النا Zakharova: "زندگی شخصی من علاقه مند نیست"

Anonim

النا توضیح داد: "زندگی شخصی اکنون حداقل من را مورد توجه قرار می دهد." بسیاری از کار. زمانی بود که من با توجه به شرایط زندگی کار نکردم. حالا من ثابت خواهم کرد، و من واقعا آن را دوست دارم. من می خواهم به نوعی دور جدید بروم، و سپس یک استراحت. برای ماه دوم، من در یالتا در کمدی عاشقانه Paul Sisagenko "عشق توسط میلیون" شلیک کردم. من یک دختر را با یک زندگی شخصی غیرمستقیم بازی می کنم، که به عنوان یک وظیفه اصلی برای کمک به دوست دخترش به شما می گوید: مشاوره او را می دهد، زیرا او همیشه به موقعیت های مضحک می رسد. به موازات این کار، من در دو پروژه تیراندازی کردم: "زن در آستانه" و "مامان کارآگاه". اولین عاقبت سری معروف آرژانتین در مورد قاتلان زن است. این پروژه در همان زمان جالب و سنگین است. قهرمان من یک قاتل می شود و در "مادر کارآگاه" در یک سناریو برای اولین بار در زندگی خود من مجبور شدم ترفندهای Cascader را انجام دهم. در یکی از صحنه هایی که من مجبور شدم فردی را از زیر داربست سقوط کنم. تمرینات، جایی که ما تمام جنبش ها را انجام داده ایم، خیلی زیاد بود، اما قسمت خود از یک DUBL فیلم برداری شد. البته، تشک های نزدیک وجود داشت، اما هنوز هم سخت و ترسناک بود. با تشکر از شما بسیار و مدیر که کمک به مقابله با هیجان، و cascaders که همه ظرافت ها را توضیح داد. من هنوز تحت تاثیر قرار می گیرم که من به این توافق کردم!

- بسیاری ممکن است در یالتا تیراندازی کنند. خورشید، دریا ...

- بله، ما زمان بسیار جالب را صرف می کنیم. از آنجایی که سپیده دم در یالتا اتفاق می افتد جایی در ساعت 4.30 صبح، ما در جایی پنج نفر می شویم. در شتابزده اتوبوس ما. زمان مورد علاقه من برای بلند کردن! (لبخند می زند.) اما سپیده دم ارزش آن است. هنگامی که آنها تحسین می کنند، من فکر می کنم که شادی، ما در یالتا تیراندازی می کنیم! البته، ما نه تنها در آنجا کار می کنیم، ما وقت داریم چیزی را ببینیم. من دیدم Bakhchisarai، در Balaklava به سواستوپول رفتم. و در هتل ما یک آبگرم وجود دارد. من عاشق حمام گرم، ماساژ، به ویژه هنگامی که شما می خواهید به ساقه.

- شایعه شده است که برخی از تیراندازی بسیار شدید بود. درست است، شما شواهدی از زلزله در ژاپن دارید؟

- بله، شش سال پیش در ژاپن بودم و فقط یک زلزله دیگر اتفاق افتاد. من در فیلم ژاپنی "قرمز ماه" ستاره دار کردم. هنگامی که من برای اولین بار وارد شدم، من در یک هتل 50 طبقه در طبقه 38 زندگی کردم. و در نزدیکی تخت، دستورالعمل هایی را که شما باید در طول زلزله انجام دهید، بگذارید: برای حرکت به دور از پنجره، صعود زیر جدول یا در کنار پله ها، اما در هیچ موردی در آسانسور اجرا کنید. و فانوس وجود دارد. به طور کلی، همه اینها بر من تاثیر قوی گرفتند. من از دوستان ژاپنی خود پرسیدم: خوب، چقدر این اتفاق می افتد؟ آنها به من جواب دادند که هر روز کمی، اما تکان داد. و یک بار در شب من یک ضربه قوی تحت تخت احساس کردم، و سپس همه چیز شروع به نوشیدند. خیلی ترسناک بود. روشن شد، او شروع به چشمک زدن کرد. من به سرعت کفش های کتانی را کشیدم، گذرنامه را گرفتم و جمع آوری کردم تا اجرا شود. اما از طبقه 38، باید برای مدت طولانی فرود آمد، بنابراین من روی تخت نشستم و فکر کردم: چیزی شنیده نمی شود که همه فرار کنند. بنابراین من در این تخت، به نظر من، تا صبح و ترویج. و سپس تمام هفته تقریبا از ترس خواب نبود.

- بیشتر به آنجا نرفتی؟

- چند بار در ژاپن بود من چهره ای از یک شرکت لوازم آرایشی بود. من قصد دارم دوباره به آنجا بروم. امیدوارم در سال آینده یا دو سالگی درست شود.

- علاوه بر فیلمبرداری سینما، شما تئاتر را بازی می کنید، از جمله RehereRShet در بازی "اتصالات خطرناک"، با نتیجه ای که شما یک رمان با danko را نسبت داد ...

- ما باهم کار میکنیم. با ساشا بازی کاملا، او از آن شرکای است که با آن آسان است. واقعیت این است که او 10 ساله بود یک سولویست تئاتر Ballet Bolshoi بود - بزرگ به علاوه. او فوق العاده به خوبی حرکت می کند، و من واقعا دوست دارم با او رقص.

النا Zakharova و Danko. .

النا Zakharova و Danko. .

- آیا تمرین زمان زیادی را صرف کرد؟

- بله بسیار. این کار در ماه مه آغاز شد، و در آینده نزدیک ما در حال حاضر در لباس های، که به طور خاص برای تولید، و همچنین در کلاه گیس، اجرا می شود. من یک خانم متاهل شریف را بازی می کنم - مادام د گوگل، که سعی دارد از راه بدرفتاری کند. او در ازدواج بسیار خوشحال نیست و عاشق دیگری می شود. در خارج، به نظر می رسد بسیار بسته شده است، اما در داخل او همه چیز از شور و شوق می سوزد. او بسیار صادقانه و صادقانه دوست دارد، اما قبل از آنکه دومی از احساساتش مقاومت کند. هنوز، نه این زمان، یک جامعه دیگر. من علاقه مند به این قهرمان هستم، و هر کسی که تمرینات ما را در یک صدای دیده است، ادعا می کند که این نقش من است.

- آیا می توانید با تمام اشتیاق کنار بیایید؟ فراتر از آنچه که همه از شما انتظار دارند بروید؟

- غیر ممکن است از چنین اشتیاق انتخاب شود. اما به نظر می رسد که آن را به خوبی پایان نمی دهد. البته، من سنین پرشور را درمان می کنم، اما هنوز هم چیزهایی وجود دارد که شما در حال حاضر در یک مرحله زندگی خاص درک می کنید. هنگامی که شما 20 ساله هستید، شاید به هر حال، آیا فردی که دوست دارید در رابطه است یا نه. و حالا من به هر حال نمی توانم انجام دهم. من نمی خواهم انتخاب کنم که من انتخاب کنم، من نمی خواهم به کسی آسیب برسانم. همه از کسانی که در چهار پا هستند متفاوت بود. شور و شوق شور، اما ذهن نیز باید باشد.

"النا، شما به عنوان بازیگر بر روی صفحه نمایش می افتد و در یک صحنه زندگی می کنند بسیاری از زندگی است." یا چه کسی به شما کمک می کند تا دقیقا شخصیت قهرمان را به تصویر بکشید؟

- این همه به خاطر تیم هماهنگ شده است. به عنوان مثال، در "زن در آستانه"، صحنه هایی با قتل و مبارزه در زندان وجود داشت که طی آن لازم بود که همسایه را در دوربین پاک کند - روانشناختی آنها بسیار دشوار بود. قبلا، در عمل او، من هرگز به این ترتیب نرفتم. مبارزه با یک مرد یک چیز است، اما با یک زن بسیار متفاوت است. دشوار است همه چیز را به درستی محاسبه کنید تا در هیچ موردی آن را با نیرویی که به زور به سر می برد و آسیب نرساند. پس از هر دوبله، من به یک همکار عذرخواهی کردم، از من پرسیدم: "من به شما صدمه ندیده ام؟!"

- چنین تعداد فیلمبرداری، چگونه همه شما زمان دارید؟ شما احتمالا "زندگی می کنید" در راه؟

- علاوه بر فیلمبرداری طی دو ماه گذشته، من از تور در Yuzhno-Sakhalinsk، Omsk، Khabarovsk، Vladivostok بازدید کردم. چند روز پیش از فروششار برگشتم. به نظر می رسد، من از هواپیما، به عنوان یک قاعده، یا برای تمرین، و یا دوباره با یک هواپیمای دیگر. تیراندازی در یالتا آغاز می شود، به عنوان یک قاعده، در 5.15-5.30، شما باید در، Grate. روز نور در حال حاضر کوتاه است، و برای آن ما باید زمان به دنبال بسیاری از صحنه ها. البته، چنین ریتم بسیار سنگین است: من در یالتا پرواز کردم، جایی که ما نظرسنجی شب داشتیم، و در ساعت 6 صبح، من قبلا به مسکو رفتم، تنها یک ساعت در هواپیما خوابیدم و فرود آمدم. در طول روز - تمرین، در شب - بازی. در واقع، من دوست دارم خیلی کار کنم و از این لذت بزرگی لذت ببرم، اگرچه خسته شدم.

- خانه، احتمالا، بازگشت بدون نیروها، نحوه بازگرداندن آن؟

- چگونه همه: شام، تماشای تلویزیون، خواندن چیزی. و پس از تیراندازی یکی از قدیمی ترین صحنه ها با مبارزه، هیچ قدرتی برای انجام کاری دیگری وجود نداشت. برای رفتن به سینما یا تئاتر پس از کار هم کار نمی کند، و خستگی خود را احساس می کند، و تمام روزهای تیراندازی آن را خیلی دیر می کند. هنگامی که یک فرصت وجود دارد، من خوشحالم که به جایی دور پرواز می کنم: مطلوب است که به کشور برویم که در آن زمان زیادی را تجربه کنیم. من گوشی ها را غیرفعال می کنم و در صورت لزوم، مکاتبات ایمیل را حفظ می کنم. من دوست دارم و می توانم از همه چیز خاموش شود، زیرا لازم است قدرت و انرژی را بازگرداند.

قاب از سری

قاب از سری "Seraphim زیبا است." .

- النا، موهای قرمز شما برای یک کارت کسب و کار واقعی تبدیل شده است. متاسفم برای سوال مستقیم، آیا رنگ طبیعی شماست؟

- رنگ موهای من دارای طبیعی است. در حال حاضر، با این حال، مو کمی سوزانده، اما من نمی خواهم رنگ. من درک می کنم که مو باید فوق العاده جوانان را درمان کند. هنگامی که من فقط یک بازیگر بازیگر را آغاز کردم، اغلب موها را بر روی تونگ ها پیچیدم، به طور مداوم روی سشوار قرار گرفتم، و سپس مجبور شدم زیبایی سابق خود را بازگردانم. این همه هزینه های حرفه ای عمل است. هنرپیشه های تازه کار جوان من می گویم که شما باید پیگیری کنید، زیرا ما همه افراد آگاه نیستیم.

- چندین بار تصویر را تغییر دادید فکر نکردم که تصویر دیگری باقی بماند؟ بگو، تبدیل شدن به یک بلوند یا سبزه؟

"من یک بلوند بودم، چند بار در یک کلاه گیس ستاره دار شدم." در اولین فیلم خود را با موهای روشن سیاه ستاره دار کرد. زیبا بود. اما به نظر من به نظر می رسد که اگر شما تصویر را به طرز چشمگیری تغییر دهید، موهای کافی برای مدت طولانی ندارم.

- به زودی سال نو، آیا شما سنت دارید و آیا شما فرصتی برای استراحت در تعطیلات دارید؟

- من تعطیلات زیادی نخواهم داشت، کارهای زیادی. از 2 ژانویه، من قبلا به صحنه می روم. سال نو یکی از تعطیلات مورد علاقه من است. من دوست دارم شهر را جشن بگیرم، با دوستان. من یک سنت دارم، با توجه به اینکه من همیشه تمایل به یک تکه کاغذ را بنویسم، سوزاندن او، خاکستر را در یک لیوان با شامپاین قرار می دهم و حیاط را با 12 نبرد می نوشم. من به فکری فکر می کنم و سال نو نقطه عطفی است که در آن میل مجاز انجام خواهد شد. ویژگی های تعطیلات مهم - درخت زنده و هدایا. هر سال من خوشحالم که به خرید بروید، به دنبال سوغاتی برای دوستان و بستگان هستید. چیزی که من در سال جاری ارائه دادم، نمی دانم، من به تعطیلات بسیار نزدیک تر خواهم رفت.

- به هر حال، در مورد هدایا: آنچه شما به خصوص از هدایای طرفداران به یاد می آورید؟

- یک بار، در طول پرواز از اسرائیل، من از محل من افزایش یافت تا از طریق سالن برویم تا پاهایم را بکشم. وقتی به صندلی برگشتم، دیدم که بسته بر روی صندلی های من دروغ می گوید و فکر می کرد که کسی به طور تصادفی باقی مانده است. اما زن نشسته در نزدیکی گفت که یک مرد که خواسته است نام خود را به نام او به طور خاص برای من ترک کند. این بسته عطر جمعی با شکوه و یک یادداشت بسیار لمس بود.

- النا، آیا هر ساله تمایل دارید که این سال فکر می کنید؟

- به منظور تمایل به حقیقت، غیرممکن است که بگوییم، من فقط می گویم که من چیزی در مورد زندگی شخصی شما و پروژه های امیدوار کننده خوب خواهم ساخت.

- به من بگو، کسی که قبلا موفق به تسخیر قلب شما شد؟

- نه، من یک دختر آزاد هستم البته، افرادی هستند که برای من اهمیت دارند. اما در حالی که چنین احساس واقعی واقعی در زندگی من بوجود آمد. احتمالا باید زمان بیشتری را گذراند.

- و چه ویژگی هایی باید مردی از رویاها داشته باشند؟

- مسئولیت، قابلیت اطمینان، ذهن، درک. خوب، جامعه مورد علاقه.

ادامه مطلب