یولیا شیلاوا: "من در آپارتمان خودم الهام شدم"

Anonim

"هنگامی که من به مسکو رسیدم، تمام وقت منتظر شگفتی بودم. آنها بودند، اما یکی از جدی ترین من زمانی که من انتظار نداشتم.

هنگامی که یک عکس از یک پنت هاوس فوق العاده را در مجله دیدم. من عاشق این آپارتمان شدم. با نگاهی به دید باز از بالکن، تصمیم گرفتم که این پنت هاوس من باشد، هرچند آپارتمان ها به سبک تزئین نشده اند که ترجیح می دهم. من به بدهی رسیدم، اما قبلا تصور کردم که این اتاق چگونه در آینده نگاه خواهد کرد. با این حال، هنگامی که من برای اولین بار رئیس هیئت مدیره Hoa (مشارکت صاحبان مسکن) را ملاقات کردم، سپس شوک واقعی را تجربه کرد. من شنیدم: "شما بزرگترین مشکل را در زندگی خود به دست آورده اید!"

سپس به این کلمات اهمیت زیادی نکردم، هرچند که این امر بسیار توهین آمیز بود که چنین در مورد اموال را بشنود، که در آن آماده بودم که روحم را سرمایه گذاری کنم.

من در اتاق تعمیر کردم، در طعم و مزه من ساخته شده و فکر کردم که من یک گوشه ای را ایجاد کردم که در آن من می توانستم کار کنم، با دوستانم ملاقات کنم، و گاهی اوقات به تنهایی با من فکر می کنم، احساس و لبخند به جهان. اما دیدگاه Gastarbaiter به پنجره نگاه می کند. و هنگامی که انواع کمیسیون به من تبدیل شده است، که خواستار "دسترسی به اتاق برگزار شده" برای بازرسی، من را متقاعد کرد که این پنت هاوس واقعا یک مشکل است! چگونه توضیح داد که من صاحب آپارتمان هستم. به نظر می رسد پوچ، اما دقیقا همان مورد بود - صاحب آپارتمان این بود که حق مالکیت خود را در خانه به اصطلاح لوکس ثابت کند! من در مورد این داستان به روزنامه نگاران آشنا گفتم، چند گزارش در رسانه ها ظاهر شد و HOA در بعضی اوقات پنهان بود.

سپس من هنوز نمی دانستم که بزرگترین شوک در انتظار من پیش رو است. هنگامی که، پس از غیبت طولانی، من به پنت هاوس آمدم، کشف شد که کارگران مهاجر محلی به طور فعال در ساخت یک دیوار کار می کنند که به آپارتمان خود منافقند! واقعیت این است که پنت هاوس من در طبقه بالا قرار دارد، آسانسور به سر می برد، و سپس شما باید یک دوره را افزایش دهید. این بود که این لامپ بود! به این معناست که به خانه من می رسم فقط می توانم بر روی بالکن های آتشفشانی باریک که با برف پوشیده شده بودند، و هر گام که به شدت آسیب جدی را تهدید کرد. به هر حال، زمانی که یک گروه تلویزیونی بر روی این مشکل فیلم برداری شد، یکی از شرکت کنندگان او بسیار جدی آسیب دیده بود. من پلیس را صدا زدم و تنها پس از ورود او، کارگران مهاجر تغذیه شدند و بدون اتمام ساخت "دیوار برلین". من مجبور شدم شکایت کنم در حال حاضر تمام اسناد در نظر گرفته شده است. من معتقدم که همه ما باید برای حقوق خود مبارزه کنیم! و من واقعا می خواهم دوستانم را به دیدن من، بدون تجربه هیچ گونه موانع! من معتقدم که خانه من همیشه باز خواهد شد! "

اولین داستان یولیا شیلوا اینجا را خواند.

ادامه مطلب