Zhenya Gromova: "شما می توانید فمینیست باشید و می خواهید ازدواج کنید"

Anonim

افتتاح استعداد رعد و برق با شکوه از بیننده روسی به لطف فیلم "وفاداری"، که برای آن برای PEMP نامزد شده بود برای جایزه جایزه جایزه Chopard Talent در MICF نامزد شده است. اگر چه تئاتر آن را می دانست و قبل از آن - در اجرای. به تازگی، بازیگر زندگی می کند و برای دو کشور - روسیه و نروژ کار می کند. و این زندگی در اروپا تحت تاثیر قرار گرفت، این که آیا همیشه اینطور بود - رشوه همسرش بار آگاهی او و احساس آزادی درونی نیست. جزئیات - در مصاحبه با مجله "اتمسفر".

"قضاوت بر این واقعیت است که حتی برای یک جلسه شما یک رستوران اسکاندیناوی را انتخاب کردید، نروژ شما را دوست داشت و به شما نزدیک است؟

- بله، اما برای من او به تدریج آشکار شد. من شروع کردم به چیزهایی که واقعا دوست داشتم متوجه شدم. طبیعت با شکوه وجود دارد و مردم از آن لذت می برند. به عنوان مثال، کوه ها وجود دارد، و پس از کار رفتن به اسکی - سرگرمی معمول نروژی. دریاچه ها وجود دارد و هر کس بر روی کایاک سوار می شود. ما همچنین بسیاری از مکان های زیبا، همان Baikal یا Altai را داریم، اما این لذا برای اکثریت در دسترس نیست: شما باید یک هلیکوپتر را سفارش دهید، تور ردیابی، و شما فقط یک کوله پشتی را جمع آوری کرده و به Fjords بروید. شما به صورت رایگان به شما یک نقشه راه می دهید. این ارتباط بین انسان و طبیعت وجود دارد. شهروندان و دولت دموکراسی، آزادی بیان - کلمات خالی وجود ندارد. از آنجا که من بیشتر زندگی خود را در روسیه صرف کردم، من چیزی برای مقایسه با آن دارم. اما در اینجا، البته، دارایی وجود دارد. برای من، این در درجه اول ارتباط است. ما دوستانه، مردم باز هستیم، ما می توانیم به سرعت فاصله را کاهش دهیم، بلافاصله به "شما" بروید. (لبخند می زند.) و نزدیکترین دوستان من اینجا.

- نروژی ها سردتر و محدود هستند؟

- من بیشتر می گویم. آنها حساس، عاطفی هستند، اما می دانند که چگونه به شخص دیگری حساس باشند. تصور غیرممکن است تصور کنید که کسی نوحامیل را در حمل و نقل عمومی، در فروشگاه خواهد داشت. من دوست دارم در چنین جامعه ای زندگی کنم که در آن شما نمی دانید، اما احترام.

- هیچ تفاوتی وجود ندارد، مهاجر شما یا یک زندگی ریشه دار هستید؟

- من یک رابطه ویژه ای نداشتم در داخل، شما هنوز هم مانند یک خارجی احساس می کنید، اما شخصی شما است. با این حال، من در حال حاضر در روسیه برای مدت طولانی مدت زیادی هستم: اکنون تمام پروژه های من اینجا هستند.

- به این ترتیب، اولویت ها را به نفع کار قرار داده اید. شما با نروژی ازدواج کرده اید ...

- اولویت ها یک بیماری همه گیر قرار داده است. من پرواز کردم به ساقه و به تأخیر افتاد. همانطور که برای شوهرش، من در مصاحبه ای در مورد زندگی شخصی بحث نمی کنم.

لباس، رالی مسکو؛ صندل، Agnona (Vipavenue)؛ گوشواره، chopard

لباس، رالی مسکو؛ صندل، Agnona (Vipavenue)؛ گوشواره، chopard

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار نور: آنا Kaganovich

- همکار شما، بازیگر ویلی هااپسالو، گفت که زنان اسکاندیناوی بسیار مستقل هستند. به عنوان مثال، اگر یک مرد ناگهان تماس بگیرد تا به یک کیسه سنگین کمک کند، می تواند اشتباه درک شود.

- بله، این نوعی از pseudfeminism است. من خودم را فمینیستی می دانم اما، اگر یک مرد می آید چمدان سنگین من، من فقط خوشحال خواهم شد و آن را با نقض حقوق من در نظر نمی گیرم. ویژگی های فیزیکی وجود دارد، یک زن توصیه نمی شود که بیش از هشت کیلوگرم را افزایش دهد. اجازه دهید چمدان ها کسانی را که عضلات بیشتری دارند حمل کنند. (می خندد.) زنان به خاطر این واقعیت که مردان به آقایان متوقف شده اند، سرزنش می کنند. اگر برای دهه های گذشته به دفع: من خودم، در نهایت آن را دریافت خواهد کرد.

- روسیه هنوز هم یک کشور پدرسالارانه، نزدیک به ما است، که معدنچیان در خانواده یک مرد است. در اروپا، آن را در حال حاضر متفاوت است: مردان می توانند در خانه بنشینند تا در اقتصاد شرکت کنند تا کودکان را آموزش دهند. چه مدل شما نزدیک تر است؟

- من می گویم: وابستگی. من مدل بودجه خانواده را دوست دارم، جایی که هر همسر در یک بودجه کل به مدت بیست و سی درصد حقوق خود را به دست آورد. چه کسی بیشتر می شود، او لاشه. صادقانه یک "شانه قوی" مرد وجود دارد، اما یک شریک برابر است که با مسئولیت های خانوادگی و خانواده شما را تقسیم می کند. بله، او می تواند در اقتصاد مشغول به کار باشد، نشستن بر روی مراقبت از زایمان. اما او حساب های شما را پرداخت نمی کند، شما را در رستوران درمان نمی کند، و اگر شما در سفر با هم بروید، هزینه ها را به نصف به اشتراک بگذارید. او همان نسبت به شما برابر است. من نیاز به درک و درک این ذهنیت.

- چقدر راحت هستید؟

"اگر من نمی توانم پول بگیرم، من آنجا نخواهم بود." من کاملا مالی مستقل هستم اما جامعه چنین تنظیم شده است، درک می شود که زن کار می کند. اگر شما آمد تا ازدواج کرده و در خانه نشسته باشید، نمونه ای از دیگران دیر یا زود عمل می کنند.

- در نروژ، آیا اجرا را در کالج تئاتر تئاتر قرار داده اید؟

- بله، دانش آموزان پس از جلسات آموزشی می آیند، و من عملکرد را با آنها قرار می دهم. من معلم نیستم، من به عنوان یک کارگردان کار می کنم.

- بدون پروژه های فیلم؟

- از آنجا که من در نروژ زندگی کردم کمی بیش از یک سال، در حال حاضر آنچه که من در جهت حرفه ای من کار می کنم یک شانس بزرگ است. در آینده، من چنین فرصتی را رد نمی کنم، اما در حالی که من در تئاتر مشغول به کار هستم.

- آیا بلافاصله تماس خود را پیدا کردید؟

- من نمی دانم که آیا آن را نامیده می شود. این فقط حرفه ای است که من دوست دارم انجام دهم. چیزی که من می گیرم و این همیشه نیست از کارگردان به مواد بستگی دارد. مهم است که من به من مراجعه کنم به عنوان همکاریگر همکاری، و نه فقط به عنوان خواننده.

- شما همچنین اسکریپت را بنویسید؟

- بله، من تقریبا آن را اضافه کردم. و اخیرا آنها پیشنهاد دادند که یک فیلم را نیز ارائه دهند، همچنین یک پیشنهاد بسیار جالب است. من حتی نمی دانم کجا شروع کنم (لبخند می زند.)

کت خز، حدس بزنید؛ کفش، والنتینو (Vipavenue)؛ گوشواره، آویز و حلقه، همه - chopard

کت خز، حدس بزنید؛ کفش، والنتینو (Vipavenue)؛ گوشواره، آویز و حلقه، همه - chopard

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار نور: آنا Kaganovich

- اسکریپت شما چیست؟

- موضوعات مختلفی وجود دارد، این است که چگونه مشکلات ازدواج جوان، زمانی که مردم فقط نقاشی کرده و شروع به زندگی می کنند. و در اینجا معلوم می شود که ازدواج چیزهای بسیار کلیشه ای نیست که ما می دانیم. من فکر می کنم می توانم افکار من را به اشتراک بگذارم. این یک داستان زندگینامه نیست، سوالات ارسال شده در داخل من، اما به جامعه، همسالان من.

- راز یک اتحادیه شاد چیست؟

- شما خودتان را درک می کنید که هیچ راز وجود ندارد. همانطور که در حوادث، زمانی که یک زن سالمند پرسید: "به من بگویید، چه چیزی به شما کمک کرد تا ازدواج خود را نجات دهید؟" و آنها با یکدیگر پاسخ دادند: "و هیچ چیز ناراحت نیست." من Lifehak ندارم، چگونه زندگی خود را با یک نفر زندگی کنم، من خودم را نمی شناسم. همه چیز بسیار شخصی است

- اما هر نشانگر برای شما وجود دارد، شخص شما چیست؟

- حس شوخ طبعی زمانی که آن را هماهنگ می کند. هنگامی که شما بیش از یک جوک می خندد، حتی اگر آنها آنها را درک نمی کنند. به نظر من، فردی که حس شوخ طبعی دارد بسیار سکسی است.

- نگرش نسبت به ازدواج تغییر کرد: قبلا، زنان ازدواج کردند تا احساس ثبات مالی داشته باشند، اکنون ما مستقل تر هستیم.

- اما نقطه نه تنها در این است. زن نیاز به یک مرد دارد و یک مرد یک زن است. ما برای ادامه زندگی طراحی شده ایم و زمانی که یک شریک دارید، بسیار طبیعی است. شما می توانید فمینیست باشید و می خواهید ازدواج کنید. (لبخند می زند.) فمینیسم مربوط به حقوق اجتماعی و مدنی است. ما باید از پیشینیان خود سپاسگزار باشیم که در ابتدای قرن گذشته مبارزه برای برابری را آغاز کردند. همانطور که قبلا گفتم، من نیز خودم را فمینیستی می دانم، اما این بدان معنا نیست که حداقل یک زن را به "اسکار" هر ساله به اسکار تبدیل کند، به طوری که طبقه زیبا احساس نمی شود. شما نمیتوانید جایزه را به سادگی بخوانید زیرا شما یک زن هستید.

- به هر حال، چگونه در مورد جایزه احساس می کنید؟ فیلم "وفاداری"، که در آن شما نقش مهمی ایفا کردید، در بسیاری از جشنواره های فیلم ارائه شد.

- من اعتراف می کنم، من یک نگرش شکاکانه به برنده جایزه دارم. جایزه برای این واقعیت که فیلم بهترین است یا شما بهتر از همکاران خود بازی می کنید ... خوب، چه کسی تصمیم می گیرد؟ نظر هیئت منصفه ذهنی است. من حقیقت و ارزیابی درونی خود را دارم و از جشنواره های فیلم پیروی نمی کنم. من منتقدان فردی را می خوانم که نظر آنها در طعم نزدیک است. من به بسیاری از فیلم های عالی که در هر جشنواره مشخص نشده بود نگاه کردم.

- آیا شما خود را برای "وفاداری" اهدا می کنید؟

- خودتان را ارزیابی کنید. پس از آن می توانم تصویر را ببینم و توجه داشته باشم که بد بود، در چه لحظه هایی که من نیافتم - و نتیجه گیری برای آینده. اما پاداش، مجسمه ها همه tlen هستند. چه کسی در جشنواره فیلم امروز به دست آورد، روز بعد درست خواهد شد. به طور جدی درمان می شود - احمقانه.

لباس، ژنی؛ گوشواره، دستبند و حلقه، همه - chopard

لباس، ژنی؛ گوشواره، دستبند و حلقه، همه - chopard

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار نور: آنا Kaganovich

- غیرممکن است که بگوییم که حرفه شما به سرعت توسعه یافته است ...

- تقریبا غیرممکن. (لبخند می زند.)

- این شما را ناراحت نکرد؟

- نه. و من فکر می کنم هرگز نخواهد بود. من یک بار در سال یک پروژه بزرگ بزرگ احساس راحتی می کنم. من همکاران را تحسین می کنم که از یک مجموعه به دیگری حرکت می کنند، اما من نمی توانم خیلی زیاد باشم. من طبیعت نیستم من از این لذت نمی گیرم من از یک پروژه خاص Kaifan هستم، که در آن من با سر خود خواهم رفت، جایی که من مجاز به تبدیل شدن به یک نویسنده، برای شرکت در ایجاد یک تصویر قهرمان خواهم بود. این کار برای من یک سال است. پس از ورود به صفحه نمایش "وفاداری"، بسیاری از احکام دریافت شد، اما متوجه شدم که داستان "بیشتر شما خاموش، بهتر" - نه در مورد من.

- شما این پیشنهادات را دوست نداشتید؟ چرا؟ چیزی شبیه بود؟

- بله، اولین بار نقش های مشابهی را ارائه داد، توطئه ها. و من نمی خواستم با یک نقش خاص ثابت شود. سپس موجی از پیشنهادات سریال وجود داشت، اما من نمی خواستم به یک پروژه طولانی متناسب باشم. این سری همیشه چند ماه است.

- اما این یک فرصت خوب برای کسب درآمد است.

- برای کسب درآمد در ماشین، من حذف نخواهم شد.

- زندگی زیبا را نمی خواهم؟

- من زندگی بسیار زیبا دارم. (لبخند می زند.)

- به نظر می رسد که شما به شما خیلی چسبیده اید: هیچ حرفه ای لازم نیست، هیچ پاداش وجود ندارد - ذهنی، هیچ ماشین وجود ندارد - و اجازه دهید.

"همه شما برای من فهرست کرده اید واقعا ارزش زیادی ندارد." خودآموزی مهم است، اما شما می توانید در تئاتر در نمایش های کلاس بازی کنید، یک اسکریپت شیب دار بنویسید. اگر من با یک ماده صمیمی عمیق برخورد کنم که به من آسیب می رساند عالی است. هنگامی که یک گفت و گو با بیننده بوجود می آید، پس از بازی به روز می شود، این امر منطقی است. اما نه در این واقعیت که من در سریال "صابون" شرکت داشتم و چهره من در تلویزیون دیدم. البته، سری سری را نشان می دهد. در حال حاضر من در فیلم تلویزیونی "CIFR" ایمان مراقبت از سازمان دیده بان، که من به عنوان یک مدیر احترام می گذارم. من همچنین در فدور Bondarchuk در سری "روانکاوی" در اسکریپت Paulina Andreva ستاره دار کردم. فدور اولین سری سری است، قبل از آن، او عمدتا اقدام را برداشته است، Blockbusters. اسکریپت بسیار غیر معمول است. به نظر می رسد که این چیزی جالب خواهد بود، جدید در سینمای ما.

- ما می توانیم بگوییم پس از "وفاداری" شما بیدار شد؟ SENAKE نوعی هیجان در اطراف شخص شما؟

- نه این هیجان، اما احساس افزایش توجه و بسته شدن در شبکه های اجتماعی. فاصله را نگه دارم من یک وبلاگ نویس نیستم و نمی خواهم بیگانگان را در زندگی شخصی من اختصاص دهم.

لباس، L'Enigme؛ کفش، Sergio Rossi (Vipavenue)؛ گوشواره و حلقه، همه - Chopard

لباس، L'Enigme؛ کفش، Sergio Rossi (Vipavenue)؛ گوشواره و حلقه، همه - Chopard

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار نور: آنا Kaganovich

- این واقعیت که این فیلم صحنه های فرانک بود، موجب واکنش ناسالم در برخی افراد شد.

- بله، اما این مشکلات آنهاست، نه من.

- واکنش یک دایره نزدیک چیست؟

- واکنش طبیعی، به عنوان هر یک از کار من. هیجان در اطراف این فیلم تا حد زیادی شکست خواهد خورد. اگر ما به سوالات جنسیت بدون شواهد ارتباط برقرار کنیم، این اتفاق نخواهد افتاد. روزنامه نگاران در جشنواره فیلم در هلند، روزنامه نگاران پرسش های کاملا متفاوتی را مطرح کردند، نه در مورد اینکه چگونه والدین من پاسخ دادند، با دیدن من برهنه بر روی صفحه نمایش، و یا چقدر راحت در یک صحنه فرانک با الکساندر پالم بود. آنها علاقه مند نیستند آنها افراد سالم هستند و درک می کنند که در جفت رابطه جنسی وجود دارد، خیانت اتفاق می افتد. آنها درباره دنیای درونی هروئین پرسیدند، من در افشای شخصیت او یافتم. آنها نگاهی کاملا متفاوت به جهان دارند.

- آیا شما از لحاظ جسمی برای عکسبرداری در صحنه های پیاز آماده می شوید - رژیم غذایی، ورزشگاه؟ یا با ظاهر خود راضی هستید؟

- ممنون از این سوال موضوع Bodiposive امروز بسیار OCRE است. اگر من از ظاهر من راضی هستم، من اهمیتی نمی دهم، من باید یک صحنه فرانک داشته باشم یا نه. و من نیز آزادانه در مقابل دوربین صبر کنید. اما، اگر چیزی به من مناسب نباشد، آموزش را در ورزشگاه انتخاب خواهم کرد - و این برای تیراندازی اعمال نمی شود. من همیشه می خواهم احساس هماهنگ کنم. من در سراسر افرادی که اختلالات در رفتار مواد غذایی داشتند، آمد. یکی از دوستان نزدیک من، بی اشتهایی بیمار است، زیرا این استانداردهای مجلات براق را به وجود آورد، زمانی که مردم چهره های ایده آل را می بینند، چهره های بی عیب و نقص و شروع به رنج می برند. نسل ما به این معنی بسیار زخمی شده است. اگر شما "جوجه از Insta" نیستید، زندگی ناپدید شد.

- اما همه چیز تغییر می کند در حال حاضر نشان می دهد Chanel نشان می دهد، یک مدل با ظاهر بسیار غیر استاندارد وجود دارد.

- نکته اصلی این است که افراط گرایی را به شدت ترک کنید. از آنجا که هر دو توسط bodiepositive، برخی از ضعف و تنبلی خود را توجیه می کنند. مثل، من خودم را دوست دارم به عنوان من، بنابراین من همچنان به خوردن غذاهای سریع و چیپس، نوشیدن آنها را به گاز. اگر چه این نه تنها یک شکل آسیب، بلکه سلامت است.

- آیا شما Gourmet هستید؟

- من دوست دارم خوردن خوشمزه (خنده)، من دوست دارم کشف رستوران های جدید، تلاش غذاهای مختلف. من لذت می برم و از غذاهای تغذیه زیبا.

- خود را آماده کنید؟

- هر وقت که فرصت داشتم، هر موقع که وقت داشتم. این به ندرت اتفاق می افتد، اما اگر تصمیم گرفتم چیزی را در آشپزخانه ایجاد کنم، به طور کامل به آن نزدیک شدم. من ده ها کتاب آشپزی دارم و دوست دارم آزمایش کنم. اما در زندگی معمول، پر از فیلمبرداری و تمرین، در خانه، عمدتا من فقط صبحانه.

- آیا شما خود را دوست دارید به خودتان در زن لطفا

- به طور مداوم و افزایش در فروشگاه، و روش های لوازم آرایشی و ماساژ. اما با خرید، من اکنون روابط پیچیده ای دارم. به تازگی، من هنوز سعی می کنم از منابع طبیعت استفاده نکنید و چیزهایی را که نیازی به آن ندارند، دریافت نکنید. استرس کسی پیوستن است، و کسی چیزها را برطرف می کند. بنابراین، از خرید های عاطفی برای خلق و خوی اجتناب می کنم. من از سوالات من میپرسم: آیا واقعا به این چیز نیاز دارم، با آنچه که من آن را می پوشانم، چقدر؟ من به آگاهانه کمد لباس را دوباره پر می کنم. (لبخند می زند.) اما من هنوز یک ضعف دارم - عینک آفتابی. این لوازم جانبی مورد علاقه من است، در حال حاضر چندین ده، اشکال مختلف و رنگ وجود دارد. اما آنها فقط مثل این دروغ نمی گویند: من آنها را می پوشم! و اگر انتخاب بوجود می آید: خرید عینک یا کیسه، عینک یا چرم - من عینک را انتخاب خواهم کرد.

لباس، الکساندر Vauthier (Vipavenue)؛ گوشواره، chopard

لباس، الکساندر Vauthier (Vipavenue)؛ گوشواره، chopard

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار نور: آنا Kaganovich

- آیا دوست دارید خانه را تزئین کنید؟

- به نوعی معلوم شد که من به طور کامل به طور کامل در مورد این سوال، جایی که من زندگی می کنم و چگونه همه چیز زیبا در اطراف من است. یعنی، اگر ناگهان او به طور تصادفی هماهنگ باشد، خوشحالم. اما من موشک های فوق العاده ای را برای "ترتیب لانه" اعمال نمی کنم، من به کسانی که در معرض گل های تزئین شده و نژاد در پنجره ها مشغول به کار نیستند، نمی پردازم.

- شما کلیشه در مورد بازیگران را توجیه می کنید که از موجودات داخلی موجود است.

- آیا چنین Cliché وجود دارد؟ نمی دانم من همکاران زیادی دارم که طراحان ذاتی هستند. بسیار ماهرانه رنگ ها و چیزها را ترکیب می کند. اما به نظر من به نظر می رسد که راحتی ها افرادی را که در این خانه هستند، حضور آنها ایجاد می کنند.

- به هر حال، مفهوم هجده به ما از اسکاندیناوی آمد.

- من درک می کنم که این به این معنی است: شادی جلسات با عزیزان، راحتی از قورباغه بومی، شمع، شومینه و کل خانواده در جدول. این همه در روسیه است، به سادگی چنین کلمه ای زیبا نامیده نمی شود.

- تا آنجا که شما، یک انسان خلاق، نیاز به یک فضای شخصی دارد؟ بسیاری از آنها عایق خود را احساس کردند که چگونه با عزیزان دشوار بود.

"من در یک خانه بزرگ زندگی کردم، جایی که اتاق خودم داشتم و چقدر می توانم با اعمالم مقابله کنم، هیچکس مرا نادیده گرفت. وقتی می خواستم ارتباط برقرار کنم، به خویشاوندان رفتم. این قرنطینه من را نابود نکرد.

- کنجکاو است که شما در چنین شخص آزاد آزاد رشد کرده اید. اگر چه پدر شما یک افسر پلیس است. و می توان تصور کرد که در دوران کودکی، تربیت بسیار دقیق بود.

- نه، حتی مسخره. (خنده.) برعکس، من هیچ چارچوبی را نپذیرفتم، آزادی کامل را ارائه دادم. ما می توانیم با هر موضوعی با والدین من صحبت کنیم. در واقع، همه ما از دوران کودکی می آیند، و من چنین شایستگی زیادی را افزایش دادم. برای من دشوار است که هر چیزی را ممنوع کنم، بدون استدلال های برجسته مهم. اگر در حال حاضر، در زندگی بزرگسال، من یک ممنوعیت، برای من شوک است. من تمرکز خواهم کرد، فقط اگر خودم را درک کنم که واقعا ارزش ندارد.

- آیا شما یک نوجوان دشوار بوده اید؟

- نمی دانم. به عنوان مثال، در مدرسه، من دوست ندارم یاد بگیرم. و من بسیار خوشحالم که در 1 سپتامبر، من دیگر نیازی به رفتن به آنجا ندارم. (می خندد او فقط آنچه را دوست داشت، آموخت: داستان، روسی، ادبیات، جغرافیا. با توجه به این موضوعات، برآوردهای خوبی داشتم. لازم نیست به عنوان یک شورش در نظر بگیریم، من فقط همیشه انجام آنچه کنجکاو است. بیشتر یا کمتر نگرش من به مدرسه تغییر کرده است زمانی که در کلاس نهم من عاشق یک پسر که با من تحصیل کرده بود، افتادم. من فقط به کلاس ها رفتم به خاطر آن. (لبخند می زند.) شگفت انگیز است که من برای سال دوم باقی ندیدم.

- آیا با والدین خود با اولین تجربه عشق به اشتراک گذاشته اید؟

- من عشقم را پنهان نکردم اما قبل از فارغ التحصیلی، من هیچ رابطه جدی نداشتم، من با هیچکس ملاقات نکردم. این آخرین در موسسه آغاز شد.

"چرا مسکووییت به پیتر برود؟"

"من از منطقه مسکو هستم و در مسکو نیز انجام دادم." من عاشق پیتر هستم، واقعا می خواستم آنجا یاد بگیرم. من همه چیز را دوست دارم برای من، این شهر با آغاز زندگی مستقل من همراه است، زمانی که در هفده سال ما از والدین من دور خواهیم شد و ما شروع به تشخیص خود در گرم می کنیم. من اولین دوستانم را پیدا کردم. من هنوز با شادی می روم و از لحاظ کار، من پیتر را برای خودم می دانم. یک تئاتر BDT زیبا وجود دارد که به مسکو پایین تر نیست. بنابراین گزینه ای برای زندگی در سنت پترزبورگ و بازی تئاتر برای من کاملا امکان پذیر است.

کت و شلوار، L'Enigme؛ گوشواره و دستبند، همه - Chopard

کت و شلوار، L'Enigme؛ گوشواره و دستبند، همه - Chopard

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار نور: آنا Kaganovich

- سپس شما به قله وارد شدید، از جایی که به یک زن رفتید. پدر و مادر ناراحت نشدند که شما نمی توانید کارگاه خود را تا مدت طولانی پیدا کنید؟

- نه، آنها در تصمیم من از من حمایت کردند. سپس من عادت به بحث در مورد همه رویدادهایی که در زندگی ام اتفاق می افتد، ندارم. من آنها را قبل از این واقعیت گذاشتم: من در حال یادگیری نیستم، بلکه یک زن نیستم. (لبخند می زند.) به هر حال، من در کلاس ششم، زمانی که از یک مدرسه به دیگری ترجمه شدم، انجام دادم.

- پس ممکن بود؟

- به نوعی آن را انجام دادم (می خندد.) یک مدرسه ای بود که دوست دخترم تحصیل کرد، و من فقط به کلاس او آمدم و روی میز نشستم. و در شب، شام به والدین گفت که در حال حاضر در مدرسه دیگری تحصیل می کند. من فکر می کنم آنها قبلا به موسسه استقلال من عادت کرده اند. علاوه بر این، آنها دور از حوزه خلاق هستند و درک نمی کنند از یک کارگاه تئاتری متفاوت از دیگران متفاوت است. آنها چه می توانند به من مشاوره بدهند؟

- هنگام انتخاب یک کارگاه چه خبر بود؟ آیا شما در پیک احساس بدی کردید؟

- نه، من یک رابطه فوق العاده با استاد من داشتم. و من قصد ندارم آنجا را ترک کنم اما، هنوز در سال اول تحصیل کردم، من به اجرای شگفت انگیز زن نگاه کردم، سپس تئاتر را باز کرد. تحت تاثیر قوی بود. و هنگامی که متوجه شدم که این سال دانشجویان را استخدام می کند، فکر می کرد که گناه سعی نمی کند. من انتظار نداشتم که مرا بگیرم اما این اتفاق افتاد. اگر چه رقابت بزرگ بود و تنها پنج دختر را پذیرفت.

- سال های دانشجویی او به یاد داشته باشید؟

- همکلاسی های من با همکلاسی های من همه چیز را تجربه کرده اند: نفرت، عشق، خیانت، بخشش، تمام طیف وسیعی از احساسات که فرد می تواند زنده بماند. ما درک کرده ایم و حرفه ای و زندگی. این ها برخی از سالهای شادترین و ناراضی بودند. برای من، این یک مدرسه زندگی است، که من بسیار سپاسگزارم. من همکلاسی هایم را دوست دارم ما به نحوی در تماس هستیم

- شما در حال حاضر به طرز عاطفی به آن گفتید، و من قبلا تصمیم گرفتم، شما یک فرد آرام و متعادل هستید.

- فرد آرام - این به معنای "نه پرشور نیست". اشتیاق تغذیه، به ویژه افراد خلاق. این لزوما اشتیاق برای کسی نیست، اما شاید چیزی باشد. به هر حال، در گذشته "Kinotavra" دو مدیر به من آمد و گفت: به نظر می رسد یک بازیگر است. ظاهرا، نوعی عملکرد، کلیشه وجود دارد، که در آن من مناسب نیستم. من آن را برای تعریف پیدا کردم.

ادامه مطلب