Marina Devyatova: "دختر ما در حال رشد هنرمند واقعی"

Anonim

آهنگ های محلی Marina Devyatova برای برخی از منافذ، و همسر خوشحال و مادر. خواننده سه سال پیش ازدواج کرد و چند ماه بعد دختر اولیانا.

- مارینا، چگونه زندگی شما پس از تولد کودک تغییر کرد؟

- هنگامی که اولین فرزند به نظر می رسد، به نظر می رسد که زن دوباره متولد شده است: آن را به طور کامل جدید تبدیل شده و آشنا می شود. از آنجا که تمام وقت آزاد او به طور طبیعی به کودک اختصاص داده شده است. در وضعیت من، این آسان نبود: من تقریبا هیچ ترک زایمان داشتم، در دو ماه به مرحله رفتم. من کار کمتری نداشتم، اما زندگی خانوار ثروتمند شد. و البته، همسر من به خدمات پرستار خدمتکار شد، زیرا بدون این شخص ما فقط انجام نمی دهیم. مادر من با ما زندگی می کند، او به ما کمک می کند.

- تولد یک کودک برنامه ریزی شده یا اتفاق افتاده است؟

- این یک شگفتی برای ما با شوهرش بود. به خصوص برای من به عنوان Workarchik. به نظر می رسد که این شگفتی اتفاق نیفتاد، من به مدت طولانی سفر کردم، در حالی که در وضعیت همسر من، و نه مادران. ما با آلکسی ما برای مدت طولانی یکدیگر را می شناسیم، در رابطه ما متفاوت بود. ما ملاقات کردیم، و دوباره ملاقات کردیم. ما احتمالا تمام حلقه های توسعه یک مرد و یک زن را تصویب کردیم. اما تولد اولیانا بسیار شوهرش را تغییر داد، علیرغم این واقعیت که الکسی در حال حاضر یک دختر از اولین ازدواج دارد. اما زمانی که ساشا متولد شد، او بیست ساله بود، و اکنون، زمانی که برای چهل سال، ظاهر یک کودک کاملا متفاوت درک می شود. آنها روابط خود را، بازی های خود دارند. اما مهمترین چیز این است که آنها یک اتصال دارند، این موضوع، که از آن احساس لذت باور نکردنی می شود.

برای مارینا و پدرش، خواننده مشهور ولادیمیر Devyatova، آهنگ مردمی به یک کسب و کار خانوادگی تبدیل شد

برای مارینا و پدرش، خواننده مشهور ولادیمیر Devyatova، آهنگ مردمی به یک کسب و کار خانوادگی تبدیل شد

عکس: آرشیو شخصی

- الکسی برای مدت زمان طولانی او دادگاه؟

- هنگامی که ما ملاقات کردیم، من یک دختر بزرگسال بودم. من دوست پسر کمی در زندگی ام داشتم و تمام جوانانم را به عنوان شوهران بالقوه آینده درک کردم. من خودم یک monozyub پرشور هستم آلکسی یک مرد قابل اعتماد است، خوب، در یک خانواده هوشمند به ارمغان آورد. متأسفانه، مادرش به تازگی رفته است، من فکر می کنم که من بهترین مادر بودم. این دوست واقعی من بود. و بنابراین من تمایل خاصی نداشتم، به طوری که الکسی به دنبال آن بود. او مراقب بود، به عنوان او می دانست که چگونه، به دلیل توانایی های او. ما به سرعت با هم زندگی کردیم شاید جایی که آنها مرتکب اشتباه شدند، اما در عین حال متوجه شدم که گوشه های تیز ما سعی کردیم حزب را دور بزنیم.

- نگرش او نسبت به این واقعیت است که شما یک خواننده محبوب هستید؟

- من همیشه او را می گویم: شما ازدواج نکرده اید، بلکه بر روی هنرمند، در مخاطب. او آسان نیست، او یک مرد عادی است که همچنین حسادت به مردانی است که می خواهند به من گل، آغوش، بوسه بدهد. اما او همه را تحمل می کند، درک می کند که او همسر - یک هنرمند است.

- شما در جوانان تصور می کنید چه باید مردی از رویاهای شما باشد؟

- شوهر من با این ایده همخوانی نداشت. آنچه ما نقاشی می کنیم، فقط فانتزی است. من کارتون ها را دیدم، داستان های پری خوب و در حال حاضر ما منتظر ما هستیم که رومئو شروع به آواز Serenades زیر پنجره خواهد کرد. اما من یک شخص خلاق هستم، من به یک شوالیه نیاز دارم که به من بر روی اسب می آید، قلب من را فتح می کند. من همیشه چنین غرور بوده ام. و این فانتزی ها بسیار دخالت می کنند. به عنوان مثال، گاهی اوقات به نظر می رسد که همه چیز، و اول از همه شوهرم باید درست مثل من فکر کند. و مردان طبیعتا بچه های عملی هستند. شوهرم می گوید: خب، به من بگو، چه چیزی نیاز دارید؟ و من: "خب، چطور! شما باید حدس بزنید! " اما مردان به طور متفاوتی تلاش می کنند. و مردان ایده آل، و همچنین زنان، به نظر من، اتفاق نمی افتد.

Marina Devyatova با مادر و دختر کوچک در طول تخفیف از بیمارستان

Marina Devyatova با مادر و دختر کوچک در طول تخفیف از بیمارستان

عکس: آرشیو شخصی

- شما می گویید که من برای مدت طولانی با شوهرتان آشنا شده ام، و زمانی که لحظه ای آمد وقتی متوجه شدید که چه چیزی برای یکدیگر ایجاد شده است؟

- من دوست ندارم در مورد چگونگی ایجاد مردم برای یکدیگر صحبت کنم. قوی ترین ازدواج گاهی اوقات از هم جدا می شود. همه ما اتفاق می افتد: ما نزاع می کنیم، و ما قسم می خوریم، به من اعتقاد دارم، من یک مسافر بسیار دشوار در زندگی خانوادگی هستم. الکسی، همچنین به عنوان یک توروس واقعی، متولد سال، به طور کلی، به طور کلی، مرد دو طرفه. و من به عنوان یک زن که تیم خود را هدایت می کند نیز آسان نیست که به خانه برود و نرم و کرکی شود. خانواده چنین مستعمره اصلاحی است که هر کس برای اولین بار در حال کار بر روی خود است. از آنجا که ما همه خودخواه هستند، ما می خواهیم از آن لذت ببریم: با یکدیگر، با آنها، محیط اطراف. و اول از همه، البته، شما باید یاد بگیرید که روز هر روز قدردانی کنید. من می فهمم که الکسی به من با کیفیت های من به من داد، و او با کیفیت او نیز بسیار دشوار بود، به همسر آواز داد. ما تفاوت خوبی در سن داریم، شوهر ده ساله بزرگتر است، بنابراین جایی که او عاقلانه تر است، جایی که هکتار است. و الکسی پدر خوب است. و مهمتر از همه، ما، ما Ulyana Alekseevna ما، که یک هنرمند واقعی آینده رشد می کند.

- بنابراین شما قبلا آن را در آن ببینید؟

- پرتقال از Osinka متولد نخواهد شد. و این نارنجی، به نظر من، من بسیار خلاق هستم. همانطور که مادر من می گوید، اولیانا کپی من است. او رقص، هنرمندان مورد علاقه خود را - مادر و پدربزرگ. و اگر آنها به طور ناگهانی صدا آهنگ های مردمی، او رقص نخواهد کرد. او لباس های کنسرت دارد، او به رقصندگان من در سخنرانی های من نگاه می کند و برخی از ترافیک تلویزیونی خود را تکرار می کند. در ماه آوریل من یک کنسرت در کرملین داشتم، و اولیانا قبل از مخاطب ظاهر شد، کاملا آرام گل های مادرش را ساخت، ترسیدند: 5700 نفر آن را تشویق کردند، و او به خانه اش آمد. من تمام بارداری را آواز خواندم، و اولیانا هرگز من را غرق نکردم، به من حمله نکردم. هنگامی که یک کنسرت با هفت تا نه به جایی آغاز شد، کودک ساکت بود، او همیشه به من داد. و اکنون برای کنسرت های هفت تا نه، برنامه انفرادی خود مناسب است. (خنده حضار)

Marina Devyatova:

"مامان می گوید که اولیانا کپی من است. او رقص، او در حال حاضر دارای لباس کنسرت"

عکس: آرشیو شخصی

- هنگامی که دو خانم زیبا در خانواده وجود دارد، کمد لباس، احتمالا بزرگ است؟ ..

- من در اتحاد جماهیر شوروی متولد شدم، زمانی که هیچ چیز وجود نداشت. ما قبلا به اندازه کافی زندگی کرده ایم، زمانی که والدین طلاق گرفته اند، مامان شروع به کار در سه اثر کرد. تمام کودکان شوروی لباس های برادران و خواهران بزرگتر را ترک کردند. و ظاهرا، این کسری بودجه من برای اولیانا جبران می کنم. من گفته شده است: کودک بسیار نیاز است! اما من سعی می کنم بر روی خودم کار کنم اگر چه در دفاع می توانم بگویم که من کسی را به آنچه که ما حتی نمی پوشیدیم، می گذارم.

- پدر ولادیمیر نیناتوف مشهور شما چگونه به تولد نوه پاسخ داد؟

"پدر من منتظر زمانی بود که من مادرم شدم." اغلب گفت: "مارینا، چه کاری انجام می دهید؟ این همه آهنگ ها، تور ... بله، چه کسی به این جوایز نیاز دارد! لازم است یک زندگی شخصی ایجاد شود، ازدواج کنید. " و هنگامی که متوجه شدم که من در موقعیت بودم، بسیار خوشحال شدم. به نظر می رسد که پدر به تازگی تغییر کرده است، شروع به نرمتر شدن به من کرد. و هنگامی که Ulyashka متولد شد - بنابراین در همه. چه چیزی باید بگوید: او خود پدر جوان است، خواهر من چهار ساله است و او به خوبی می داند که کودکان، شبهای بی خوابی، پوشک ... ما روابط عالی داریم، ما همیشه در تماس هستیم.

"شما فکر نکردید که یک برادر یا خواهر ظاهر شود؟

"شوهرم و من واقعا امیدوارم که یک برادر یا خواهر در اولیانا الکسیوا ظاهر شود. این بسیار جالب است، زیرا من یک خواهر بزرگتر کاترین دارم. ما هر دو مادرم هستیم، و البته این تفاوت هفت ساله به هیچ وجه احساس نمی شود، ما بهترین دوستان هستیم. مهم است که شما یک برادر یا خواهر، مانیتورینگ بومی داشته باشید.

- مارینا، شوهر کنسرت های شما اغلب بازدید می کند؟

- او به طور کلی ملامان است. به نظر می رسد که اکنون لشا دوباره متولد شد، او تبدیل به یک موسیقیدان شد. او به طور کلی استاد ورزش در پریدن قطب است، او در ورزش مشغول به کار بود، اما موسیقی در حال حاضر تبدیل به سرگرمی اوست: او با Ulyashka مارک در گیتار است. قبل از آشنایی با من، او نمی دانست چه یک آهنگ مردمی است، و در حال حاضر او از هر عاشقانه های معتبر قزاق مانند یک "کلاغ سیاه" وزوز است. هنگامی که من در مسکو کنسرت دارم، او با دخترش از آنها بازدید می کند.

مارینا و الکسی برای مدت طولانی آشنا هستند و در رابطه آنها مراحل مختلفی بود. آنها ملاقات کردند، جدا شدند، اما در نهایت به خانواده شدند

مارینا و الکسی برای مدت طولانی آشنا هستند و در رابطه آنها مراحل مختلفی بود. آنها ملاقات کردند، جدا شدند، اما در نهایت به خانواده شدند

عکس: آرشیو شخصی

- اطلاعات زیادی در مورد عروسی شما وجود ندارد. چگونه او رفت؟

- ما عروسی نداشتیم، ما به دفتر رجیستری رفتیم - من قبلا در موقعیت بودم. نقاشی از سری "من دیروز از شرق دور پرواز کردم، و فردا به چلیابینسک پرواز کردم." ما به هیچ کس در مورد آن نگفتیم، دوستان ما حتی کمی ناراحت و متخلف بودند، تنها در شب، مادران جمع آوری کردند و به طور مستقیم در شام گفتند که آنها نقاشی شده اند. بنابراین ما عروسی بزرگ و زرق و برق دار نداشتیم. شاید ما هرگز از چنین داستان هایی استفاده کنیم، اما اکنون این کار کافی نیست. حالا ما باید یک خانه بسازیم. در حالی که ما خانه را حذف می کنیم و در حال حاضر درک می کنیم که چگونه ما در خارج از آشفتگی شهری احساس می کنیم. طرح در حال حاضر وجود دارد، ما آن را خریدم. به هر حال، این مرحله دیگری از روابط است: ساخت یک خانه، تعمیر و مدیریت با این همه بدون طلاق. (خنده حضار)

- در حال حاضر بسیاری از آنها فقط با یک شیوه زندگی سالم وسواس، تغذیه مناسب است. آیا شما روند؟

- من یک گیاهخواری در حال حاضر پانزده ساله هستم، اما این یک تماس نیست، اما شیوه زندگی من عمدتا به خاطر ملاحظات انسانی است. به عنوان فرم پس از زایمان، به نظر می رسد که 5 کیلوگرم اضافی من هنوز وجود دارد. و همیشه برای من به خاطر شیوه زندگی توریستی، بسیار سخت است. من سعی می کنم وزن را کنترل کنم تا ورزش را در زندگی روزمره به حداکثر برسانم و نیازهای شما را برآورده کنم. این همیشه موفق نمی شود. من سریع تر از دست دادن وزن در حجم از کیلوگرم، بسیاری از متخصصان تغذیه می گویند که حتی بهتر است. من باید به راحتی خودم را در صحنه احساس کنم. به طور کلی، من هرگز نازک نبودم، و در خانواده ما کمی نازک داریم. من سعی می کنم به بدنم گوش کنم: اگر بدن خوب باشد - به این معنی است که ما بیشتر زندگی می کنیم، اگر نه، من سعی می کنم که مایعات شکننده تر، بیشتر نوشیدنی و ورزش بازی کنم. رژیم های غذایی را دنبال کنید و خاطرات را نگه دارید، به سادگی وقت ندارم.

ادامه مطلب