جولیا Topolnitskaya: "ترس وحشتناک ترین من تبدیل شدن به یک زن خانه دار"

Anonim

در حالی که اولین ارتباط با یولیا Topolnitskaya یک کلیپ درخشان درخشان از بند ناف در مورد Labuten است، که جزئیات مجموعه ای از یک دختر را در تاریخ توصیف می کند. سپس هنوز یک زن و شوهر از فیلم های موسیقی وجود داشت، سریال تلویزیونی "همه شما را از بین می برد". اجازه دهید جولیا هنوز به ندرت در خیابان به رسمیت شناخته شده است، اما تولید کنندگان و مدیران در حال حاضر به طور فعال از آن را به پروژه ها دعوت می کنند. داستان او یک مثال روشن است، همانطور که در این حرفه خلاق و وابسته حل می شود.

- جولیا، شما خیلی شاعرانه در مورد دوران کودکی در سنت پترزبورگ صحبت می کنید، چگونه آنها را در یک آپارتمان جمعی تا پانزده سال زندگی می کردند ...

- یک کودک به طور کامل، سال به شش، من خودم را به طور مبهم به یاد می آورم - برخی از قسمت ها تنها ظهور ضایعات، و سپس آن را در حال حاضر روشن است - معماری خیره کننده، حیاط های مرموز، خانه ها، جایی که شما می توانید ورودی جلو از یک خیابان وارد شوید و از طریق یک حرکت سیاه، جایی که دیوارها توسط عبارات ناخوشایند نوشته شده اند، برای رسیدن به دیگری. بازی های خیابانی ما، همسایگان دوستانه در یک سرویس عمومی، بوکسیدهای غول پیکر، پارکت با یک درخت کریسمس با برش برش، بوی ثابت از چیزهای قدیمی ... عالی بود! من خوشحالم که دوران کودکی من از این طریق گذشت. اجازه دهید هر دو سرگرمی اصلی در حیاط، در دادگاه های فوتبال و بسکتبال راه می روند. برادر بزرگتر من Yaroslav در اسکیت بورد مشغول به کار بود، و او با دوستان به خصوص یک قاب از هیئت مدیره ساخته شده است. من همه آن را تماشا کردم، زیرا اغلب وقت خود را صرف کرده بود، و او قبل از پدر و مادرش مسئول بود.

- بر اساس مشاهدات شخصی من، دختران برادران بزرگتر، معمولا بدون هیچ مشکلی، یک زبان مشترک با جنس مخالف پیدا می کنند و به عنوان یک قاعده، بیشتر دوستانه با پسران هستند ...

- همانطور که من شخصا، بله با پسران همیشه ارتباط بسیار آسان تر بود. و تا کنون حفظ شده است، بیشتر دوستان من مردان هستند.

جولیا Topolnitskaya:

یک ویدیو موسیقی عجیب و غریب برای آهنگ "نمایشگاه" توجه عمومی به جولیا را جلب کرد

- علاوه بر این، شما ازدواج کرده اید ...

- بله، و شوهر به طور معمول به این موضوع اعمال می شود. حسادت نکنید این واقعیت است که از سال های اولیه من واقعا آسان تر برای پیدا کردن تماس با بچه ها. اگرچه دوستان من همیشه بوده اند. موضوعات خاصی وجود دارد که شما با پسران بحث نمی کنید، اما هنوز اساسا شرکت من دوستان برادر بود. آنها به من لطف می کنند و نگران ...

- نیمی از آنها احتمالا در عشق با شما بودند.

- شاید کسی بود اما آنها خود را به عنوان امنیت نشان دادند، تماشا کردند که با دوستانم ارتباط برقرار می کنم. صادقانه، من خیلی زود احساس کردم توجه خود را به من نسبت به جنس مخالف، و به این معنا من کاملا خراب شده است. من باد را در سر من داشتم و برای ماجراهای شاد، رانندگی کردم.

- اگر ما از منبع شروع کردیم، پدرت کارآفرینی دارد، و مادر پزشک متخصص اطفال ...

- مامان من به معنای واقعی کلمه مقدس - یک دکتر، برای بیش از بیست سال کار در یتیم خانه. برای انتخاب این مسیر، باید یک قرار گرفتن در معرض منحصر به فرد و کودکان را دوست داشته باشید. در خدمت، او روزی از بین می رود و من از آن بسیار افتخار می کنم.

بر روی مجموعه کلیپ

بر روی مجموعه کلیپ

"اما او بازیگر بازیگر را در صحنه دید، یک بار در تمام انواع محافل رقص و استودیوهای باله رانده شد؟"

- نه، رویای من بود. مامان گفت که من به طور مداوم توسط کانال فرهنگی تماشا کردم، که توسط تولیدات قدیمی باله تئاتر Mariinsky نشان داده شد، و نمی توانست از بین برود. من تحسین می کنم که چگونه Ballerina Flutter، و اظهار داشت که من همچنین می خواهم به عنوان یک خجالت به عنوان آنها. من خوش شانس بودم که پدر و مادرم من را مجبور به بازگشت به خانه، و به همین ترتیب تمام خواسته های من را از بین برد. بنابراین، من در بهترین مدارس باله تحصیل کردم و رقص عامیانه روسیه مشغول به کار بود، و هنگامی که ناگهان شروع به رویای موسیقی کرد، آنها بلافاصله برخی از پیانو های قدیمی را به دست آوردند، و من یک روز بعد از سه سالگی اشتیاق داشتم ... سپس من هنوز هم می خواستم یاد بگیرم که چگونه قرعه کشی کنم، اما بازدید از ایزوستودیوم نیز طول کشید. سپس من تکواندو را دقیقا دو روز آموختم. در حال حاضر، احتمالا، من می توانم تجزیه و تحلیل آنچه که بیشتر به افراد جالب به من و، به عنوان یک نتیجه، به کلاس های خود را تجزیه و تحلیل.

- با چنین نظارت والدین دقیق، Gulys شب و دیسکو که توسط شما منتقل شده است؟

- حالا شما می توانید اعتراف کنید که وجود ندارد. من موفق شدم از خانه تحت یک نوع بهانه ای از خانه بیرون بروم. اما از آنجا که فردی که من وظیفه دارم، همیشه یک گزارش را که من انجام می دهم، به خودم داد. خوب، برادر محافظت شد (لبخند می زند.)

جولیا Topolnitskaya:

در سریال تلویزیونی "شما همه را از دست دادید" توسط شرکای جولیا، Svetlana Khodchenkova و الکساندر پتروف بود

- در مدرسه به خوبی مطالعه کرد؟

- اولین بار من حتی "سندرم نماینده" داشتم - مانند هیچ کس سفارشی نداشت، مادر و پدرم برای علامت های بد نبود، اما من خودم باید بهترین در کلاس باشم. پیتر آموزش جامع را ارائه می دهد - شما به موزه های بزرگ می رسیم، کلاسیک های روسی را مطالعه می کنید، از طریق خیابان های افسانه ای پیاده روی کنید، جایی که چیزهای بزرگ برای رفتن استفاده می شود. هر پنج شنبه، کلاس ما به عنوان یک شغل به Hermitage رفت. در ابتدا، سالن باروک، سپس مصری ها ... در اپرا، ما نیز ما را در خانه آنا آخمتوا سوار شدیم ... این همه در آگاهی به تعویق افتاد. و من هنوز پشت رفقای ارشد کشیده شدم. آنها کاملا با من و بسیار قدرتمند انگیزه داشتند. به هر حال، من نیز عمدتا به مدت پنج سال دیگر دوست هستم.

- در میان آنها، Svetlana Khodchenkova، که از آن شما در مجموعه ای از مجموعه ای از "همه شما را به من خراب" ملاقات کرد ...

- نور غیر معمول، مهربان!

- مشهور، نه تنها در پروژه های داخلی. به هر حال، آیا قصد دارید در آینده و خارج از کشور اقدام کنید؟

- در هر حرفه، شما باید رویای و سعی کنید برای رسیدن به ارتفاع جدید. به نظر من، هر روز در حالت معمول بدون هیچ گونه حملاتی و ایده های تازه کار می کند. بدون رشد، غیر ممکن است - شما نیاز به حرکت به جلو، توسعه.

جولیا Topolnitskaya:

در فیلم جدید "پاشنه بلند" او یک دختر از استان بازی می کند

- ویدئو در Song Sergei Shnurova، توسط Anna Parmas، - بلیط قرعه کشی خوش شانس خود را. فکر می کنید، آیا شما با موفقیت از شانس استفاده کردید؟

- من از شرایط و سرگئی سپاسگزارم، که در زندگی من یک مرد برجسته شد، اما من به دنبال توسعه این کلیپ بیشتر نیست، بر روی آن گمراه کردم و پول کسب کردم. بله، مردم در مورد من به لطف این باشگاه با صدای بلند آموختند و من تظاهر نخواهم کرد که در واقع من نوعی پیچیده ای هستم، مات سوگند یاد نمی شود و صرفا به آثار کلاسیک جاودان می شود، اما هر چیز دیگری کمتر از سطح من است. عشق من به فلسفه و خدایان در من مخلوط شده است، همه چیز به وضعیت خاص بستگی دارد. (لبخند می زند.) من انواع مختلفی از نقش ها و ژانرها کنجکاو هستم. و از تبلیغات خوب، من امتناع نمی کنم.

- در حساب شما، کلیپ های تقلبی، سری کمدی، "یک بار در روسیه" را در TNT نشان می دهند، یعنی، در حالی که شما به عنوان یک نوع از estrant مورد سوء استفاده قرار می گیرید ...

- من بیشتر برای خنده صرف می کنم تا اشک. من مانند یک غواصی آبدار، و طنز نازک، عجیب و غریب، زمانی که شما حتی بلافاصله ماهیت بازپرداخت را درک نمی کنید و دیر واکنش نشان می دهید. هنگامی که من در نبرد کمدی شرکت کردم، سپس با Leshe Shamuchilo، ما جوک ها را با هم نوشتیم و معتقدیم که آسان نیست. من ساختم، و معلوم نیست که آیا این مسخره خواهد بود یا خیر. و من آن را خیلی دوست دارم برای ایجاد لبخند، خنده ... بنابراین، من در برابر چنین Amplua نیست، اما در عین حال من و بازیگر دراماتیک، این اصل پایه است. اگر شما یک مدرسه درام نداشته باشید، پس شما با کمدی ها خوابید، زیرا شما تفاوت های ظریف را احساس نمی کنید. من امیدوارم که در آینده من منتظر جلسات با مدیران که پتانسیل من را نشان می دهد، و من با خوشحالی، به عنوان مثال، در یک سینمای نظامی، عقب نشینی کردم.

جولیا اذعان می کند که نمی تواند در چهار دیوار و روز نشسته باشد

جولیا اذعان می کند که نمی تواند در چهار دیوار و روز نشسته باشد

عکس: بایگانی شخصی یولیا Topolnitskaya

- خوب است که شما به Posterity بیگانه، متکبر نیست که شما یک کار سخت دارید ...

- او واقعا آسان است بازی لذت است! با دشواری زیر زمین یک معدنچی مقایسه نکنید. یا آتش نشان یا جراح یا حتی با توزیع جزوات تبلیغاتی در خیابان در یخبندان و Stuzh. به عنوان یک دانش آموز، من خیلی کار کردم. و این آسان نبود، از جمله از دیدگاه اخلاقی. اما من با صبر و شکیبایی، اراده اراده هستم، و من قادر به مقاومت زیادی هستم. و من برای مدت طولانی از حرفه حرفه ای رویایم و اکنون وقتی از مجموعه می روم، رضایت دارم. در این فرآیند، حتی در مورد غذا و خواب فراموش می شود - به معنای واقعی کلمه در اشتیاق باقی می ماند، احساسات غرق می شوند و خستگی را احساس نمی کنند. برعکس، من همیشه نیروهای خود را برای اضافه کردن چیزی از خود به گفتگوها، برای ارائه برخی از حرکت ...

- اسکریپت ها سعی نکردند نوشتن کنند؟

- من برخی از طرح ها دارم شنیده شده، گفتگوهای غیر استاندارد و یا صحنه های جاسوسی در خیابان، رویاهای خود، داستان های غیر بانکی، به آشنایی گفتند - من همه را در دفترچه یادداشت نوشتم نوشتم. بنابراین جمع آوری مواد.

جولیا و ایگور برای سال هشتم ...

جولیا و ایگور برای سال هشتم ...

عکس: بایگانی شخصی یولیا Topolnitskaya

- من مطمئن هستم که قیمت پول را می دانید.

- بله، قطعا تمایل به اجازه دادن به آنها در باد نیست. من به Patus Salon نمی روم، جایی که برای مانیکور 30 ​​هزار روبل را ترک می کند. در همان زمان، من اجازه می دهم خودم تنها درخشان باشم - یک دسته از کرم ها و لوازم آرایشی را خریداری می کنم، اگر چه در زندگی آنها عملا از آنها استفاده نمی کنند. کوزه های من، جعبه ها مانند صرفا زیبایی شناسی، بصری. من تحسین می کنم، و بعد دوست دخترت را خرد می کنم. (لبخند می زند.) و بنابراین من کاملا عملی هستم، می توانم صرفه جویی و صرف پول فقط در صورت نیاز. به خرید یک حلقه همراه برای بالا بردن خود، در مورد من نیست. اما من در همان زمان حریص نیستم پول باید ترک کند و بیاید. من از آنها اطاعت نمی کنم. من یک چیز را می دانم: من خوشحال خواهم شد که زندگی لوکس زندگی کنم، اما در فقر من نمی توانم ناپدید شود - من می توانم مقابله کنم و حتی با بودجه محدود و حقوق و دستمزد کوچک نیز وجود داشته باشد. دانش آموز من، مانند بسیاری، انجام شده توسط پسران برف در تعطیلات سال نو انجام شد و سعی کرد تا حد امکان با تعداد زیادی از مکان ها، به دست آوردن و فکر کردن در مورد پول برای مدتی. از اواسط دسامبر تا ژانویه، روزها متراکم بود - صبح روز هفت صبح بیدار شدم و به ماتین بچه رفتم و به ماتینت رفتم، سپس سه یا چهار آدرس خانه با تبریک شخصی، در تبریکات شخصی وجود داشت شب ما یک زن و شوهر از شرکت ها را دستگیر کردیم، و باشگاه در شب منتظر ما بود. حدود ده سفارش در روز معلوم شد. البته من شسته بودم من نمی توانستم پیش از آنکه فرزندانش را تحمل کنم، نپردازم. بچه ها به افسانه ها اعتقاد دارند و آن را در Buzz ایجاد کرد. برای دیدن چشم های مشتاق خود، از پسران بشنوید که لزوما ازدواج می کنند وقتی رشد می کنند. (لبخند می زند.)

... اما نه چندان دور آنها تصمیم گرفتند هدیه ای را انجام دهند - عروسی!

... اما نه چندان دور آنها تصمیم گرفتند هدیه ای را انجام دهند - عروسی!

عکس: بایگانی شخصی یولیا Topolnitskaya

- شما نمی دانید، نه تنها بچه ها، بلکه بزرگسالان به معجزات اعتقاد دارند. شما خودتان در مورد آن صحبت کردید

- بله، من به یک معجزه اعتقاد دارم. در دبیرستان، زمانی که او از آکادمی هنر تئاتر سنت پترزبورگ گذشت، من به طور مستقیم توسط بچه ها آواز خوانده شده تحت گیتار، خواندن اشعار ... و من هنوز شروع به افکار: در اینجا این افراد در کنار آن هستند که من می خواهم باشم! به این ترتیب، من آتش گرفتم و دیگر شک داشتم که من آن را مطالعه خواهم کرد و در بخش بودجه. دیگر و فرض نکردند او اشتباه را در نظر گرفت که پول را به تحصیلات خود بپردازد. و به طور همزمان به طور همزمان در روز یادآوری می شود - حتی برای کارگروه ها فیزیکی غیر واقعی است. و من همه چیز را انجام دادم - من به یک دوره شگفت انگیز رسیدم، جایی که خوشحال شدم. و بعدا به نمونه ها و ریخته گری بی پایان رفتند، ادامه دادند تا به روح اعتقاد داشته باشند، این همه این بازرسی نشده است، و یک روز چیزی وجود خواهد داشت، یک پیشرفت خواهد آمد. در واقع، همه چیز بیرون آمد. شکل درونی به من اجازه نداد.

- اگر شما مکالمه درباره معجزات را ادامه دهید، تقریبا بلافاصله پس از مدرسه، در سال اول موسسه، سرنوشت ما را دیدید - یکی از همسران خود، باشگاه کمدی ساکن ایگور چخوف ...

- خب، من یک سال پس از فارغ التحصیلی وارد شدم - در هجده سال، و بسیار هدف آن مطالعه بود که من هیچ چیز را متوجه نشدم. و ایگور، که برای چهار سال من بزرگتر شدم، با دو دوست وارد شدم، و همه آنها در حال حاضر در بسیاری از برنامه های TNT به طور فعال فیلمبرداری شده اند، یعنی رابطه ما نمی تواند عشق را در نگاه اول نامیده شود. این همه در طول زمان اتفاق افتاد. علاوه بر این، ما همه به تئاتر به تمام دوره های دوستانه ما رفتیم، جایی که در جایی راه می رفتیم، و همچنین، Igor خود را بسیار واضح نشان داد. ما تاریخ اول را در اتاق زیرزمین Hincal در منطقه قیام گذراندیم. در حال حاضر من احساس کردم که من با او ازدواج می کنم. من واضح بودم: در مقابل من یک مرد واقعی! فورا خواندن است من از مادرش سپاسگزارم برای بالا بردن او مانند آن. ایگور True Gentleman، Galanten با تمام زنان، خوب، جسور، جسور، صادقانه - پاتولوژیک نمی داند چگونه دروغ بگوید. با ایگور من در این زندگی ترسناک نیستم. من شکی ندارم که اگر چیزی اتفاق می افتد، او هر گونه تلاش برای از بین بردن مشکل را انجام خواهد داد. بنابراین شوهرم از کاستی ها محروم شده است، من خیلی او را دوست دارم، و ما برای سال هشتم خوب هستیم. (لبخند می زند.)

جولیا Topolnitskaya:

"در حال حاضر در تاریخ اول، احساس کردم که من با او ازدواج می کنم. واضح بود: در مقابل من یک مرد واقعی"

عکس: بایگانی شخصی یولیا Topolnitskaya

- شما حتی نزاع نمی کنید؟

- ما قادر به مذاکره و صرفه جویی در آنچه که ما داریم. اگر اشتباه کرده اید، باید خود را خشمگین کنید، اشتباه را تشخیص دهید، در صورت لزوم عذرخواهی کنید.

- طرفداران ایگور شما را درک نمی کنند؟

- توجه به هر مردی، من خوشحالم که شوهر من در زنان موفق بوده است. اعتماد به نفس من را افزایش می دهد.

- چگونه وقت آزاد خود را صرف می کنید؟

- مسافرت رفتن. برای ما بسیار مهم است. هرگز متاسفم که پول را در احساسات و احساسات صرف کنید. به تازگی، این شرکت از طریق آلمان، هلند، سوئیس گذشت ... عالی است که با طبیعت، فرهنگ، ذهنیت دیگر آشنا شود.

- آیا از شادی های ساده زندگی، مانند غذا لذت می برید؟

- من برای طبیعت در همه چیز هستم همانطور که برای غذا، من با همان اشتها، به عنوان یک پوره معمولی با یک کیتلت و نوعی سالاد ریخته شده با یک دسته از مواد تشکیل می شود. به هر حال، استعداد آشپزی در من هنوز مشخص نشده است. من آماده ام بسیار نادر هستم، اجاق گاز من را به من نمی دهد. گاهی اوقات، با تلاش یک ظرف بزرگ، من می توانم از فروشگاه با شور و شوق لذت ببرم، برای خرید همه چیز شما نیاز به ساخت چیزی مشابه خود را. اما این ها یک بار سهام هستند. به طور کلی، ترس وحشتناک ترین من، سرنوشت زن خانه دار است. حتی یک روز در چهار دیوار من نمی توانم خرج کنم. اگر خروجی از بین برود - من به پارک می روم، در کافه که در آن من نقش را آموزش می دهم، و سپس تلفن را خاموش می کنم، من در مترو نشسته ام و با داستان هایم سوار می شوم. در مقابل پس زمینه های دریافتی و خروج از حمل و نقل مردم، تمرکز بر متن. من گاهی اوقات، مانند یک Shurik در Gaidai، من خیابان را در خیابان راه می روم. اما برای من قابل قبول تر از خواندن خانه ها در سکوت در نیمکت است. تمایل تنها چیزی که من در خانه انجام می دهم، تمیز کردن کامل است. من هرگز به آپارتمان اجازه نمی دهم که گل را از دست بدهم. و امروزه محل اقامت قابل جابجایی ما در مسکو به ترتیب نگهداری می شود. برای این، به لطف مادرم - او، به عنوان یک دکتر، او را به دقت آموخت.

- شما در مورد صندوق قدیمی پیتر صحبت کردید، آیا از این موضوع پیروی کردید که شما به عتیقه جات، افراد پرنعمت بی تفاوت نیستید؟

- من پشیمانم که ما کابینت های زیبا و زیبا را از آخرین آپارتمان ما نشیم. به نظر می رسید که تصور می شد که این یک ریل است ... در واقع، شیک است، زمانی که چیزهای قدیمی و جدید در داخل و چیزهای جدید با موفقیت به یکدیگر تکمیل می شود. من عاشق یک خانه دنج و عملکردی هستم. هنگامی که آپارتمان من در پایتخت ظاهر می شود، من قطعا آن را شبیه به آنچه که من بزرگ شده است.

جولیا Topolnitskaya:

"هنگامی که آپارتمان خود من در پایتخت ظاهر می شود، من قطعا آن را شبیه به آنچه که من بزرگ شده است"

عکس: بایگانی شخصی یولیا Topolnitskaya

- به نظر شما، شما با همکاران ایگور چه هستید، این علاوه بر این است؟

- به طور طبیعی ایگور بازده دیرین من را درک می کند، تغییر احساسات، تجربیات، ناراحتی. او شگفت زده نمی شود زمانی که من از این واقعیت که من را در یک پروژه خاص نگذاشتم، می داند که چقدر سخت است که من بلافاصله از سرم منفی بیرون بروم و بیشتر بروم. من از کسانی هستم که تمام شب را تجزیه و تحلیل می کنند. او همچنین برای این واقعیت آماده خواهد شد که من پرش و مشتاقانه فریاد می زنم اگر من تصویب شدم. شوهر در مورد من بسیار می داند - و راهی که من به انتقاد می کنم، به طوری که من به من احتیاج دارم، و آنچه که بسیار طبقه بندی شده است، با همه ممکن است به کسانی که دلسوز هستند، آماده نیستم، و آماده نیستم حتی اگر لازم باشد، با کسانی که آنتیپتیک هستند. هنگامی که یک فرد برای یک مکالمه ناخوشایند است، سیستم ارزش ها، من نمی توانم مانع شود - همه چیز بر روی صورت من نوشته شده است. من نفرت دارم وقتی که مردم به طور مداوم تغییر کرده اند یا به طور سیستماتیک. اگر یک فرد من را مجبور به صبر کند، آن را احترام نمی گذارد. و هنگامی که یک سوء تفاهم با دوستان نزدیک وجود دارد، من همیشه به گفتگو فرانک می روم تا بیهوده خودت را تقلب نکند. پدر هشدار می دهد که من در حال حاضر یک سن خطرناک است، زمانی که مردم می توانند درست باشند، دوستان قابل اعتماد را از دست می دهند، و آنها باید قدردانی و حفظ شوند. برخی از دوست دختران من ماهواره های زندگی می کنند از مناطق دیگر فعالیت ها، و آنها باید به دنبال مصالحه برای جلوگیری از درگیری، به جزئیات دقیق بگویید که چرا آنها را دوست دارند تئاتر، به عنوان مثال. شخصا، من نیز به تئاتر بسیار لرزان می کنم - هیچ چیز بهتر از یک تماشاگر زنده وجود ندارد!

- و چگونه در مورد فیلم ها احساس می کنید؟

- شما می توانید بگویید، من Kinoman هستم. چند بار عقب RIVA و سینمای قدیمی شوروی قدیمی ما، اما علاوه بر این، من از نوآوری ها پیروی می کنم. هنگامی که من یک فرد را به یک شخص جالب توجه می کنم، من همیشه از او می خواهم که به من توصیه کنم که چیزی را ببینم، توصیه های خود را در لیست قرار می دهم و سپس به تدریج همه چیز را تماشا می کنیم.

- در یکی از مصاحبه ها، شما گفتید که شما در حال حاضر هر روز چنین تشویق، که احتمالا یک زندگی بزرگسال است ...

"در نوعی از همه ما در بزرگسالی بازی می کنیم - ما اجرا می کنیم، ما در یک برنامه دقیق زندگی می کنیم، با بسیاری از نگرانی ها مواجه می شویم ... من آن را درک می کنم. من بیست و شش ساله هستم، من ازدواج کرده ام، اما در قلب من احساس نمی کنم در همه بزرگسالان احساس نمی کنم. حداکثر برای هفده سال. و یک سوء ظن وجود دارد که حتی ظاهر کودکان خلق و خوی داخلی من را تغییر نخواهد داد. (لبخند می زند.)

ادامه مطلب