همسر Zhvanetsky: "آیا ما همسالان هستیم - مطمئنا من فرار کردم"

Anonim

ناتالیا، جایی که و در چه شرایطی ملاقات به یاد ماندنی خود را با چنین شخص قابل توجه، به عنوان میخائیل Mikhailovich رخ داد؟

ناتالیا سوراووا: "این بیست و دو سال پیش، در افتتاح باشگاه اودسا بود. به طور طبیعی، در زادگاه ما. میشا به جایی که رهبر باشگاه بود، و من - به عنوان یک قهوه تبعیض آمیز دعوت شد. من بیست و چهار ساله بودم، و من چشمگیر شدم: لباس سیاه و سفید، پاشنه بلند، کت قرمز، کارا کارا ... "

بنابراین کلمات کلاسیک به یاد می آورند: "اول، بدن کشش، و در حال حاضر بازرسی" ...

ناتالیا: "کاملا! شما به خانه می روید و پس از آن نگاه می کنید. خوش شانس - هوشمند! ما دقیقا در این طرح همه چیز توسعه یافته است. و هنگامی که او را به او فرستاد، یک دسته از دوستان ما را به رسمیت شناختن به رسمیت شناختن اینکه همه چیز به آنها یکسان بود: هر دو مغز، و ماهیت همسران آینده خود را به نظر می رسند. بنابراین، به عنوان تمرین نشان می دهد، یک مرد نمی تواند چیزی را در یک زن درک نمی کند، در حالی که او درگیر تحمیل است. اما من به علاوه هنوز هم به طور فعال توسط همه چیز پاک شده بود، ظروف صابون، که، نیز، احتمالا بیرون رفت. میشا، به هر حال، یک کار فوق العاده در این موضوع است. من از آنجا به یاد می آورم: "اگر شما زن را در خانه بگذارید و او را دیدم که در حال حاضر با یک جارو برقی وجود دارد، سپس آن را در نظر بگیرید، او هر جا ترک نخواهد کرد." این دقیقا در مورد من بود از آن روز، ما قبلا از هم جدا نشده ایم، اگر چه در ابتدا هیچ کس فکر نمی کرد که طول زندگی مشترک ما باشد. به طور کلی، فکر ازدواج بوجود نمی آید. ما به طرز شگفت انگیزی و خشونت آمیز به یکدیگر پیوستیم. من جوان بودم، بسیاری از لحظات درک نکردند، اما در حال حاضر با آخرین زندگی به یک فرد آمد. MISHE پنجاه و شش ساله بود. درست است، تفاوت در سن، خجالت نمی کشد - من آن را به لطف علاقه مندان به Mishina، دیدگاه کودکانه از زندگی، احساس نمی کنم ... مردم به روش های مختلف واکنش نشان دادند، به دنبال بخش به جفت ما. "

قبل از کاوش Zhvanetsky، سرنوشت زن شما موفق بوده است؟

ناتالیا: "بیش از. از هفده ساله، من در یک خوابگاه بدون پدر و مادر زندگی می کردم، تحصیل کردم، حرفه ای از هیدرولوژیست را دریافت کردم، در موسسه پروژه کار کردم، اما با آغاز بازسازی آن بسته شد، و من یک دستگاه لباس به یک MIME کوچک کردم تئاتر، جایی که لولاووسکی مدیر اصلی بود. در میان طرفداران من، Zhvanetsky ایستادگی کردن، و تمام مقایسه ها تنها در Mishina بود. به هر حال، معلوم شد که ما فقط هموطنان هموطنان نیستیم، و به معنای واقعی کلمه همسایگان: والدین من در خیابان Bogdan Khmelnitsky در سینمای مادران، و Zhvanetsky در نزدیکی خیابان Street Starizavofrankovskaya زندگی می کردند. مادربزرگ من در سراسر میشینا پدر بود - یک دکتر، و به همین دلیل او به یاد می آورد که او مطمئن بود که او مطمئن بود که شوهر من یک دکتر ارثی است. او گفت: "دکتر Zhvanetsky همه چیز را می داند!"

اودسا میشا Zhvanetsky در خانواده پزشکان متولد شد. با پاپ Emmanuil Moiseevich و مامان Rasa Yakovlevna. عکس: آرشیو شخصی Mikhail Zhvanetsky.

اودسا میشا Zhvanetsky در خانواده پزشکان متولد شد. با پاپ Emmanuil Moiseevich و مامان Rasa Yakovlevna. عکس: آرشیو شخصی Mikhail Zhvanetsky.

در آن زمان، آیا شما قبلا یک تصویر از همسر آینده دارید؟ آیا همزمان با ایده آل بود؟

ناتالیا: "نه، به نوعی فکر نمی کرد. تنها چیزی که در دوران کودکی بود، دو نویسنده داشتم. اول، جرالد دارل، که ماجراهای و زندگی حیوانات را توصیف کرد. سرنوشت او را دوست داشتم و دوم، ارنست همینگوی. کتاب های او به عنوان بیوگرافی تحت تأثیر قرار گرفتند. فقط تعداد زنان پول را ترساند. "

در مورد شما، همه چیز شبیه بود. در اینجا شما نترسید؟

ناتالیا: "و من حتی مقیاس زندگی شخصی خود را تصور نکردم. در آن زمان هیچ اینترنت وجود نداشت، هیچ سوالی وجود نداشت، من از هیچ سؤالی نپرسیدم، زیرا من نمیتوانستم برای من سرزنش کنم که بتواند به من آسیب برساند. محیط اطراف Mishino به نوعی بلافاصله پذیرفته شده و شروع به محافظت از پیشگامان مختلف کرد. احتمالا، آنها از عشق بی پایان خود خسته شده اند و می خواهند او را مجبور به حل و فصل کنند. در مورد گذشته اش، همه دوستان به عنوان حزبی ها سکوت کردند. آن را مانند یک اسپری به نظر می رسید. خیلی دقیق، بعدا متوجه شدم که یک دسته از "Goodwires" ظاهر شد.

عجیب و غریب به عنوان Zhvanetsky Caristed؟

ناتالیا: "او افتخار بود در رابطه با من حتی سخاوتمندانه. در جایی در شش ماه، احتمالا این اتفاق افتاد. به عنوان مثال، میشا به من یک کت خز داد. اولین بار از مد روز پس از آن نوتا بود، پس از مینک ... اما آنها چنین شوروی، سنگین بودند، و زمانی که برخی از مردم به من کمک کردند تا لباس های خود را به دست آورند، بسیاری از آنها به کمد لباس به طور مستقیم با خز افتاده اند. "

به تازگی، میخائیل Mikhailovich گفت که زنان وجود دارد که در عشق با استعداد قرار می گیرند، او را دوست دارد، گول زدن، گرامی، و آنها دیگر مراقبت از این استعداد چقدر است، همانطور که او به نظر می رسد. به نظر می رسد که او به معنای شما بود ...

ناتالیا: "به احتمال زیاد. به عنوان یک مرد عاقلانه است، او به دنبال پاسخ به این سوال تا آنجا که ما یک خانواده قوی داریم، همانطور که ما زندگی می کنیم. شاید زوج های دیگر حتی در مورد آن فکر نمی کنند، اما این گزینه ما نیست. این مرد به معنای واقعی کلمه خود را خورده است، وضعیت را در همه طرف ها در نظر می گیرد، مقایسه می کند. و، روشن است، همیشه برخی از کلمات را پیدا می کند ... بدون شک، استعداد من را در Misha قلاب کرد. اما نه تنها به طور کلی، توضیح دادن غیرممکن است، که برای آن دوست دارید، برای بازسازی شوهرتان به اجزای خود، غیرممکن است. این موضوع را می توان به صورت بی نهایت تعیین کرد. بنابراین، آنها می گویند، عشق غنی به راحتی. و از این ثروتمند آقای خود را از دست می دهد، بنابراین هیچ چیز باقی نخواهد ماند. اصلی اصلی هنوز در اطراف شخصیت چرخش. و با یک فرد با استعداد زندگی می کنند - در اصل همانند عادی است. این کمی سرگرم کننده تر است. از آنجایی که مغز به روش خاصی مرتب شده اند، درایو دائمی است ... با انرژی که به یک فرد عادی در دسترس نیست، کنار هم وجود دارد. "

بنابراین، روزهای هفته ای شما غیر استاندارد را منتقل می کنید؟

ناتالیا: "این به عنوان استاندارد اتفاق می افتد. گاهی اوقات آن را حتی بسیار ضعیف است، به عنوان بخشی از کار Misha مورد استفاده قرار گرفت، دروغ گفتن در رختخواب. و من این زمان را به کسب و کار من اختصاص می دهم و هرگز برای شوهرم منتظر من نیستم. همیشه در خانه چیزی برای انجام دادن وجود دارد: خواندن، پیاده روی در امتداد پیاده روی ورزشی، به عنوان مثال. ما مقدار زیادی از شبیه ساز ها داریم - این یک سرگرمی از شوهرش است. من به نظر من به نظر می رسید که چگونه آنها مورد نیاز نیست، اما در حال حاضر من می بینم که آن را در حال حاضر لازم است، و همچنین کشیده شده، به دنبال همسر. Misha Minitors: حداقل او یک ساعت در سالن صرف می کند، غذای سالم را انتخاب می کند ... بله، او بوی پخت، نان تازه را با کره دوست دارد، اما به ندرت اجازه می دهد آنها را به ندرت. من می دانم اگر من چیزی شبیه به خانه را به ارمغان آورد، رسوایی وجود خواهد داشت. (لبخند می زند.) لعنتی، چربی هنوز در رژیم غذایی روزانه وجود ندارد. اگر چه این محدودیت ها گاهی اوقات، خلق و خوی نقض شده است. موتور درونی او، اشتیاق برای زندگی هرگز رویای نیست. این حتی در زندگی روزمره خود را نشان می دهد. این مانند کنجکاوی کودکانه است: مزیت این ماشین خاص چیست و این چرخ گوشت گوشتی نسل جدید یا تلویزیون، یخچال و فریزر، ظروف چیست؟ و ما باید فورا برویم و همه چیز را تقریبا به صورت انبوه بخریم. در همه چیز مداخله می کند اما این بدان معنا نیست که او دوست دارد در اقتصاد شرکت کند، نه در همه. اما لازم است همه چیز را در مورد این یا آن مورد بدانیم. و پس از آن، میشا راحت را دوست دارد و معتقد است که نمایشگاه لیسیده نباید در خانه باشد. در دفتر خود حکومت خلاقانه، کتاب پراکنده است، فنجان می تواند در هر نقطه ایستاده، تلویزیون - آویزان بر روی پنجره در آشپزخانه (به راحتی راحت تر). در همان زمان، او انباشته شده است: تی شرت، شورت، جوراب - همه با یک شمع. این دستور او است، که من سعی می کنم حفظ کنم. "

هنرمند با همسرش ناتالیا و پسر جادوگری در تعطیلات در ایتالیا. عکس: آرشیو شخصی Mikhail Zhvanetsky.

هنرمند با همسرش ناتالیا و پسر جادوگری در تعطیلات در ایتالیا. عکس: آرشیو شخصی Mikhail Zhvanetsky.

Zhvanetsky اعتراف کرد که او در جوانان خود زندگی می کرد، او در بندر کار می کرد، او با پاپ خلیج راه می رفت، با همراهان نفتی گیر کرده بود، و تنها پس از شصت به او رسید. ظاهرا، او بیش از حد "مواد" نیست، زیرا او می گوید که درآمد پول به طرز وحشیانه ای است، درست است؟

ناتالیا: "بله اما کار در بندر به او تجربه ارزشمندی داد، که او برای سال های زیادی استفاده می کرد. و پس از آن، در آن زمان، بسیاری از آنها مورد نیاز و بسیار ظاهری وجود داشت. هنگامی که من به او آمدم، ما با او در Dacha قدیمی در اودسا زندگی کردیم، با یک طرح باریک. او همچنین "مرسدس" داشت، او به شدت افتخار داشت. و در مسکو ما در یک آپارتمان یک اتاق در خیابان ملکه ساکن هستیم. این کل "لوکس" بود که دیدم. یعنی، میشا فردی نیست که پول کسب کند. او فقط آنچه را که دوست دارد انجام می دهد، و از آنجایی که این درآمد را به ارمغان می آورد. من، به عنوان یک زن، به طور طبیعی، می خواست همیشه به زیبایی لباس، تغییر وضعیت در آپارتمان و، روشن بود، به دست آوردن برخی از نوع رفاه خوشحال بود. در حال حاضر من خوشحالم که ما یک آپارتمان در مرکز داریم که در آن تنها یک پسر زندگی می کند، زیرا میشا نمی تواند در یک مگاپولیس پر سر و صدا خواب بماند، و ما به طور مداوم در خانه های کشور در حومه ها ساکن هستیم. اما مورد علاقه ما یک خانه دنج در اودسا، توسط دریا است. هر دو در خانه ما بدون کمک معماران ساخته شدیم، هر کس به سپرده گذاران داده شد، و آنها خواسته های ما را در نظر گرفتند. این تاسف است که در اودسا اکنون ما با دیسکو احاطه شده ایم: اگر روز هنوز آرام باشد، شب های جامد HT. "

شما یک زن بسیار کسب و کار را تحت تاثیر قرار می دهید. شما فقط خانه ها و خانواده های کافی دارید، برای باز کردن کسب و کار خود شکست خوردید؟

ناتالیا: "بله، نیروها و خواسته ها، من به اندازه کافی برای اطمینان کافی خواهم داشت. گاهی اوقات من چیزی کوچک در اودسا انجام می دهم، اما این خیلی زیاد است ... حقیقت این است که شوهر نمی تواند تحمل کند، زمانی که من او را برای مدت طولانی ترک می کنم. او باید احساس کند که من نزدیک، جایی در خانه یا نزدیک تور هستم. و من زندگی میشا را زندگی می کنم. و من پیوند بین زندگی و میشا را وصل می کنم. به عنوان یک مترجم ما به پزشکان می رویم، من نمی توانم لوله ها را فراخوانی کنم، و غیره. "

آیا عروسی دائمی دارید؟ من در مورد او نوشتم

ناتالیا: "او نبود. Misha و من شروع به زندگی با هم، پس از آن به تولد یک کودک زمانی که میشا می خواست خود را، و هنگامی که پسر رفته بود، او شروع به پرسیدند که چرا ما شوهر و همسرش رسما نبودند. برای او، معلوم شد که مهم است، او نمی خواست به عنوان غیرقانونی باشد، به دلایلی ناراحت شد، او می خواست مادر نام پاپ باشد. ما مدت ها متوقف فکر کردن در مورد آن، اما امضا، و بدون هیچ گونه جشن در این مناسبت. حدود سه سال پیش اتفاق افتاد. به هر حال، من هنوز نام خانوادگی Zhvanetsky را نمی گیرم. (لبخند می زند.) اگر چه این واقعیت که من ازدواج کردم، احتمالا، خوب، و پس از آن من تمام زندگی ام را زندگی کردم و هرگز ازدواج نکردم، این احمقانه است، به نحوی به نظر می رسد ... "

من می دانم که پسر هفده ساله شما در سال جاری وارد موسسه شد. چه هیئت علمی ترجیح داد؟

ناتالیا: "روانشناسی. این انتخاب اوست. او با ما درباره تخصص آینده مشورت کرد، زیرا هنوز هم شک داشت. ما آن را برای انواع آزمایش هایی که متضاد خاصی را تعیین می کنیم رانده ایم. ما شخصا، مانند پدر و مادر، دکتر خود را دیده ایم. و دوست ما Dima Pushkar، جراح، حتی پیشنهاد می شود MITA برای رفتن به دستیار او - در عمل، چه حوزه ای است و آیا او به آن نیاز دارد. Mitya برای اولین بار خوشحال بود. اما بعدها ذهن خود را تغییر داد. از پدر او هدیه ای از راوی را گرفت، به علاوه یک تمایل خاص برای تجزیه و تحلیل ... من امیدوارم او تبدیل به یک روانشناس هوشمند شود. حداقل او آرامتر است، به طور فزاینده ای از ما هر دو است. به تمام وضوح با صدای بلند، تمدید روابط ما، فلسفی اشاره می کند. در ابتدا، سعی کردم مداخله کنم، با چه کسی حق برخورداریم، و وقتی متوجه شدم که بی فایده بود، شروع به حفظ بی طرفی کرد. "

همسر Zhvanetsky:

"حالا من به سختی تکمیل کردم که فرزند من باس را می گوید، یک متر متر، و اندازه کفش دارای چهل و پنجم است." عکس: آرشیو شخصی Mikhail Zhvanetsky.

داستان شناخته شده است که زمانی که مادر جوان مایکیر Mikhailovich او را در خانه با یک دختر پیدا کرد (این اولین تجربه جنسی او بود)، او مجرم و چپ. داشتن دو روز برای جستجوی او در شهر بود. چگونه با دوست دختر دیما کار می کنید؟

ناتالیا: "او با هیچ کس با کسی آشنا نیست. دختران، ظاهرا، زمانی که ما به آپارتمان می رویم، همیشه پیش از هشدار می دهیم. من هنوز برای چنین شوک های عصبی آماده نیستم. اگر چه دختر در آپارتمان ما، تحت کنترل، بسیار بهتر از خودش به جایی خواهد رفت، چگونه من به من دوستان می گویم ... اما در حالی که من به سختی به پایان رسید که پسر من به BASAS می گوید، یک متر متر، اندازه کفش دارای چهل سال است -Fifth، و اخیرا او هنوز به سختی ریش خود را مجبور کرد. به ذکر است که او قصد دارد خال کوبی شود. من خواسته بودم حداقل دو سال صبر کنم - از مادرم پشیمانم. او به نظر می رسد بسیار بزرگسال است. در رستوران، حساب همیشه او را به ارمغان می آورد، و آنها با سوء ظن به من نگاه می کنند. " (لبخند می زند.)

کنجکاو آنچه که zhvanetsky پدر. با یک کودک در باغ وحش رفتید؟

ناتالیا: "من نمی توانم چنین تصویری را تصور کنم. او حتی با من مثل این، برای دست، به هیچ وجه نمی رفت. ما هماهنگی دیگری داریم: او بر امور خود اجرا می شود و من سازگار هستم. جلسات، جایی که من باید با او، با توجه به پروتکل، که نامیده می شود وجود دارد. دیگران وجود دارد که من قبلا می خواهم حضور داشته باشم ... از زمان به زمان، من نیز Mitu را به شرکت متصل کردم تا او به پدر نگاه کند. گاهی اوقات موارد وجود داشت. بنابراین، در تور در اسرائیل، پسر ما هنوز هم کوچک ما، ایستاده پشت صحنه، به طور ناگهانی تصمیم به رفتن به صحنه و گزارش به مخاطبان. او موفق به توقف شد. با این حال، میشا چندین بار در مرحله Mitu گرفت، با این حال، با یک سالن خالی، به وضوح نشان داد که در آن او را اجرا می کند. و همه بالغ از پسر تحت شعار قرار گرفت: "تماشای پرواز پدر". منیت سخت بود او در یک ماه در اردوگاه زبانی لندن، انگلیسی را تسلط داد، یاد گرفت که در واقع گیتار را با معلم بازی کند، اما پدر به خصوص او را ستایش نکرد، بلکه انتقاد کرد. شوهر در اصل یک تعریف سرکه است، و من نیز دارم. واضح است که میشا به مدرسه نمی رود، درس را بررسی نکرد. به یاد داشته باشید، او با وحشت تماشا کرد، همانطور که ما جدول ضرب را تدریس کردیم ... شما می بینید، افرادی هستند که ترجیح می دهند تنها با بزرگسالان ارتباط برقرار کنند. این میشا فقط این است. او حتی با ذوب ما، که در چشمانش بزرگ شد، در درجه اول با یک فرد صحبت می کرد، و نه با فرزندش. "

اگر به اینترنت اعتقاد دارید، Zhvanetsky - پدر بزرگ ...

ناتالیا: "فقط نیمی از نه وجود دارد. اجازه دهید همه این کودکان در وجدان از مادران خود باشند. میشا تنها ازدواج کوتاه مدت را در جوانانش داشت. اما مادر همسرش لاریسا به نظر نمی رسید، و آنها در پاریس رفتند. و به همین ترتیب او همیشه در آزادی زندگی می کرد، یکی، دوست دختر همه گذشت، و چه کسی بررسی خواهد کرد که چه چیزی را بررسی خواهد کرد ... بدون شک، به عنوان پدر و مادر Zhvanetsky بهتر از عمو وازیا نگهبان. به هر حال، یک ایستگاه رادیویی محبوب یک نظرسنجی را انجام داد: از آنها از افراد مشهور دوست دارید فرزندان را از بین ببرید؟ و میشا اولین جایگاه را گرفت! هنگامی که شوهر در مورد آن آموخت، او با من بازسازی شد - به نظر من دیوانه شد، من سعی کردم به خانواده بازگردم. (لبخند می زند.) اما ما او را گم شدیم. تا آنجا که من می دانم، از کودکان واقعی یک دختر لیزا وجود دارد، او حدود سی، او یک وکیل است و زندگی می کند در مسکو. به نظر می رسد که میشا می خواهد با او ارتباط برقرار کند، اما خود لیزا باید به دنبال تماس باشد و از پدر صبر کند. دلیل این است که هنرمندان به طور کلی ارتباطات کافی دارند و بهتر است زمانی که آنها را به یاد می آورید، منتظر بمانید، اما ابتکار عمل، تماس بگیرید، بین تور، تماس بگیرید، تماس بگیرید، تماس بگیرید، می گویند کلمات خوب در مورد خلاقیت. همچنین یک پسر بیست و دو ساله ماکسیم وجود دارد که با مادرش در آمریکا زندگی می کند. من می دانم که این یک کودک مورد انتظار بود. او به نظر می رسد مانند میشا. من فکر می کنم شوهرم به این خانواده کمک می کند، اما من جزئیات را نمی خواهم، ما به یکدیگر بسیار صحیح هستیم. من خوشحالم که میشا در مورد فرزندانش بسیار گرم صحبت می کند، این واقعیت که او یک مرد شایسته است. این تنها احمق های جوان است مطمئنا: اگر همسر آنها محفظه ای از تمام زنان و فرزندان قبلی باشد، آنها با هم خوشحال خواهند شد. در واقع، او نیز پس از گذشت زمان، با آن همراه خواهد شد. بنابراین من می خواهم به زنان آرزو کنم: هشدار، نگاهی به بیوگرافی، ببینید که چگونه یک مرد برای زنان ترک کرد ... "

یک فرد، او متعلق به کلمات "زنانه از طریق لباس صحبت می شود"، نمی تواند نوع علاقه مند نیست. چگونه با حسادت روبرو شدید؟

ناتالیا: "من عاشق زودیاک هستم، خیلی داغ، آن را به شدت حسود بود. زنان عاشق گوش می شوند و میشا در این زمینه توسط خانمها احاطه شده است. برای همه عمر مشترک ما، من فقط یک قسمت مبهم را به یاد می آورم، زمانی که ما با هم راه می رفتیم، و ما از دختر در یک دامن فوق العاده مینی جان سالم به در بردیم، و میشا من آن را به طور دقیق در نظر گرفت. نمایش هنرمند دو هفته بعد او را به یاد آوردم. "بنابراین کل خیابان به او نگاه کرد!" شوهر خشمگین شد. این تنها داستان بود. او به من دلایل نداشت ما همیشه تفاوت در سن را کاهش می دهیم. آیا ما همسالان هستیم - احتمالا احساس کردم. و به همین ترتیب تحریک شد، دیدگاه ها را در لحن نگه داشت، که مردان دیگر من را انداختند. " (لبخند می زند.)

بله، شما در کنار تمام پیشینیان طول کشید ... بعید است که تنها به دلیل تفاوت در سن.

ناتالیا: "دشوار است که به طور یکنواخت فرموله شود. ما هر دو هرگز اعتقاد نداشتیم که ما می توانیم با هم باشیم. زنان قبلی واقعا می خواستند با میشا باشند، و آنها آمدند، تحمیل کردند، تقریبا خشونت آمیز بودند، و من پیکربندی کردم تا هر زمان که بتوانم ناپدید شود. هنگامی که او مرا متوقف کرد، بعضی وقتها نه، من خودم را بازگردانم. به طور خلاصه، من چسبیده بودم آزار دهنده بود و جذب شد. "

تعطیلات آیا دوست دارید دوست داشته باشید؟ دوستان شما در خانه چه کسی است؟

ناتالیا: "میشا عاشق جشن می گیرد. پیش از این، ما آنها را اغلب سازماندهی کردیم، و اکنون ما وقت نداریم - برنامه سخت است. اما، البته، دوستان بازدید می کنند. اساسا این افراد دیگر حرفه ها هستند. غیر درب از کسانی که به ما شناخته شده توسط Yarmolniki آمده است. اوکسانا و لنیا - شگفت انگیز! لنی می تواند دوستان باشد! او به بسیاری از مردم کمک می کند. مارگولوکس هستند میشا آندره مكارویچ را دوست دارد، Evgeny Grishkovets، سرگئی Solovyov، اما آنها مهمانان نادر است. در اصل، در مسکو همه چیز در حال اجرا اتفاق می افتد. حداکثر - یک زنبور عسل بزرگ پخت پخته شده است، زن و شوهر از همسایگان از روستای ما دعوت شده است. و چنین تعطیلات واقعی، با یک میز خدمت و با یک دسته از ظروف از محصولات با کیفیت، من در اودسا، جایی که ما از ماه ژوئن تا اکتبر پرواز می کنیم. این در طول این ماه ها بود که شوهر به شدت کار می کرد، اما او نیز زمان استراحت دارد. در اوقات فراغت، شما می توانید چخوف مورد علاقه خود را بخوانید و یا به سادگی کارآگاهان هیجان انگیز را بخوانید ... اما چه چیزی می تواند مانند سبک خود باشد، به طور خاص، ظاهرا نادیده گرفته می شود. "

در اودسا بر اساس برنامه می نویسد؟

ناتالیا: "بله او به بالای قهوه می رود، رنج می برد ... و اگر خانه شروع به ساخت، ما را نادیده بگیرد، ما را نادیده بگیریم (برای فقدان ما، پس از حضور)، به این معنی است که این روند بد نیست. تحریک پذیری نویسنده، شکایت هایی که هیچ اتفاقی نمی افتد - اولین علامت. اما در شبها، ما تصمیم به تهویه به رستوران های مورد علاقه ما می کنیم: "Katran" در ایستگاه 16، که در رستوران آبجو در Gorishada، به "Dacha"، به "Dacha"، در "Clara-Baru" خدمت می کند ... و در آخر هفته، به عنوان یک قاعده، ما برای یک پیک نیک برای شهر ترک می کنیم که در آن چنین هزینه ای از تعطیلات وجود ندارد و آب پاک تر است. او همچنین زمان علاقه مند به باغ است. ما به شدت رشد هلو، زردآلو، گلابی، آلو، درختان سیب. اما میشا بر گوجه فرنگی، خیار و انواع سبز اصرار داشت - ما آنها را کشتیم، اما شما باید به دقت از این فرهنگ ها مراقبت کنید، همانطور که معلوم شد. شوهر من رویای، به طوری که شخص دیگری در انبار، اما در اینجا من قبلا مخالفم. و در پایان فصل تابستان ما جمع آوری برداشت - به هر حال. همانطور که برای کار ادبی، میشا همه را در یکی از شبهای سپتامبر جمع آوری می کند، ما در Barza برای شهر می رویم، جایی که میز طولانی پوشیده شده است، یک بسته بزرگ از نسخه های خطی از نمونه کارها و همه چیز به طور عمومی خوانده می شود. سخنرانی ها معمولا با انفجار عبور می کنند. این یک برنامه جدید به نظر می رسد هر سال به نظر می رسد. "

همسر Zhvanetsky:

"یک ایستگاه رادیویی یک نظرسنجی را انجام داد: از آنها می خواهید فرزندان خود را از افراد مشهور بسازید؟ شوهر اولین جایگاه را گرفت و به شدت خرد شد. " عکس: آرشیو شخصی Mikhail Zhvanetsky.

اودسا معروف به طنز ناخواسته آن است. رمز و راز این منطقه چیست، کجا فروشنده و پیشخدمت در کافه می توانند شاد باشند؟

ناتالیا: "من نمی خواهم کسی را مجازات کنم، اما در بیشتر موارد، بر اساس سخنرانی اشتباه، جایی که زبان روسی، اوکراین، عبری، مخلوط می کند ... و در برخی موارد، توانایی های طبیعی، طبیعی است. به طور خاص، Zhvanetsky کاملا تفکر پارادوکسی، زاویه اصلی دید، و به این نتایج می دهد. او به طور جدی در مورد همه چیز صحبت می کند. شما آن را در یک مرده قرار دهید، اگر از شما به طور خاص شوخی کنید. حتی چگونه او می گوید، غمگین، چیزهای غم انگیز که او را روی میز قرار می دهد، مطمئنا، اگر شما بخوانید. معجزه این است که وقتی به آن گوش می دهید، همیشه باز است و صد درصد با افکار شما همخوانی دارد. "

به نحوی میخائیل Mikhailovich گفت که شما به دقت کار خود را با دقت درمان نکنید، هر ثانیه تحسین نکنید. امروز تصحیح کردی؟

ناتالیا: "بعید است. از لحاظ جسمی غیرممکن است که به طور دائم خوشحال و لرزش باشد. من مشغول به کار با سسپان، کودک، توده ای از مشکلات فوری هستم. گربه ما، در پایان. همیشه همیشه اینطور نیست که نقش یک زن خانه دار را به نقش یک مخاطب هوشمند تبدیل کنیم. گاهی اوقات من می گویم: "در حال حاضر من کتلت ها را سرخ کردم. در اینجا من پایان خواهم داد، سپس ما صحبت خواهیم کرد. " (لبخند می زند.) روشن است که وقتی به گفتگو می آید، باید در سطح باشد. و هنگامی که ما در شب به بازدید می رویم، باید سکولار، دیدنی، لباس پوشیدنی داشته باشیم. مادر من نیز باید خوب باشد و دوست دختر برای محیط متعدد من. این همه اجزای زندگی من است که باید مطابقت داشته باشم. "

Zhvanetsky به حیوان خانگی بی تفاوت نیست؟

ناتالیا: "به حیوانات به طور کلی. هنگامی که توطئه ها در حال رفتن به تلویزیون در مورد اینکه چگونه پناهگاه های حیوانات بی خانمان سوزانده می شوند، سگ های صدمه دیده اند، بلافاصله خاموش می شوند، ناامید می شوند. هانت نفرت - نمی داند چگونه به کشتن بی دفاع، کوچک و کرکی. و Maurice ضخیم ما، اودسا، او را دوست دارد. اگر چه موریس به طور کامل از هر مهارت محروم است: او تنبل است، از پنجره ها می افتد، صندلی های خود را تکان می دهد، صعود به درخت تنها در متر، با فریاد با پشت خود را در BlackBerry خود را، به نظر می رسد تمام انبار ... اما او به چشمانش نگاه کرد، گوش می داد، با او باید صحبت کنید. و میشا به طور مداوم من را پین می کند: به نظر می رسد تنها به او یا من نیز به نظر می رسد که گربه ما هنوز خیلی درک می کند. "

برای سالهای زیادی، Zhvanetsky در برنامه از Andrei Maksimov "وظیفه در کشور" ظاهر می شود، و با توجه به رتبه بندی، مردم به او اعتماد دارند. او هرگز قصد نداشت به جایی در قدرت تبدیل شود تا چیزی را تغییر دهد؟

ناتالیا: "میشا ظاهر دارد. و او واقعا هرگز دروغ نمی گوید، از جمله تحت فشار من. (لبخند می زند.) حتی اگر جایی و می ترسند به حقیقت بگویید، به هر حال می گوید. و در اجرای نمایش های برتر از دوستان، اگر او چیزی را دوست ندارد، او ساکت نیست. و او سرزنش نمی کند، و به طرز شگفت انگیزی ستایش می کند و واضح است که همه چیز بد است. این همان چیزی است که او در همه جا راه می رود و ناامید می شود. بنابراین ما در حال حاضر نیمی از دوستان را از دست داده ایم. اما به عنوان سیاست، او یک جنگنده نیست. این نمی تواند در بحث ها صحبت کند، زیرا اگر ناگهان حریف به او تبریک می گوید، او یهودی است، او یک دسته از زنان داشت، میشا متهم خواهد شد و از بین می رود. محافظت از خود، نگه داشتن ضربه نخواهد بود. قبل از او باید نوعی امنیت باشد. در زندگی من این است. بنابراین سیاست برای او منعکس شده است. او نویسنده است، و در جای خود. "

ادامه مطلب