اوکسانا Stashenko: "ما با شوهرم احساس خوشبختی یکی برای دو"

Anonim

- اوکسانا، به ما بگویید چه چیزی الهام بخش شما را به حرکت فراتر از سرمایه؟

- من و همسر من خیلی خسته از آپارتمان شهر. در سال های اخیر، ما به معنای واقعی کلمه به عنوان مایکروویو احساس کردیم. اول، یک آپارتمان کشور را در Sergiev Posad خریداری کرد و فکر کرد که ما کافی بودیم. اما هر بار که ما از مسکو به Sergiyev Posad رفتیم و این منظره های فوق العاده را دیدم، همیشه فکر می کرد: چرا از شهر به شهر، زمانی که طبیعت است! سپس ما تصمیم گرفتیم یک مکان زیر سایت پیدا کنیم. من همیشه زمان کمی دارم، بنابراین در هر روز من بازار املاک و مستغلات را مطالعه کردم. من نوعی مسیر را انتخاب کردم و ولادیمیر در ماشین نشسته و به تماشای نگاه کرد. بر اساس آموزه های فنگ شویی، ما حتی در Dmitrovka، ما حتی مانند یک منطقه خوب که به ما در دو طرف جهان آمدیم، رزرو کردیم. اما به طور غیر منتظره سایت را در فاصله دید، که هنوز چیزی ساخته نشده بود، اما تنها یک جنگل توس بود. من مدیر را صدا زدم، و معلوم شد که این سایت هنوز فروخته نشده است. به طور کلی، ما رفتیم برای خرید یک چیز، و انتخاب دیگری. و ما خوشحال هستیم که این اتفاق افتاد.

اوکسانا Stashenko:

بر روی مجموعه ای از سری "بازگشت Mukhtara" Oksana کاملا با سگ ها گذاشته شده است، اما در خانه سگ نگه ندارد

- در سبک خانه، نظرات شما هم همزمان بود؟

- این واقعیت که ما شروع به انتخاب خانه کردیم که ما اغلب به دوستان گرانقیمت ما می آیند - همسران ویکتورتانامام. و این خانه های خاکستری با لبه سفید در سبک بالتیک ما واقعا دوست داشتیم. ما دستور دادیم و دستور دادیم به طور کلی، طرح ما به دو بخش تقسیم می شود، یکی از آنها در شن و ماسه است. و به نظر می رسد که خانه به نظر می رسد تپه ها. اما زمانی که ما به خانه می رویم و به اتاق نشیمن می رویم، احساس می کنیم که ما در جنگل نیستیم، و جنگل - ما داریم. پنجره های بزرگ، توس، اتاق نشیمن بیشتر شبیه تراس است. ما در اینجا به طور مداوم زندگی می کنیم، اما، البته، ما از آپارتمان مسکو در موقعیتی استفاده می کنیم که در آن شما باید در اوایل مسکو باشید. ما آپارتمان ما را دوست داریم، اما اکنون او هر دو پسر بزرگ است. عشق جوانتر (خنده حضار)

- شما نمی ترسید که این پنجره های بزرگ با حریم خصوصی شما خیلی باز باشند؟

- همسایگان از ما پرسیدند. و من جواب دادم: "عزیزم، من در" آکواریوم "زندگی می کنم 33 سال، بنابراین شعار من:" بیشتر شما باز است - کمتر در مورد شما اختراع و تشکیل شده است. " و ما چیزی برای پنهان کردن نداریم. اگر ما به اتاق نشیمن برویم، حتی در لباس خواب، ما آنها را زیبا، بدون هیچ گونه ناپایدار. و اگر آن را داغ، من فقط به لباس شنا می روم و هرکسی را گیج نمی کنم - من لباس های شلوغ مناسب دارم. من هیچ مجتمع ندارم، من همیشه آماده ملاقات با همسایگان هستم. بنابراین در هر زمانی که آنها می توانند بروند و فریاد بزنند: "سلام!" من به حصار می روم، ما بوسه می کنیم، ما می رویم. ما پرده ها را بسته نمی کنیم، ما به طور آشکار زندگی می کنیم.

اوکسانا Stashenko با همسرش ولادیسلاو مینا

اوکسانا Stashenko با همسرش ولادیسلاو مینا

- هنگام ساخت یک خانه از برخی از قوانین خاص پیوست؟

- ما خانه را به عنوان چینی انجام دادیم. با توجه به آموزه های فنگ شویی در بخش شمالی باید یک اتاق خواب داشته باشد. این توصیه می کند که حداقل از همه پنجره ها، خواب باید خنک شود، بنابراین بهتر است پرده های تنگ را قطع کنید. از اتاق اتاق خواب به اتاق پانسمان بزرگتر. اگر چه ما نیز بدون هیچ کابینت هزینه نکردیم. ما کمد لباس بزرگ آینه ای داریم که در فنگ شویی است: آن را نشان می دهد دیوار بر خلاف، که در آن یک قاب عکاسی بزرگ، که در آن تاریخ رابطه ما با ولد دستگیر شده است. اثر این عکس ها افزایش می یابد اگر آنها در آینه منعکس شوند. و راهرو و یکی از دیوارها در اتاق خواب متعلق به منطقه شغلی است. مدالها از جشنواره های مختلف وجود دارد. و ما همچنین بسیاری از دیپلم های مختلف را آویزان کردیم.

- در حال حاضر تقریبا همه خانه ها را در چند طبقه ساخت، شما تنها یک ...

- ما طرفداران خانه های تک طبقه هستیم، زیرا ما فقط دو نفر هستیم. خوب، و علاوه بر این، همانطور که می دانید، هیچ کس دیگری جوانتر نیست، قانون طبیعت است، پس چرا در پله ها اجرا می شود؟

- در سایت شما تنها درختان را رشد می دهید؟

"ما هیچ تختخواب، گلخانه ای نداریم، مسیرهای چوبی وجود دارد که از خانه بیرون می آیند، و در کنار این آهنگ هایی که ما قصد داریم به خواب رفتن از زمین بپردازیم، جایی که من فقط جعفری را می بینم. فقط اتفاق می افتد زمانی که زمان برداشت می آید، و شما یک تیراندازی، تلخ، هیچ کس برای جمع آوری. اما من یک طرح را انجام می دهم من می خواستم در بخش جنوب شرقی از جنگل ما پاکسازی کنم، این بخش مسئول ثروت است. سال گذشته، من به یاد داشته باشید به این قطعه باغ آمد و دیدم توت فرنگی در آنجا رشد می کند. این سال من یک زمان کمی داشتم، و من برای او رها شدم. حالا او غول پیکر است، زیرا من به او نگاه کردم، آن را افتاد، آن را برداشت، آن را برداشت گیاهان.

از آنجا که بازیگر نقش یک آشپزی را در تلویزیون نشان می دهد، برای گرفتن تعجب Oksana، مهمانان غیر منتظره ای کاملا غیرممکن است

از آنجا که بازیگر نقش یک آشپزی را در تلویزیون نشان می دهد، برای گرفتن تعجب Oksana، مهمانان غیر منتظره ای کاملا غیرممکن است

سرگئی ایوانوف

- هیچ چیز دیگری کاشته شده است؟

- البته، کاشته شده: Blackberry، Blueberries، Viburnum، یک تور. و یک روستای دیگر: تب اپل، گلابی، آلو، گیلاس، انگور فرنگی. در سمت غربی تراس - دو لالت و گل رز. من همچنین لاوندر را کاشته ام - این نه تنها بسیار زیبا است و بوی خوبی دارد، او مورچه ها، پشه ها، Midges را اسکن می کند. و دوست دختر من از ورا Sokolova Irisa، Gladiolus، نیلوفرهای از کلبه ها را به ارمغان آورد - در اینجا من یک گل کوچک کوچک به نام "Verochka". من نمی توانم بگویم که من یک باغبان هستم، من هیچ وقت ندارم و البته، من می خواهم نقطه پنجم را به خورشید و روح تبدیل کنم.

- شما مبلمان غیر معمول دارید آنها کجا بودند؟

- او همه از هند است. ما منتظر سه ماه با نیمکت بود که 168 ساله بود. ما همچنین یک میز با فیل ها، یک میز شیشه ای، یک صندلی کوچک، صندلی در اتاق خواب از نپال، یک تختخواب و میز آینده هند داریم. بسیاری از مجسمه های بودا در داخل کشور، آنها لبخند می زنند، چنین پاها. هر کس می آید و می گوید: "چقدر شبیه به ولادیکا!" (می خندد.) ما همچنین مبلمان بسیار زیبا در تراس داریم. علاوه بر این، ظاهر آن توسط میل دوستان متعدد به بازدید از ما دیکته شده است. ما متوجه شدیم که بدون میز گرد بزرگ در تابستان در خیابان ما نمی توانیم انجام دهیم. و ما قبلا چندین شرکت را بازدید کرده ایم. و من همیشه می گویم: چیزی را خریداری نکنید - ما همه چیز را داریم. اما دوستان واقعی چیست بدانند: به دلایلی آنها با هدایا برای یک خانه حدس می زنند و آنچه را که ما نداریم، به ارمغان می آوریم. طراح اولگا Glenik آیکون فرشته نگهبان را به ارمغان آورد. من بسیاری از آیکون ها دارم، اما فرشته نگهبان نبود. VitoraGans این سرویس را به کیک ها و کیک ها آورد، من چنین ظرف را با صفحات، Imediate-Narliyev - فرش ترکمن، Kuma - Blinnitsa ... و دوستان Kartseva یک ستون بی سیم را به ارمغان آورد، در حال حاضر ما موسیقی را در هر گوشه باغ.

در خانه کشور، بازیگر همیشه رنگ های زیادی است

در خانه کشور، بازیگر همیشه رنگ های زیادی است

- بسیاری از آنها در حمام نصب شده اند، و من چیزی شبیه آن را نمی بینم ...

- ما یک حمام مادون قرمز داشتیم، اما در جشنواره در اولیانوفسک، ابتدا متوجه شدیم که چه چیزی Phytoboche بود. و اکنون ما یک همام شخصی را در خانه داریم، جایی که یک ژنراتور بخار وجود دارد که در آن آب ریخته می شود و کیسه ای از گیاهان اضافه شده است. و در اینجا شما در این بشکه نشسته اید، کشتی بسته. او شما را پاک می کند، پوست خود را با عطر اشباع می کند.

- طرفداران شما هنوز هم شما را با عشق به حیوانات، به ویژه، به یک چوپان از سریال تلویزیونی "بازگشت از مغرت" که در آن شما شلیک کردید، مرتبط کنید. آیا شما حیوان خانگی دارین؟

- ما گاهی اوقات تلویزیون بزرگ تلویزیون بزرگ خود را با شگفت انگیز، بهترین برنامه در جهان در جهان از حیوانات تماس می گیریم. (لبخند می زند.) ما پرندگان داریم که به فیدر ما، قورباغه ها، گربه وحشی پرواز می کنند، که از این زمستان به ما آمده است. ما خوراک خود را خرید، مرغ خام و شیر، که او بسیار دوست دارد.

- قضاوت بر اساس شخصیت زیبا، شما احتمالا هنوز هم به طور فعال در هوای تازه انجام می دهید؟

- من می توانم بگویم که جنگل من نیز یک سالن ورزشی برای من است. من نمی دانم چه چیزی به تناسب اندام بروم. احتمالا اشتباه است، اما درست است! البته، من نفس نمی کشم، اما من هنوز هم تلاش می کنم زمانی که من یک اسپاتول کوچک و کمی زمین در اطراف گیاهان و یا آبیاری آنها را با یک راننده.

اگر اوکسانا یا همسرش بخواهند پایین بیایند، خدمات آنها Phytobochka خانگی هستند

اگر اوکسانا یا همسرش بخواهند پایین بیایند، خدمات آنها Phytobochka خانگی هستند

سرگئی ایوانوف

- در میان چیزهای دیگر، شما همچنین برنامه پیشرو "خوشمزه" هستید. این تجربه به شما در پخت و پز خانه کمک می کند؟

- من نیمی از مامان اوکراینی و نیمی از قطب داشتم. و در چنین خانواده هایی که به زودی درگیر می شوند، به زودی پختند، بنابراین من از دوران کودکی از dumplings ترک کردم، کتلت ها را ساختم، مانند بورچ و سوپ به نظر می رسید. این همه من، البته، می توانم طبخ کنم. و هنگامی که برنامه "خوشمزه" شد، البته، من خیلی آموختم. من از سردبیران و سرآشپزهای ما سپاسگزارم، که بسیار دقیق دستور العمل هر ظرف را می دهد. در خانه من سعی می کنم غذای سالم را طبخ کنم: اگر گوشت، پس از آن، ظرف جانبی فقط یک سالاد سبزیجات است، اگر ماهی طرف طرفی باشد و هیچ گرایش وجود نخواهد داشت. اگر کباب شده، پس بدون کره، ما هرگز آب یا گاز را خریداری نمی کنیم. دوستان من می دانند که من هرگز امتناع نخواهم کرد اگر آنها یک فنجان مربای خانگی یا میوه های خشک شده را به ارمغان بیاورند. و ما آن را از این. در رژیم غذایی سنتی ما، من وارد کتان شدم - ما فرنی را به صورت دوره ای می خوریم. ما در حال رشد در سایت هستیم، ما آن را از بین نمی بریم، او را جمع آوری می کنم، آن را خشک می کنم و جوشکاری برای دریافت نرخ ارز را طبخ می کنم. من به یاد داشته باشید زمانی که من در اواخر دهه 90 مشکلات قلبی داشتم، من چنین دوره ای را در پاییز و بهار نوشیدم. زمستان گذشت، و کارگردان هنری از من پرسید: "قلب شما چطور است؟" و من فکر کردم: در مورد قلب؟ چه قلب؟ و سپس متوجه شدم که اگر قبلا فراموش کرده ام چگونه به من آسیب برساند، به این معنی است که کار می کرد.

- من می دانم که همسر شما همچنین یک روش خاص با دنیای فیلم ها ارتباط برقرار می کنید ...

- Vlad - سر از چراغ های فیلم خانه سینما، بنابراین همه چیز که با صدا و نور متصل است عنصر او است. ما در خانه هستیم فراموش کنیم نور را خاموش کنیم، بنابراین ولد در همه جا به صورت اتوماتیک روشن و خاموش می شود. او همه چیز را در لوله کشی، و توسط برق، و توسط آنتن را درک می کند. من دوست دخترم را درک می کنم که این واقعیت را تحسین می کنند که من نیازی به نگه داشتن یک بطری ودکا برای همسایگی ندارم به طوری که او می آید و کمک کرد. همچنین شوهر با من کار می کند، به من کمک می کند تا کنسرت ها را برگزار کنم. همه چیزهایی که من برای سخنرانی های انفرادی و جلسات انفرادی من پخته شده بودم، زیرا آنچه که من در شبهای خلاقانه می گویم، همراه با صفحه نمایش روی صفحه نمایش است. و اگر VLAD استراحت کند، من فقط آرام هستم، می دانم که همه چیز خوب خواهد بود.

- به نظر من، شما واقعا یکدیگر را پیدا کردید ...

- بله، اما در عین حال ما به شدت کاملا متفاوت هستیم: من هیجان انگیز، عاطفی هستم، و vlad بسیار آرام است، متعادل است. تنها چیزی که ما را متحد می کند خارجی است - ما همیشه به مردم لبخند می زنیم. ما احساس درونی شادی از آنچه ما زندگی می کنیم که جهان زیبا است. این یک احساس شادی است که ما برای دو نفر داریم.

خانه کشور برای محل اقامت اصلی محل اقامت خود تبدیل شده است. همه چیز برای زندگی کامل وجود دارد

خانه کشور برای محل اقامت اصلی محل اقامت خود تبدیل شده است. همه چیز برای زندگی کامل وجود دارد

سرگئی ایوانوف

- مفهوم مانند حسادت چیست، آیا می دانید؟ به خصوص از آنجا که شما یک بازیگر محبوب هستید.

- من فقط می توانم به خانه فیلم پرش کنم: خدای من، شما اکنون به آنها می روید، نه من! اما من درک می کنم که ولد کمال گرا است و مردم همیشه از او می خواهند که او در یک نوع رویداد باشد. و اگر از دوستان ما بپرسید: Iryochka و Emmanuel Vitorgan، و یا Zhuravlev سخت، ناتالیا ورکی، یا لاریسا لوژنا، و نه تنها، البته، ولادیک همیشه زمان را پیدا می کند. و اگر ما در مورد حسادت به زنان و مردان صحبت کنیم، پس ما چنین چیزی نداریم. اگر چه یک بار من گفتم ولادیک: "به نظر می رسد به طوری که من حسادت نیست، هر چند گاهی حسادت." اما من به او دلیل نمی دهم: در تمام جشنواره های فیلم ما با هم، در مجموعه، اجرای و تور - با هم! در بازی، جایی که من بازی می کنم، او در صدا و مناظر مشغول به کار است. اگر ما در برخی از مهمانی ها، همیشه رقص: Bachata، Salsa ... من نمی توانم بگویم که بسیار خوب است، اما نسبت به بیشتر ... همه تحسین و حتی تحسین می کنند. ما همیشه با هم هستیم، ما فقط به یکدیگر بسیار جالب هستیم!

- آیا نقطه کاوش VLAD را به یاد می آورید؟

- مطمئن. این واقعیت آغاز شد که من در استودیوی ضبط به او آمدم، سه بار در سال دیدیم. و پس از سه سال از آشنایی سطحی ما، ناگهان توجه کرد که این نبود. به من گفته شد که او با پشت او مشکل داشت و شاید یک عملیات وجود داشته باشد. و پس از آن من مشکلات بزرگی را با پشت من داشتم، فقط راه رفتن در کرست را متوقف کردم، من از استئوپات ها استفاده کردم. و من او را صدا زدم و گفتم که من برای غضروف کوسه درمان می کنم و تمرینات را نشان می دهم. من وارد شدم، چپ، نشان داد. و در عین حال، من سفارش دادم: من نیاز به میکروفون شخصی من برای تور، زیرا اغلب آمد، آن را به آرامی، "آموزش". و هنگامی که ما دوباره ملاقات کردیم، بهتر شد، ما صحبت کردیم، گفتم، من گفتم که قصد دارم به سفر بین فیلمبرداری بروم. او هنوز پرسید: "چطور همه چیز را می گیرید؟" پاسخ دادم که من بسیار ساده بودم: من یک کوله پشتی کوچک، کارت با پول، گذرنامه و یک دوربین را می گیرم. او علاقه مند شد، و من نیز به او گفتم که در ماه فوریه من به هند می روم، و برای کسانی که پشت خود را رنج می برند، هند به سادگی ضروری است. به خصوص از آنجایی که بهترین دارو در این مورد راه رفتن است.

و کمد لباس بزرگ مورد نیاز توسط بازیگر محبوب

و کمد لباس بزرگ مورد نیاز توسط بازیگر محبوب

سرگئی ایوانوف

- و چه اتفاقی افتاد؟

"من معمولا به تنهایی پرواز کردم، اما او پیشنهاد کرد که او را به پیوستن، من تصمیم گرفتم که من به مسافر دیگر آسیب نرسانم. اما بلافاصله گفت: "ولد، ما همه بزرگسالان هستیم. اگر شما در طول پیاده روی های مشترک ما را گره خورده، مجازات نشوید، اما ما در جهت های مختلف حرکت خواهیم کرد. " او موافقت کرد. اما پس از آن هیچ احساسی وجود نداشت، من برای اولین بار در فرودگاه احساس کردم. او به طرز وحشیانه ای را به دست آورد که من فکر کردم: "وای ..." و در آن لحظه من در مورد چیزی رفتم. اما، با این حال، سن گیج شده است: ما تفاوت نه سال است. و برای من انتقادی بود، اگر یک مرد حتی روز جوانتر باشد.

- و چگونه موفق به تغییر باورهای خود شد؟

- سپس یک هواپیما وجود داشت. من یک کلاس کسب و کار دارم، و او در اقتصاد پرواز کرد، اما در کنار من یک مکان آزاد بود. و من به حضور پرواز رفتم و گفتم که من یک شوهر در اقتصاد داشتم و از او می ترسم پرواز کنم، او حملات وحشت زده داشت. و از او خواسته بود تا زمانی که با من نشسته بود. او به ولد آمد، توضیح داد که او به نظر من شوهرم و غیره ... این کار می کرد، ما کل پرواز را گفتم، به او درباره هند گفتم. سپس ما چندین مکان مختلف را رفتیم و در واراناسی مقدس متوقف شد تا پودا، مراسم رنگارنگ جملات را به خدایان ببیند. آنها قایق را اجاره می دهند، زیرا از آب بهتر است قابل مشاهده است. پس از آن، ما به هتل رفتیم، و صبح صبحانه در حال حاضر یک زن و شوهر فرود آمد.

و این فرصت برای ساخت یک باغ به لذت او

و این فرصت برای ساخت یک باغ به لذت او

سرگئی ایوانوف

- هنگامی که شما در مورد تبدیل شدن به همسر و همسر خود فکر می کنید؟

"ما خیلی زود ازدواج کردیم، زیرا آنها برای همه جشن ها و تور شروع به سوار شدن کردند." و نه به این دلیل که کسی از کسی حسادت داشت، آنها به سادگی نمی توانستند بخشی کنند: ما با هم خوب بودیم. و در حال حاضر خوب است به یاد داشته باشید، اغلب، زمانی که من با VLAD آمدم، روزنامه نگاران نزدیک شدند و از این سوال پرسیدند: "نام دوست پسر شما چیست؟" و هنگامی که او به من می گوید: "گوش کن، من این کلمه را دوست ندارم" دوست پسر "! من نمی خواهم به اندازه کافی برای آنها باشم! ​​" ما در روز سنت واسیلی در سال نو قدیمی امضا کردیم، اما این روز به عنوان یک سالگرد و پنجم فوریه، زمانی که برای اولین بار آنها صبحانه با هم در هند بودیم، اشاره کردیم. علاوه بر این، ما پنجمین تعداد هر ماه را جشن می گیریم. در اینجا پنجم به زودی است، و ما قطعا یک بطری شراب خوب یا شامپاین، شام خوشمزه است، که با خوشحالی با دست های خود آماده می شود. VLAD قطعا تعجب را آماده خواهد کرد. این همان چیزی است که هند به ما ملحق شد، ما به او قول دادیم که ما به آن بازگردیم. هنگامی که آنها را در باند قرار دادند، هر دو، هر دو، به یکدیگر نمی گویند، با هم، با هم. و سپس آنها وعده داده اند که ما دوباره می آیند و مطمئن شوید که تاج های گلدان را در باند با قدردانی قرار دهید ...

ادامه مطلب