آنا بچیکوف: "با شوهرش برای نبرد زنگ ها ملاقات کرد"

Anonim

در سال 1999، خدای روسی از این خبر خارج شد: ماکسیم لئونیدوف خواننده ازدواج می کند هر کسی که یک بازیگر معروف بیست ساله نیست، که او آهنگ "دختر چشم انداز" را اختصاص داده است. اما پس از سه سال، ازدواج سقوط کرد. هر کس انتظار می رود رسوایی مربوط به رسوایی در چنین مواردی مرتبط با بخش اموال به طور مشترک ثابت شده است. به خصوص از آنجایی که آنها چیزی برای به اشتراک گذاشتن داشتند. به عنوان مثال، یک خانه کشور، که پس از عروسی شروع به ساخت جوانان کرد (در حال حاضر لئونیدوف با یک خانواده جدید زندگی می کند. - تقریبا. aut.). آنا هر کس را با ارسال او به شوهرش تعجب کرد، او فقط ماکسیم را ترک کرد و با سرش خندید. و سرنوشت به او لبخند زد، بحران در زندگی شخصی خود همزمان با رشد حرفه ای بود - بازیگر شروع به فعالانه به سینما، و بلافاصله در نقش اصلی.

آنا Banchikov: "این کار آسان نیست، با این حال، نه از نقطه نظر دراماتیک، بلکه با فیزیکی است. واقعیت این است که قهرمان من در سریال تلویزیونی دارای هنرهای رزمی شرقی است و یک موتورسیکلت را سوار کرد. من مجبور شدم همه چیز را بر روی مجموعه یاد بگیرم. معلوم شد که کاملا خوب بود، در میان مخاطبان یافت می شود کسانی که به آنچه که بر روی صفحه نمایش دیده می شود یافت می شود، و من متوجه شدم: "در زندگی روزمره، شما همچنین سر خود را بر روی تعقیب موتور سیکلت یا هنوز غیر فعال شکستن؟ چقدر طول کشید؟ "

چرا حرفه ای بازیگر را انتخاب کردید؟

آنا: "ما می توانیم بگوییم، این یک تماس خون در جنگل سنگ شهری است. (خنده حضار) مادربزرگ من، پولینا بچیکوف، بازیگر تئاتر کمدی موسیقی لنینگراد بود. کوچک بودن، من اغلب در تمرینات و اجرای او بود. چنین شرایطی زمانی رخ می دهد که پدر و مادر کودک با کسی ترک نکنند، شما باید آن را با شما ببرید. مامان به عنوان یک مهندس کار می کرد، و در خدمت او به نظر من خیلی خسته کننده بود: مردم نشسته اند، چیزی کشیده شده اند، نوشتن، صحبت کردن با یکدیگر بسیار آرام، به طوری که با یکدیگر دخالت نکنند. و یک مادربزرگ کاملا متفاوت: روشن، زیبا، پر سر و صدا، هنرمندان آواز خواندن و رقص. خیلی عالی، اگر چه روح اسیر شده است! البته، من عاشق تئاتر شدم. و هنوز هم او را دوست دارم. "

آنا بچیکوف:

چهار ساله Anya تصمیم گرفت که او هرگز مهندس نخواهد بود. این خیلی آرام و خسته است، شما باید حرفه "Purwer" را انتخاب کنید. عکس: آرشیو شخصی آنا Bashchikova.

این اتفاق می افتد که هنرپیشه ها در سینما باید با ظاهر خود آزمایش کنند. احساس شما در این باره چیست؟

آنا: "به طور معمول، در صورت لزوم برای نقش. به عنوان مثال، حذف در فیلم الکساندر Mitty "Swan Paradise"، من حتی یک برجسته به ظاهر قهرمان من اضافه می کنم. با توجه به این اسکریپت فرض شد که او ورزش می کند، و من پیشنهاد می کنم آن را perhydrol قرمز. سپس موهای مرطوب به بسیاری از نوارها پوشیده شده بودند، لاک لاک را ریختند و به رختخواب رفتند. من صبح می روم، ما سقوط می کنیم، و روی سر من چنین "خانه" ایستاده است! اما من واقعا مدیر را دوست داشتم، این تصویری بود که او تایید کرد. اگر چه پس از آن من مجبور شدم آن را بیش از یک بار پشیمانم. شما تصور می کنید، چند ماه در حالی که تیراندازی طول می کشد، من هر روز این خوک ها را برای هر شب بافته شده ام. خواب با آنها ناخوشایند بود، و برای مبارزه با روز بعد دشوار است. "

و با شدت در مجموعه من مجبور به چهره؟

آنا: "بله به عنوان مثال، در مجموعه ای از فیلم "Biranha Hunt"، جایی که من یکی از نقش ها را بازی کردم، مجبور شدم از یک هلیکوپتر به آب پرش کنم و با دست های بافتنی. حتی به یاد داشته باشید ترسناک! با توجه به این طرح، سرگئی Garmash باید مناسب باشد، پس نوبت من، و بعد - بازیگر الکساندر سیرین. ما توضیح دادیم که چگونه به گروه بندی و نگه داشتن دست ها توضیح دادیم. اما ارزش پنج متر ارتفاع داشت تا ببیند که سرگئی زیر آب با سرش باقی مانده است، بلافاصله متوجه شد که از این هلیکوپتر می تواند تنها توسط نیروی پرتاب شود. من شروع به استراحت کردم، سپس سیرین پرید و تنها پس از پرش او توانستیم خودم را ترک کند. هنگامی که Garmash ظاهر شد، من را در این نزدیکی ندید، او ترسناک بود که من غرق شدم. "

شما پیشنهاد دادید که نقش مهمانی ها ویکی را در سری "پرستار بچه زیبا من" بازی کنید، شما رد کردید، و Anastasia Zavorotnyuk به لطف این Sitkom شروع به کار کرد. تصمیم خود را پشیمان نکنید؟

آنا: "نه، من پشیمان نیستم. من مجبور شدم امتناع کنم، زیرا متوجه شدم که به خاطر این پروژه شما باید حداقل یک سال از تئاتر و فیلم های دیگر را فراموش کنید. برنامه بسیار سخت بود. "

بازیگر در برابر آزمایشات با ظاهر نیست. عکس: آرشیو شخصی آنا Bashchikova.

بازیگر در برابر آزمایشات با ظاهر نیست. عکس: آرشیو شخصی آنا Bashchikova.

و شوهر شما Vsevolod چگونه حرفه شما را درمان می کند؟

آنا: "با طنز و درک. به عنوان مثال، من اخیرا در فیلم "مریخ" بازی کردم. این پروژه دارای جلوه های ویژه و گرافیک کامپیوتری است. ارتباط قهرمان من با عاشق او از طریق اتصال هولوگرافی عبور می کند. و هنگامی که یک فیلم را تماشا می کنید، به نظر می رسد روی صفحه نمایش به نظر می رسد. اما من در مقابل دوربین نشسته بودم و با یک دیوار خالی صحبت کردم. شوهرم باید از من لذت ببرد: "Anya، شما در حال حاضر یا چت با دیوار گفتید؟" یا یکی دیگر از یادداشت های مورد علاقه: "خوب، بله، شما نیازی به فکر کردن سر من در حرفه خود ندارید." و او می گوید که او توسط او متهم نیست، اما برعکس - شما می خندید. مهم است پس از همه کلمات نیست، اما چیزها. و سواد، درک اینکه چقدر دشوار است، من نه تنها از لحاظ جسمی، بلکه عاطفی نیز تلاش می کنم تا از من حمایت کنم. "

Anya، چگونه شوهرم را دیدی؟

آنا: "این از منطقه است - با آنها سال نو ملاقات خواهد کرد، با شما آن را صرف خواهد کرد. (می خندد.) مارک آینده، 2005 من با دوستان رفتم. پس از اجرای عملکرد، خانه را تغییر داد تا لباس ها را تغییر دهد، قبل از رفتن به خود، خود را به ترتیب قرار دهید. و زمان در حال حاضر فشرده شده است. به خیابان رفت، امیدوار بود تاکسی را بگیرد، اما اول از همه، اتومبیل ها، همانطور که نامیده می شد، کافی نبود، و دوم اینکه هیچ کس نمی خواست به سمت دیگر مسکو در یازده سالگی برود. در تلاش های بی فایده برای مدت طولانی و یخ زده ایستاده بود. در نهایت، من خوش شانس بودم، ماشین متوقف شد، خوشبختانه، راننده باید در همان منطقه باشد. در راه، ما صحبت کردیم. معلوم شد که یک مرد جوان بسیار جالب است. وکیل از ایالات متحده آمریکا، که از دانشگاه هاروارد فارغ التحصیل شد. بخش رانندگی برف پوشیده بود، ما به آرامی رانندگی کردیم، بنابراین نبرد کورتوف، که در مورد آغاز سال بحث کرد، ما را در جاده گرفت. اگرچه نمی توانم بگویم که این بسیار ناراحت است. به هر حال، همانطور که معلوم شد، ما نه تنها در همان منطقه، بلکه در همان شرکت قرار گرفتیم. در اینجا چنین معجزه سال نو است. همچنین قابل توجه است: همانطور که بعدا معلوم شد، مدتها قبل از جلسه ما، من در همان رویدادهای مشابه به عنوان SEVA حضور داشتم. اما به دلایلی ما تقاطع نکردیم، از طرف یکدیگر عبور کردیم. این دیده می شود، ما قصد داشتیم در شب دسامبر سال اول برای اولین ماه ژانویه آشنا شویم. "

بارداری پیش از آن برنامه ریزی شده است؟ آماده شدن برای این علم؟

آنا: "نه من در مورد موقعیت جالب من یاد گرفتم خنده دار. آن روز من در بازی "طوفان" در تئاتر پترزبورگ بازی کردم، یک صحنه وجود دارد، جایی که شریک من من را در دست می گیرد. پس از تمرین، او می گوید: "چیزی که شما، آنا، رد شد! شما خیلی آسان نیستید که شما را بالا ببرید. " به هر حال، در روزهای گذشته در روسیه، کلمه "تصفیه شده" در رابطه با زنان باردار مورد استفاده قرار گرفت، هر چند همکار در تئاتر به این معنی بود که من در وزن اضافه کردم. اما من به خودم خندیدم، به یاد می آورم که برای اجداد ما این کلمه به معنای آن بود. در همان شب، شوهرم و من به مسکو پرواز می کردند، و برای اولین بار، هواپیما را کشتیم، خوابیدم. هنگامی که آنها در پایتخت از فرودگاه بیرون آمدند، SEVA به طور ناگهانی اعلام کرد: "بیا، Anya، خرید آزمون حاملگی!" همانطور که معلوم شد، او را چند روز تماشا کرد و برای برخی از نشانه های رانده شده پیشنهاد کرد که ما خواهیم بود یک کودک. و به اندازه کافی عجیب و غریب، معلوم شد که درست است. من خودم تا حدودی گیج شدم. "

و شوهرم واکنش نشان داد؟

آنا: "او شوکه نشده بود. من فکر می کنم که اگر فرضیه هایش تایید نشود، شگفت زده خواهد شد. البته، او با چنین اخبار خوشحال بود. به معنای واقعی کلمه چند هفته پیش از این، SEVA قبلا گفته بود: "چرا هنوز باردار نیستی؟" شوهر واقعا می خواست و منتظر یک کودک بود. در این، خواسته های ما همزمان بود. همانطور که بعدا متوجه شدیم، در آن لحظه، زمانی که ما این گفتگو را داشتیم، من قبلا در موقعیت بودم، ما فقط در مورد آن نمی دانستیم. "

آنا بچیکوف:

تعطیلات آنا یک پدیده نادر است، اما اگر شما آرام باشید، تنها تمام خانواده: با همسر و دو فرزند - "استاد" میشا و هولوگان سانیا. عکس: آرشیو شخصی آنا Bashchikova.

اما شما تقریبا قبل از زایمان کار را ترک نکردید؟

آنا: "بله، و در تئاتر، و در فیلم. گاهی اوقات آن را مسخره نگاه کرد. به عنوان مثال، در یک بازی، من یک دختر بیگناه جوان را بازی کردم و در ماه ششم ماه پنجم بارداری به مرحله ای روبرو شدم. همکاران من را اطمینان دادند، آنها می گویند، نگران نباشید، "بی گناهی" می تواند چربی باشد. اما با یک فیلم چند گوگرد "شن و ماسه سنگین" یک پوشش وجود داشت. تیراندازی خارج شد، و از آنجایی که آنها در شهر شورقان گذشتند، سوار شدن به آنجا از مسکو در یک دوره بزرگ کاملا خطرناک بود. بنابراین، تصمیم گرفت که کمی اسکریپت را مسدود کند و نقش من را کاهش دهد. "

آنها می گویند، روز زایمان را نمی توان پیش بینی کرد ...

آنا: "اوه، درست نیست. پزشکان به من کاملا دقیقا، روز در روز نامیده اند. پس از نیمه شب، انقباضات آغاز شد، اما من شجاعانه به مدت شش صبح تا شش صبح تحمل کردم و تنها پس از آن شوهرش را بیدار کرد. SEVA مشروعیت بخشیدن به شایعات از متخصص زنان و زایمان ساعت را گرفت، زمان بین مبارزه را نشست و گفت که واقعا زمان رفتن به بیمارستان بود. با تشکر از دکتر ما، که به ما توضیح داد تا چگونگی تعیین این "ساعت پیک". و من برای آماده شدن رفتم مدل موهای، آرایش روشن، زیبا لباس پوشیدن. شوهر شگفت زده شد: "چه کار میکنی؟! چگونه می خواهید تولد یا تولد را ادامه دهید؟ "و من به او پاسخ می دهم:" من می خواهم پسرم مادر مادر من را ببیند! "درست است، لباس باید در بیمارستان در بیمارستان تغییر کند."

هنگامی که شما یک کودک دوم متولد شدید، بزرگترین، Mishe، یک سال و ده ماه بود. نه سخت، چون این بار شما کار را ترک نکردید؟

آنا: "احتمالا، اگر من با انتخاب من - یک کودک یا کار، من تولد یک کودک را انتخاب کنم. اما این سوال بوجود آمد. من کمک دادم - مادرم و شوهرم. "

مامان قابل فهم است و شوهر همچنین به مراقبت از کودک کمک کرد؟

آنا: "بله من بعد از تولد اولین سویا به یاد می آورم، به دنبال چگونگی قرار دادن پوشک نوزادان، با افتخار اظهار داشتم که نمی توانم این کار را انجام دهم. و من پوشک را به پسر خودم تغییر دادم. و من فکر کردم: خوب، چطور، او می تواند آن را درست انجام دهد، اما من نیستم! تلاش های چندگانه - و من همه چیز را به خوبی کردم. شوهر تصمیم گرفت که اگر همه چیز بهبود یابد، مامان خود را کاملا با این وظیفه مقابله می کند. و به نظر می رسد که هیچ کس از کودکان درباره کودکان مراقبت نخواهد کرد. "

احتمالا با فرزند دوم شما تجربه ای را که با اولین خریداری شده است، تکرار کنید؟

آنا: "چیزی شبیه آن نیست. به نظر می رسد یک داستان مشابه، اما هنوز هم متفاوت است. تنها چیزی که به طور کلی بود، همه آشنا، همه آشنا، به کودک، تعجب می کنند که بیشتر شبیه یک کودک است. و برای اولین بار، و هر کس به روش های مختلف صحبت کرد. هنگامی که یک کودک در یک کلاه ظاهرا ریخته می شود، زمانی که بدون کلاه - یک کپی از SEVA. و به نظر من، که در کلاه، که بدون کلاه، هر دو مانند بروس ویلیس، همان طاس و جذاب بود. "

پسر جوان دوست دارد بازی های بویایی را که با پدر بازی می کند را دوست دارد. عکس: آرشیو شخصی آنا Bashchikova.

پسر جوان دوست دارد بازی های بویایی را که با پدر بازی می کند را دوست دارد. عکس: آرشیو شخصی آنا Bashchikova.

در حال حاضر بچه های شما پنج ساله و سه سال و نیم است. آنها شخصیت هستند؟

آنا: "اول، آنها کاملا متفاوت هستند. ارشد، میشا، واقعی Znayka. مخلوط کردن کانال های شناختی تلویزیونی ترجیح می دهد، با خوشحالی تماشای برنامه های نجوم، فیزیک، حیوانات، سفر. و مهمتر از همه، من آنچه را که دیدم و شنیدم به یاد می آورم و به طور معناداری به اطلاعات دریافت شده اشاره می کنم. از کتاب های مورد علاقه - دایره المعارف. گاهی اوقات دانش من از ارشد من را در یک مرده قرار می دهد. من نمی توانم پاسخ به برخی از سوالات را پیدا کنم، زیرا این امر نیاز به دانش خاص دارد، به عنوان مثال در شیمی. اما از آنجایی که او به ورزش علاقه مند نیست، و فرد، به نظر من، باید به طور جامع توسعه یابد، ما یک کودک را برای شرکت در Tekwondo و شنا فرستادیم. و جوانترین، ساشا، برعکس - هوشمند. بر خلاف Misha، او دوست دارد با اتومبیل های مختلف بازی کند، در نقطه ای نشسته است، فقط برای اجرای، پرش یا شکستن چیزی! "

هنگامی که یک زن دو فرزند دارد، باید چیزی را به خاطر خانواده قربانی کند. چه چیزی را رد کردی؟

آنا: "اکنون ما کمتر و بازدید از رویدادهای سکولار، احزاب است. اما آیا قربانی است؟ من خودم می خواهم تا زمان ممکن را با پسران صرف کنم. من حتی به این دلیل توجه کمی دارم. هنگامی که در شب ما از کار باز می گردیم و قبل از اینکه شما یک انتخاب نابرابر است - برای شرکت در کودکان و یا شستن کف، به طور طبیعی، مانند هر مادر، من ترجیح می دهم به کودکان. "

پس چه کسی در خانه شما مسئول اقتصاد است؟

آنا: "همه چیز به تدریج است. با تمیز کردن کمک می کند تا با پرستار بچه های فرزندان النا مقابله کند. در آخر هفته، کاشت در SEVA مشغول به کار است. معلوم می شود که این خیلی عالی است که اکنون من شکی ندارم که بهترین آشپز ها مردان هستند. من همچنین می دانم که چگونه طبخ و انجام آن، اما شوهر من نه تنها خوشمزه، بلکه به سرعت. بنابراین عادی برای بسیاری از خانواده ها "در حال حاضر مادر ناهار را طبخ می کند" در خانه ما در مورد پدر خواهد شد. اما در خرید ما هر دو. اگر چه SEVA، به لطف تجربه آمریکایی خود، زمان کمتر از من طول می کشد. در یک کلمه، یک خانواده یک سوال رایج است که همه ما تصمیم می گیریم. "

آیا شما خود را در طبیعت کودکان متوجه می شوید؟

آنا: "هر دو سهم از استبداد دارند. این می تواند به تعهد با سن برسد. دوام به کودکان از من گرفته شده است. آن را به خنده دار آمد در یک زمان، ده سال پیش، یک پرونده تظاهرات برای من اتفاق افتاد. من با تئاتر در تور در قزاقستان بودم، و من نیاز به بازگشت به پایتخت در پایتخت در یک روز سختگیرانه. در ابتدا به نظر می رسید که مشکلات بوجود نمی آیند. اما در آستانه خروج، معلوم شد که هیچ بلیط برای پرواز مستقیم وجود ندارد. و تنها یک گزینه وجود دارد - برای پرواز به مسکو از طریق باکو. من بلافاصله تصمیم گرفتم این کار را انجام دهم، اما شروع به دلسردی کردم: آنها می گویند، آذربایجان، یک کشور دیگر، حداقل یک ویزای حمل و نقل مورد نیاز است، و هیچ وقت برای دریافت آن وجود ندارد. من پاسخ دادم: بنابراین، من بدون ویزا انجام خواهم داد، اگر حداقل یک فرصت وجود داشته باشد، باید استفاده شود. و در اینجا در باکو به من اتفاق می افتد که آنها هشدار داده شده است. نگهبانان مرزی به من کمک می کنند، من شروع به توضیح دادن به آنها می کنم که در تیراندازی مسکو و من نمی توانم آنها را از دست بدهم. در واقع، این یک نمایش واقعی بود، و نه متقاعد کردن. از منطقه "و اجازه دهید اجازه دهید من بازی چیزی در اینجا و یا stan." در یک کلمه، من خودم اصرار داشتم، من را به پرواز دلخواه از دست دادم. وقتی هواپیما صعود کردم، کل سالن به من لطف کرد. نکته اصلی - من به من دست یافتم! "

ادامه مطلب