چگونه می توان تماس واقعی خود را پیدا کرد؟

Anonim

دریافت گواهینامه بلوغ، هر مدرسه فارغ التحصیل قبل از انتخاب بسیار دشوار از یک موسسه آموزشی بالاتر است که در آن اسناد را برای آموزش بیشتر ارائه می دهد. با توجه به روش پذیرش به متقاضی، حق ارائه اسناد بیش از پنج دانشگاه. و از آنجایی که هر سال تعداد فارغ التحصیلان در مسکو حدود 65 هزار نفر است و برای این تعدادی از فارغ التحصیلان حدود 300 مؤسسات آموزشی دولتی، غیر دولتی و تجاری را به دست می آورند، انتخاب بسیار ساده نیست. متقاضی باید به طور جدی به این موضوع نزدیک شود و در لیست نهادهای آموزشی تصمیم بگیرد. یک سوال جدی و دردناک وجود دارد: "کجا رفتن به یادگیری؟" و "برای چه معیارهای انتخاب یک دانشگاه؟"

علاوه بر این، این انتخاب شامل تفکر کاملا جدی است. اول از همه، متقاضی باید در مورد این حرفه تصمیم بگیرد و در چه کشوری که می خواهد مطالعه کند. پس از تعیین کشور، همه چیز به والدین بستگی دارد، زیرا معیار اصلی انتخاب برای اکثر متقاضیان به طور متوسط ​​هزینه ها و در دسترس بودن آموزش است. پس از همه، امروزه تعداد مکان های نظم دولتی بسیار محدود است و حدود 20 درصد از کل دانش آموزان است، بنابراین برای ورود به بخش بودجه بسیار دشوار است و گاهی اوقات به سادگی غیرممکن است. بنابراین، اکثر دانشگاه ها را بر اساس توانایی های مالی والدین انتخاب می کنند. اما همچنین: قبل از ارسال اسناد، توصیه های مربوط به سطح فساد در دانشگاه و شهرت آن توصیه می شود. یا به جای آن، شما باید بدانید که دانشگاه ها، دقیقا، دیپلم ها در پایان آنها توسط کارفرمایان لذت می برند. همچنین، اگر شما برای تسخیر پایتخت آمده اید، باید تأمین یک مکان را در خوابگاه روشن کنید. توصیه می شود ابتدا ابتدا شرایط زندگی را روشن کنید.

خبرنگار زن من به آموزش رفتم، که یک مشاور برای موفقیت و انگیزه شخصی در "تئاتر بازیگر زنده" گنادی ترنوفسکی انجام داد و متوجه شد: چگونه به درستی به انتخاب دانشگاه مراجعه کنید.

- برای مدت زمان طولانی در روسیه یک مشکل اول آموزش عالی وجود دارد. احتمالا در 90٪ موارد در اولین دانشگاه آنها آمده است، زیرا لازم است آموزش عالی داشته باشد. و به عنوان یک قاعده، مهم نیست چه. اگر فقط آن بود به جای عجله نکنید، و پس از سال تحصیلی - یکی دیگر از "نگاه کردن به اطراف" دانش آموزان دیروز دانش آموزان دانشگاه های طوفان.

عبارت، مانند: "من نمی خواهم سال را از دست بدهم،" به نظر می رسد احمقانه است. پس از همه، اگر شما "انتخاب کنید" دانشگاه نیست - شما خیلی از دست دادن بیشتر. نکته دوم، آموزش معتبر، تخصص معتبر (وکیل، اقتصاددان، بانکدار، و غیره) است - مردم به طور مداوم به مردم مد، والدین، جامعه تحمیل می شوند.

بنابراین، با تکمیل دانشگاه، کمی کار کرده و متوجه شد که این چیزی نیست، فرد به دومین بالاتر می رسد. و خوب، اگر او در حال حاضر در این لحظه درک کرده است، آنچه که او از زندگی می خواهد. گرچه اغلب معلوم می شود که طبق اولین آموزش، فرد حتی کار نمی کند.

این دیدگاه این است که موفقیت باید تحصیلات عالی یا معتبر داشته باشد - بی معنی کامل. تعداد زیادی از افراد بسیار تحصیل کرده "سوار به پایان می رسد."

البته آموزش مهم است. اما اگر یک فرد "دانشگاه خود را پیدا کند"، حس خواهد کرد و پس از فارغ التحصیلی، "کسب و کار خود" مشغول به کار خواهد بود. بنابراین، مهمترین چیز برای متقاضی آینده، تعیین آنچه که او می خواهد در زندگی انجام دهد، تعیین "میل واقعی" خود را. چطور؟ راه های بسیار ساده ای وجود دارد.

علاوه بر این، مهم نیست که برای شکل گیری، بلکه دانش خاص باشد. طبق آمار آمار (حدود سال 2000)، 20 درصد میلیاردرها تحصیلات عالی ندارند و دو نفر از آنها هیچ ارتباطی ندارند.

مشکل این است که در نهادهای آموزشی ما چنین موضوعی به عنوان "فلسفه موفقیت" وجود ندارد. هر کس می خواهد موفق شود، اما چگونگی انجام این کار در مدارس و دانشگاه های ما تدریس نمی شود ...

شما باید یک لحظه ساده را درک کنید. هر فرد توسط جهان ایجاد می شود تا هدف خود را برآورده کند. و چه نوع هدف، فرد باید خود را درک کند. و برای این، او باید به این سوال پاسخ دهد - چه چیزی بیشتر در مورد آنچه که من بیشترین علاقه من را می خواهم می خواهم؟ و فقط فقط این میل و آن را به مقصد خواهد بود. از آنجا که خدا هرگز انجام نخواهد داد که فرد از زیر چوب چه چیزی به او مقصد است. برای تحقق بخشیدن به آن، فرد باید به طور کامل به کار خود تسلیم شود. و سپس فرد خوشحال خواهد شد و جهان همیشه به او فرصت می دهد تا کسب کند. و مهم نیست که او چه کار می کند. رشد گل ها، غذا را آماده می کند، تنیس را بازی می کند، پول را در نظر می گیرد یا در ارتش خدمت می کند. او خوشحال خواهد شد و فقط به این دلیل که این هدف را تعیین می کند و آن را برآورده می کند و وظیفه اصلی ما وجود دارد. از آنجا که اگر یک فرد کاری را انجام نمی دهد، او علیه خودش می رود. بنابراین علیه خدا می رود این، به هر حال، حتی در کتاب مقدس گفته می شود.

به دلایلی، والدین معتقدند که آنها بهتر می دانند که فرزندانشان نیاز دارند. و نظرات خود را به آنها تحمیل می کنند. تصمیم او. زندگی خود. آنها به آنها می گویند که چگونه باید زندگی کنند. از کجا یاد می گیرید کجا کار کنید، در Com ازدواج کنید. خوب، یا ازدواج کن شما به ما بدهکار هستید ما به شما تولد دادیم، ما را به ارمغان آوردیم، شما باید و مجبور به گوش دادن به ما. صبر کنید بچه ها ... این به این معنی است که چگونه معلوم می شود. آیا شما به نفع خود هستید؟ کار را انجام داد که نباید انجام شود؟ اگر شما این منطق را دنبال کنید، کودک به دنیا آمد و می گوید این کودک بی نظیر - همه چیز در حال حاضر، در حال حاضر. به دنبال من به رفتن، لباس، محافظت از خود و غیره. بنابراین، معلوم می شود؟ به هیچ وجه! این مسئولیت والدین است. تغذیه، بالا بردن، آموزش و غیره. اما چه زندگی را انتخاب کنید، کودک باید خود را تعیین کند. خود باید هدف خود را پیدا کند. و هدف در قلب او قرار دارد، در روح او.

والدین، مانند آموزگاران اول و اصلی یک فرد، باید به او کمک کنند. باید به قلب شما گوش دهد باید به یک کودک دوست باشد اما این "شما به من مدیون"، باید فراموش کنید. هیچ کس نباید. و سریعتر آنها آن را درک می کنند، بهتر است برای آنها و برای کودک. هر یک از ما فقط باید در این زندگی - به خودم. باید هدف خود را پیدا کند و خوشحال باشد اما این مهمترین چیز است.

ادامه مطلب