تاتیانا لیالینا: "من عاشق مردم با استعداد هستم"

Anonim

Tatyana Lyalina تا کنون توسط بخشی از سینمای روسیه، اما در حال حاضر موفق به دوست داشتن بیننده با آثار خود را در فیلم های تلویزیونی "کاترین" و "بدبختی". دختر از Dnieper، از یک خانواده کار ساده، اگر چه زمانی که به دنبال او هستید، فکر می کنید که حداقل یک استاد - هوش در آن احساس می شود، شأن و منزلت. جای تعجب نیست که آنها نقش اشخاص سلطنتی را ارائه می دهند. درباره عشق به آیات، عاشقانه ها و افراد با استعداد - در مصاحبه ای با "اتمسفر" مجله.

- تاتیانا، برای دومین بار شما همسر خود را از خودکامه بازی می کنید. آیا فکر می کنید چیزی شبیه به این زنان وجود دارد؟

- برای من دشوار است که Maria Fedorovna و Anastasia را مقایسه کنم نه تنها به این دلیل که افراد کاملا متفاوت در شرایط بسیار متفاوت هستند، بلکه به این دلیل که حجم نقش ها بسیار متفاوت است. در کاترین، صحنه های من خیلی زیاد نبود، من مجبور شدم بیشتر و بیشتر متمرکز شوم، و در "Grozny"، نخستین بار که به زودی در کانال تلویزیونی "روسیه" برگزار می شود، نقش اصلی و البته است ، فرصت های بسیار بیشتری برای افشای شخصیت برای ساخت یک خط. در منابع تاریخی درباره آناستازیا، همسر پادشاه ایوان، به اندازه کافی نوشته شده است. نسخه های مختلفی از رابطه بین ایوان Grozny و آناستازیا وجود دارد، سناریو ما توسط یکی از کسانی که همسر اول عشق اصلی زندگی او بود، او را خوشحال کرد - و پس از مرگ غم انگیز او که پادشاه بود رفتار تغییر کرده است شاید اگر آناستازیا زنده بماند، ایوان وحشتناک نخواهد بود. البته، شما باید توجه داشته باشید که هر فیلم یک کتاب درسی تاریخی نیست، بلکه یک کار هنری است.

- شما فکر می کنید ساقه قهرمان، چه چیزی برای انتقال در این تصویر مهم بود؟

- پس از خواندن اسکریپت، من تصور کردم که آناستازیا مناقصه، نرم و حتی هوا است. ایده واقعی زن روسی. اما در این فرآیند مشخص شد که قهرمان من باید بسیار متفاوت باشد، در غیر این صورت چنین فردی را به عنوان ایوان Grozny دوست ندارد. او عاقل و ظریف احساس خلق و خوی شوهرش است: هنگامی که شما نیاز به بیان نظر خود را زمانی که شما را به سکوت زمانی که شما شوخی می کنید. من به یاد می آورم، آنها صحنه را شلیک کردند، جایی که آناستازیا در مورد مرگ پسر یاد می گیرد - با چه خشم او از برادر خود می خواهد مجرمان را پیدا کند و مجازات کند! در این لحظه، او در مقابل مخاطبان ظاهر نخواهد شد. تیراندازی صحنه را به یاد می آورد، جایی که آنها و ایوان از آن ها فرار کردند و در جنگل مخفی شدند، به طوری که هیچ کس آنها را از تنها بودن با یکدیگر جلوگیری نمی کرد. این داستان در مورد پادشاه با ملکه نیست، بلکه در مورد زوج عشق است.

- در کرملین، چیزی شلیک کرد؟

- بله، بسیار خوش شانس بود که در روز اول تیراندازی، که با روز تولد من همزمان بود، در کرملین، در بخش، از قرن هجدهم، تیراندازی شد! به ما گفته شد، به زودی او قصد بازگرداندن آن را داشت، بنابراین می توانیم بگوییم، ما توانستیم روح آن زمان را احساس کنیم. اساسا، نظرسنجی داخلی در سالن های پلاویکین صورت گرفت و یک شهر روسی قدیمی روسی برای تغییر های زمینه ساخته شد.

تاتیانا لیالینا:

"والدین من در روستا رشد کردند، در خانواده های عادی، در کارخانه کار می کردند، اما در عین حال آنها برخی از افراد هوشمند من ملاقات کردند"

عکس: Alexandra Filimonova

- احتمالا، و لباس های شما زیبا، موفق به احساس عصر؟

- زیبا - این کلمه نیست. شما یک لباس را دیده اید که قهرمان من را به عروسی آورد! هر سنگریزه به صورت دستی چرخانده می شود و کت و شلوار آنها به عنوان یک میلیارد. کار بزرگی از هنرمندان. من مجبور شدم از جزئیات صحنه لباس به درستی استفاده کنم. من می پرسم: کجا یقه من است، و من صاف می شود: پاره شدن. و دست هند کجاست؟ bracers. گاهی اوقات به نظر می رسید که شما باید لباس را مطابقت دهید، و نه کت و شلوار باید به شما مناسب باشد. من قطعا شروع به نگه داشتن او کردم. (لبخند می زند.)

- با الکساندر Yatsenko، شما قبلا در "آب و هوای بد" بازی کرده اید. آیا دو طرف بود؟

- بله، به طوری که ما فقط یک تعطیلات کوتاه داشتیم، و سپس دوباره به کار رفتیم. همچنین به این دلیل که بسیاری از افرادی که اکنون در "Grozny" کار می کنند، در تیراندازی "آب و هوای بد" کار می کردند. با بازی ساشا - شادی بزرگ و شادی، هر دو عمل و انسان است. این عالی است که زن و شوهر ما تصمیم گرفتند در زمان دیگری و در شرایط دیگر پرتاب کنند.

- چگونه بر روی مجموعه ارتباط برقرار می کنید؟ منحرف نکنید، بودن در تصویر؟

- ایجاد فیلم به گونه ای ساخته شده است که امکان پذیر نخواهد بود. گاهی اوقات یک صحنه تمام روز حذف می شود. اگر چنین چیزی وجود داشته باشد که در آن شخصیت من، به عنوان مثال، در مورد مرگ پسر یاد می گیرد، من قطعا به جوک ها نمی گویم، و همکارانش در مجموعه بهترین ها را انجام می دهند تا من را منحرف کنند. و صحنه های سبک تر در طرح عاطفی وجود دارد، و پس از آن، البته، در وقفه ما با یکدیگر چت، سکوت، شوخی جوک. چرا، اگر در اطراف افراد جالب نیست. (لبخند می زند.) چیز اصلی این است که به ضرر این کار نپردازید.

- چگونه در مورد ریخته گری احساس می کنید، شما نزدیک به روح رقابت هستید؟

- خوشبختانه، ریخته گری بسیار صالح مرتب شده اند که شما اغلب مفاهیمی را که هنوز در تلاش برای نقش شما هستند ندارید. در اصل، آسان است برای پیدا کردن، اما به دلایلی من کنجکاو نیستم. با تعداد ریخته گری تحت پوشش، شما شروع به ارتباط آنها آرام و راحت تر درک می کنید. یک الگوی دشوار است. گاهی اوقات به نظر می رسد که نمونه ها بسیار خوب بودند و آنها را ادعا نکردند. و گاهی اوقات برعکس، شما فکر می کنید که همه چیز وحشتناک است، و در نهایت شما نقش دارید. یک پروژه وجود داشت، پس از نمونه هایی که در آن من با "Mosfilm" رفتم و گریه کردم، به نظر می رسید که این یک شکست کامل است، اما من تایید شدم.

تاتیانا لیالینا:

"من می توانم بخار و حساس نامیده می شود. اما هنوز کم بود "

عکس: Alexandra Filimonova

- شما در Dnepropetrovsk متولد شدید، فارغ التحصیل از دانشگاه تئاتر در کیف. تصمیم به رفتن به مسکو دشوار بود؟

- در حال حاضر یادگیری در کیف، من متوجه شدم که من حرکت می کنم. ما به مسکو سفر کردیم تا تماشاگران را تماشا کنیم. از دوره سوم من یک عامل در اینجا داشتم. اما من می خواهم بگویم، همه چیز در جهان بسیار جالب است. هنگامی که شما تصمیم جدی را می گیرید، سرنوشت به نظر می رسد بررسی: آیا مطمئن هستید که صد درصد، چه چیزی می خواهید این کار را انجام دهید؟ برخی از وسوسه ها بوجود می آیند بنابراین، من دعوت شدم در یک تئاتر در کیف بازی کنم، سپس بر نقش مهمی در یک پروژه بزرگ تصویب شد. و در خوابگاه من پول را به سرقت برده ام. دو سال من نجات دادم، به تعویق افتاد. در آن زمان حدود صد و پنجاه هزار روبل را جمع آوری کرد. و این، زمانی که من در حال حاضر به معنای واقعی کلمه نشسته در چمدان! من مجبور شدم دوباره ذخیره کنم، به تعویق انداختن، در مورد گوش دادن به تئاتر یاد بگیرم. در نتیجه، تصمیم گرفتم فرصتی بگیرم و نقل مکان کنم.

- چه چیزی مسکو را جذب کرد؟

- احتمالا مقیاس من واقعا می خواستم اینجا را وارد کنم، به یک فیلم بزرگ وارد شوید. در حال حاضر فصل چهارم من در تئاتر "معاصر" کار می کنم و این مکان را خیلی دوست دارم.

- اکنون ساده ترین زمان برای "معاصر" نیست. هنرمندان افتخار تئاتر را ترک می کنند.

- من این بار سخت نیست، اما جدید نیست.

- آیا می توانید خانم جوان Turgenev را تماس بگیرید؟ شما عاشقانه مقاله خود را انجام می دهید، امروزه چنین نادر بودن آن.

- شما در مفهوم "Turgenev Baryshnya" سرمایه گذاری می کنید؟

- نازک، زخمی، حساس.

- بله، شاید شما می توانید بخار و حساس نامیده می شود. اما هنوز کم بود. (لبخند می زند.) یک فرد کافی است، با درک واقعی از جهان، حفظ ناراحتی و عفونت دشوار است. همه این ویژگی ها تا حدودی باقی مانده اند، حداقل، من به من در مورد این نزدیک به من می گویم. اما من می توانم بیرون بروم و فریاد بزنم، مثل همه افراد عادی. (خنده حضار)

- چگونه رمان شما با گیتار آغاز شد؟

- من چیزی را نوشتم همه دوران کودکی من - تک، گاهی اوقات اشعار. سپس در برخی موارد متوجه شدم که از این آیات، من می خواهم آهنگ ها را ایجاد کنم. اما من آموزش موسیقی نداشتم و در شانزده سال به معلم رفتم. او چیزی را برای بازی گیتار آموخت، و در طول سالها شروع به انجام آن بهتر کرد. من نیاز به گیتار برای نوشتن و خواندن چیزی خود را.

تاتیانا لیالینا:

"من هیچ ایده آل، ترجیحات خارجی ندارم. من عاشق مردم بسیار با استعداد هستم. دوباره، این عالی است زمانی که حس شوخ طبعی وجود دارد"

عکس: Alexandra Filimonova

- آیا کسی در خانواده آواز خواند؟

- مادربزرگ، در کلیسای کلیسا. اما او زندگی کرد، ما به ندرت یکدیگر را دیدیم. ظاهرا ژن ها نقش داشتند. هیچ چیز چنین چیزی وجود نداشت که کسی بر روی چشمان من آواز خواند. خوب، به جز پدر در دوران کودکی من. موسیقی همیشه اشغال کرده و جایگاه مهمی را در زندگی من اشغال می کند. همه جا به او گوش می دهم، به یاد داشته باشید. و ژانرها می توانند کاملا متفاوت باشند. به عنوان مثال، به عنوان مثال، من به تمام روز اپرا راک گوش کردم "عیسی مسیح - ستاره" اندرو لویید وبر، و امروز صبح، آنال پگچف. (خنده حضار)

- چه چیزی شما را به افکار تبدیل کرد تا به یک بازیگر تبدیل شود؟

"من خیلی زود از یک مهد کودک، دوست داشتم که اشعار را بخوانم، همانطور که معمول است،" با بیان ". در مدرسه، به طور مداوم منتظر بود، زمانی که ادبیات خواسته می شود چیزی را با قلب یاد بگیرد تا بتواند با همه بخواند. در چهارده سال من به تئاتر دانشجویی افتادم، این محل خانه من بود. من حتی قصد ندارم به موسسه تئاتر بروم، فکر کردم که در روزنامه نگاری تحصیل خواهم کرد و تمام زندگی ام را در این تئاتر بازی خواهم کرد. اما پس از آن مرد آشنا گفت که در سال انتشار من، استاد نیکولای نیکولایویچ راشکوفسکی دوره ای کسب می کند و این کارگاه سالم ترین است. دوست من را فریب داد

- والدین شما مربوط به هنر نیستند؟ چگونه آنها واکنش نشان دادند؟

- نه، نه مرتبط پدر در حرفه ترنر، و مادر نیز در کارخانه کار می کند: پیش از این در دفتر عبور، و در حال حاضر او لایحه است. وقتی تماس می گیرم، او تمام وقت با صدای بلند صحبت می کند، زیرا پر سر و صدا و کارگاه بزرگ است ... آنها نگران هستند که من نمی توانم انجام دهم، آنها گفتند که بدون اتصال در تئاتر، نه به دست آوردن. و سپس نگران بود که من ثبت نام کردم. شهر متفاوت است و تنها هفده من. به یاد داشته باشید، من بر روی مادرم نشسته ام در Khreshchatyka و گریه - چگونه من از آنها می روم! برای آنها، این تغییرات آسان نبود، اما با این وجود آنها هرگز با من دخالت نکنند، اما برعکس، آنها حمایت و کمک کردند. در حال حاضر به نظر می رسد حتی افتخار است.

- شما با خانواده کار نمی کنید، دختر استاد.

- بله (خنده)، اخیرا یک کارگردان گفت چیزی شبیه به: "اوه، و من به همه کسانی که تانیا از خانواده استاد می گویند. آیا اینطور نیست؟ " مادر و پدرم در روستا رشد کرده است، در خانواده های بسیار عادی، تمام زندگی من در کارخانه کار می کرد، اما برای من آنها برخی از افراد هوشمند ترین من تا به حال ملاقات کرده اند. به عنوان مثال، پدر، تمام زندگی او چیزی را نقاشی کرد، نقاشی کرد، یک میلیون کتاب بخواند. بنابراین تربیت من چند منظوره است.

تاتیانا لیالینا:

"این بازی تجربه زندگی شما، مجموعه ای از خاطرات است. اما ارزش آن را به دنبال درام نیست"

عکس: Alexandra Filimonova

"برخی از همکاران شما استدلال می کنند که قوی تر شوک در زندگی، روشن تر از پالت بازیگر.

- همانطور که استاد من گفت، نیکولای نیکولایویچ راشکوفسکی، ترساندن سرنوشت بازیگر، یکی از ثروتمندتر است. اما اضافه شده: در صورتی است که چیزی نمی رود. در واقع، من فکر می کنم همه ما حق داریم زندگی شادمان داشته باشیم. این بازی تجربه زندگی شما، احساس زندگی، مجموعه ای از خاطرات است، اما به ویژه به دنبال درام نیست. گاهی اوقات شما می توانید و چیزی را تماشا کنید.

- عشق یک شخص خلاق را الهام می کند؟

- عشق یک احساس عالی است، اما شما می توانید در عشق نه تنها در یک مرد. در حال حاضر، برای مثال، من بازی "Fantasy Fickieva" را تمرین می کنم، و ما یک بازیگر عالی داریم، من با احساس عشق به تمرین می روم.

- در روابط ارزشمند است؟

"من همیشه نیاز به فرصتی برای تماشای یک فرد دارم، و من واقعا عاشق مردم بسیار با استعداد هستم." من ایده آل، ترجیحات خارجی ندارم. باز هم، زمانی عالی است که یک فرد حس خوبی از طنز داشته باشد، با او آسان است برای برقراری ارتباط، درک متقابل وجود دارد.

- تجربه زندگی انسان در زندگی شما بود، که می توان آن را معلم نامید؟

- استاد من در کیف، نیکولای نیکولایویچ راشکوفسکی. او قبلا درگذشت، متاسفانه. او نود و سه ساله بود. معلم دوست داشتنی، و من از یک دوم که من در کیف تحصیل کرده ام، پشیمان نیستم و نه در مسکو. تا به حال، در لحظات دشوار، من از لحاظ ذهنی تجدید نظر می کنم. پدرم، که نفوذ زیادی بر من داشت. سرگئی Vladimirovich Ursulak نیز یک جلسه مهم در زندگی من است، در چیزی که او به شدت دیدگاه های من را تغییر داد. دوستان من که عمدتا از حوزه خلاق هستند. معلمان لزوما افراد بالغ با خاکستری در معابد نیستند.

- آیا شما قادر به فداکاری برای دوستان هستید؟

"من می خواهم عبارت مشترک است که ما نباید چیزی را برای هر کسی داشته باشیم، اما من نمی توانم خودم را یک فرد آزاد کنم." من تعهدات خاصی دارم من باید صبح یا بعد از ظهر با مادر خود تماس بگیرم تا نگران نباشند. اگر به کمک من نیاز داشته باشند، باید به دوستان کمک کنند. و البته، من مجبور شدم چیزی را به خاطر عزیزان قربانی کنم، مثل آنها برای من.

- احساس خانه برای شما مهم است؟ چگونه در مسکو زندگی می کنید؟

- به نظر من به نظر می رسد که شما حق ندارید شهر را دوست نداشته باشید، که او خود را برای زندگی انتخاب کرد. هنگامی که من اینجا زندگی می کنم، به این معنی است که من آن را دوست دارم. من احساس خوبی دارم، من به تنهایی تنها از هفده ساله استفاده کردم. من عاشق راحتی هستم، دوست دارم خانه ام را تجهیز کنم. من نمی توانم بگویم که من یک استعداد ویژه ای برای این موضوع دارم، برخی از دوستان من به معنای واقعی کلمه از هیچ چیز برای ایجاد یک شاهکار داخلی نیستند، من واقعا از آن افتخار نمی کنم، من نیاز به تلاش زیادی دارم. شما می توانید مجتمع والیتی را که به مسکو منتقل شده است، تماس بگیرید، من سعی می کنم مسکن را در مرکز اجاره کنم، حداقل برای این پول، امکان پیدا کردن یک نوع بسیار بهتر بود، اما دور. این همه به این دلیل است که در زادگاه شما در یک منطقه مسکونی در حومه زندگی می کردم. من دوست دارم راه بروم و به خانه های جالب توجه نگاه کنم. من مسکو قدیمی را دوست دارم

تاتیانا لیالینا:

"شما می توانید مجتمع والیتی را که، پس از انتقال به پایتخت، من را اجاره مسکن در مرکز. من مسکو قدیمی را دوست دارم"

عکس: Alexandra Filimonova

- بنابراین شما مقرون به صرفه نیستید؟

- بله و خیر. من مسئول هستم، هیچ شرایطی وجود ندارد که در روز پرداخت آپارتمان ها پول من پول نداشته باشند، زیرا در حوا من آنها را بدون فکر کردن در مورد اجاره من رها کردم. اما در عین حال من خرید خود به خودی، غیر برنامه ریزی شده را انجام می دهم، به احساسات منجر می شود. بنابراین، من همیشه نمی فهمم کجا پول رفتم. (می خندد.) ظاهرا، من هنوز به طور کامل روابط مالی را با شما شکل نمی دهم.

- احتمالا یک معشوقه خوب دارید زنان اوکراینی معمولا کاملا آماده می شوند.

- بله این است به تازگی با کسی از آشنایان صحبت کرد و پرسید که آیا چنین نظری وجود دارد، زمانی که آنها روز شنبه در گورستان با ناهار به پدر و مادر رفتند. جداول با غذا جمع آوری بزرگ، مانند عروسی، هر کس خوردن، یادبود، سپس به دیگر قبر، بستگان دیگر بروید. معلوم شد که در اینجا پذیرفته نشده است. اگر مادر من به من مراجعه کند، همیشه با بسته های بزرگ با غذا. پیش از این، همسایگان من میزبان بودند. در واقع، زنان اوکراین کاکائورهای عالی هستند. امیدوارم من یک استثنا نیستم اما من هیچ خانواده ای و فرزندان ندارم که شما باید تغذیه کنید، بنابراین من از مناسبت برای خودم آماده می شوم.

- و شما در مورد خانواده تعجب کردید، چه خواهد شد؟

- نه هنوز. به نظر می رسد من قبلا چنین بزرگسال، بیست و شش ساله دارم، اما هنوز هم بسیار انجام شده است. احتمالا زمانی که خانواده و کودکان ظاهر می شوند، آنها باید برای مدتی آرام شوند، من هنوز آماده نیستم.

ادامه مطلب