میلا کونسیس: "زن متهم می تواند یک هیولا تبدیل شود"

Anonim

"میلا، فیلم" اوز: بزرگ و وحشتناک "- پیش از تاریخ پری افسانه مشهور L. Frank Bauma. و چه افسانه ای بیشتر دوست داری؟

"از دوران کودکی، من هنوز" آلیس در سرزمین عجایب "لوئیس کارول را تحسین می کنم. به نظر من، به خرگوش نرو - به شدت جالب است. همیشه می خواستم چنین احساساتی را تجربه کنم. (خنده حضار)

- آیا فیلم Tim Berton را دوست داشتید؟

- بله، چون من دوست دارم جانی دپ. کلاهبرداری او فقط یک مرد خوش تیپ است! اما پیش بینی سوال شما، من کتاب و فیلم را مقایسه نمی کنم. از آنجا که فیلم یک دیدگاه از این پری تئوری Tim Berton است. او به عنوان یک مدیر دارای حق کامل است. و این کتاب در واقع فیلم بسیار غم انگیز است. اما با افسانه ها، معمولا اغلب اتفاق می افتد. در اینجا، به عنوان مثال، سیندرلا. در داستان پری اصلی، یکی از خواهران انگشتان خود را قطع کرد تا به کفش برسد. این یک کابوس است!

- در تصویر شما یک جادوگر را بازی کردید و چه توانایی جادویی می خواهم در زندگی داشته باشم؟ چه چیزی با آن تغییر می کند؟

"اگر من جادوگر بودم، چیزی را عوض نکردم." همه چیز برای من مناسب است، من همه چیز را در زندگی ام دوست دارم. اگر چه ممکن است خود را نامرئی انجام دهد. دستکم برای مدتی. از آنجا که گاهی اوقات من واقعا آن را می خواهم. (خنده حضار)

میلا کونیس، میشل ویلیامز و جیمز فرانکو به مدت چند ساعت به مسکو پرواز کردند. عکس: Gennady Avramenko.

میلا کونیس، میشل ویلیامز و جیمز فرانکو به مدت چند ساعت به مسکو پرواز کردند. عکس: Gennady Avramenko.

- و چه جادویی شما در زندگی استفاده می کنید تا قلبهای مردان را فتح کنید؟

- من حتی نمی دانم. اما اگر می دانستم، من نمی گویم، اما برای جادو چیست؟

- قهرمان شما یک جادوگر نوعی و ساده لوح است - به دلیل عشق غیرقانونی به یک جادوگر تبدیل می شود. فکر میکنید عشق ناخوشایند واقعا قادر به تبدیل دختر در جادوگر است؟

- فکر می کنم بله. به ویژه هنگامی که آن را در یک افسانه اتفاق می افتد. او یک دختر جوان است که عاشق دیوانه می شود. اما او قلب را شکست. او خیره شده است، او فقط از درد رنج می برد، احساساتش همپوشانی دارند. و برای زنده ماندن این درد، او باید از طریق برخی از تحول فیزیکی عبور کند. البته، در زندگی عادی، همه چیز خیلی ترسناک نیست. اما در زندگی یک زن متهم می تواند یک هیولا تبدیل شود و عمیق پنهان در داخل جادوگر بیرون بیاید. بنابراین من توصیه نمی کنم که زنان را مجازات کنم. (خنده حضار)

- چه چیزی می تواند به یک جادوگر تبدیل شود؟

- همه چيز! من یک مرد بسیار خشن هستم تحریک پذیر، سریع گاهی اوقات بعضی از آنها می توانند به سادگی از من بیرون بیایند. اما من سعی می کنم برگردم، نه همیشه به احساسات من بدهم. پس از همه، مردم نمی خواهند سرزنش کنند که من بعضی چیزها را خیلی نزدیک به قلب می گیرم. اما با تمام سرد من، من خودم را جادوگر نمی دانم.

- شما بلافاصله دقیقا این نقش را گرفتید؟ جادوگر خوب برای فروش نیست؟

- نه، نه، چی هستی من یک بلوند نیستم، نمی توانم یک جادوگر خوب بازی کنم. (خنده حضار)

میلا کونسیس و جیمز فرانکو. قاب از فیلم

میلا کونسیس و جیمز فرانکو. قاب از فیلم "اوز: بزرگ و وحشتناک".

- طرح فیلم در یک کشور جادویی ظاهر می شود. جایی که جادویی ترین جایی است که تا به حال بازدید کرده اید؟

- من فکر می کنم خانه من یک مکان بسیار جادویی است. من عاشق کالیفرنیا شمالی هستم: سان فرانسیسکو، سونوما، ساکرامنتو. یکی دیگر از سانتا باربارا. و زمین در سراسر لس آنجلس: من دوست دارم به آنجا بروم، من همیشه چیزی جدید برای خودم باز می کنم. من در خارج از ایالات متحده، من Sydney را تحسین می کنم. من نمی توانم بگویم که او جادویی است، اما من واقعا در استرالیا دوست دارم. اما آنچه واقعا یک اثر جادویی بر روی من دارد، توسکانی است. به ایتالیا من برخی از احساسات فوق العاده ای را دارم. غذا، شراب، مردم، طبیعت - همه چیز خوب است.

- و کجا می خواهید بروید؟

- در آفریقا. من نمی توانم بگویم کجا دقیقا، اما این رویای بزرگ من است. شاید در ماچو پیکو در پرو. من می دانم که این چیزی است که خیره کننده است، و من خیلی دوست دارم خودم را ببینم. و من هرگز به مراکش نرسیده ام.

- در سفر قبلی خود به مسکو یک سال و نیم پیش، گفتید که می خواهید از میهن من بازدید کنید - در شهر Chernivtsi. موفق شد؟

- (به روسی می رود - اد.) وقتی؟ هیچ وقت ندارم من همچنین نیاز به ویزا دارم و هواپیما به Chernivtsi پرواز نمی کند. من باید به کیف بروم، سپس با قطار، سپس با اتوبوس بروید. (دوباره به زبان انگلیسی - اد.) من هرگز در مورد این تصمیم نخواهم کرد. بله، و نه به کارشناسی ارشد فقط با تمام خانواده: با پدر، مادر، برادر. و روزی ما قطعا می رویم اگر چه این سفر بسیار دشوار خواهد بود. پس از همه، در واقع، این سفر به هیچ جا نیست.

- آخرین بار شما موفق به رفتن به کمی در مسکو راه رفتن. و حالا؟ چیزی جدید برای خودم افتتاح شد؟

- نه، همه چیز یکسان است. من حتی در همان اتاق زندگی می کنم. و من هیچ وقت برای نگاه کردن به مسکو ندارم سپس ما حتی به کرملین رفتیم، و امروز، امروز صبح به هفت صبح رفتم تا خودم را به منظور به ارمغان بیاورم و به دو طبقه به روزنامه نگاران بروم. در حال حاضر من تمام مصاحبه ها را تمام خواهم کرد و برای آماده سازی فرش قرمز در Premiere آماده هستم. و سپس بلافاصله در فرودگاه و یک شهر دیگر.

- شما از کار خود خسته نمی شوید؟

- (آه. - اد) من عاشق آنچه هستم انجام می دهم و من همچنین دوست دارم با مردم ارتباط برقرار کنم. اما این اتفاق می افتد که شما نشسته اید، به همه مردم نگاه کنید و فکر کنید: "خداوند، من اینجا کار می کنم؟" به خصوص هنگامی که سوالات دروغین شروع به پرسیدند. اما در چنین شرایطی، من همه را ترک می کنم، سعی می کنم آرام باشم و دوباره بروم. پس از همه، این تنها مشکلات من است، و آنها به هیچ کس نگران نیستند. و به طور کلی، من فکر می کنم که من بسیار، بسیار خوش شانس بود با کار. پس شکایت نکنید

- و بیشترین سوال عیسی که از شما خواسته شد چیست؟

- خب، نه عجیب و غریب، خوب. عصبانی هستم. اما این اتفاق می افتد: آن را در مقابل شما یک روزنامه نگار نشسته است، او می تواند در مورد هر چیزی بپرسد. و او به طور ناگهانی: "آیا شما یک رویا دارید؟" خوب، چه باید به آن پاسخ دهم؟ من وانمود می کنم که من فکر می کنم: "اوه، یک رویا ..." و من می گویم: "بله، شما می دانید، من یک رویا!" و او خوشحال است بنابراین من نمی فهمم چرا چنین سوالاتی را مطرح می کنم. این احمقانه است (خنده حضار)

- سپس شما می توانید یک سوال احمقانه: شما فکر می کنید داستان در زندگی امکان پذیر است؟

- مطمئن. چرا که نه؟ من فکر می کنم زندگی من به نظر می رسد مثل یک افسانه. (لبخند می زند.)

ادامه مطلب