میخائیل: "من چنین اصطلاحاتی را اعمال نمی کنم. اینها کلمات من اندکی هستند. ما با ویکا طلاق نبودیم. این فقط شادی بزرگ بود که اولین فرزند در خانواده ما ظاهر شد. (با همسر آینده ویکتوریا، شتفان گاستیاان در سال 2003 در یک کلوپ شبانه ملاقات کرد، زمانی که او نه و هجده ساله بود. عروسی در روز سحر و جادو "سه هفت" بازی کرد - 7 ژوئیه 2007. و پس از سه سال، این جفت ارز بود دختر متولد شده است. - تقریبا. Auth.) من خوشحالم که با دخترانم وقت دارم. ما کارتون ها را با هم نگاه می کنیم، بازی می کنیم، من ارزیابی و ساخت صورت چهره. دختران من کاملا طنز را درک می کنند، به والدین رفتند. همسر من نیز دوست دارد به شوخی: چگونه می گویند چیزی، فقط نوشتن. بنابراین تمام خانواده ما یک میدان توت است. من احساس می کنم یک کودک مطلق در قلب من، بنابراین من علاقه مند به کودکان هستم. و آنها مرا دوست دارند دختر ارشد اخیرا به تازگی خوشحال شد - گل ها را جمع آوری کرد و روزانه یک بقت داشت. "

با بازیگر هالیوود Danny Treho، Mikhail دارای بسیاری از رایج است: حس شوخ طبعی و ... طاووس. عکس: بایگانی شخصی Mikhail Galustan.

با بازیگر هالیوود Danny Treho، Mikhail دارای بسیاری از رایج است: حس شوخ طبعی و ... طاووس. عکس: بایگانی شخصی Mikhail Galustan.

من روی میز شما متوجه شدم کارت پستال "کارلسون عزیز از رم" ...

مایکل:

"این از پسر کوچک رم از تالین است. او به طور جدی بیمار است، او مجبور بود عملیات را انجام دهد. او طرفدار من است من او را تشویق کردم. و از آنجا که او یک کارت پستال فرستاد، به این معنی است که همه چیز به خوبی به پایان رسید. "

چرا او فکر می کند که شما کارلسون هستید؟

میخائیل: "اما حالا من باید به نوبه خود و تبدیل به کارلسون. (می خندد.) من تصمیم گرفتم آن را ناامید نکنم. " (در واقع، در میخائیل واقعا بسیاری از بدبختی های بوی وجود دارد. او با خوشحالی از طریق سوشی بومی خود در یک روروک مخصوص بچه ها تعقیب می شود. و همچنین اسباب بازی های کامپیوتری را دوست دارد: در زرادخانه او همه نوع تیراندازان، بازی ها و فریبکاران وجود دارد. - تقریبا . auth.)

شما و ویکتوریا با هم ده سال - یک دوره قابل توجهی برای یک زن و شوهر. آیا در این زمان یکدیگر را تغییر دادید؟

میخائیل: "آیا در این زمان یکدیگر را تغییر دادید؟ (می خندد.) نه، من فقط همسرم را دوست دارم و در زندگی او هرگز کسی را دوست نداشتم. او ملاقات کرد، عاشق گوشش بود و هنوز هم این همه همچنان ادامه دارد. "

سنت های شرقی در خانواده شما دنبال می شوند؟

میخائیل: "من می گویم، این سنت جهانی است. اصول زندگی خاص، هنجارهای اخلاقی وجود دارد. باید احترام گذاشته شود، خانه اصلی یک مرد است، یک زن نگهبان است. هر کس هر کس دیگری را دوست دارد. "

آیا فکر می کنید پس از ده سال ازدواج به عاشقانه نیاز دارم؟

میخائیل: "او همیشه مورد نیاز است. حتی روز بعد از عروسی. اگر رنگ های روشن را اجرا نکنید، خسته کننده می شود. من دائما سعی می کنم هر گونه نشانه ای از توجه را اختصاص دهم. من گل هایم را می دهم، هدایای دیگر را می سازیم، به فیلم ها بروید، پرواز کنید تا آرام باشید. هنگامی که مردم یکدیگر را دوست دارند، درک چگونگی ارائه شادی به یکدیگر، به خودی خود می آیند. "

به هر حال، آنها می نویسند که نقش نقش بازی در خانه شما انجام می شود. همسر شما را در تصویر شاهزاده خانم، سپس زیبایی باواریا ملاقات می کند.

میخائیل: (می خندد.) "و شما در اینترنت بخوانید که اخیرا درگذشته ام؟ خیلی نوشتن غیر ممکن است همه چیز را باور کند. " من نقش دارم من چنین پدرتی سخت و شاد هستم! "

آیا فکر می کنید بچه ها باید در دستکش های خود نگهداری شوند؟

میخائیل: "من فکر می کنم که کودکان باید کارگردانی و حفاظت شوند. به ویژه در حال حاضر، در حالی که آنها کوچک هستند. "

ادامه مطلب