ماریا کروچنکو: "از پول شوهرش بپرسید به من تحقیر آمیز بود"

Anonim

یکی از ستاره های ستاره ای از کمدی زن در TNT Maria Kravchenko خود را یک اعتراف خوشحال که موفق به تبدیل سرگرمی بازی خود را به یک کار رسانه ای به خوبی پرداخت می کند. این نمایش محبوب است، دختران در چهره پیدا خواهند کرد، آنها از autographs می پرسند، هر کدام طرفداران خود را دارند. با این حال، قلب مری در حال حاضر مشغول به کار است: او انتخاب شده - او انتخاب شده - طلسم کنستانتین Zolotarv، دختر خود را ویکتوریا نه ماه.

ماریا از قلمرو Khabarovsk می آید. بنابراین، آن را به رسمیت شناخته شده است که تصویر صحنه او "Powth Girl که قیمت را می داند" دور از زندگی است. در این استان، بینندگان سپاسگزار اغلب توسط صفحه نمایش ماشا با واقعی اشتباه گرفته می شوند، او را به بلندتر می اندازد، ارائه می شود تا با آنها نوشیدن ... تا آنجا که یک استراتژیست بلند مدت با یک شخصیت بتن مسلح است، شما فقط در جلسه شخصی پیدا کنید من آتش بازی های آتش را با نظرات صادقانه و مشاهدات دقیق به دست آورده ام. معلوم شد، ماریا مدیر بزرگی از سرنوشت او است و حتی تحت فشار، هدف مورد نظر را رد نمی کند، که بدون شک آن را رشوه می دهد.

ماریا، شما یک دختر روشن هستید، که شما نمی توانید عبور کنید. و ظاهرا این ویژگی ارثی است - یکی از مادربزرگ های شما، بانوی Rockova، ازدواج برای پنجمین سال پنجاه و هشت سال!

ماریا Kravchenko: "آن را باور کنید، و در حال حاضر، زمانی که تعداد مشخصی از سالها گذشت، می تواند یک بار دیگر ازدواج کند. من با فراخوانی Vertihvostka او ملایم هستم. (خنده حضار) مادربزرگ والنتینا ویکتورونا، مادر مادر، از آن دسته از زنان که خود را بسیار دوست دارند. به طور طبیعی، من، مانند هر کودک، ناخودآگاه این برنامه را می خواند: چگونه او برای من مراقبت کرد، اجازه نمی داد خود را به کار بر روی پای، به این دلیل که پدربزرگ، مین ایوان الکسیویچ، موقعیت رهبری را برگزار کرد، با یک برنامه انعطاف پذیر، و می تواند آن را و آن را آوردن. و هنگامی که او فوت کرد، مادربزرگ تنها پنجاه و پنج ساله بود و بلافاصله گفت که او نمی خواهد به تنهایی رشد کند. اما او شوهرش را دفن کرد. طولانی مدت در خانواده خانواده ما! البته، او، سخت شدن قدیمی، خودش اولین بار در هجده سال ازدواج کرد ... بنابراین، زمانی که ما، بیست ساله، با دوست دخترم، قمار Katya varnava در KVN با هم بازی کرد، مادربزرگ از زمان به زمان هشدار داده شد: " شما در آنجا هستید، بدیهی است، تنها دو نفر از دو بچر و ماندن! "به آنچه من همیشه به او پاسخ دادم، اولا منافع دیگری را داشته ام، و دوم، اگرچه من شخصیت مشابهی با او دارم، اما من یک بار ازدواج کردم و در تمام زندگی. (لبخند می زند.) به هر حال، من نمی توانم درباره پدربزرگ بگویم. این مرد بومی در مورد خون خون نیست، اما احتمالا نزدیک ترین بود. مربی و معلم من، او مهمترین شخص در خانواده بود. ما با موضوعات مختلف صحبت کردیم، شعر را با هم آموختیم. تا به حال، یک کاست صوتی حفظ شده است، جایی که من بزرگسالان را برای یک سال و نیم کاهش می دهم. "در Lukomorya بلوط سبز ..." خوب، در مارک های اتومبیل، و در دستگاه آنها به من آموخت تا درک کنند. در مورد بخش در حال اجرا، شروع کننده، پد، شمع ترمز، تقریبا با دوران کودکی می دانستم. "

ماری مری توانایی برنامه ریزی همه چیز را داشت و از پاپ - تمایل به رفتن به سوابق

ماری مری توانایی برنامه ریزی همه چیز را داشت و از پاپ - تمایل به رفتن به سوابق

عکس: آرشیو شخصی مری Kravchenko

و رابطه شما با جنس مخالف چگونه بود؟

ماریا: "من در عشق بوده ام خشم حرارت. من همچنین به عنوان یک عروسک لباس پوشیدم. من کت و شلوار زیبا را با یک پوشش با میکی ماوسامی به یاد می آورم ... اما این ضربه بود، کمر را پنهان کرد، که من سه سال ناراحت شدم. اما در هر صورت، پسر برای من مبارزه کرد، و در حال حاضر در مهد کودک من شروع به پیچاندن رمان. "

چه ویژگی هایی از والدین گرفته اید؟

ماریا: "از پاپ، معلم سختگیرانه تربیت بدنی در مدرسه، تمایل به رفتن به سوابق تمام وقت. و از مامان، تکنسین صنعت پوشاک، توانایی برنامه ریزی و پاک کردن یک موقعیت زندگی واضح که من باید همه چیز را به دست آوردم و از لحاظ مالی مستقل باشم. و من فقط به خودم حساب کردم. دوست دخترم سعی کرد که مربی Highpup را پیدا کند تا کمد لباس را دوباره پر کند، به استراحت بپردازد، یعنی آنها چنین رفتار منحصرا زن را کشتند، و ظاهرا، داشتن خلق و خوی سخت و کمی مردانه، شادی از آنچه که من خودم را به دست آورده ام . من هم یک کارگر هستم (لبخند می زند.) البته من خودم را دوست دارم، اما نه یکی، اما با تمایل به بهبود. فرایند رشد شخصی، که نامیده می شود، برای من مورد نیاز است. اما من دوست دارم خودم را تحسین کنم - من هرگز کمپین را به آرایشگاه، آرایشگر، لباس های جدید جدید نمی دهم. واضح است که با ظهور دختر بسیار تغییر کرده است، و من در مورد درخواست های من فراموش کرده ام، ارزش آن را در بخش کودکان است. "

آمدن از ازدواج، تبدیل شدن به یک مادر، شما از نقش گرفتن Mincedors خودداری نکردید؟

ماریا: "نه تصور کنید وقتی که من، باردار، در خانه نشسته بودم، به نظر می رسید تحقیر آمیز به شوهر شوهر من است. من در این حال به سمت گلو من بودم - من به دیگری استفاده کردم! "

آیا شما mercantile هستید؟

ماریا: "این بد است؟ من می دانم که چگونه پول را حساب کنید، صرفه جویی کنید. هر سال من یک دفترچه خاطرات جدید دارم که به وضوح توسط ورود و مصرف وجوه انجام می شود. و آنها قابل توجه هستند: امروز، به عنوان مثال، ما در حال ساخت یک کلبه، و عزیزم در تعطیلات در خارج از کشور، من خرید بزرگ خرید. اما در پایان سال قطعا من قطعا در نظر می گیرم که چقدر سال به دست آورده ام، و نتیجه گیری می کنم. "

آیا شما به عنوان Virtuoso در مسائل اقتصادی؟

ماریا: "من می توانم طبخ کنم، اما به دلیل کمبود زمان من آن را بسیار نادر است. خوب، ما یک دستیار خانگی داریم. اما من هرگز به کودک اعتماد نخواهم کرد - مادر و مادربزرگ من پس از ویکا نگاه می کنند. و دوست مورد علاقه Katya varnava در حال حاضر نسل من - Kuma، زیرا من به پدر و مادر از ویکتوریا ما تبدیل شد. من فکر می کنم که دختران خوش شانس بودند، زیرا کاترین نمونه ای ارزشمند برای تقلید، هدفمند است، همه چیز خود را به دست آورد و همچنان به تسخیر قله های جدید ادامه می دهد. من دخترم را از دوران کودکی دوست دارم که توسط افراد مشابه احاطه شود. و از آنجا که کاتیا نیز یک شخص فوق العاده، صادقانه، مهربان است، من بدون شک می توانم به فرزندم اعتماد کنم. علاوه بر این، ما درسهای رقص رایگان از بهترین نقاشان در مورد حقوق بشر تضمین شده است. "

وارناوا و کراچنکو از زمان های دانشجویی آشنا هستند. در ابتدا او با هم به Kvn بازی کرد، و سپس به شرکت کنندگان زن کمدی تبدیل شد

وارناوا و کراچنکو از زمان های دانشجویی آشنا هستند. در ابتدا او با هم به Kvn بازی کرد، و سپس به شرکت کنندگان زن کمدی تبدیل شد

عکس: آرشیو شخصی مری Kravchenko

چگونه تصویر شما از جهان تغییر کرد وقتی ویکتوریا ظاهر شد؟

ماریا: "من متوجه شدم که مادر من هیچ آخر هفته ای نداشت. پیش از این، برنامه ریزی شده: در حال حاضر آماده سازی برای تیراندازی، سپس فرایند تیراندازی خود، پس از یک تور از پنج شهر با پرواز شلوغ، فیلم های اتوبوس، اما پس از آن من خواب ... و در حال حاضر هیچ چیز در مامان وجود ندارد! این حتی باعث شد که چشم هایمان را در تانیا موروزوف ما تماشا کنم، که پس از تولد یک کودک، تقریبا به سمت تمرینات رفت. از حالا، من می دانم که آن چیست. علاوه بر این، ویکا دارای بسیاری از انواع ژیمناستیک، ماساژ با متخصصان است ... من یک پدر و مادر ناخوشایند نیستم - متدولوژیک کامل من از تربیت و یادگیری در حال حاضر در سر من کار کرده است. شخصا، من یک اسکیتگر شکل شکست خورده هستم، اما من یک توله را بر روی یخ آزاد نخواهم کرد: ورزش بیش از حد تروماتیک. من می خواهم یک دختر را در تنیس بزرگ شرکت کنم. بله، او ژنتیکی، مانند من، دست های ضعیف، اما عضلات و قدرت ضربه توسط آموزش ... البته، من او را مجبور نخواهم کرد که او به طور ناگهانی استعدادهای دیگر را پیدا کند. اما بر دانش زبان های خارجی من قطعا اصرار خواهم کرد. "

آیا شما یک تیم را کاملا بازی می کنید، اما فکر صحبت کردن به انفرادی نیست؟

ماریا: "من می توانم خودم را انجام دهم، اما از بازی لذت می برم. من انرژی تیم زن کمدی را دوست دارم (به هر حال، با هم برای ده سال). هر یک از ما بخشی جدایی ناپذیر از کل کل است و عالی است. "

در ابتدا، شما تصویر مرحله ای از معدن Hopnitsa، دختران خیابانی را با حومه شهری انتخاب کردید ... این نقش در مقاومت؟

ماریا: "من در Komsomolsk-on-amur بزرگ شدم و با چنین دخترها، رفتارهای آنها، عادت ها آشنا شدم. علاوه بر این، در حال حاضر، تصویر من در نمایش TNT به شدت تبدیل شده است، همانطور که احتمالا متوجه شدید. حالا من همسر هستم که شوهرش را دیدم. و پس از آن، دانشمند من بود، در طرح های کوتاه، بر اساس کنتراست ظاهر و واژگان من، در KVN آزمایش شد. این موفقیت فوق العاده ای داشت. "

اما حتی یک بازیگر حرفه ای دشوار است که به طور کامل دورتر بازی کند ...

ماریا: "این تفاوت اساسی بین ما و هنرمندان است. هنگامی که بازیگر با دیپلم نقش می دهد، او سیستم Stanislavsky را به یاد می آورد، و Cavaneschiki برای مدت طولانی تجزیه و تحلیل نمی کند - بلافاصله بازی می کند. بنابراین من دانشگاه های سرد دارم. "

Ekaterina Varnava در حال حاضر بیشتر و بستگان برای مری تبدیل شده است: او پدرخوانده دختر ویکتوریا است

Ekaterina Varnava در حال حاضر بیشتر و بستگان برای مری تبدیل شده است: او پدرخوانده دختر ویکتوریا است

عکس: آرشیو شخصی مری Kravchenko

سپس عجیب است که شما تئاتری را انجام نداده اید، و در موسسه فولاد و آلیاژهای به دانشکده آموزشی، جایی که آنها با کاتیه وارناو ملاقات کردند ...

ماریا: "البته، در ابتدا، مثل هر محدودیتی، مطمئن بود که یکی از آن ها خیلی بی نظیر است. من خودم را در شبکه های هالیوود دیدم، بنابراین وارد پایتخت برای ورود به بازیگر فیلم شد، اما شکست خورد. پرداخت برای تحصیلات عالی و یا کشتن چند سال زندگی برای تلاش های مکرر من نمی رفتم. من به یک مترجم زبان شناسان رفتم، چون من انگلیسی را در سطح مناسب داشتم. علاوه بر این، دانشگاه به طور تصادفی انتخاب کرد، هنوز هم بود. شاید برای بهتر شدن این باشد که همه چیز اتفاق افتاده است و من دیپلم بازیگر را ندارم. وقتی که من در بازی کارآفرینی بازی "عروسی" با بازیگران دراماتیک ماستیت بازی کردم، تماشاگران شناخته شده در سریال های متعدد بازی کردند. و آنجا به این نتیجه رسیدم که من هیچ چیز برای یادگیری از این اساتید ندارم. خیلی بیشتر به KVN و کمدی زن داده شد، جایی که همه از یکدیگر در صحنه حمایت می کردند. و در طرح های حرفه ای، برعکس، پتو را برای خود بکشید، آنها به راحتی می توانند شما را بکشند، به طوری که آنها تولید خود را داشته باشند، و شما دیگر ... صادقانه، من ناراحت شدم. شاید در گروه های مجزا یک فضای مختلف، من نمی دانم. "

اعتقاد بر این است که در هر گروه زن، یک راه دیگر، بدون رسوایی کار نمی کند. چگونه شما موفق به دوستان و کار بدون نزاع هستید؟

ماریا: "ما همه احزاب مشابه هستیم، ما خیلی مرتبط هستیم. اختلافات خلاقانه اتفاق می افتد و اگر به طور ناگهانی جدی تر شود، ما همه چیز را برای هورمون ها در زن، PMS نوشتیم و پیش از آن یکدیگر را ببخشند. اما، خوشبختانه، تمام squabbles توسط ریشه دمار از روزگارمان درآورد، در آتش نزنید. بله، و سلیقه تغییر می کند. در همان نادو سیسف، در روزهای KVN، با ورنوا روح را تحمل نکرد، او به نظر می رسید احمقانه، مرغ بدون مغز. (می خندد.) و او را کاملا به خوبی می دانست - ما پنهان نشدیم. اما از عشق به نفرت یک قدم - در حال حاضر ما در یک شرکت، در جامعه یکدیگر راحت است. درست است، گاهی اوقات او شوخی است، "به یاد داشته باشید، چگونه به من اطلاع دادید؟! ترس از اینکه این احساس به عقب برگردد! " (خنده حضار)

هزینه های حرفه ای شما چیست؟

ماریا: "ناسالم - بیماران با پشت، پاها، خراب شده توسط آرایش و فلیپرز. در مرحله، ما همچنان مانند دختران جوان گریه می کنیم، فراموش کردن در مورد این واقعیت که ما شوهران و فرزندان داریم، اما هر کس شروع به احساس سن خود کرد، مهم نیست که چقدر وحشت زده است. اگر در بیست سال، پس از کنسرت، ما به راحتی می توانستیم به باشگاه برویم و تا صبح به باشگاه بپیوندیم، سپس سی سی به زودی به اتاق هتل می برد. علاوه بر این، آن را به جای کشیدن جاده، و نه کنسرت هایی که از آن ما یک وزوز را دریافت می کنیم. "

در کمدی زن Krachenko انتخاب تصویر دختر Gopnitsa، که در حال حاضر تبدیل شده است. حالا او یک خانم است که شوهرش را دید

در کمدی زن Krachenko انتخاب تصویر دختر Gopnitsa، که در حال حاضر تبدیل شده است. حالا او یک خانم است که شوهرش را دید

عکس: مطبوعات تلویزیون کانال تلویزیون "TNT"

معمولا دلقک ها انواع بسیار تاریک در زندگی واقعی هستند، اما شما نمی توانید در مورد دختران از کمدی زن بگویید ...

ماریا: "بله، ما، با دختران، معمولا برای صحنه ها مسخره می کنیم. چند بار به طور معمول ارتباط برقرار کرد، شوخی نکن، هیچ چیز اتفاق نمی افتد. (لبخند می زند.) "

من متوجه شدم. شما حتی یک نسخه را به سوال در مورد اتحاد مجدد خانواده، آنها پاسخ دادند که پنج سال پیش، تمام بومیان به مسکو وارد شدند: مامان، پدر، مادربزرگ و سگ ...

ماریا : "خب، چگونه می توانم PSA را از بستگان من جدا کنم؟! در سال جاری، Gavuruch ما شانزده سال است. او قدیمی است، با آب مروارید در هر دو چشم، و ما او را تحسین می کنیم، او مدت ها عضو خانواده مورد علاقه بوده است. به طور کلی، من یک سگ با تجربه هستم، اما من سنگ های مینیاتوری را ترجیح می دهم، که لازم نیست هر روز حتی در آب و هوای بد راه برویم. "

شما از یک مدرسه موسیقی فارغ التحصیل شدید، رویای تبدیل شدن به یک خواننده، و به عنوان یک سلام خاص، از آن سال ها در حال حاضر شما در چارچوب نمایش در سوپرمارکت سوپرمارکت هستید ...

ماریا: "به عنوان یک کودک، من واقعا از آواز خواندن مانند Sofia Rotaru خواب. من مستقیما بین موسیقی و ورزش ها به طور مستقیم پاره شدم، زیرا خوب است که به عنوان یک اسکیت باز به عنوان یک اسکیت باز تبدیل شود. (لبخند می زند.) اما در نهایت، موسیقی برنده شد. امروز، من این توانایی را اجرا می کنم. اما آواز خواندن مانند یک خواننده، من برنامه ریزی نمی کنم. آنچه در کشور ما موفق است، من در همه جا نزدیک نیستم. "

در حالی که حساب شما تنها یک فیلم "زنان علیه مردان" است. مشارکت در یک متر دیگر، سریال های خود را برای خودتان نشان دهید؟

ماریا: "چرا که نه؟ من طرفدار اپرای صابون مانند یک "فرشته وحشی"، "کلون"، "جاده های هند" هستم. اما من به کشورهای مرزی جذب می شود - من می خواهم یک الکلی، معتاد به مواد مخدر، یک روانپزشک در شرایط مدرن بازی کنم، چه چیزی برای من و غیر قابل درک است. متأسفانه، سناریوهای شایسته بسیار کوچک هستند. به عنوان مثال، اخیرا کارآگاه را که من مجبور بودم محقق بازی کنم، نامگذاری کنم. در حال حاضر در صحنه اول من با همکاران مردان در حمام نشسته ام. این خوب است؟! "

مادربزرگ، مادربزرگ احتمالا دوخته شده را دوخته شده است، Knitted ... شما مانند یک سوزن آرام نزدیک نیستید؟

ماریا: "من بیش از حد موتور برای چنین کسب و کار دشوار است. من بهتر گوش دادن به موسیقی هستم (لبخند بزنید این نیز، به هر حال، یک خانم منحصر به فرد بود. من حتی آتش گرفتم تا یک اسکریپت بنویسم و ​​روبان را در مورد زندگی اش بردارم، پر از رویدادهای برجسته. او از خانواده فقیر بود، آزمایشات دیوانه را تصویب کرد، در طول جنگ بزرگ میهن پرست سه بار از آلمانی ها فرار کرد. در شرایط مسکن اطمینان حاصل کرد، یکی سه فرزند را به ارمغان آورد. و برخی معجزه، بدون داشتن ارتباطات، تنها دارای فشار قدرتمند، پذیرش در خروشچف به دست آورد. من با او در دفتر خود صحبت کردم، پس از آن در سرزمین خود، در غرب اوکراین، آنها به عنوان یک قهرمان ملاقات کردند، با ارکستر، ماشین بلافاصله یک آپارتمان جدید را اختصاص داد. "

شما همچنین آماده مبارزه برای خود هستید، انتظار نمی رود معجزات؟

ماریا: "بی شک. در غیر این صورت، من خیلی شلوغ خواهم بود و از Komsomolsk-on-Amur حرکت نمی کنم - من صبر می کنم زمانی که آنها کشیده می شوند. "

آیا شما یک آویز طلایی طلایی بر روی گردن خود دارید، بسیار نمادین ... آیا این یک هدیه است؟

ماریا: "شوهر تاج گذاری شده است." (لبخند می زند.)

کنستانتین Zolotarev - تولید کننده. به نظر می رسد، شما یک داستان خدمات دارید؟

ماریا: "این، بدون خروج از تولید است. همسر، همچنین از Kvn. درست است، او مرا به یاد می آورد، و من نیستم. ممکن است تفاوت سن نه ساله باشد، این نسل های مختلف Cavanechikov است. تیم شوهر برای من تقریبا پدربزرگ است. و با استخوان ها، ما در محل کار ملاقات کردیم. تنها چیزی که او به من بیشتر از توجه دلپذیر جذب کرد. او تحت تاثیر قرار گرفت، مردی بیش از حد جدی، محدود، متمرکز را تحت تأثیر قرار داد. و من فکر کردم او احتمالا بد بود. (لبخند می زند.) اما کستیا ترس من را از بین برد. بنابراین این اتفاق افتاد که ما با هم هستیم. اگر چه در حال حاضر من به او می گویم، لطفا پیشانی را نادیده نگیرید، به نظر نمیرسید. آیا می دانید چه پارادوکس؟ من اغلب با مادرم صحبت کردم که من از یک شخص مانند پدرم ازدواج نمی کنم، که سریع تر، به شدت، گاهی اوقات می تواند خیره شود. من می خواستم رهبر در خانواده باشم. و تنها چند سال بعد، من حدس زدم که مادر رهبر بود، اما دیپلماتیک بود. او همیشه آرام بود، محدود شد. بنابراین، به طرز شگفت انگیزی، اما کنستانتین من، مانند پد، مانند من، در نشانه ای از زودیاک، سرگردان است. او همچنین یک معلم تربیت بدنی، مانند پدرم است و بیش از حد سریع، خسته کننده و گاهی اوقات در مورد رنگ های بلند صحبت می کند. به نظر می رسد، من یک کپی از والدین من را انتخاب کردم - این چطور روشن شد! هرگز نگو هرگز!".

ماریا کروچنکو:

فیلم "زنان علیه مردان" - در حالی که تنها نقش مریم در متر کامل است

عکس: قاب از فیلم "زنان علیه مردان"

ظاهرا، شما و شوهرتان نیز مشابه هستند ...

ماریا: "ما، دو سرگردان خیره کننده، Perekovy به طور روزانه بر موانع خود غلبه می کنیم. اما این کاملا برنامه ریزی شده است، و او همچنین همه چیز را، مانند من می نویسد. و در فروشگاه ها، من به طور مداوم پول را به او صرفه جویی می کنم، از بین بردن یک ژاکت بیستم که برای او چشم می خورد. ما خسته کننده نیستیم ما زندگی می کنیم، اما از آنجایی که ما یکدیگر را دوست داریم، به راحتی به مصالحه می رویم. "

اما در عین حال، پراگماتیست شما از رمانتیک نیست. او پیشنهاد و قلب را به شما در کوبا، به طور غیر منتظره در یک اتاق هتل با یک حلقه و یک دسته گل به ارمغان آورد. به جزئیات جالب بگویید

ماریا: "کستیا تصمیم گرفت من را شگفت زده کند، و او را با مبارزه به او داد. هواپیما به این جزیره پرواز کرد نه هجده ساعت، به عنوان آن باید، و تمام سی، زیرا او فرود اضطراری در جای دیگر. با وجود شرایط شدید، کستیا راه خود را ادامه داد. و در این زمان پس از یک تغییر طولانی، خسته شدن، در ماه پنجم بارداری، صبح به خواب رفت. و سپس من را بیدار شدم در درب. من، اطمینان دارم که این یک خدمتکار ناخوشایند است، با یک نگاه شدید، افشا شده، حتی پس از خواب، در یک بوته، در بعضی از نقاط، به حالت تعلیق درآمده است، و من در راهرو مورد علاقه زانو زدن با یک دسته گل رز و یک حلقه دیدم. من گریه کردم، علاوه بر این، از این واقعیت که اسکریپت من کاملا متفاوت بود. من به طور واضح به نظر می رسید مثل یک جادوگر، و در Gresses من خودم را زیبا در چنین لحظه ای عاشقانه نقاشی کردم، زیرا من متاسفم. اما پاسخ مثبت بود. در آینده، ما قطعا تعطیلات خود را برای خودمان ترتیب خواهیم داد، یک عروسی پر سر و صدا، لزوما با گروه "دست" بازی می کنیم، زیرا تحت ترانه های آنها بود که من در یک دیسکو محلی رقصیدم. حالا ما با سرگئی ژکوف دوست هستیم و او قول داد که جشن ما را از دست ندهد. "

آینده شما چطور می بینید؟ آیا فکر می کنید که نمایش باید بی نهایت باشد؟

ماریا: "نه، من یک واقع گرایانه هستم، و زمانی که زمان برای رفتن به یک دور جدید، من کسب و کار من را باز خواهم کرد. حتی حتی برخی از ایده ها، چنین "گاوهای بنفش" اصلی، همانطور که در کتاب بازاریابی نوشته شده است، که من در حال تحصیل هستم، اما من با شما به اشتراک نمی گذارم. در یک کسب و کار جدید، من نیز سر من را غوطه ور خواهم کرد، زیرا اگر می خواهید موفق شوید، اطراف خود را روشن نکنید، لازم است همه چیز را از قبل کنترل کنید و قبل از آن، بدون اینکه چیز دیگری را منحرف کنید. "

ادامه مطلب