Kirill Kiknadze: "در 45 ساله، من ابتدا اسکیت های یخ را کردم"

Anonim

- Cyril، قضاوت بر اساس آنچه که ما بر روی ریک دیدیم، "پدر و من یک خانواده ورزشی" - آیا در مورد شما؟

- فقط تا حدی (خنده.) به عنوان سرگئی Dovlatov نوشت: "باید بخش کوچکی از پوچ بودن وجود داشته باشد." در اینجا من سهم از ورزش های پوچ دارم - واضح است. در سن 45 سالگی، من ابتدا اسکیت اول، و حتی در حال حاضر در دبی - لازم است تصمیم گیری در مورد آن! پیش از این، من فقط یک بار در اسکیت ایستاده بودم، پلک را به طرح در اخبار نوشت و کسانی که دیده اند هرگز فراموش نخواهند کرد. و در ماه دسامبر، دوستان گفتند: "اینجا یک رونق است، در اینجا اسکیت ها هستند. پاشو و برو. " و من بلند شدم و سوار شدم و این ویژگی جوان در حال حاضر بهتر از من است که به من سوار شود، به طور منظم از پنج سال دنباله دار. و "خانواده های ورزشی" - بیشتر نگران آن هستند، زیرا نستیا و تنیس توانستند کار کنند و والیبال، و به طور کلی یک شیوه زندگی بسیار فعال را هدایت می کنند.

- اما این احتمالا بدون ابتکار شما نیست؟

- بله، من می خواهم او را به ورزش انجام دهد. از آنجا که او در حال حاضر دارای دو زبان است، یک مدرسه خوب، بارگذاری تا پنج شب، اما لازم است حتی علاوه بر مطالعه انسان، سالم و جسمی توسعه یافته است. بنابراین، Nastya و شناور، و اجرا می شود، و اسکیت سوار می شود. به طور کلی، آن را در حال رشد است مانند پدر می خواهد او را ببینید.

- به عنوان خود پاپ، به نظر می رسد که همیشه چهار عنصر اصلی - ورزش قایق بادبانی، ماجراهای "جایزه شتر"، فوتبال و بسکتبال بود. چیزی تغییر کرده است؟

- فوتبال و بسکتبال عمدتا در اخبار منتشر شده و برای خودتان. "شتر تروفی" به پرواز رفت، اما رسوب، همانطور که می گویند، باقی مانده است. در حال حاضر با همکاران، ما بر روی سناریو برنامه ماجراجویی کار می کنیم، که با موضوع خودرو همراه خواهد بود، من قبلا کمی در جاده های خارج از جاده خسته شده ام. و زمانی بود که او زمان زیادی را اشغال کرد، خاطرات واضح ترین با او ارتباط دارد. حداقل دو هفته ارزش دو هفته "ترویج ترویج" در SUVs در زمستان در سراسر روسیه از Murmansk به ولادیوستوک! آیا این را فراموش کرده اید؟ این همه بومی من است و با من باقی می ماند.

- پس این اشتیاق نه تنها برای کار است؟

- نه. یکی از شرایط اجباری برای انتشار برنامه "در جستجوی ماجراهای"، که من در زمان من بود، این بود که در همه آنچه اتفاق می افتد شرکت کنیم. هنگامی که یک "کتری" کاملا غیر از بین می رود، که نمی داند چگونه هر چیزی را به مدت دو هفته انجام دهد، او مهارت های رانندگی شدید یا غوطه وری را با Aqualung مطالعه کرد - همچنین مخاطبان جالب بود. زمان گذشت - عادت باقی مانده است. بنابراین با Nastya، ما اخیرا یک ماجراجویی هیجان انگیز در صحرا بود، زمانی که ما با دوستان خود در جیپ سافاری سفر کردیم. برای برخی از زمان من ماشین را در وگان مدیریت کردم. معلوم شد که این یک علم واقعی است - نه فریاد! و برای محلی، آن را در آسفالت است: آنها در 30 متر بارحلان با سرعت 90 کیلومتر در ساعت پرواز می کنند و سپس مانور روی رید شنی - یک نمایش غیر قابل توصیف است. لازم بود که چشم های نستیا را ببیند!

- در پایان سال گذشته شما نیز در مسابقات قایق بادبانی در آمریکا بودید؟

- بله، در فلوریدا، در Fort Lauderdale، تیم قایق بادبانی روسیه "همکاری" یک کلاس جدید از قایق ها 32 را تسلط داد. این ساختارهای بسیار مانور، سرعت بالا هستند و ما نسبتا سریع به آنها اقتباس شده اند. متأسفانه، محل مسافر در قایق ارائه نشده است، در غیر این صورت من دوست دارم به تیم بپیوندم. پشت مسابقه بهتر است از داخل، و نه از قایق همراهی - احساسات کاملا متفاوت. ورزش قایق بادبانی - یک چیز جدی: کمی پریشان شده - و در حال حاضر خدا می داند آنچه اتفاق می افتد. بچه ها و مستس ها شکست خوردند و بادبان ها با گرمای باد در 32 گره پاره شدند و در یک حامل تقریبا در حال فرار بودند. از ساحل، به نظر می رسد بسیار کند و زیبا است.

- چقدر موبایل برای چنین ماجراهای و سفرها هستید؟ با یک هفته پنج روزه و برنامه های روزانه؟

- خوب است که همیشه فرصتی برای مذاکره وجود دارد. مدیریت برنامه "امروز" علاقه مند به ارائه دهنده اخبار ورزشی به عنوان اغلب در سایت رویدادها، و حتی بهتر است زمانی که او در آنها شرکت می کند. و رتبه بندی نشان می دهد که مخاطبان چنین مسائلی بسیار جالب تر هستند. در هوای ادبی، سعی کردم اسکی کوه را تسلط دهم و با یک تیم هاکی آموزش دیده ام، و البته، ماجراهای ماشین - به طور کلی، فوق العاده استقبال می شود.

- این سال شما یک سالگرد - 20 سال، چگونه شما در شرکت تلویزیون با یک ناظر ورزشی کار می کنید. چه چیزی باعث می شود شما از افتخار حرفه ای خود را در این زمان، چه شما موفق به رسیدن به آن؟

- بیست - فقط یک رقم. این خیلی برای شرکت در پوشش شش بازی المپیک نیست، و این قطعا یک رویداد برای هر روزنامه نگار است، اما اصلی، ارتباط با افراد فوق العاده محاکمه است. ما همه را لیست نمی کنیم - و الکساندر Karelin و Vyacheslav Fetisov، و ژاک ریگل، و تد ترنر. شخصیت با یک حرف بزرگ. و همچنین موفق به بازدید از جایی که تعداد کمی از مردم از گردشگران مشخص شده است. به عنوان مثال، در جزیره Borneo، که پناهجویان روسی ماجراجویی همراه با تیم های کشورهای مختلف از شرق به غرب به فصل بارانی عبور کردند. خبرنگاران این مکانها قبل از شروع، به طور همدردی انگشت خود را در معبد پیچید، آنها می گویند، شادی دیوانه ... خوشبختانه، هیچ قربانی نبود، هیچ کس برای اورانگوتان نبود. (می خندد.) سال پیش از سال گذشته از طریق جنگل های آمریکای مرکزی توسط دنباله ای از Conquistadors ارائه شد. برگزارکنندگان این پروژه را "Mundo Maya" نامیده اند - دنیای مایا، که پس از پیش بینی های معروف به ما تبدیل شده است. دو هفته در SUVs در گواتمالا، مکزیک، سالوادور، بلیز ... آخرین در تاریخ و بزرگترین "شتر تروفی" دیگر در اتومبیل انجام نشد، اما در قایق های اقیانوس آرام، در پلینزی فرانسه، بین جزایر تونگا و ساموآ غربی. معنای این بازی کاملا قابل توجه برای "متهم به" پیشگامان سابق، رنجرز، کارشناسی ارشد ورزشی و نه روزنامه نگاران کاملا آماده - در مختصات برای کشف صفحات فلزی کوچک به دقت در پایین اقیانوس پنهان شده است. این چیزی را بین نژادهای بقا و "آخرین قهرمان" معلوم کرد. 26 تیم از کشورهای مختلف شرکت کردند، لازم بود که غده های بیشتری را پیدا کنید. در یکی از جزایر ما مجبور بودیم آنها را از مردم محلی که موافقت کردند تا آنها را بیش از 50 دلار به آنها بدهند. مجبور شدم پرداخت کنم (می خندد.) در اینجا یک ورزش یا ورزش نیست؟

Kirill واقعا می خواهد دختر خود را به عشق ورزش. بله، و خود نستیا علیه آن نیست: از دوران کودکی، در حال حاضر در بخش های مختلف ورزشی مشغول به کار است. عکس: الکسی یوشکوف.

Kirill واقعا می خواهد دختر خود را به عشق ورزش. بله، و خود نستیا علیه آن نیست: از دوران کودکی، در حال حاضر در بخش های مختلف ورزشی مشغول به کار است. عکس: الکسی یوشکوف.

"به طور کلی، برای این 20 سال کار، واضح است که شما به طور کامل در روزنامه نگاری، یک روزنامه نگار الکساندر Kikannadze، به طور کامل ادامه یافت و نام خود را نام برد.

- این شما یک پیشرفت بزرگ برای من نوشتن است. پدر هرگز اصرار نداشت که یک حرفه را انتخاب کند. فقط در دفتر خود را به عمیق شب، نور دفن شد و صدای یک ماشین تحریر شنیده شد، و سپس به کتاب های خود مراجعه کردم. در آن زمان، زمانی که من شروع به درک چیزی در زندگی من، او قبلا حرفه خود را تغییر داده بود، پست رئیس بخش بین المللی در ورزش های شوروی را با میلیون ها مجمع ترک کرد و شروع به شرکت در ادبیات کرد. گام تیز من نمی توانم چنین شوم و هنگامی که او خود را به حرفه خود وارد کرد، تصورات خود را از آنچه که او در المپیک دیدار کرد، مقایسه کرد. همه چیز بسیار شبیه است. پدر برای من نمونه ای از چگونگی زندگی زندگی است، متاسفم برای یک آلودگی بالا.

- به این ترتیب، هیچ ذغال سنگ ورزشی یا روزنامه نگاری در خانواده تان وجود نداشت؟

- نه، اما تمام مسابقات عمده، با شروع از بازی های المپیک و مسابقات قهرمانی هاکی های جهانی و یا فوتبال، ما تلویزیون را با هم تماشا کردیم. و من، یک پسر 12 ساله، تماشای آنچه که در تلویزیون اتفاق می افتد، دهان را باز می کند. و پدر که این را در بسیاری از رویدادهای ورزشی بازدید کرد، موازی برخی از داستان های سرگرم کننده در مورد بازیکنان یا مربیانی را که در سال های مختلف ملاقات کرد، به یاد می آورد. تام آمد به بازدید، ستاره ای، مراکز واقعی ورزش. و من فقط در میز نشستم و یک وزوز را از بیک بی پایان خود دریافت کردم.

- در ابتدا، شما در حال رفتن به تمام روزنامه نگاری ورزشی، اما جدی بین المللی؟

- در این واقعیت که روزنامه نگاری ورزشی یک کسب و کار بسیار جدی است، اطمینان حاصل کرد که من اعتباربخشی را در المپیک در ناگانو گرفتم. من برای اولین بار مصاحبه ای با ایلیا کولک کردم، به سختی یخ از قهرمان المپیک تازه چپ را ترک کرد، که نمی توانست به طور قطعی باشد - اعتباربخشی کافی نبود. اوراق بهادار ژاپنی من را درک نمی کرد. و اعتباربخشی در المپیک مانند گذرنامه است. به عنوان یک نتیجه، به مدت سه روز، تا زمانی که کمیته المپیک ما به پوسته من بازگشت، من به اعتباربخشی رفتم - حافظه روشن - آندره سر و صدا، که به مسکو پرواز کرد. تفاوت بین من و ریشخند آبیاری ژاپنی هشدار یافت نشد. و اگر به طور جدی، روزنامه نگاری ورزشی، البته روزنامه نگاری این واقعیت است: نام خانوادگی، اهداف، عینک، ثانیه - آنها نمی توانند اشتباه کنند. سوال این است که چگونه در مورد ورزش صحبت کنید.

- به یاد داشته باشید اولین تجربه کاری خود را در روشنایی بازی های المپیک، که شما از شما دعوت کردید که برادر خود را به کار ببرید، واسیلی Kikannadze؟

- بله، یک تیم بزرگ از هیئت تحریریه ورزشی به سختی به نور تلویزیون روسیه به بازی در بارسلونا پرواز کرد، استودیوی مسکو خالی بود. لازم بود کسی را از اسپانیا بپذیریم، توطئه ها را در بلوک های المپیک اطلاعات آماده کنید. وظیفه من برای اولین بار به سادگی، آنچه که نامیده می شود، "آوردن پوسته" بود، یعنی، راهپیمایی Teletype به ویرایشگر را ایجاد کنید. سپس او شروع به نوشتن متون، صدا کرد؛ به طور کلی، تکیه کرد. آنها هم کار می کردند، اما کمی زودتر آرام شدند. در اوج بازی های بسته شدن، زمانی که Montserrat Caballe آواز خواند، ارتباط با بارسلونا با خیال راحت قطع شد، تنها این مورد برای سه هفته المپیک بود. و جدول در دفتر سرمقاله قبلا تحت پوشش زمان بود. و الکسی ایوانویچ برکوف، پدرخوانده من در حرفه، شجاعانه به کابین نظر رفت. بدون قطعه ای از اسکریپت، اسکریپت یک و نیم ساعت در هوا کار کرد، به طوری که هیچ کس شک داشت - Burkov در بارسلونا و در مورد این مراسم می داند! این یک کلاس بالا بود!

- حالا شما برادر خود را برای کار یکدیگر تماشا می کنید؟ شاید یک رقابت حرفه ای وجود داشته باشد؟

- پشت خلاقیت برادر من با علاقه زیادی تماشا می کنم. در حال حاضر او یک کار مبتنی بر بزرگ است: ایجاد یک محصول تلویزیونی با کیفیت بالا از رویداد اصلی، Sochi Olympiad. این بدان معنی است که در این فرایند 24 ساعته در روز هفت روز در هفته دخیل باشد. اما او مقابله خواهد کرد، برادرم را می دانم. و به نظر می رسد، به نظر من، به دقت نظارت می کند که چه اتفاقی برای من اتفاق می افتد. او اولین بار بود که بعد از اینکه یک فیلم در ارتقاء منحصر به فرد در قطب شمال منتشر شد، تماس گرفت. در این پیشنهاد برای بازی فوتبال در بیشتر نقاشان زمین، روزنامه نگاران، فضانوردان، هنرمندان با آمادگی پاسخ دادند. از طریق Hatanga، از طریق جزیره جریان وسط به مقصد. عالی آوریل آب و هوا، منهای 20، پاکسازی پلیانا، چادر را با یک سماور قرار داده، دروازه را نصب کرد. شروع به بازی کرد و در اواسط نیمه دوم، به دلیل جریان اصلی، روند به نظر می رسد: مهار سگ، و پشت آن یک فرد کاملا یخ زده است. معلوم شد که اسکی سوئیس، به هر حال، بسیار معروف بود، به مدت پنج سال او برای فتح قطب شمال آماده شد. دو بار از دست رفته بود برای سومین بار تصمیم گرفتم از کانادا به روسیه بروم. و در اینجا GPS معلوم شد که پشت Torosa بعدی هدف زندگی او، رویای یک رویا است. او به آنجا می رسد و می بیند که چگونه یک مرد از 20 روس ها توپ را تعقیب می کنند. سگ ها، برای اولین بار در بسیاری از روزها، یادگیری گرمای انسانی، صرف، صرف آن، حاضر به رفتن است. و فقرا سوئیس در گونه های یخبندان پاره پاره می شوند. "بچه ها،" تعجب - شما اینجا چه کار می کنید؟ هیچ مکان دیگری برای فوتبال در این سیاره وجود ندارد؟ " آن را گرم شد و سپس رفت. این کار نخواهد کرد. از چنین داستان هایی و شامل کافۀ کار روزنامه نگاری است. برای من چی هست؟ آه، بله، با vasily ما هیچ رقابتی نداریم. (خنده حضار)

Kirill Extreme Extreme. ایستادن در 45 سال به اسکیت: آیا ماجراجویی نیست؟ عکس: الکسی یوشکوف.

Kirill Extreme Extreme. ایستادن در 45 سال به اسکیت: آیا ماجراجویی نیست؟ عکس: الکسی یوشکوف.

- شما در مسکو متولد شدید، اما ریشه های خود را - در گرجستان. چگونه در خانواده تان احساس می شد، هر گونه سنت فرستاده شد، آیا آن را بر تربیت تاثیر گذاشت؟

- در دوران کودکی، او اغلب به گرجستان آمد. در روستای آلپ هاراگولالی، در Imereti. و شما می دانید، با من چیزهای شگفت انگیز بود. هر بار که من تا به حال اثر Deja Vyu داشتم. من با پسران محلی باز شدم، خیلی زیاد رفتم، سفر کردم. اما همیشه به نظر می رسید که من قبلا آن را در جایی در سطح ناخودآگاه دیده بودم. و در حال حاضر به طور ناگهانی به یاد می آورم که چگونه همه چیز به دنبال بازی اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی در جام جهانی 1982 در تلویزیون سیاه و سفید تنها سیاه و سفید بود، دستورالعمل های روی سقف را با یک آنتن به دست صاحب خانه داد. من گرجستان صحبت نمی کنم، هرچند زمانی که من به گرجستان آمدم، شروع به درک چیزی کردم و حتی کمی توانستم ارتباط برقرار کنم. روزی من آنجا را انجام خواهم داد و ناستی، علیرغم این واقعیت که عمو Vazhiko بر روی من در جرم - من برای مدت طولانی ارتباط برقرار نکرده ام.

- و به نوعی صحبت در مورد گرجستان، شما اشاره کردید که از آن زمان به خوبی برای شراب های خوب گرجستان ...

- آره. یک بار، او خود را در روند آماده سازی شرکت کرد، با اطمینان با پاهای پابرهنه با انگور انگور، به لبه های بشکه چوبی پر شده بود. این شراب روستایی خانگی بود. هر سه کلمه با حرف بزرگ! امیدوارم کیفیت آن محصول پس از مدتی به روسیه بازگردد، بدتر نخواهد شد. پس از همه، این نیز نماد انتهای اولیه کدورت در رابطه بین گرجستان و روسیه است.

- اخیرا، در ماه دسامبر، شما آخرین تاریخ مهم دیگر، که قبلا شخصی - 45 ساله است، ذکر کرده اید. نوعی جشن را در مورد این موضوع دارید؟

- دو رویداد در یک بار - هر دو تولد، و موفقیت قایقرانی های روسی در مسابقات در ایالات متحده ذکر شد. راست بر روی قایق، در اقیانوس آزاد. بنابراین به نظر می رسد که آخرین سال از ده تولد، یا به طور کامل جشن نمی گیرند، و یا به نوعی بسیار عجیب و غریب - به عنوان مثال، در هواپیما پرواز vladivostok-مسکو و یا در ماشین مسابقه. اما هر بار که شما در مورد "تولد" من به یاد می آورید، این افرادی هستند که می خواهم آن را به یاد داشته باشم. بنابراین، من یک مرد خوشحال هستم و 45 چیست؟

- بله، و به همه نگاه نکنید.

- این یک موتور داخلی است. به محض اینکه زندگی به محض اینکه شما در روال معمول خود را غرق شوید، جالب توجه است. حالا زمان بیشتری را در مسکو صرف می کنم، اما به سختی به نظر می رسد فرصتی برای رفتن به یک سفر تجاری جالب، من به این موضوع بدون تفکر مشترک است. هنوز هم بلند می شود و من واقعا این زندگی را دوست دارم

- پس بقیه برای شما چیست و آیا او وجود دارد؟

- آره. با من Anastasia Kirillovna بروید و یک هفته در جایی به دریا صبر کنید. ما Fifti Fifti داریم نیمی از زمان در Sun Buse به سمت بالا، نیمه فعال است. من هفته های کافی دارم، حداکثر دو. اگر بیشتر - من شروع به خسته شدن بدون کار.

- Nastya در حال حاضر شخص اصلی در زندگی شما است؟ چقدر زمان تربیت دختر را اختصاص می دهید؟

- پس این اتفاق افتاد که بله، حالا این شخص اصلی زندگی من است. و من می خواهم خیلی بیشتر با او صرف کنم. تا حد امکان. 9-10 سال - تعیین سن. علاوه بر این، او یک خانم جوان بسیار معقول است، و من بسیار علاقه مند به آن هستم. گاهی اوقات به نظر می رسد که او مرا به ارمغان می آورد.

- اخیرا، شما شغل دیگری در زندگی دارید، روزنامه نگاری را در موسسه تلویزیونی آموزش می دهید. چطور دوست داری؟

- تلاش توسط زبان دانش آموزان من - در حالی که سرد است. (می خندد.) من دو گروه دارم

30 نفر بچه های تازه وارد، 17-18 ساله. من خودم یک معلم را در نظر نمی گیرم، من یک روزنامه نگار هستم، و من سخنرانی ندارم، این یک کارگاه آموزشی است. و به نظر من، آنها را درک می کنند. یادگیری به جهان به طور گسترده ای چشم ها نگاه کنید. کنجکاوی کیفیت اصلی روزنامه نگار است.

- شما می گویید که خلق و خوی شما گرجستان را ترک کرده اید، داغ، اما در کار خود را در فریم شما این را نمی گویند. من می گویم، آرامش فلسفی را حفظ می کنم، حتی درباره رویدادهای ورزشی قمار صحبت می کنم.

- به منظور گفتن جالب توجه، شما لازم نیست که "مشکل یک چهره"، به منظور گوش دادن، شما نیاز به فریاد نیست. اگر شما علاقه مند هستید، آنچه شما به شما می گویم، شما گوش می دهید و درک می کنید که شما هستید.

ادامه مطلب