جولیا Peresild: "وقتی احترام را از دست می دهم، من از دست دادم"

Anonim

جولیا Peresilde یکی از زیباترین بازیگران نسل اوست. آگاهی به او با "Edge" معلم Alexey آمد، اما موفقیت جدی با تئاتر ارتباط داشت که کاملا پیش بینی شده است. با این حال، محبوبیت جولیا را در یک ستاره غیر قابل دسترس ساخت: او نمی خواهد مترو را سوار کند و به طرز وحشیانه ای به وضعیت Celabriti اشاره کند.

یک شخصیت قوی و یک انبار مردانه مردانه در آن با آسیب پذیری، حساسیت و توانایی عالی برای همدلی ترکیب شده است. و نه تنها در کلمات، بلکه در اقدامات. به طور کلی واقعی به مغز استخوان ها، به راهنمایی انگشتان دست است. همیشه یک صد: هر دو در کار و در روابط انسانی قرار داده شده است. دو دختر را می خواند و یک وکیل در بنیاد خیریه "Galkonok" خواهد بود، که در کودکان مبتلا به ضایعات ارگانیک سیستم عصبی مرکزی مشغول به کار می شود. در سیستم خود زندگی می کند، و نه به طور کلی ارزش های پذیرفته شده: جذابیت استعداد خود را، زمانی که او احترام می گذارد، شکسته می شود.

بیایید در مورد کار جدید خود صحبت کنیم - سریال "Lyudmila Gurchenko". به نظر من، به چنین نقش ترسناک موافقت کرد! قدرت شخصیت و مجاورت مراقبت از او ...

جولیا Peresilde : "بله، و من واقعا این پیشنهاد را رد کردم. اما داستان خود به من آمد و فقط پوشش داده شد. من اعتراف می کنم که من این نقش را به عنوان یک نقش قبول نمی کنم، زیرا برای من لیوودمیلا مارکونا بیش از حد یک فرد زنده است که برای مدت طولانی نزدیک بود، هرچند ما آشنا نبودیم. من یک گروه هنری دارم "S. A. m "، که بسیار دشوار بود ایجاد شود. Gurchenko همچنین از تیم جاز خود را تمام زندگی خود را به خواب رفته است. آن را رنج می برد که آن را به عنوان من می خواستم کار نمی کند. تقریب درونی من به این راه آغاز شد. مهم نیست که چقدر وحشتناک، به شدت آن را صدا کرد، من یک لوسی را به عنوان یک دوست دور، و نه به عنوان یک بت یا بانوی بزرگ درک می کنم. من اغلب فکر می کنم: آیا او می تواند این کار را انجام دهد یا نه؟ من نمی دانم، شاید این راه من برای محافظت در برابر انتقاد است، که ممکن است پس از انتشار تصویر جذب شود، اما حتی اگر اتفاق بیفتد، من در داخل قلمرو بسته از انگیزه شخصی هستم. من هنوز بسیار سپاسگزارم که من Luju Gurchenko را بازی می کنم، زیرا می توان آن را با پمپاژ عضلات در ورزشکار مقایسه کرد. این تصویر برای من یک باشگاه سخت است. "

جولیا Perasilde کار خود را سرگرم کننده اصلی است

جولیا Perasilde کار خود را سرگرم کننده اصلی است

مارگاریتا بروزدینا

نزدیک ترین چیز، گران تر در Gurchenko است؟ شما گفتید که خیلی احساس می کنید ...

یولیا: "در من، درد مشابهی از بازیگر زن وجود دارد، که در زندگی شخصی او خیلی موفق نیست. من نقش مورد علاقه خود را در "پرواز در یک رویا و واقعیت" دارم. چهره اش در دیوار در یکی از قسمت هایی در لحظات بحرانی زندگی در مقابل چشمان من افزایش می یابد. یا "پنج شب" ... و این توسط "پنج دقیقه" یا "داستان زرد"، روابط با مردان به یاد میآید. پس از خواندن کتاب های خود، متوجه شدم که ما به نحوی کاملا متفاوت هستیم، اما یک مشترک وجود دارد، و بسیار مهم است - او نیز با کار او بیمار بود. من آن را زندگی کردم گاهی اوقات می پرسم: "سرگرمی شما چیست؟" و نکته این است که هیچ جایی برای تکان دادن ندارد. من حتی نمی دانم چه چیزی است. سرگرمی، آنجا و کار - و بالعکس. این تصویر یک سال از کار در دیوانه است. تعداد کمی از بازیگران این را قبول خواهند کرد. و من یک شخص خرافاتی نیستم، به عرفان اعتقاد ندارم، اما گاهی اوقات به پلتفرم رسیدم و متوجه شدم که ما نمی توانیم امروز را حذف کنیم، نه آماده، پس از آن ... و حذف. و این چیه؟ انرژی این زن عمل می کند؟ اگر چه خدمه فیلم بسیار خوب بود. اما زمانی که همه چیز معلوم شد، به طوری که شما خودم متوجه نشدم که چگونه همه چیز اتفاق افتاد، فکر کردم این یک معجزه بود.

پس از خواندن کتابهای خود، متوجه شدم که او دوم Ranevskaya به معنای طنز بود. در کتاب "لوسی، توقف!" او می نویسد: "و در حال حاضر من می خواهم همه را به ... و شما قبلا تصور کنید که چگونه شما آن را شکستن در حال حاضر و همه چیز پرواز خواهد کرد، من با خودم صحبت می کنم:" لوسی، متوقف! "او اعتراف کرد که او گاهی اوقات زمان داشته است برای گفتن آن، و گاهی اوقات نه. و در طول فیلمبرداری به طور دوره ای این عبارت را به یاد می آورد. برای من، این نقش بسیار مهم است که من به تصویری از نوازندگان من منجر شدم و به طور کلی همه کسانی را که می توانستم را از بین ببرم، بنابراین این خون برای من است. بنابراین اگر ما تا به حال درگیری داشته باشیم، این برای زندگی نیست، بلکه برای مرگ است. "

همانطور که من درک کردم، و شما می توانید به یک فرد در چشم همه بگویید؟

یولیا : "من عذاب و ناراحتی را دوست ندارم. و من حتی در این مجموعه درگیری دارم. بسیاری از دوستان یا آشنایان من دوست ندارند زمانی که به آنها می گویم که امروز آنها مانند خوک ها یا به عنوان نوجوان دائمی رفتار می کنند. اما، به عنوان یک قاعده، این افراد جاده هستند. و کسانی که به آنها اهمیت نمی دهند، من اعصاب خود را هدر نخواهم داد. من نمی توانم ایستاده باشم به نظر من، این غیر مسئولانه است. من هرگز دیده ام که Zhenya Mironov یا Chulpan Hamatov فراموش کرده ام آنچه را که آنها موافقت کردند با کسی ملاقات، به تماس با کسی. شما می توانید فراموش کنید که چیزی را از خانه ای که از شما خواسته اید، بیاورید، بگذارید بگویم، یک کتاب. به نظر من، بی مسئولیتی شبیه به غرور است - یک فرد معتقد است که او حق دارد چیزی را فراموش کند یا قول دهد، اما نه انجام دهد. این برخی از همکلاسی های من را متحمل شد. من سعی کردم آنها را بازسازی کنم، اما کسی نمیتواند. و با آنها در حال حاضر یک رابطه خنک دارم، هرچند من یک بار دوست داشتم آنها را دوست داشته باشم. متوجه شدم که چنین افرادی می توانند هر لحظه را به ارمغان بیاورند و حتی در مورد این نگران نباشند. متأسفانه، گاهی اوقات یک فرد چیزی را می سازد، به دلیل آنچه که شما شروع به ناامیدی در آن می کنید. و ... شما حتی می توانید آن را شکستن. این نه تنها به یک دوست عزیز، بلکه حتی یک دوست یا شریک عمل می کند. یا حتی چیزی را نمی سازد، بلکه به سادگی متوجه شد که او قبلا دیده نشده است. وقتی احترام را از دست می دهم، من علاقه ای را از دست دادم. "

آیا هنگام فیلمبرداری با افراد نزدیک Lyudmila Markovna ارتباط برقرار کردید؟

یولیا : "من نمی خواهم تصویر را به جزئیات زندگی و زندگی شخصی کاهش دهم، می خواهم آن را بر روی کتاب های خود درک کنم، با اینکه چگونه این جهان را دیدم، چگونه او را درک کرد. هیچکدام از طریق مردان خود، و نه از طریق دوستانش، و نه از طریق شخص دیگری، زیرا ده نفر که شما را احاطه کرده اند، داستان های کاملا متفاوت را می گویند. و هیچکدام از آنها حقیقت را به حقیقت ندارند. او نوشت: همه او می خواست در مورد خودش بگوید. بنابراین، همه چیز که فراتر از کتاب هایش است، به من نیست. "

و دیگری کار تازه شما است - سری "شور و شوق اسرار آمیز" Vasily Aksenova یک ورزشگاه سخت نیست؟

یولیا: "نه، من در مورد چیزهای ظریف داخلی، سینمای زیبا فرانسه مشغول بودم. من اخیرا مواد را نگاه کردم و متوجه شدم که این واقعا با کاترین دناو، با آلن دلون بود. این زنان شصت ها هستند، فلش ها در مقابل چشم ها ... و به نظر من به نظر می رسید که چنین دختران نمی توانند به طور قابل اعتماد بازی کنند، اما ما به نظر من معلوم شد. من به خودم نگاه می کنم، اما به نظر من این است که این همه من نیست، من حتی نمی توانم به نظر برسد. این نوعی از زن دیگر، یک دیدار زن است. من مجبور شدم این قهرمان را بازی کنم اما به طور ناگهانی دنیس Evstigneev به من در مورد Ralissa گفت. ما رشد کرده ایم و متوجه شدم که او درست بود. "

آیا شما این دوره را احساس کردید؟

یولیا: "این یک دوره عالی از رمانتیک است. و همه چیز که اتفاق افتاد، به طور ناگهانی نبود و رفت، زیرا آنها برای آزادی جنگیدند. بسیاری از عشق peripetias در برابر پس زمینه افکار، دیدگاه ها، خلاقیت رخ داد، اما این ارتباطات خلاقانه به میزان بیشتر از جنس بود. افراد متصل به روح نزدیک در آن جو، هر دقیقه هر دقیقه عاشق یکدیگر شدند. و همچنین جدا شده است. "

محبوبیت جولیا ستاره غیر قابل دسترس را انجام نمی دهد: او در نظر نمی گیرد که مترو را سوار کند و به طرز وحشیانه ای به وضعیت Celabriti اشاره کند

محبوبیت جولیا ستاره غیر قابل دسترس را انجام نمی دهد: او در نظر نمی گیرد که مترو را سوار کند و به طرز وحشیانه ای به وضعیت Celabriti اشاره کند

مارگاریتا بروزدینا

هنگامی که شما به من گفتید که من عاشق یک فرد بدون علاقه خلاق به او نیستم. و حالا؟

یولیا : "من نمی دانم که آیا تا به حال هرگز تغییر خواهد کرد، اما من هرگز به ظاهر روشن، بدون موقعیت، تنها استعداد عجله نداشتم. و به عنوان یک قاعده، همیشه در فضای بازی ما اتفاق می افتد، زیرا من تمام زندگی ام را در او هستم، از آن خارج نمی شوم. من برای حفظ روابط دشوار است، اگر این فضا نیز نیست. "

یا شاید اگر یک زندگی شخصی شاد به نظر شما، در بازیگران بزرگ وجود داشته باشد؟ با این حال، چنین جفت ها وجود دارد، وجود دارد ...

یولیا: "البته، همیشه برخی از استثنائات وجود دارد، اگر چه آنها می توانند اسکلت ها را در گنجه داشته باشند، که ما نمی دانیم. به نظر من به نظر می رسد که زندگی افراد خلاق نمی تواند آسان و ساده باشد. احساسات تمام وقت در چنین درجه بالا، فقط احساسات ایتالیایی. و لوسیا گاهی اوقات با مردان جدا شده است، نه به این دلیل که او چیزی به عنوان یک زن راضی نیست، بلکه به این دلیل که دیدگاه های خلاقانه آنها متفاوت بود. دشوار است آن را توضیح دهید. شما فقط می توانید احساس کنید. "

آیا شما فکر می کنید که شما برای زندگی شخصی شما را ندارید؟

یولیا: "من به شما ترسناک می گویم - من هیچ. یک خانواده فوق العاده وجود دارد: کودکان، والدین، اما زندگی شخصی در درک، به عنوان آن، احتمالا، مردم را درک نمی کنند، من ندارم. "

آیا شما نیاز به عشق داخلی دارید؟

یولیا: "من باید حداقل به راحتی مجذوب شود. که ممکن است کافی باشد من واقعا عاشق بازیگران با استعداد، مدیران، اپراتورها هستم، و من همیشه می خواهم آنها را به هدایا، لبخند، نامه های خوب آنها را بنویسم، کلمات خوب صحبت کنید. "

آیا می خواهید چنین عشق را برای از بین بردن سر خود را؟

یولیا: "این همیشه اتفاق نمی افتد، و شاید همیشه لازم نیست. در حال حاضر من چنین زمانی را زمانی که من به دیگران غمگین است. من عاشق برخی از کارها هستم، و احتمالا عاطفی و جسمی من برای چیزی از دست می دهم. کسی سر خود را از جوانان، مردان به ارمغان می آورد، و من از پیشنهادات جدید، و من می خواهم بین آنها را شکست. (می خندد.)، اما به طور کلی، به نظر می رسد که تمام شرایط زندگی همیشه یک عمل جراحی داشته باشد. بزرگتر لرزش انواع مختلف، بیشتر به سینه از پس انداز های عاطفی داخلی خود می رود. "

به من بگویید، آیا تجربیات قوی در عشق، دردناک دردناک، تمایلی به آرامش در عشق دوباره؟

یولیا : "بله، البته، اگرچه من همیشه وضعیت خود را از بین می برم. و گاهی اوقات من آن را درست مثل یک ماسوشیست انجام می دهم. (لبخند می زند.) وقتی احساس می کنم چیزی شروع می شود، من سعی می کنم همه چیز را به پایان برسانم. "

از ترس، به طوری که شما را پرتاب نکنید؟

یولیا: "فکر می کنم بله. همه ما می ترسیم که رها شوند اگر چه من دوست دارم رابطه را پیدا کنم. من باید بدانم: بله - نه، درک آنچه اتفاق می افتد. و من نیاز به نگه داشتن من بسیار. اگر ما با هم کار کنیم، به این معنی است که کار. یا یک ایده مشترک اگر اجازه دادم بروم، من ترک خواهم کرد. تمام مراجع بزرگ من (لبخند) با آنچه که ما علت مشترک را ناپدید کردیم همراه بود. "

شما اخیرا گفته اید که بسیاری از مردم ما را تحسین می کنند، که همه زنان آنها را سرزنش می کنند. با چی؟

یولیا: "منفی همیشه آسان است برای بیان. اما زنان ما باید عاقلانه تر و حیله گر باشند. و اگر چه ما هر روز احساس می کنیم که ما قوی تر می شویم و قوی تر می شویم، مردان باید به نحوی حفظ کنند و کمی به آنها رفتار کنند. (لبخند می زند.) من به من تحسین می کنم زمانی که مردان می توانند ناگهان برخی از اشراف را نشان دهند. من پدران شایسته را تحسین می کنم. برای من مهم است که یک فرد دارای دو ویژگی باشد: ذهن و استعداد. اما من درک می کنم که من خیلی می خواهم. یک مرد با استعداد می تواند ببخشد. البته، البته، نه، نه، نه، بلکه ضعف، عادت های بد نیست. "

جولیا Peresild:

"من یک خانواده فوق العاده دارم: بچه ها، والدین، اما زندگی شخصی در درک، به عنوان آن، احتمالا، مردم را درک می کنند، من ندارم،" من اعتراف می کنم

مارگاریتا بروزدینا

در مجموعه شما در اطراف خودتان را می بینید بسیاری از استعدادها: مدیران، اپراتورها، بازیگران ...

یولیا: "من عاشق شرکت های مردانه هستم. من احساس می کنم با مردان، آسان است. من به انرژی خود نیاز دارم من عاشق شوخی با آنها برای موضوعات مختلف، از جمله مردان مردان، گاهی اوقات حتی سخت است. (می خندد.) و من یک زنگ از آنچه که توسط افراد با استعداد احاطه شده است. من عاشق آنها هستم که نمی توانم بدون آنها زندگی کنم! "

آیا شما در دوستی باز هستید، حداقل با یک دوست دوست؟

یولیا: "ما خیلی خوب احساس می کنیم که ما دیگر نیازی به چیزی نیستیم. این چیزی از سری است: من در مورد شما فکر می کنم - به این معنی است که به شما کمک می کنم. این بالاترین سطح صمیمیت است. البته، در سطح جهانی، او می داند که چه چیزی در زندگی من اتفاق می افتد. اما، به عنوان مثال، در مورد تجربیات خود مرتبط با نقش ها، با یک حرفه، من صحبت نمی کنم. او آن را درک نمی کند. علاوه بر این، در حالی که من خودم هنوز به طور کامل برای خودم فرموله نشده است.

بنابراین شما هنوز یک فرد بسته دارید؟

یولیا : "من خودم نمی توانم درک کنم، من یک فرد باز یا بسته هستم. من می توانم از هر گونه مشکل، از جمله خانوار بپرسم. به عنوان مثال، پیاده روی با سگ کسی، برای داروها برای کسی بروید و همیشه پاسخ می دهم. احتمالا بی نظیر به این موضوع می گویند، اما تعداد کمی از مردم وجود دارد. با این حال، در میان همکلاسی های من آنها هستند. به عنوان مثال، من ناگهان می گویم: "بچه ها، من هیچ کس را به نشستن با یک کودک" یا "شما نیاز به ملاقات در ایستگاه معلم من، زیرا من در آن زمان در برلین خواهد بود،" و دوست من پاشا Akimkin سوار و ملاقات می کند اما همچنین پاشا (و او یکی از نزدیکترین دوستان و پدرخوانده دختر من است) من هرگز در مورد آنچه اتفاق می افتد صحبت نخواهم کرد. و در واقع هر کسی و هرگز.

هنگامی که دختر ارشد شما Anya متولد شد، شما در انتخاب بیوگرافی بازیگری بودید. من فکر نکردم که چه چیزی از خوشه خارج می شود؟

یولیا: "نه، در مورد این نگران نباشید. و همه چیز زمان دارد. "

و در دوم؟ هنگامی که همه چیز حتی بیشتر با حرفه ای جدی بود ...

یولیا : "همچنین. فقط تولد یک کودک همیشه هیجان انگیز است. هرگز فرزندان خود را با این حرفه تداخل نداشته باشند. من به این اعتقاد ندارم ".

آیا شما همیشه مسئول هستید، اما با ظهور دختر دوم، چیزی را در شما تغییر دادید؟

یولیا: "این مربوط نیست فقط اولین فرزند شروع به رشد می کند. هنگامی که دختر جوانتر بود و عمدتا در خانه بود، آسان تر بود. و اکنون لازم است که به نحوی زندگی بسازیم. اگر ما در روستا زندگی کردیم، چیز دیگری. ما بیرون رفتیم، نشستن یا راه رفتن - بدون گزینه، و در مسکو - فرصت های بسیاری! من می خواهم فرزند شما را توسعه دهد. بنابراین من فکر می کنم چرا آنا در صحبت بزرگسالان صحبت می کند؟ احتمالا به این دلیل که من هرگز با او پوشانده ام. و حالا ما می توانیم با او صحبت کنیم. من معتقدم که یک فرد متولد شده است، متاسفانه (و شاید خوشبختانه)، در حال حاضر آنچه که آن است. مهمترین چیز این است که کودک تمایل به انجام کاری داشت. در مقابل چشمانم، نمونه های بسیاری از همکلاسی ها، همکلاسی هایی که در مدارس موسیقی تحصیل کرده بودند، انگلیسی، رقصیدند و فرصت های خیره کننده ای داشتند. اما کاملا متوجه نشده است. هر کدام به دلیل آن. چگونه کودک را می خواست یاد بگیرد؟ من به "فامی ها" نیاز ندارم اما اجازه دهید او تمایل به دانستن چیزی باشد. "

جولیا Peresild:

"برای من دشوار است که وانمود کنم که من یک شخصیت پر زرق و برق دار هستم، چنین دیوا ..."

مارگاریتا بروزدینا

لذت بردن از سرگرم کننده ترین سرگرم کننده با شما سرگرم کننده با شما به جز سفر به استراحت؟

یولیا: "خواندن کتاب ها. وقتی که من در حال حاضر قدرت ندارم، ما آنA را می خوانیم. او قبلا به من کمک می کند. "

Anya در حال حاضر در صحنه ای است که او در تئاتر ملت ها بیرون می آید ...

یولیا: "بله، او بازی می کند، او دوست دارد، و سپس ما خواهیم دید. من سعی نمی کنم بر روی آن تاثیر بگذارم. و او قبلا می گوید که او چیزی را بیشتر در کار من دوست دارد، چیزی کمتر، حتی برخی از نظرات آنها را بیان می کنند. "

شما اکنون شروع خواهید کرد، و او قبلا آغاز شده است، "Bum On Peresilde". آیا برای این آماده هستید؟

یولیا: "به همین دلیل است که من چندین فیلمساز را رها کردم. به همین دلیل من نمی خواهم مصاحبه زیادی داشته باشم. من نمی خواهم عذاب غیر ضروری، شما باید به نحوی به نحوی تمام این موارد. "

و والدین این همه را درک می کنند؟

یولیا: "مامان فقط می گوید:" چیزی که قبلا تحت فشار قرار دادید، شاید به اندازه کافی در حال حاضر؟ "و در اصل، درست است. اکنون لازم است به تئاتر بازگردم، این تصمیم درست در حال حاضر است. و حتی یک عملکرد تجاری موفق نیست. برای خودآزمایی مناسب بسیار مفید است. "

اما شما افتخار می کنید، شادی می کنید؟ شما فقط یک ستاره هستید

یولیا: "ما و دسته بندی ها وجود ندارد. خدا را شکر، هیچ پیشینی، "ستاره" وجود ندارد - این بدان معنا نیست که اکنون همه آماده هستند تا برای من شستشو دهند. می تواند و شستن، اما اگر من خودم را انجام دهم، هیچ چیز وحشتناک اتفاق نخواهد افتاد. "

و شما هنوز هم به اندازه کافی از کف شستشو دارید؟

یولیا : "گاهی اوقات به اندازه کافی، اما در حال حاضر کمتر است. فقط خانه درک: به منظور اطمینان از همه، من باید خیلی کار کنم. (می خندد.) هر کس با آن آمده است. "

در عین حال، شما فقط در فیلم های مناسب و معقول حذف می شوید. و شما مکث های زیادی دارید و بسیاری از همکاران خود را بر روی صفحه نمایش بدون شکستن اغلب به آنچه شما نیاز به تغذیه کودکان ...

یولیا: "پرونده در مقدار پول نیست، بلکه در رابطه با آنها است. من می دانم افراد بسیار ضعیف هستند که سه kopecks دریافت می کنند، اما آماده هستند. من نمی خواهم کسی را محکوم کنم، اما این گفتگوها در مورد کودکان به من اهمیت می دهند. موقعیت ها می تواند در زندگی متفاوت باشد، بنابراین من نمی خواهم مهربان باشم و اعلام کنم: "اوه، من هرگز به هیچ وجه فیلمبرداری نخواهم شد!" یا "من فقط در سینمای اتیلن" ... بدون نیاز به تعطیل کردن بدون مزایای مادی، بسیار دشوار است، اما من نمی توانم آنها را به طور جدی درمان کنم. من نمی دانم چگونه نجات و سرمایه گذاری کنم. شاید من هیچ چیز خاصی ندارم. (خنده حضار) اگرچه من ترانس نیستم مامان می گوید: "جولیا، چگونه می تواند آن را - شما هنوز هم یک کت خز خریداری نکرده اید!" و من جواب می دهم: "چرا من نیاز به یک کت خز دارم؟" من همچنین نمی فهمم که چرا الماس مورد نیاز است. "

اما شما شیک و جالب برای لباس ...

یولیا : "من کاملا یک لباس فریبکار هستم: ناراحت کننده، من نمی توانم از مواد بد بخورم. به طور کلی، من فکر می کنم که اگر لباس راحت باشد، آن را زیبا، به دلیل آن بسیار بحث انگیز است، که زیبا است، اما آنچه نیست. پس از همه، اگر شما از نزدیک به شدت در چیزی، شما هنوز هم جذاب نیست زیرا شما رنج می برید. من همیشه این معدن را می بینم و چیزی نیست. حتی بدون نصب آن، من آن را درک می کنم. اگر چه گاهی اوقات با چیزی که می توانید آزمایش کنید. برای همه ما باید به صورت خلاقانه رویکردیم. (می خندد.) من هنوز لباس های زیبا را خیلی دوست دارم. به خصوص پرنعمت اگر شما موفق به رفتن به بازار کک و پیدا کردن چیزی شبیه به آن، جالب، بسیار خوشحال است. "

به گفته یولیا Peresilde، ضعف اصلی زن او عطر و طعم است

به گفته یولیا Peresilde، ضعف اصلی زن او عطر و طعم است

مارگاریتا بروزدینا

آیا شما نقاط ضعف زنانه دارید: کفش، لوازم جانبی، دکوراسیون؟

یولیا : "بوی من به طور کامل به عطر بیمار هستم (می خندد.) و من به دنبال چنین چیزی نیست که هیچ جا وجود ندارد. این، البته، لذت ارزان، اما من معتقدم که عطر باید حتی گران تر از لباس باشد. پیشنهادات کمی شناخته شده فرانسوی وجود دارد که عطرها را به طور کامل غیر واقعی تولید می کنند. برای من بوی تصمیم گیری زیادی می کند. "

من همیشه شما را در زندگی عادی بدون آرایش می بینم. این ارزش ها را ندهید؟

یولیا : "من فقط از آن خسته شدم من بعد از بازی آمده ام، و من می خواهم به جای "رنگ آمیزی" را بشویید. من نمی توانم، مانند بسیاری از دختران، صبح بیدار شوم و بلافاصله شروع به نقاشی کنم. من در زندگی من یک پستاندار واقعی هستم ... همه چیز در اجرای من اتفاق می افتد. من عمدتا بر روی مترو هستم، خیلی سریعتر. از یک طرف، موافقت می کند که هیچ حق راه رفتن به کاروان وجود ندارد، اما از سوی دیگر، من وانمود می کنم که من یک شخصیت پر زرق و برق دارم، چنین دیوا ... به نظر من اگر آن را در طبیعت شما - خوب، و اگر نه - هیچ چیز برای امتحان وجود دارد. البته، در برخی مراسم شما باید با یک رژه کامل بیاورید، اما من فقط نگرش خودم را به قرض گرفتن و چنین رشته ای نمی بینم، به عنوان ناتوانی در پوشیدن ژاکت برای پنج هزار روبل یا پیاده روی در شلوار جین ساده. اما این اتفاق می افتد که شما به "شرکت پر زرق و برق" می روید و احساس خجالت می کنید، زیرا شما یک کیسه یا کفش ندارید "این بچه ها" نیست. و من حتی دوست دارم آنها را شوک، به عنوان مثال: "خوب، خوب، من به مترو رفتم". (می خندد.) مترو احساس واقعیت را می دهد. و بازیگر بسیار ترسناک است به ترشی، زندگی در دنیای صورتی داستانی. و آنها وحشت زده می شوند: "چطور؟ آیا شما در مترو رانندگی می کنید؟! "یا:" آیا شما، خوردن در McDonalds؟! شما جشن هستید. " در اینجا این است، این یک کلمه عالی است! و من به این همه چیز عجیب و غریب هستم. "

ادامه مطلب