جودی دامن: "احساس طنز - جذاب ترین مردانه"

Anonim

جودی ده ساله در حال حاضر هشتاد است، اما او پر از قدرت است، و ممکن است در سردرگمی مثبت بماند. بازیگر زن عادت به بازی کردن زنان قوی نیست و شخصیت آن، جذابیت و هوش هنوز مردان را جذب می کند. تعجب آور نیست که او چندین سال به عنوان فصل MI-6 ادامه داد. شاید شما بتوانید با خیال راحت به هوش بروید!

1. درباره کار

اولین نقش من این بود که حلزون را بر روی ماتین مدرسه قرار دهیم. پدر به طور مستقل یک غرق بزرگ برای من ساخته بود، که من آن را به عقب و جلو بر روی صحنه فرو ریختم.

تئاتر تبدیل به اشتیاق من شده است! من همیشه در صحنه بیشتر به صحنه بودم، و روی صفحه نمایش را پر نمی کردم. من می خواهم مردم واقعی را ببینم، واکنش آنها را بشنوم، خنده. اگر چه احساسات صادقانه ترین، من فقط آینه را در اتاق پانسمان من نشان می دهم.

من به خاطر شناخت و جوایز زندگی نمی کنم. بسیار مهم است که یک داستان را به بیننده برسانید، برای ایجاد خنده یا اشک، نشان می دهد که هر فرد تمام دنیای سایه های مختلف را نشان می دهد. و مجسمه ها به سادگی قفسه را در اتاق نشیمن تزئین می کنند.

عشق برای عمل در خون من پدرم یک بازیگر آماتور بود و برادران در تئاتر مدرسه بازی کردند. بعد از برادر جفری، من به دایره تئاتر رفتم. در حقیقت، در دوران کودکی من می خواستم یک رقصنده باشم، نه یک بازیگر.

من خودم را نمی خوانم معمولا دختر من، کسی را از دوستان یا نماینده می سازد. هنگام خواندن با صدای بلند، فانتزی من تمام تصاویر را ترسیم می کند، یک فیلم را در سر من ایجاد می کند.

صد سال پیش، در یکی از آزمایشات، من با این واقعیت که چهره من، معلوم شد، نه برای صفحه نمایش. زمانی بود که ظاهر در ابتدا بود.

2. درباره خانواده

صادقانه بگویم، من شش فرزند را می خواستم اما زمانی که دختر من متولد شد، شوهرم مرا فرستاد تا کار کند - آنها می گویند، من از خستگی در خانه میمیرم. بنابراین من تنها یک دختر تنها هستم اما او، به نظر من، به شکوه موفق شد. علاوه بر این، من نوه، سیزده خدایان و بسیاری از حیوانات دارم.

شوهر، دختر، پدر و مادر من - ما با هم در یک خانه زندگی می کردیم. ایده من بود - برای مراقبت از آنها و بلند کردن دخترم. من نمی خواستم مادر در یک قرن در خانه پرستاری زندگی کنم.

من در روستا در مرز کنت، سوسکس و سوری در خانه قدیمی زندگی می کنم. دختر با نوه به طور مداوم به من می آید و بنابراین در اینجا من تنها با یک سگ، دو گربه و یک ماهی ماهی بسیار پر جنب و جوش، که من حتی یک تنفس مصنوعی چند بار ساخته شده است.

ابتدا در سی و شش سالگی ازدواج کردم. اگر ما این کار را نکردیم، مایکل بهترین دوست من را باقی گذاشت، هرچند که راز شادی خانوادگی در آن قرار دارد، به نظر من.

3. درباره سلامت و ظاهر

من بینایی بسیار ضعیف دارم من دیگر نمی توانم بخوانم من نمی توانم رسم، همانطور که قبلا. من سعی می کنم فیلم ها را تماشا کنم، اما دشوار است.

معمولا من به طرز وحشیانه ای نگرانم، صحبت کردن بر روی صحنه. حالا احساس آرامش میکنم در مقابل من فقط خطوط سالن، اما من دیگر مردم را نمی بینم. من به یاد می آورم، از دستیاران خواسته ام: و چه چیزی در صفوف بالایی وجود نداشت؟ سپس معلوم شد که در واقع تمام بلیط ها فروخته شد.

من عاشق چین و چروک من ... علاوه بر این، نماینده من در خشم خواهد بود، اگر من بوتاکس را دانلود کنم، من نیز پیشنهاد می کنم که نقش زنان قدیمی خسته را متوقف کنم!

من اخیرا مصاحبه رادیویی را با یک زن پنج ساله شنیده ام. به طور طبیعی، منتظر شنیدن صدای لرزان ضعیف بودم، اما معلوم شد که جامد و ملودیک بود. او گفت: "من یک چیز را درک کردم: با سن، توقف غیرممکن است ، چون من هرگز فرصتی برای بازگشت به چیزی نخواهم داشت. "

4. درباره من

Carpe Diem شعار من است با لاتین ترجمه می شود به عنوان "گرفتن لحظه". من حتی یک خال کوبی با این کلمات بر روی مچ دست ساخته ام. در عوض، دختر تولدت را به من داد.

در زندگی هر فرد رویدادهایی وجود دارد که آن را تبدیل می کند. برای من، چنین کودتا سفر به هند بود. شما می دانید، قبل از عبارت "ما نزدیک بودیم"، من متوجه شدم که "دست ها را نگه دارید". و اکنون به من آمد که شما می توانید "دست ها را نگه دارید"، حتی اگر کیلومتر از هم جدا شوند و شما در کشورهای مختلف هستید.

حقوق بازنشستگی - کلمه حیاتی در فرهنگ لغت من مانند "قدیمی". پس از هشتاد زندگی، به نظر من، آن را فقط شروع می شود.

من فکر می کنم، احساس طنز - جذاب ترین کیفیت مردانه . و حالا من یک دوست شگفت انگیز شاد دارم من او را یک شریک نیستم، من این کلمه را دوست ندارم. شرکا در رقص هستند و دیوید من دوست پسر من را در نظر می گیرم!

ادامه مطلب