Angelica Agurbash: "من دوست دارم عروس"

Anonim

- Angelica، چه احساسی داشتی وقتی دوباره لباس عروسی گرفتیم؟

- هر دختر و زن رویاهای حداقل یک بار در زندگی خود را به پوشیدن لباس عروسی. کسی که این را حتی تمام عمر خود ادامه می دهد. من توانستم به پدیوم و صحنه در ماهیت پرونده و صحنه در تمام انواع لباس ها بروم، اما لباس عروسی باعث هیجان خاصی می شود. و در ابتدا من خروج نهایی را رها کردم. و طراح Eleonora Shaulova طراح اصرار داشت که من حداقل از قطعه کار لباس پیروی کنم. وقتی این معجزه را دیدم، از ماهیت و محتوا آن مجذوب شد. به خصوص از آنجا که این مجموعه به نام "الهام بخش" به یک زن قوی اختصاص داده شد، که علیرغم همه چیز برای شادی و به عنوان یک پرنده فوق العاده به نور عشق خود پرواز می کند. من واقعا این ایده را دوست داشتم و، به نظر من، همه چیز کاملا کاملا معلوم شد.

- چرا شما برای اولین بار حاضر به نشان دادن لباس عروسی نیستید؟

"من 16 ساله نیستم تا از چنین لباس های کلاسیک و دیدنی از عروس رویایم، و من خودم را در چیزی شبیه به آن نشان نداده ام." البته، من فرض می کنم که در زندگی من عروسی خواهد بود، اما من در مورد یک لباس متوسط ​​فکر می کنم، به احتمال زیاد سفید نیست. و در اینجا چنین گام ای است ... اما زمانی که آن را ساختم، من آن را دوست داشتم. و من به هر کس توصیه می کنم از هر چیزی، تا آنجا که ممکن است به رویای و رفتن به هر آزمایش. همانطور که الینور به من گفت: "شما می دانید، سرنوشت این دخترانی که لباس های عروسی من را شگفت زده می کنند. شش ماه بعد آنها ازدواج کردند. "

Angelica Agurbash موزه مجموعه الهام بخش Eleonora Shaulova (در عکس: راست) شد. .

Angelica Agurbash موزه مجموعه الهام بخش Eleonora Shaulova (در عکس: راست) شد. .

- درباره یاسمین دو سال پیش آنها گفتند که پس از تظاهرات لباس عروسی Shaulovoy، که خواننده پسر عموی داشت، او به زودی ازدواج کرد.

- آره! این یک داستان واقعی است. همین اتفاق با یکی دیگر از هنرمند مشهور که در نمایش Eleanora در یک لباس عروسی شرکت کرده است، اتفاق افتاد. حالا من یک داستان جالب دارم.

- اعتقاد به معجزه؟

- از دوران بچگی! و من هرگز به آنها اعتقاد ندارم. و من به همه توصیه می کنم، زیرا رویاها به حقیقت می پیوندند. نکته اصلی این است که با احترام، با تمام قلب و روح من، باور کنیم. و همچنین: من هرگز از برخی چیزهای مادی رویایم. ما باید از شادی، سلامت، عشق بپرسیم.

- آنها می گویند این لباس بسیار سنگین بود؟

- آره. مامان و سه فرزند من در سالن نشسته بودند. و پس از نمایش، من به او گفتم: "خدا، همانطور که من سخت بود." و او شگفت زده شد، به طوری که به نظر می رسد بدون وزن. لباس در واقع حداقل ده کیلوگرم وزن دارد. هنوز هم برای مقابله با دامن بسیار دشوار بود، که به نظر می رسد هوا و آسان است، بلکه بسیار سنگین است.

- دشوار بود حرکت بر روی پدیوم؟

- نه. اگر چه بسیاری از نوشتن و می گویند که من یک مدل سابق هستم، اما در واقع من هرگز کار نکرده ام. این همه از طبیعت است، بیشتر من اغلب دعوت به نشان دادن به عنوان یک بازیگر. این بار تصویر مجموعه را تصور کردم، بنابراین من در ابتدا رفتم و در فینال.

در یک لباس قرمز، خواننده این نمایش را باز کرد. .

در یک لباس قرمز، خواننده این نمایش را باز کرد. .

- و شما نمی ترسید که روزنامه ها از این احساس را بویید؟

- احساس قبل از نمایش تورم بود. برخی از روش های معجزه آسایی، Paparazzi موفق به عکس من در مورد اتصالات این لباس در کابین. همچنین، Kolya Baskov "کمک کرد": به جهان گفت که من در ماه سپتامبر عروسی داشتم. (خنده حضار) این انگیزه روانی او بود. او صمیمانه آرزوی من را آرزو می کند. هنگامی که شش ماه پیش، من به او درباره طلاق من گزارش دادم، بلافاصله گریه کرد: "همه چیز، من یک توستا در عروسی شما خواهم بود!" به من ناگهان او را اعتراض کرد: "Kohl، چه عروسی؟ من فقط طلاق گرفتم. " - "به من اعتماد کن، شما بهترین عروسی در جهان را خواهید داشت، و شما زیباترین عروس خواهید بود، و شما بزرگترین داماد را خواهید داشت!" چرا که نه؟ پس از همه، مردم نیز می خواهند به یک افسانه ای اعتقاد داشته باشند. من واقعا دوست داشتم که در نقش عروس بر روی پدیوم حضور داشته باشم. و حالا من واقعا دوست دارم که در نقش عروس در زندگی باشم. همه زنان من را درک خواهند کرد: این یک خلق و خوی مطرح شده است، نوعی احساس جادویی در داخل، امید به رویاهای جدید، Courtship بسیار زیبا است. هر کس به طور مداوم پرسید: "وقتی عروسی؟" و من می گویم: "خب، صبر کن عروسی خواهد بود اجازه دهید از نقش عروس لذت ببرم. من عجله ندارم، من خوبم. "

- این، پس از عصب تجربه شده و تحقیر عمومی، می توانید بگویید که بهار در زندگی شما آمده است؟

"من احتمالا باید امتحان این زندگی را تصویب کنم." و من معتقدم که با افتخار و کرامت، آن را حفظ کرد، نه به اظهارات وحشتناک شوهر سابق و گوش های گل، که او روی سر من ریخت، توجه نکرد. من کاملا درک کردم که شما فقط باید صبر کنید و منتظر بمانید تا همه چیز را از بین ببرید. و هر کس متوجه خواهد شد که چه کسی است که در حال حاضر اتفاق می افتد.

ادامه مطلب