Zhenya Tanaeva: "در حالی که ما زنده هستیم، همه چیز در دست ما است."

Anonim

Zhenya Tanaeva - احساس فیلم ما. نه یک debutantchka شناخته شده، او تبدیل به یک فیلمنامهنویس، بازیگر اصلی و تولید کننده فیلم هالیوود "به جلسه هشتاد"، که در آن ستارگان سینمای جهان هاروی و لیام Makintyre ستاره دار، و همچنین افسانه های ما - Larisa Meleved و اولگ تکتاپوف. با زانیا درباره دوران کودکی او صحبت کرد، در مورد کودکان و چگونگی او، یک دختر شکننده، توانست قدرت بزرگی از روح را افزایش دهد که به او اجازه داد تا آن را به ظاهر چنین رویا غیرقابل انکار داشته باشد.

- چطور و کجا رشد کردی؟ شما فکر میکنید شما را به عنوان یک فرد تشکیل دادید؟ چه بزرگترین تاثیر را داشت؟

- من متولد شدم و در سنت پترزبورگ، در منطقه Kalininsky، در خروشچف، در آخرین طبقه ساختمان پنج طبقه بدون آسانسور بزرگ شدم. ما با یک مرد زندگی کردیم: مامان، پدر، مادربزرگ، پدربزرگ، خواهر بزرگتر من و من. والدین به عنوان مهندسین مشغول به کار بودند و از آنجا که همه آنها در محل کار بودند، اساسا، من با پدربزرگ و مادربزرگم گذشتم. مادربزرگ من یک زن شگفت انگیز است. او از کل محاصره جان سالم به در برد، تنها یکی از خانواده اش زنده ماند و در عین حال زیبایی روح را حفظ کرد. ایجاد یک تصویر مادر بزرگ قهرمان در فیلم، من الهام بخش در خاطرات من. پدربزرگ نیز به من عشق زیادی داد. در طول جنگ، او در ناوگان خدمت کرده و به داستان های بسیاری درباره جنگ، در مورد دوستی گفت.

و چه چیزی من را به عنوان یک فرد تشکیل داد ... احتمالا مقادیر تعبیه شده در من توسط خانواده ام. بیایید نمونه ای از رابطه پدربزرگ و مادربزرگ، زندگی آنها، استقامت آنها، عشق آنها به عزیزان، به عنوان آنها در مورد خانواده خود، در مورد من مراقبت. یک نمونه از والدین من که ملاقات کرد و ازدواج کرد، زمانی که دانش آموزان بودند، خواهر بزرگتر من و من را به دنیا آوردند، و سپس به آرامی زندگی خود را ساختند و در مورد ما و در مورد یکدیگر مراقبت می کردند. هنگامی که ما رشد می کنیم، ما تحت تاثیر آنچه که ما از دست رفته است، بسیار تحت تأثیر قرار می گیریم - چگونه ما یاد می گیریم تا از مشکلات بدون از دست دادن خود و حفظ ارزش های واقعی جلوگیری کنیم. من از خانواده ام بسیار سپاسگزارم برای این واقعیت که آنها از ابتدای سال در من بودند.

Zhenya Tananaeva تبدیل به یک فیلمنامه نویس، بازیگر اصلی و تولید کننده فیلم هالیوود شد

Zhenya Tananaeva تبدیل به یک فیلمنامه نویس، بازیگر اصلی و تولید کننده فیلم هالیوود شد

- انگیزه ای برای رفتن به آمریکا چیست؟ چطور تصمیم گرفتید؟

- هنگامی که ما در حالت طلاق قرار داریم، همانطور که در مورد من بود، به این معنی تصمیم گیری برای پایان دادن به یک فصل از زندگی و شروع یک جدید است. و این فصل جدید می خواهد در سطح جهانی شروع شود، و نه فقط رسما - آنها می گویند، در حال حاضر من چیزی متفاوت انجام خواهم داد. پس از همه، آن را واقعا به ما فرصتی در ریشه برای تغییر زندگی خود را، توقف، از خودتان بپرسید: "آنچه من در مورد رویای؟ من چه می خواهم؟ برای فرزندانم چه می خواهم؟ چه چیزی من را از آنچه من می توانم به فرزندانم بدهم؟ " و سعی کنید به صادقانه به این سوالات پاسخ دهید. متوجه شدم که می توانم فرزندانم فرصت هایی را که من هرگز نداشتم، بدهم. در آمریکا یاد بگیرید، پاسپورت دیگری دریافت کنید، که به آنها اجازه می دهد آزادانه در سراسر جهان بدون هیچ گونه ویزا حرکت کنند و همچنین فرصتی را برای ادامه تحصیل در هر کشوری از جهان فراهم می کنند. و من - فرصتی برای تحقق بخشیدن به رویای شما: برای شلیک یک فیلم در هالیوود.

- نزدیک به کسانی که عزیمت خود را گرفته اند؟ پیشنهاد نکردم

- درک من درک شده من به کشور دیگری احتیاج دارد. البته، برای والدین چیزی ناشناخته بود! پس از همه، آمریکا پشت اقیانوس است، و در سنت پترزبورگ ما در سراسر جاده از یکدیگر زندگی می کردیم. آنها آسان نبودند که ما در حال حاضر از طریق جاده زندگی می کنیم، اما از طریق اقیانوس زندگی می کردیم. در عین حال، من از مادرم با پدرم سپاسگزارم تا این واقعیت که آنها آماده حمایت از من و کمک بودند، تا آنجا که می توانستند ... البته، شک و تردید زیادی وجود داشت: نه همه معلوم شد آسان به اعتقاد به واقعیت هدف من، در امکان پذیر بودن چنین رویا. پدر بسیار نگران است مامان، احتمالا، در داخل تجربه شد، اما سعی کردم مرا تشویق کنم.

- چند انتقاد از دیگران؟

- هنگامی که ما در حال تلاش برای انجام کاری جدید و بزرگ - چه چیزی تغییر زندگی - انتقاد اجتناب ناپذیر است. انتقاد همیشه - از افرادی که می خواهند همین کار را انجام دهند، اما به طور داخلی نمی توانند اجازه دهند خودشان را بپردازند ... اما من هرگز نگران انتقاد از غریبه ها نیستم. من عاشق بیان کوکو شانل هستم: "من اهمیتی نمی دهم که شما در مورد من فکر می کنید، زیرا من در مورد شما فکر نمی کنم." نزدیک مردم، شاید نگران، اما حمایت و درک شده است. اگر، به طور خاص، چیزی شبیه به انتقاد بود، من متوجه شدم که در واقع این بود، شاید، کاملا موفق نبود، اما هنوز هم تلاش می کند از من مراقبت کند. برای تشویق من به فکر کردن در مورد برخی از چیزهای مهم است که من همیشه با قدردانی درک می کنم.

Zhenya Tanaev در سنت پترزبورگ متولد شد

Zhenya Tanaev در سنت پترزبورگ متولد شد

- صبح بود که همه چیز بیهوده و غیر قابل دستیابی بود؟

- من خیلی از این صبح ها و شبها هم همینطور، حتی تمام روز داشتم. هنگامی که به من تلاش نکرد، کار نکردم، زمانی که به نظر می رسید که من مجبور شدم منابع خود را از بین ببرم، زمانی که تمام نقاط برنامه من، هالیوود را فتح می کرد، به نظر می رسید که قبلا کار می کرد، اما نتیجه ای نبود ... زمانی که همه فکر می کردند من قطعا دقیقا همان کاری را که میخواهم انجام دهم. و سپس انرژی به سادگی به پایان رسید، دستانشان پایین رفتند ... گاهی اوقات فکر کردم شما باید از دست دادن، پذیرش شکست، بستن این صفحه و انجام کاری دیگر. این رویا ناراحت کننده را ترک کنید، انرژی خود را متوقف کنید و حرکت کنید ... آن را ناراحت کرد، آن را بسیار تهاجمی و سخت بود. سپس من به رختخواب رفتم، و صبح من با یک ایده جدید بیدار شدم - و دوباره تلاش های جدید و جدید را انجام دادم.

- از کجا در یک دختر زیبا و شکننده چنین قدرتی روح است؟

- من فکر می کنم که چنین ویژگی هایی به عنوان قدرت روح و توانایی غلبه بر مشکلات در دوران کودکی شکل گرفته است. از یک طرف، خنک نگه داشتن دوران کودکی، گرفتن پروانه ها و عدم وجود هر گونه مشکلی، توسط عشق و مراقبت احاطه شده است. از سوی دیگر، هر یک از ما به عنوان یک فرد دشوار است، آن را به دنبال راه هایی برای غلبه بر، یادگیری چیزی جدید، توسعه، به جلو بروید! از شش ساله من در ژیمناستیک ریتمیک مشغول بودم، بنابراین من هرگز وقت برای دوستان نداشتم، من هرگز دوست نداشتم. هر روز من در مدرسه بودم و بعد از آن شش روز در هفته - آموزش چهار ساعته. در آخر هفته ها دو تمرین وجود داشت. هنگامی که او به خانه برگشت، هیچ قدرتی وجود نداشت، اما زمان کمی برای درس دادن و خوردن کمی باقی ماند، زیرا مهم نیست که چقدر غیرممکن بود. سپس 25 کیلوگرم وزن کرد و مربی به من گفت که من خیلی چاق بودم، شما باید وزن خود را از دست بدهید ... من به رختخواب رفتم، و صبح - دوباره مدرسه، سپس دوباره ژیمناستیک ... من یک تعطیلات تابستانی، به عنوان یک قاعده، ما دو سناریو را گرفتیم. اولین مادربزرگ در روستای کولکنگ است، جایی که او بز، جوجه ها و شادی دیگر زندگی روستایی داشت. نسخه دوم تابستان یک اردوگاه ورزشی است. همه چیز بسیار سخت بود: ورزش، تربیت در نسخه شوروی ... در حال حاضر، پس از زمان، من بسیار سپاسگزارم از آنچه که این رژیم به من، ژیمناستیک های ریتمیک و مربیان داد. من آن را خیلی سخت تر کردم - من آموختم که جمع آوری کنم، قوی باشم و هر گونه مشکلی را تصویب کنم، خود رشته ای را آموزش داده ام. کمی می تواند آن را بسیار در دوران کودکی انجام دهد، اما در عین حال شکسته نشود و چنین تمرکز هایی را که برای زندگی باقی می ماند، نپذیرفته است. من می توانم بگویم که من نیز از ورزش برای یک فرم فیزیکی خوب سپاسگزارم.

- یک نظر وجود دارد که کار بر روی یک روانشناس، ضعف و پول تخلیه شده است. آیا چنین تجربه ای دارید؟

- من، البته، این نظر را چند بار شنیده ام - و صادقانه، برای سال های بسیاری او خود را پایبند. اما حدود سه سال پیش به وسیله شانس با یک روانشناس زن شگفت انگیز ملاقات کرد و تا آنجا که می تواند هیجان انگیز باشد، شگفت زده شد - سفر به خودم. واقعا با من بشناسید، با ترس های خود ملاقات کنید ... با کیفیت های خود مقابله کنید که ما منفی را در نظر می گیریم. و، البته، خوب است که کیفیت های مثبت خود را بیاموزید، خودتان را برای آن ستایش کنید تا درک کنید که چقدر سرد است که من چنین فردی هستم. هنگامی که ما از ترس هایمان یاد می گیریم، آنها قدرت خود را از دست می دهند، و ما تبدیل به یک صاحب آگاهانه در سر ما می شویم، و بنابراین - در زندگی خود. بنابراین پیاده روی به روانشناس همیشه ضعف نیست. مشکل این است که چند روانشناس خوب وجود دارد، و آسان نیست که یک حرفه ای مناسب پیدا کنید.

Zhenya Tanaeva:

"تمام پیشرفت های قدرتمند در زندگی من زمانی اتفاق افتاد که من قبلا دو دختر داشتم"

- توسعه خود برای شما فقط یک دوره مد روز و یک کلمه زیبا از کتاب یا شیوه زندگی است؟

- توسعه خود تنها راه ممکن برای موفقیت است. در غیر این صورت - تخریب. همه ما به دنیا آمدیم تا توسعه دهیم. به منظور کار بر روی نوعی از ویژگی های تغییر برای بهبود. تمام شرایط زندگی، شرایط و آزمایش ها به ما داده می شود تا بتوانیم کیفیت خاصی را انجام دهیم. بیرون رفتن از برخی موقعیت ها، ما تبدیل به عاقلانه تر می شویم. ترک دیگران، ما قوی تر می شویم. از سوم - تبدیل شدن به هشدار. از چهارم - ما می توانیم واقعا تجربه کنیم و درک کنیم که عشق چیست. و تمام زندگی، به طور کلی، از چنین شرایطی و آزمایشات، برخی از غلبه بر آن، که به ما نشان می دهد چهره های جدید خود را از خود را نشان می دهد. به نظر من این بسیار جالب است - یاد بگیرید که از آگاهی خود در چنین سطحی برای انتخابات مناسب لذت ببرید و در زندگی خود موثرتر باشید.

- امروز، بسیاری از زنان که به دنبال تحقق خود هستند، نمی خواهند به تولد خود ادامه دهند، بر این باورند که کودکان مانع دستیابی به دستاوردها هستند. آیا شما با این شرایط موافق هستید؟

- از یک طرف، من می توانم درک کنم که چرا بسیاری از زنان فکر می کنند. از سوی دیگر، من نمی توانم با این کار موافق باشم، زیرا زندگی من، دستاوردهای من و دستاوردهای من پس از تولد دو دختر من آغاز شد. تمام پیشرفت های قدرتمند در زندگی من زمانی اتفاق افتاد که من دو دختر من داشتم. من به خاطر این واقعیت که آنها به زندگی من آمدند، به خاطر آنچه که به من دادند، نه دانستن و قدرت و انگیزه، و عشق که نیروهای عظیم را برای دستاوردها و دستاوردها به ما می دهد، سپاسگزارم. و حتی اگر کودک مشکل تر باشد، دشوار است. و من خیلی بودم، و چند بار خیلی سخت بود، و پول کافی نبود. و من فکر کردم که چگونه به آنها و مراقبت از آنها، و در عین حال همه زمان برای انجام ... اما ارزش آن را! پس از همه، هنگامی که یک زن به یک کودک تبدیل می شود، او برخی از منابع انرژی اضافی را باز می کند، و در آن لحظه او یاد می گیرد که چنین عشق بدون قید و شرط. و برای یک زن، این شرایط بسیار منبع است.

- چگونه می توانید با سن انتقال فرزندان خود مقابله کنید؟

- من واقعا به من کمک می کنم که خودم را در این سن به یاد داشته باشم. به یاد داشته باشید که چگونه به جهان نگاه کرد، در مورد والدین درک نمی شد که آنها در این زندگی چیزی را درک نمی کردند ... به یاد داشته باشید که چگونه به دوستانم و آنچه که می خواستم رسیدم. گاهی اوقات من به دخترانم گوش می دهم و ابتدا فکر می کنم که آنها آن را حمل می کنند، اما پس از آن من خود را به یاد می آورم - و آن را کمک می کند: "، من به یاد داشته باشید! در اینجا این چیزی است که موضوع است. " من فقط خودم را به جای خودم گذاشتم - و من شروع به صحبت با آنها می کنم، با آنها رفتار کنم، همانطور که در آن لحظه دوست دخترشان بود. اما در عین حال یک دوست دختر با تجربه، با برخی از حکمت، که من می توانم با آنها به اشتراک بگذارید ... بله، ما با آنها داریم و نه چنین تفاوت بزرگ سن؛ هنگامی که آنها رشد کردند، من نیز با آنها بزرگ شدم، توسعه یافته و تمیز کردم ... به طور خلاصه، در لحظات زمانی که به نظر می رسد سخت است با کودکان، شما فقط باید خود را در این سن به یاد داشته باشید.

Zhenya Tanaeva:

"جهان بسیار عاقل است، کامل است. شما فقط به یک دلیل رویای خود را به ذهن می آورید: شما می توانید این را بدست آورید "

- چگونه به کار، به یک زمان خانواده، به دنبال سلامت خود را دنبال کنید و به نظر می رسد؟ به اشتراک گذاشتن یک راز

- در اینجا چند اسرار وجود دارد. اولین راز: عشق خود را! وقتی خودمان را دوست داریم، ما به شما اهمیت می دهیم. ما سعی خواهیم کرد تا به اندازه کافی بخوابیم، درست بخوریم، و هر آنچه که هست، برای برخی از زمان های زیبایی و مراقبت. اگر ما خودمان را دوست داشته باشیم، ما همیشه از عزیزان خود مراقبت خواهیم کرد، یعنی، در مورد خانواده ام، در مورد من، در مورد دختران. اگر ما خودمان را دوست داشته باشیم، هرگز رویاهای ما را نپذیریم، اهداف ما.

- آیا هیچ راهی جهانی برای تصمیم گیری برای تغییر زندگی خود و حرکت به رویای وجود دارد؟

- من نمی دانم که آیا کلمه "جهانی" صحیح خواهد بود ... من فقط می توانم تجربه خود را به اشتراک بگذارم و بگویم که به طور خاص برای من کار می کند. من عمیقا بر این باورم که، همانطور که والت دیزنی گفت: "اگر شما در مورد آن رویای، می توانید این را بدست آورید." جهان بسیار عاقل است، کامل است. شما رویا خود را فقط به یک دلیل گرفتید: شما می توانید به آن برسید. ما هنوز زندگی می کنیم زمان هنوز هم گذشت - فقط ما می توانیم آن را به طور موثر صرف، تلاش برای تحقق بخشیدن به رویای ما، و ما می توانیم تسلیم، می گویند که غیر ممکن است، و در این مسیر حرکت نمی کند. اما صرف نظر از این که آیا رویای شما درست خواهد شد یا خیر، زمانی که ما به جلو حرکت می کنیم، همیشه رویدادها وجود خواهد داشت، ما همیشه با افراد جالب جدید ملاقات خواهیم کرد، ایده های جدید همیشه بوجود می آیند. شاید شما حتی متوجه شوید که این رویا محدود نیست، و شما جدید، حتی جالب تر، حتی نزدیک تر به شما ... این یک روند بسیار هیجان انگیز است. و من عمیقا متقاعد شده ام که بهتر است که انجام شود و متاسفم تا از انجام و پشیمانی نباشد. پشیمانی ترین تلخ در مورد آنچه که ما انجام دادیم، در مورد تلاش ما انجام دادیم، در مورد شانس هایی که ما از دست دادیم. بنابراین رویای خود را خیانت نکنید. پس از همه، در حالی که ما زنده هستیم، همه چیز در دست ما است!

ادامه مطلب