آنا Tikhomirova و Artem Ovcharenko: "احساسات ما مانند موسیقی"

Anonim

طرفداران باله این جفت خوب را می دانند. هنگامی که آنها در صحنه تئاتر بلشوی، زیبایی، پلاستیک، فضل و چگونگی احساس یکدیگر را انجام می دهند، نمی توانند تحمل کنند. این تعجب آور نیست: پس از همه، Artem و Anya نه تنها شرکا، بلکه دوست داشتن یکدیگر را دوست دارند. G.

- به من بگویید چطور ملاقات کردی؟ اولین برداشت های خود را در مورد یکدیگر به یاد داشته باشید؟

آنا: این در آکادمی امور خارجه ایالتی مسکو بود، جایی که آرتم وارد شد تا از Dnepropetrovsk به دوره اول وارد شود. سپس در سومین مورد مطالعه شدم. من هفده ساله بودم، او هجده ساله بود.

آرتم: اولین تصور روشن از ANA من - زمانی که او نشسته بود و در طبقه دوم نشسته بود، و به من گفته شد که باید او را با یک کنسرت فارغ التحصیلی کمک کنم. ما شروع به تمرین کردیم و به دوستانش رفتیم. در نتیجه، Anya اولین شریک من شد، که من در صحنه تئاتر بلشوی رقصیدم!

آنا: او سپس به من کمک کرد: بچه های خوب همیشه در آکادمی وزن طلا. البته، حرفه من در وهله اول بود، و من در مورد هر گونه رابطه فکر نمی کنم. تنها چیزی که - به یاد داشته باشید که سال نو دیسکو در مدرسه شبانه روزی بود، و آرتم من را به رقص دعوت کرد، بسیاری از تعارف صرف شده است. ما متوجه شدیم که من همدیگر را دوست دارم. اما تعطیلات برگزار شد، من دوباره با سر من افتادم: فارغ التحصیلی، یک رقابت بین المللی، من به یک تئاتر بزرگ دعوت شدم - و ما تقریبا متوقف شد.

آرتم: و برای من، این حرفه در وهله اول بود! بسیاری از لحظات عاطفی مربوط به ورود وجود داشت: یک کشور جدید، مردم، زبان دیگر ... تنها دو سال بعد، زمانی که من در تئاتر کار می کردم، ما شروع به دوستان دوباره، برای درک و گوش دادن به یکدیگر.

- و هنگامی که همدردی بوجود آمد؟

آنا: آرتم یک دوست خوب بود، من حتی به نوعی به یک جلیقه عجله کردم، احساسات من را به اشتراک گذاشتم ...

آرتم: سپس ما شروع به رفتن به فیلم کردیم، من شروع به مراقبت از او کردم.

آنا: برای من، این اولین رابطه بود، و من کمی ترس بود، زیرا آزادی برای من بسیار مهم است. هنگامی که آرتم پیشنهاد کرد برای دیدار، گفت: "بیایید سعی کنیم همه زندگی من را با هم زندگی کنیم؟" - موافقت کردم.

آرتم: من برای نه سال امتحان خواهم کرد. (شوخی.)

آنا: من جدی بودن نیت های او را دیدم، و آن را به من زد! من به یاد می آورم، پس از یک ماه از رابطه ما، زمانی که ما راه می رفت، دستم را در جیب من گذاشتم، همانطور که معمولا انجام شد، یک حلقه وجود داشت.

آنا Tikhomirova و Artem Ovcharenko:

"عروسی یک هدف نبود - من با آرتم خیلی خوب بودم. ما فقط می خواستیم تعطیلات را برای عزیزانمان و بستگانمان بگذاریم. "

عکس: ویکتور گوریاچف

- نظر شما: عشق از حرفه یا کمک می کند؟

آرتم: من می گویم که عشق را با یک حرفه ای تداخل می کند، و بسیاری از زوج ها به این ترتیب بررسی می شوند. من اغلب می بینم که افرادی که در کار کار نمی کنند، رابطه خود را نابود می کنند. برای من، احساسات ما مانند موسیقی هستند. هر کلمه ای که انتخاب می کنید - موسیقی همیشه بالاتر از کلمات است. حداقل برای من، زیرا این یک راه مستقیم برای قلب است.

- قبل از اینکه ازدواج کنید، برای هشت سال زندگی می کنید ... احساسات را بررسی کردید؟

آنا: برای من، عروسی یک هدف نبود - من با آرتم خیلی خوب بودم. ما فقط می خواستیم سفر تعطیلات خود را برای زندگی ما برای عزیزان و بستگان انجام دهیم.

آرتم: شخصا، من یک ایده برای ایجاد یک عروسی را هنگامی که متوجه شدم که تمام لحظات عاطفی، به ویژه اگر آنها مثبت و روشن بودند، با ما برای زندگی. این، این خاطراتی است که بعدا ما را گرم می کند. MIG می آید زمانی که گل شکوفا می شود، و من می خواستم هر روز زیبا ترین در این روز باشد و او را به یاد ما و دوستان ما.

- و چه لحظه ای به یاد داشته باشید؟

آنا: ما خودمان سناریو جشن ما را اختراع کردیم، تمام آهنگ ها و ملودی هایمان را گرفتیم. و هنگامی که آرتم به من سوار شد، و پدر من را به دست آورد، آنقدر زیبا بود! احساسات قوی من فقط از تولد یک کودک تجربه کرده ام. آخرین لحظه نقطه اواخر شب در پایان شب، در غروب خورشید بود، زمانی که ما هر سوگند مراسم تشییع جنازه را دادیم، ما از شادی فرار کردیم! سپس رقص ما را در آب آغاز کرد. ما حمایت پیچیده ای انجام دادیم، من حلقه های پیروان خود را در دستان خود نگه داشتم، همه چیز در اطراف سلامتی منفجر شد. ما به سختی نفس می کشیم، و ما چنین احساسی باور نکردنی داشتیم که ما جایی در فضا بودیم! البته به نظر من، هر دختر باید این را تجربه کند.

آرتم: وقتی شروع به عروسی کردیم، متوجه شدم که چند دوست ما داشتیم. این یک ایده بزرگ بود، اما مشکلات به نظر می رسید دلپذیر بود. هنگامی که من به قایق رفتم، توجه كردم، توجه كردم كه چند نفر از مردم كمكي به اينايش تقسيم شده اند، كه آن را تخصصي كردم.

آنا Tikhomirova و Artem Ovcharenko:

"شریک را می توان با یک پرنده مقایسه کرد: اگر شما آن را بیش از حد بخورید - بپرسید، و اگر ضعیف پرواز"

عکس: ویکتور گوریاچف

- بسیاری از هنرمندان باله را درک می کنند. هنگامی که درب را بسته می کنید، چه اتفاقی می افتد؟

آنا: در زندگی روزمره، رئیس ما مالک در خانه است، همه چیز آن را می سازد. او و پخت و پز عالی است! و همیشه، زمانی که او می خواهد من را از بین ببرد، آماده سازی ظروف شرکتی خود را. مورد علاقه من Sybas پخته شده در کوره است. آرتم حس زیبایی را حتی در پخت و پز دارد. من همچنین نمونه ای از او را می گیرم وقتی که من باردار بودم، به کلاس های کارشناسی ارشد پخت و پز رفتم. او آموخت که بورچ را طبخ کند. و در دوران بارداری، او یک همسر کامل را احساس کرد. (خنده حضار)

آرتم: به نظر من این است که در زندگی من ما همانند صحنه هستیم. صحنه یک نوع آینه است، شما به او به عنوان یک لخت به او می روید. البته، شما نقش های مختلفی را بازی می کنید، اما صحنه شما را به خوبی باز می کند. Anya در مورد من گفت، و من اخیرا بسیار جالب به تماشای او. هنگامی که او مادر شد، او دولت صلح و شادی داشت. و خوب است که در حال حاضر او وقت آزاد دارد: او آموخت که چگونه طبخ و انجام کارهای بیشتری را انجام دهد.

آنا: آرتم یکسان است هنگامی که او به خانه آمد و پرتره من را جلب کرد. این استعدادهای بسیاری است و او به طور مداوم من را شگفت زده می کند. من فکر می کنم فکر می کنم: چه جدید است، او هنوز در خود باز خواهد شد؟ ..

- اغلب شما داستان هایی را می شنوید که Ballerins سکوت می کند صمیمی ترین مادر. آیا شما تصمیم می گیرید؟

آنا: ما همچنین قبلا بچه ها را می خواستیم، اما پس از آن من می خواستم رقص و فکر کنم در مورد حرفهام بیشتر. اما پس از عروسی، همه چیز کمی متفاوت بود، و من، ترک صحنه، دیگر احساسات قوی مانند قبل از آن را تجربه نکرد. این عشق که در من انباشته شده است، لازم بود که شخص دیگری را بدهد. ما متوجه شدیم که کودک توسط هر دو مورد نیاز است.

آرتم: من فکر می کنم اکنون این سوال به شدت به ارزش نیست: یا شما یک بالرین یا مادر هستید. همه چیز را می توان ترکیب کرد. بسیاری از نمونه های بسیاری وجود دارد و در تئاتر ما، از جمله.

- آنا، آیا بارداری پویا دارید؟ آرتم با شیوه زندگی فعال دخالت نکرد؟

آنا: نه، او به خوبی انجام شد، من را عقب نشینی نکرد. در این دوره من می خواستم به طور مستقیم برای خودم زندگی کنم، شروع به ادامه دادن کردم. در نهایت متوجه شدم که به طور کلی شما می توانید در پارک ها راه بروید! (می خندد.) من دیدم که بسیاری از مادران و کودکان در اطراف ... علاوه بر این، من به زبان انگلیسی مشغول بودم. یکی دیگر از استودیوی بازیگری از معلم هالیوود ایوان چابباک (تحت رهبری بازیگر ولد متصنف) و چهار ماه در آن مشغول به کار بود. ما صحنه های فیلم ها را بازی کردیم و بازی کردیم، و برای من یک کودتای بود. من امیدوارم که در حال حاضر من به شیوه ای متفاوت برای ارائه خودم در صحنه باله، و به نظر می رسد که آن را درست خواهد کرد. در باله، گاهی اوقات یک ارزیابی وجود دارد، این هنر بصری است. به خصوص در باله های کلاسیک، حرکات زیادی وجود دارد - به طوری که شما با گالری مشاهده و ارزیابی می کنید، شما باید بازی کنید که چه چیزی برای شکستن آئورت نامیده می شود. من حرکات کافی را به اندازه کافی در نظر می گیرم، و بیننده هنوز آن را احساس خواهد کرد. نکته اصلی این است که از طریق خودت نقش داشته باشیم.

- ششم ماه اوت شما یک دختر Arianna داشتید. چرا این نام را انتخاب کردید؟

آنا: در اولین ماه های بارداری، زمانی که ما حتی جنسیت کودک را نمی دانیم، گفتم که من نام آریاننا را دوست دارم. در ابتدا، در خانواده، او همه را درک نمی کرد، اما آرتم از من حمایت کرد. و سپس دوستان گفتند: "همانطور که شما آمده اید! آریانا آرتم و آنا است. " پس از آن، شک و تردید ناپدید شد

آنا Tikhomirova و Artem Ovcharenko:

"هنگامی که ما هر یک از zvas از وفاداری به یکدیگر دادیم - ما فقط از شادی خارج شدیم"

عکس: ویکتور گوریاچف

- گفته شده است که ماهیت کودک بلافاصله قابل مشاهده است، - او از آریانا چیست؟

آنا: هنگامی که دوستان به ما می آیند، آنها تعجب می کنند که چرا او گریه نمی کند. دختر بسیار آرام است، والدین را به خواب می اندازد. (لبخند می زند.) در حالی که او همانند آرتم است، سر و صدا نمی کند.

آرتم: من هیچ دلیلی را نمی بینم. Arianna در حال حاضر سر را نگه می دارد و دوست دارد همه چیز را در نظر بگیرد، مطالعه ...

- آیا شما می خواهید یک دختر برای رفتن به قدم های خود را؟

آنا: من فکر نمی کنم که او برای یک وضعیت زیبا رقصید، برای دختر مهم است، اما حرفه ای از Ballerina من برای او نمی خواهم. واضح است که اگر او این را بسیار می خواست، ما تخلیه نخواهیم شد. من چنین تمایل زیادی در چهار سال داشتم - من تمام حرکات باله را برای خواهر بزرگتر تکرار کردم. کاملا، اگر دختر آواز خواندن، موسیقی، شاید، و بازیگر تبدیل به دراماتیک شود. به نظر می رسد که حرفه ما خیلی پیچیده است و نام های ما همیشه آن را می گیرند. و من می خواهم او را به راه خود داشته باشد.

آرتم: وظیفه ما این است که فرصتی را به آریانا بفرستیم تا با این دنیا آشنا شویم، مهارت های مختلفی را دریافت کنیم. اجازه دهید خودش را انتخاب کند که او بیشتر دوست دارد. ما، هنرمندان، اغلب مسافرت می کنیم، و غیرممکن است که به همان اندازه که شما را ترک کرده اید. کودکان که با والدین خود سفر می کنند، واقعیت را کاملا متفاوت درک می کنند. به نظر می رسد که تمرکز باید بر روی توسعه کودک انجام شود.

- آنا، تا آنجا که من می دانم، شما قبلا شروع به تمرین کرده اید. هنگامی که شما می توانید دوباره در صحنه ببینید - و در این زمان به Ariana نگاه خواهید کرد؟

آنا: والدین من به ما بسیار کمک می کنند. ما یک مادربزرگ طلایی داریم، او به سادگی نوه خود را ترک نمی کند. در اطراف آریانا خیلی دوست دارم! کسی برای مراقبت از کودک وجود دارد، اما اکنون، زمانی که من برای تمرینات ترک می کنم، حتی سه یا چهار ساعت جداسازی از او به نظر می رسد ابدیت است. من امیدوارم که در ماه ژانویه من به صحنه بروم، فقط در این زمان اجرای من در حال رفتن است: "تسویه حساب" و "Evgeny Onegin". بنابراین من سعی خواهم کرد تا به این نکته بازگردم، اما همه چیز به دختر من بستگی دارد: در ابتدا برای من - او.

- شما بسیاری از احزاب مشترک نیستید - آیا می خواهید با هم کار کنید؟

آرتم: نه، ما به اندازه کافی احزاب مشترک داریم. اولین پروژه "بزرگ باله" در کانال تلویزیونی "فرهنگ" بود، جایی که ما جایزه بزرگ را به عنوان بهترین جفت دریافت کردیم. برای ما، این یک آزمایش جدی شده است، زیرا برای مدت زمان بسیار کوتاه مدت لازم بود که شش عدد را یاد بگیریم - و سبک و بازیگران بسیار متفاوت هستند. فقط یک شریک احساس بسیار خوب، شما می توانید در یک آزمایش مشابه تصمیم بگیرید. و بیشتر، در حال حاضر در تئاتر Bolshoi، و Ane تبدیل شده اند با یکدیگر رقصنده شده اند: بازی "Nutcracker"، "coppelia"، "sylphide". ما در کنسرت های Gala، تور زیادی انجام می دهیم. اگر ما در صحنه رقص نرویم، ما در خانه رقصیم. (خنده حضار)

در ماه اوت سال 2017، همسر پدر و مادر شد

در ماه اوت سال 2017، همسر پدر و مادر شد

عکس: ویکتور گوریاچف

- تصور کنید یکدیگر را از یک دیدگاه حرفه ای.

آنا: آرتم عمدتا یک شریک فوق العاده است. در مرحله، او فکر می کند بیشتر در مورد Ballerina بیشتر از خود. من با او بسیار راحت می شوم و اگر این ها عاشق آدایژی باشند، او همیشه در اوج احساسات است. هر گونه نقش بسیار عمیق است - برای او فرصتی برای تجربه احساسات است که او نمی تواند در زندگی تجربه کند. به عنوان مثال، Artem از الکل استفاده نمی کند، اما می تواند بسیار خوب بازی کند. من فکر می کنم استانیسلاوفسکی می گوید "باور"، دیدن او را در صحنه. او کاملا به دست آمده از نقش شاهزادگان و عمیق، عاشقانه، مانند رومئو یا آرمان از "خانم ها با کاملیا" به دست آورد.

- آیا کارت کسب و کار او چیست؟

آنا: حرکات زیبایی این کاملا پیچیده است و به نظر می رسد ناخوشایند، مهم است. او سر سرد دارد، من در هر دو در زندگی و در صحنه اعتماد دارم.

آرتم: من برای یک Ani به طور کامل هدف نیستم، زیرا او همسر مورد علاقه من است، اما تصاویر بسیار روشن را ایجاد می کند. اگر آن را رقص های پریدن را رقص، در میان همه ایستادگی کنید. Anya چشم های بیانگر، که از بالاترین سطح قابل مشاهده است، و این همه است. او انرژی بسیار زنانه در صحنه دارد و با تمام روشنایی آن می تواند لمس و آسیب پذیر باشد. Anya به طور جدی در مورد نقش های خود فکر می کند، گاهی اوقات شک و تردید، و شما نیاز دارید، بدون دخالت، به تصمیم درست خود بگویید.

- به نظر من این است که وقتی شما در یک جفت رقصید، بار دو برابر مسئولیت وجود دارد.

آرتم: Duo این است که شما به Ballerina کمک می کنید، شما آن را ارائه می دهید. شما باید آن را در بهترین شکل نشان دهید، و سپس در مورد خودتان فکر کنید. بسیاری از ظرافت ها وجود دارد، یکی از آنها چگونگی حفظ شریک است. شما می توانید آن را با یک پرنده مقایسه کنید: اگر بیش از حد بخورید - بپرسید، و اگر ضعیف - پرواز کنید ...

- شما اغلب به تور بروید تماشاگران وفادار ترین وفادار کجاست؟

آرتم: در ژاپن تماشاگران سپاسگزار ترین هستند. آنها شما را در یک سرویس پس از پایان عملکرد ملاقات می کنند، "راهرو" را به جاده ترتیب می دهند، و در جریان انتقال خودکار، و عکس گرفتن با همه را می گیرید. این خیلی صادقانه است، واقعا! روز بعد، آنها عکس ها را می گیرند و به یک شهر دیگر می روند، جایی که شما یک عملکرد دارید، و این تصاویر به آنجا می روند. و اگر ما شش شهر را تور می کنیم، همه شش نفر به همان افراد می آیند.

آنا: من یک فن دارم که از توکیو به مسکو پرواز می کند حتی برای یک روز برای دیدن عملکرد من. من از آن بسیار قدردانی میکنم! در ژاپن، سنت های فرقه وزارتخانه حفظ می شود، و مخاطبان در سراسر جهان برای بت های خود پیروی می کنند. در آخرین تور در ژاپن، من نبودم، و طرفداران من به آرتم نزدیک شدند و از هدایا برای من خواسته بودند. خوشبختی

آرتم: برای آنها مهم است که چیزی را به شما بدهد - فن، یک فنجان، اسباب بازی؛ آنها احساس خود را گرم می کنند که به شما داده می شود. وقتی ما با آنا در تور در ویتنام بودیم، مردم حتی فریاد می زدند. برای آنها، این فقط یک فضا است که من به صحنه یک بالرینا در اشاره گرها رفتم، یک بسته برف سفید ... آنها چیزی شبیه به آن را نمی بینند، و ما برای آنها به عنوان بیگانگان هستیم.

آنا: در نیویورک، یک بیننده خوب طرفداران است که در حال حاضر پنجاه ساله با یک تئاتر بزرگ هستند. اینها خانم ها برای هفتاد هستند و همه ما آنها را می شناسیم، و آنها به معنای واقعی کلمه هر هنرمند می دانند. آنها در صحنه ای از Lavrovsky بزرگ، Vasilyeva دیدند، زمانی که آنها جوان بودند، و در حال حاضر به ما بروید. این است که مصاحبه باید گرفته شود! تماشاگران ما نیز زیبا هستند، همیشه پس از اجرای گلها و پشتیبانی می کنند. خوب است زمانی که قدردانی از آنچه شما انجام می دهید، به خصوص زمانی که از روح است. مهم است که تمام مراحل خود را به طوری که مردم احساس و اتهام انرژی خود را!

- شما حرفه ای رقص - آیا شما قدرت کافی و تمایل به رقص نه برای مخاطب، بلکه برای خودتان؟

آنا: گاهی اوقات، عمدتا در تور، ما به جایی می رویم که از باشگاه ها خارج شویم. آرتم رقص بسیار جالب است - این آزادی کامل است و شما می توانید هر چیزی را ایجاد کنید. (لبخند می زند.) او مانند یک هنرمند است که جنبش های جدیدی را آغاز می کند - بسیار خلاقانه می شود.

هیچ یک

عکس: آنا Vorontsova

- آیا شما سرگرمی های فراتر از باله دارید؟

آنا: من دوست دارم پیانو را بازی کنم آرتم خیلی خوب می خواند، او صدای زیبا را دارد. مادر من یک خواننده حرفه ای، معلم در آواز است، و همسرش درس های مهارت خود را دریافت کرد. در یک کلمه، آنها عجله کردند. من دوست دارم که چگونه آواز میخواند، و ما، در حالی که شوخی می کنیم، فکر می کنیم: و نه به شرکت "صدا" در Vocalists رقابت؟ و او را دوست دارد ماهیگیری. در فرانسه، آرتم بزرگترین ماهی را برای فصل گرفت - این یک تون بود که شصت هفت کیلوگرم وزن داشت. وقتی که من در قایق بادبانی رفتم، ماهی حتی در حمام قرار نگرفت، من هرگز چنین در زندگی ام را دیدم!

آرتم: این حتی مهم نیست که در اینجا چقدر شما گرفتار شده اید، اما خود تماس با طبیعت مهم است. هنگامی که شما به دریاچه می روید، به نظر می رسد که زمان متوقف می شود. تلفن - دور، فقط طبیعت، جنگل، آب ...

- آیا شما همسر خود را با من می گیرید؟

آنا: من برای این کلاس ها گریه نمی کنم، زیرا نمی توانم خیلی زود بیدار شوم - در شش صبح. اذعان می کنم، من سونیا وحشتناک هستم

- اگر وضعیت فوق العاده ای را ارائه می دهید که یک هفته آزاد دارید، چگونه زندگی می کنید؟

آرتم: من خودم چیزی را می گیرم به تازگی، من شروع به خواندن زیادی کردم، و این به خاطر این واقعیت است که وقتی ایده یا هدف جدیدی دارید، به اطلاعات نیاز دارید. برای استراحت، من می توانم یک یا دو روز بحث کنم، و سپس باید کاری انجام دهم. من، حتی خروج از دریا، شرکت در ورزشگاه، انجام jogs، شنا ...

آنا: من همیشه دریا را می خواهم ما اغلب به خواهر در لس آنجلس می رویم، در اقیانوس حمام می کنیم. ایتالیا دوست داشت، در فرانسه چندین بار استراحت کرد. آخرین بار ما به کرت رفتیم، و او را از طرف بسیار جالب با ما باز کرد. افراد خوب، ساده و گرم هستند. آنها می خواهند خوشمزه باشند، سعی نکنید فریب دهید. (لبخند می زند.) این را می توان دید، محل خود را به چنین ارتباطی.

- آیا می توانید زندگی خود را فرموله کنید؟

آرتم: من می خواهم برخی از عبارات را پیدا کنم، اما هیچ فرمول یکپارچه وجود ندارد. احتمالا سؤال های زندگی را مطرح نکنید، سعی کنید خارج از کنوانسیون وجود داشته باشید، یادگیری را متوقف نکنید و جهان را بدانید.

آنا: من عبارت Lao Tzu را دوست دارم: "به محض اینکه متوجه شدید که در جهان به چیزی نیاز ندارید، آن را تبدیل به شما خواهد شد." من بلافاصله به این نرسیده ام - قبل از اینکه من در برخی از ریتم های دیوانه زندگی کنم و چیزهای ساده را متوجه نشدم. و اکنون من هر روز خوشحالم: پس از همه، خورشید می درخشد، یکی از عزیزان وجود دارد، و اکنون ثروت صمیمی نیز دختر ماست! لازم است که استراحت کنید، در دوره خود شنا کنید و رویاهای خیالی را که جامعه ما را تحمیل می کند، تعقیب نکنید.

ادامه مطلب