Amaria: "پس از گوش دادن به ورود، ما یک مکالمه جدی با Kazarenskaya داشتیم"

Anonim

ما اغلب مورد استفاده قرار می گیریم تا فردا را به تعویق اندازم. برای ما راحت تر است، زیرا آن را در یک موضوع یا دیگری می توانست، از آنچه که در زندگی شما تغییر می کند، تغییر کند. تقریبا بیست سال، Amaria یک وکیل موفق بود، منجر به امور جدی و دشوار شد. و سپس به طور غیر منتظره گیتار را گرفت و آواز خواندند. از آنجا که من درک کردم: این راه اوست.

او می گوید: "هر بار، بیست سال یک مورد جدی و پیچیده، من خودم را بازگردانم."

- دوست دختر نزدیک شما - Lyubov Kazarnovskaya. چگونه او به تصمیم شما واکنش نشان داد تا تبدیل به یک خواننده شود؟ آیا شما از شما حمایت کردید؟ و شاید این ایده او بود؟ آیا دوستی تحت تاثیر قرار گرفت و با انتخاب خود ارتباط برقرار کرد؟

- در یکی از جلسات ما، شوهر شامل ضبط Kazarnovskaya از اجرای من از آدل آهنگ. نتیجه یک مکالمه جدی بود و توصیه آن برای از دست دادن کلاس ها، تماس با معلم معروف بود. و در حال حاضر برای سال پنجم من درگیر آواز هستم، بدون اینکه از چند آواز جامد شگفت زده شود، چه فرآیند جالب و نازک و چه نتیجه ای می تواند به دست آید اگر مورد نظر و کار باشد. Lyuba و Robert - درخشان تحصیل کرده، روشنگری، دوست داشتن شوهر و همکارش - هر دو کاملا مطلوب در مورد آهنگ های من پاسخ می دهند، در ابتدا، اشاره به آنها، به معنای آن اغلب در مواد موسیقی مدرن کافی نیست.

- و چگونه شما، به هر حال، با Kazarnovskaya ملاقات کردید؟ دوستی شما چگونه آغاز می شود؟

- من انتشارات Annates Rudman را در سال 2010 معرفی کردم، به زودی ما "به شما"، دوستان، و سال گذشته، کتاب "عشق دوست دوست عزیز من" را تغییر می دهد. عشق دوست دختر عزیز من است. Lyubov Kazarnovskaya در مکالمه با Amaryia Paradise "- تجربه مشترک ادبی ما، که به طرز شگفت آور به راحتی، با وجود حجم قابل توجهی و محتوای جدی، متنوع، توسعه یافته است. اما این اتفاق می افتد زمانی که رابطه واقعی، صادقانه است. من خیلی عجله دارم

- شما کتاب های بیشتری دارید جایی که دیگر و اشتیاق برای نوشتن؟

- حدود ده سال پیش، توسط داستان پدربزرگ من در مورد یک چیز از عمل دادستان خود شوکه شد، تصمیم گرفتم آن را بنویسم، و آنچه که آمد، بیشتر شبیه یک کار ادبی آماده از یک بیانیه ساده از حقایق بود. و من چند مینیاتوری دیگر را در آن صحنه نوشتم که تا آن زمان زندگی اشباع شده من قبلا پرتاب کرده بود، پس هنوز هم بود ... و من خوش شانس بودم که سه داستان را به الدر الکساندروویچ ریازانوف نشان دهم. این اتفاق افتاد به لطف دوستی ما با یک شخص فوق العاده، پسر Emma Valerianovna، آخرین همسر، و در حال حاضر بیوه مدیر معروف. نام این شخص فوق العاده Oleg Berdyugin است. Ryazanov مثبت بود، و من تصمیم گرفتم که قبلا نوشته شده است "بر روی میز". بنابراین دو مجموعه جمع آوری شده منتشر شد: "Primroton" و "Primula"، و در سال 2012 - "بانوی حرکت نمی کند"، که در آن در گفتگوها با چهار روانشناسان ماستیت ما می دانیم و اسطوره های مزاحم، یعنی کلیشه ها در مورد رابطه مردان و زنان ، و ما به دنبال پاسخ به سوالات ابدی هستیم: چه کسی ما هستیم، عشق و جایی که به دنبال آن هستیم.

Amaria:

"من بر روی موسیقی راک بزرگ شدم و این ژانر را دوست دارم"

خدمات مطبوعات مواد

- بیایید به موسیقی بازگردیم اگر چه شما با Kazarnovskaya دوست هستید، با این حال شما یک کلاسیک را می خوانید، اما سنگ. چرا؟

- من بر روی موسیقی راک رشد کردم و این ژانر را دوست دارم. من نمی توانم بگویم که من چیزی را انتخاب می کنم، بلکه "چیزی" را انتخاب می کند: من فرآیند ایجاد آهنگ ها را مدیریت نمی کنم - هر دو موسیقی و متولد متولد می شوند، من باید آنها را بنویسم و ​​آنها را ترتیب دهم. شخص مشهور، حرفه ای، تولید کننده النا شسیستووا، تماشای تنوع موسیقی من قبل از شروع همکاری ما، - و من هر دو قوم، پاپ، و آهنگ های جاز را تشکیل می دهم، - در طول سال از من یک سوال مشابه در این همه سوال کرد موسیقی، من واقعی هستم این سوال باعث شد که من به جلو حرکت کنم، و این پاسخ به او در بهار بود که مواد جدید بود، که به موجب محتوای معنایی، نمی تواند متفاوت از کلاسیک باشد، شما حتی می توانید "جریان اصلی" را بگویید شیوه.

- وقتی می توانم بشنوم چه اتفاقی افتاده؟

- در ماه دسامبر، آلبوم "بی خوابی" آماده خواهد شد، در ابتدای سال ارائه خود و رویدادهای مرتبط کاهش می یابد. و به نظر می رسد، من در هنگام تعیین اهداف در طول زندگی آگاهانه، من به آن مرحله نزدیک شدم، من علاقه مند نیستم. موسیقی آمد، من او را به این جهان زیبا به امید داد که شنونده خود را پیدا کند.

- به من بگویید، چگونه شما موفق به ترکیب کار، حرفه ای حرفه ای و نوشتن فعالیت ها با تربیت چهار کودک؟ آیا شما از پرستار بچه استفاده می کنید یا شاید مادربزرگتان به شما کمک کند؟

"این سوال مورد علاقه من است که معمولا به این موضوع پاسخ می دهم: من خوش شانس بودم." شوهرم از من در امور و کار حمایت می کند، ما عموما عمر زندگی می کنیم. والدین من اغلب وقت خود را با نوه ها صرف می کنند (پدر و مادر شوهرش دیگر متأسفانه نیستند، متأسفانه). علاوه بر این، "صرف زمان" فقط "به تعطیلات دعوت شده است"، نه، آنها فعالانه در آموزش و پرورش و در آموزش و پرورش. پرستار نانوایی - البته، با تولد دختر ارشد تقریبا بلافاصله یافت شد، و در 18 سال ما دومین پرستار خانواده، اولین بار با ما برای ده سال بود. من از این زنان برای کار خود بسیار سپاسگزارم، زیرا قابلیت اطمینان آنها. با تشکر از والدین و البته، زمانی که کسب و کار در یک زمان کاما است، من فرصتی برای دفع وقت من کردم و بیشتر به فرزندانم. و اکنون می توان خلاقیت و زندگی خانوادگی را ترکیب کرد، احتمالا حتی بهتر از سال های گذشته است.

ادامه مطلب