آنا Sedokova: "من سعی می کنم یک مادر ایده آل باشم"

Anonim

- آنا، سفر تلویزیونی سفر - اشغال بسیار مشکل است. و اگر در فریم نه تنها شما، بلکه بچه ها ... چگونه شما با این موافقت کردید؟

- هنگامی که من پیشنهاد دادم که این برنامه را هدایت کنم، بلافاصله با این ایده روبرو شدم. نزدیک شدن به کودکان و پیدا کردن جدید - چه چیزی می تواند بهتر باشد؟ (لبخند می زند.) من مادر مادرم را می خوانم از آنجا که امروزه مادران، و به طور کلی، زنان حاضر به ارائه تنها به آشپزخانه نیستند. زنان می خواهند عمل کنند، جهان را تغییر دهند، سفر کنند.

- کودکان شما چگونه مشارکت در این پروژه را درمان کردند؟

- آلینا کل اینترنت را برای یادگیری تا آنجا که ممکن است در مورد کشورهایی که ما سقوط کردیم یاد گرفتیم. و من یک شرکت بسیار خلاق دارم! Polina، بوسه من، کافی نیست که خورشید ما، یک موتور مثبت باشد، همچنین به طرز وحشیانه ای با استعداد. و رقص، و آواز خواندن، و معروف ترین. Alinka ارشد من است، همچنین در رقص، علاوه بر این، او همچنین دارای نام تجاری از لباس است. زبانها اشیاء مدرسه را به طور کامل مقابله می کنند. خوب، هکتور کاملا کودک است. مدافع کمی!

- دختر شما Alina در 13 سال خود را در حال حاضر درگیر کار اساسا، نه تنها در برنامه حذف، بلکه همچنین وبلاگ های خود را نیز می نویسد ...

- بله، او تصورات خود را از هر کشوری حذف می کند. چنین صدایی نوجوانان در نمایش ما. و اشتیاق او برای وبلاگ نویس با شانس آغاز شد. به هر حال من زمان کافی ندارم، و از آلینا خواسته ام تا به من کمک کنم تا ویدیو را برای نمایش مشخصات عمومی نصب کنم. صادقانه، من گاهی اوقات وانمود می کنم که من نمی دانم چگونه به من کمک کنم تمام وقت به من کمک کرد. (لبخند می زند.) و این دختر غلتک را نصب کرد - معلوم شد فوق العاده سرد است. من متوجه شدم که استعداد آلنا، و ما شروع به توسعه او بی سر و صدا کرد. در حال حاضر او دارای 112 هزار مشترک است.

- آیا شما اغلب تیراندازی شدید رخ می دهد؟

- هر آزادی افراطی، زیرا او با کودکان است. (می خندد.) من به یاد داشته باشید، در تفلیس، مدیر از ما خواسته بود که از بالای کوه صعود کند. من به طور کلی از ارتفاعات می ترسم، بنابراین برای من این چنین غلطی از ترس بود. و در تنریف، ما در بالاترین نقطه اسپانیا بودیم - آتشفشان طنید. و سپس من دیگر از بچه ها ترسیدم. به یاد داشته باشید پولیکنا جایی صعود کرد و به من فریاد زد: "من یک زن افراطی هستم!" در اینجا، من فکر می کنم، زمینه ها، از آتشفشان پرواز می کنند، مانند یک گدازه، و آنچه که من انجام خواهم داد.

آنا Sedokova:

"نزدیک به بچه ها و تشخیص یک جدید - چه چیزی می تواند بهتر است؟ من مادر مادر من را می خوانم. از آنجا که امروز زنان حاضر به علاوه بر آشپزخانه نیستند"

- پسر شما یک نام نسبتا غیر معمول دارد. چه کسی با او آمد؟

- من اغلب پرسیدم که چرا من نام هکتور را برای پسرم انتخاب کردم، چرا فدور یا میخائیل را ندیدم. و من واقعا می خواستم چیزی شبیه به نام پسر باشم، به طوری که او قوی و شجاع برای مبارزه برای خانواده و حفاظت از ما بود. من همیشه به دنبال حمایت از مردان هستم. از پدرم من هیچ گونه حمایت نمی بینم، وقتی که من کوچک بودم، با مادرم از بین رفتم. با همسران من، من همواره نگرش ایده آل نداشتم - تصمیم گرفتم که همه امید برای یک پسر داشته باشم. و من از من و خواهر های قدیمی تر - آلینا و مونیکا محافظت خواهم کرد.

- به هر حال در مورد مردان. به تازگی، شما به رمان های متعدد نسبت داده شده است، اگر چه شما خودتان در مورد زندگی شخصی صحبت نمی کنید. چگونه در مورد چنین شایعات احساس می کنید؟

- من به طور معمول شایعات، انتقاد، توهین به آدرس شما را درمان می کنم، اما نه زمانی که به فرزندانم مربوط می شود. من همیشه می گویم که شما می توانید هر چیزی را بنویسید، اما فرزندان من را لمس نکنید!

- آیا شما هر روش خاصی برای بالا بردن کودکان دارید؟

- Alina در حال حاضر یک دوره نوجوان است، و او می خواهد زمان زیادی را صرف تلفن و کوچکتر - در زندگی واقعی. من سعی می کنم یک مادر ایده آل باشم اما آلنا گاهی اوقات می گوید که دختران دیگر مادر را بهتر می کنند. آنها به کلاس ها و قطار نمی روند، فقط به خانه نشسته اند. اما من با آن موافق نیستم. من یک مامور تروریست هستم (می خندد.) و چه کاری می توانید انجام دهید؟ این تربیت است اما من همیشه می گویم: "اگر شما با یک کودک مشکل دارید، فقط قبل از خواب با او صحبت کنید." این یک روش عالی است که همیشه کار می کند.

- آنچه در حال حاضر با حرفه موسیقی شما اتفاق می افتد؟

- من وقت دارم که همه چیز را ترکیب کنم من اخیرا یک آلبوم جدید "بر روی اراده" دریافت کردم. برای من، این بسیار هیجان انگیز است، تیم من و تیم من کل روح را در این آلبوم سرمایه گذاری کرده اند.

و همانطور که می فهمید، بخشی از خودم را به اشتراک بگذارید، برای باز کردن، خود را در نور واقعی نشان دهید، با تمام کاستی ها و نقص ها، همیشه بسیار دشوار و ترسناک است. اما من توانستم از ترس من عبور کنم و اکنون نمی ترسم اعتراف کنم که من نویسنده این آلبوم هستم. هر آهنگ یک داستان واقعی است که توسط من زندگی می کند و در اولین فرد، با احترام، بدون صورتحساب و بدون تزئین، گفت. عشق، نفرت، اشتیاق، درد، شهوت، امید - احساسات، نزدیک و قابل درک برای همه. من می دانم که من در حال نوشتن هستم، - من خودم بیش از یک بار احساس پرنده من، قفل شده در یک قفس طلایی، از محکومیت، وانمود شده توسط کسی که هرگز، - به طور کلی، ناراضی بود، هرچند به نظر دیگران به نظر می رسید من همه چیز خوب بود آزاد شده از تعصبات و مجتمع ها، من واقعا خوشحال شدم و در حال حاضر می خواهم به پیدا کردن شادی به دیگران کمک کنم، زیرا، همانطور که می دانید، موسیقی رفتار می کند.

ادامه مطلب