ماریوس وایسبرگ: "از من این یک پدر خوب یهودی را دریافت خواهد کرد"

Anonim

اولین چیزی که در Marius Weisberg جذب می شود، جذابیت و شاد بودن او است. برای مدت طولانی، کارگردان در هالیوود زندگی می کرد و بیننده روسی چنین فیلم های کمدی را به عنوان "عشق در شهر بزرگ"، حق رای دادن در مورد "تاریخ" و "هیتلر کاپوت!" ارائه کرد. Marosi علاوه بر کار خود در محافل سکولار، به عنوان فاتح قلب زنانه شناخته شده است. اما ناتالیا باردو، بازیگر زن بازیگر بسیار بیشتر از یک سرگرمی ساده بود. کارگردان آماده ارائه زن عزیز خود و قلب است.

در مورد، من می خواهم به گریه کنم: چگونه جهان دیوانه است! تابستان گذشته ما با ناتالیا ارتباط برقرار کردیم، مصاحبه بزرگی ساختیم. بازیگر زن با حساسیت به این مرد در عشق گفت، اما نام او را نپذیرفت. سپس ما نمی توانستیم فکر کنیم که ما در مورد Marius Weisberg صحبت می کردیم. با این حال، در مراسم "مرد سال"، مدیر دقیقا با ناتالیا باردو ظاهر شد. آنها اظهار داشتند: "ما همه چیز را جدی و به طور انحصاری داریم،" آنها گفتند، خندیدن، آنها. و شک و تردید به زودی مطمئن شد که این درست است. به نظر می رسد در آستانه 45 سالگی خود، ماریوس در نهایت عشق خود را یافت. و آماده نیست نه تنها تبدیل به یک مرد خانواده نمونه، بلکه ... پدر مراقب.

- ماریوس، اول از همه، شاخص موفقیت برای شما چیست؟

- موفقیت برای من تحقق خود، احساس رضایت از پیشرفت خود را. نه اینکه چگونه مردم شما را درک می کنند، یعنی احساس خود، تا آنجا که نیازهای خود را که از خودتان جلوگیری می کنید را برآورده می کنید.

"پدر شما، اریک Weisberg، یک تولید کننده مشهور فیلم بود، با مدیران افسانه ای کار کرد. حرفه تحت تاثیر او انتخاب کرد؟

- آره. پدر مدیر چند فیلم Andrei Tarkovsky، از جمله "آینه"، "آندره روبلوف"، سرگئی باندارچیوک بود. خانواده های ما دوست بودند با Mikhalkov، و با اندرون Konchalovsky. من بر روی مجموعه بزرگ شدم البته، این حرفه به نظر من افسانه بود. علاوه بر این، من در انبار انسانی هستم: من به زبان های خوبی بود، من شعر نوشتم، ادبیات یکی از موارد مورد علاقه من بود.

"این به این ترتیب ترسناک نبود، زمانی که استعدادهای چنین اندازه ای را می بینید؟"

- من با خودم بسیار با خودم بودم. (می خندد.) و این Browadel در مراحل اولیه زندگی کمک کرد. اما از ترس، البته، وجود داشت. اولا، آنها خود را پاپ نامیدند: او، مانند هیچ چیز، همه مسئولیت ها را درک نمی کرد، که این حرفه سپرده شده است، و سطح رقابت در آن. مدیرعامل ها، به عنوان یک نتیجه، بیش از حد عصبانیت و جسمی هستند. او مانند هر پدر یهودی، سعی کرد به من هشدار دهد، از استرس محافظت کند. اما من بسیار گنگ بودم، من به عنوان نشانه زودیاک هستم، بنابراین او گوش داد، او گوش داد، اما همه چیز را به شیوه خود انجام داد.

قهرمان ما با پدرش، اریک ویسبرگ. او یک تولید کننده مشهور فیلم بود و با افسانه های سینمای شوروی کار کرد

قهرمان ما با پدرش، اریک ویسبرگ. او یک تولید کننده مشهور فیلم بود و با افسانه های سینمای شوروی کار کرد

عکس: آرشیو شخصی Marosi Visserga

- در VGIK بلافاصله انجام داد؟

- من خودم دو دور اول را گذراندم. Balcunas در زیر نام خانوادگی مادرش وارد شد. پدر حتی نمی دانست که اسناد را در آنجا ثبت کرده ام. اما در بعضی از مراحل، ولادیمیر Naumovich (ولادیمیر Naumov، رئیس البته. - تقریبا. AUT.) متوجه شدم که من پسر Weisberg بودم، از خانواده سینما. به من گفته شد: شما سکوت کردید؟ و پس از آن همه چیز ساده تر شد. اما پدر بسیار تحت تاثیر قرار گرفت که من خودم از طریق این دو دور رفتم.

- و چرا این فتنه را شروع کردید؟ آیا می خواهید قدرت خود را بررسی کنید؟

"بله، من نمی خواستم پدر در مورد آن بدانم." از آنجا که معلوم شد که به طوری که من از او برای کمک می خواهم. و من می خواستم ثابت کنم که من می توانم و خودم. تا حدودی، من آن را مدیریت کردم.

- سپس هاله حرفه ای رومانتیک محو شد؟

- نه، چون من خودم همه چیز را در فیلم دارم. در VGik، من با لذت مطالعه کردم، و ولادیمیر Naumovich معتقد بود که من پتانسیل زیادی داشتم. اما این اتفاق افتاد که در تابستان من تمرین پدرم را در تصویر و "دایره متوسط" گذراندم و با بازیگر Lolita Davidovich ملاقات کردم. او به عروس او آمد، رون شلتون، ما دوستان را ساختیم. من او را چندین کار از من را به او نشان دادم و از من دعوت کرد تا به عنوان دستیار فیلم خود کار کند "مردم سفیدپوستان نمی دانند چگونه پرش کنند.

تعجب آور نیست که جوان ماریوس تصمیم گرفت تا به پدران پدر برود

تعجب آور نیست که جوان ماریوس تصمیم گرفت تا به پدران پدر برود

عکس: آرشیو شخصی Marosi Visserga

- در هالیوود؟

- آره. من از Naumov یک دانشگاه را پرسیدم. او گفت: من خوشحالم که به شما بدهم و اگر بیافتی، آن را به دوره برگردانید، اما شما نخواهید دید. بنابراین معلوم شد. من رفتم و به تولید بزرگ هالیوود رسید. این سال 1991 بود. برای من، یک مرد استنشاق از اتحاد جماهیر شوروی، همه چیز در یک افسانه بود: روشن، جالب، روح دستگیر شد. من متوجه شدم که می توانم اینجا را یاد بگیرم، و من خیلی سعی کردم. به نظر می رسد که چگونه رون کار می کند، همانطور که او با هنرمندان، تولید کنندگان، سران استودیو فیلم ارتباط برقرار می کند. انگلیسی من دائما می دانستم، بنابراین همه چیز را به خوبی درک کردم و به عنوان یک اسفنجی جذب شدم. من همچنین با علاقه به علاقه واکنش نشان دادم، زیرا من نوعی شواهدی برای آنها بودم - یک مرد از فضای پرستیکا شوروی. این یک دوره بسیار مثبت و فوق العاده در زندگی بود، و من نمی توانم بگویم که برخی از توهمات در مورد این حرفه تخریب شده اند. سپس من به مدرسه فیلمبرداری و تلویزیون در جنوب کالیفرنیا وارد شدم، همه چیز با شکوه بود.

- از مسکو 91 می رود تا به هالیوود برود - این، البته، یک شوک قوی است. چه چیزی بیشتر از همه بود؟

- همه چيز! کنتراست در تمام جنبه های زندگی بسیار قابل توجه بود: رنگ های کاملا متفاوت، فرهنگ، زندگی. اما اول از همه، نگرش مردم را به کار گرفت. در کشور ما در محافل فکری، کمدی به عنوان یک ژانر به شدت درک می شود. این از زمان های شوروی برگشت، زمانی که نقاشی های گاییا "زیر پایه" را در نظر گرفتند. فیلم، که در آن من با رون کار کردم، کمدی بود، اما همه چیز بسیار محترم بود و مسئول این روند بود. هر شوخی، تظاهرات کمدی - همه چیز به طوری که افتخار بود، بسیاری از محصولات سرمایه گذاری شده اند - البته، من تحت تاثیر قرار گرفتم. در روسیه، پس چنین چیزی وجود نداشت. در حال حاضر مرزها پاک می شوند. وقتی که من در سایت های متوسط ​​بودجهای هالیوود هستم، آنها از پلتفرم های خود به من یادآوری می کنند، نمی توانم بگویم که بین آنها پرتگاه. اما مهمترین چیز این است که من در هالیوود یک نگرش حرفه ای و جدی نسبت به ژانر کمدی است.

- شما مجبور نیستید هالیوود را به عنوان بسیاری از مهاجران تسخیر کنید. شما بلافاصله دعوت به کار ...

- خب، کار در واقع فریبنده ترین نیست. من یک کارگردان دستیار شخصی بودم و درگیر این بود که او ماشین خود را تخلیه کرد، قهوه را به ارمغان آورد، بعضی چیزها را به لباس های شسته شده رفت. (می خندد.) اما با این حال متوجه شدم که خیلی خوش شانس بودم. من مجاز به کار نکردم من پول نقد زیر جدول پرداخت کردم - سه صد دلار در هفته، دیوانه برای پول زمان. و من متوجه شدم که من یک فرصت منحصر به فرد برای یادگیری چیزی در حرفه داشتم. من نمی توانم بگویم که مستقیما از هواپیما به صندلی کارگردان رسیده است، اما احتمالا سرنوشت برای من نسبت به مهاجران دیگر که در تلاش برای شکستن در هالیوود بود، مطلوب تر بود.

- وقتی اولین موفقیت به شما رسید؟

"من فیلم را از کریستینا ریچی برداشتم" هیچ جایی وجود ندارد "، او جایزه های بسیاری را در جشنواره های مختلف فیلم، از جمله مسکو به دست آورد. و من به یاد دارم، من از پیتر به مسکو می روم، از من از هالیوود می خواهم و می گویم که اسکریپت من کوین کوستنر را دوست داشت. او می خواهد برای حذف و آماده شدن برای دیدار در دو روز! و من به مسکو آمدم، بلافاصله در هواپیما نشستم و به لس آنجلس رفتم تا کوین را ببینم. این یک رویداد دوره ای برای من بود. قبل از آن، من در یک سینمای مستقل کم بودجه کار کردم و سپس به سطح دیگری رفتم، من تمام "مخروط هالیوود" بزرگ را دیدم - عوامل، تولید کنندگان. من می خواستم خودم را بررسی کنم تا بررسی کنم که آیا این یک رویا نبود.

- فیلم به صفحه نمایش رفت؟

- نه، افسوس برای چند ماه دیگر، ما به طور مستقیم با کوین کار کردیم - سناریوی به پایان رسید. این فیلم قبلا دوره پیشگیرانه را گذرانده است، اما تولیدکنندگان فیلم در مورد هزینه هزینه، به عنوان یک نتیجه، کوین حتی از این شرکت شکایت نکرد. من همچنین پول برای اسکریپت پرداخت کردم. به فیلم هنوز هم علاقه زیادی است. شاید برای بهتر شدن که در یک زمان او برداشته نشد. سپس نمی توان گفت که من خودم آن را هدایت کردم. و حالا من می توانم آن را انجام دهم.

- تصمیم شما برای کار با روسیه چیست؟

- به تدریج، من شروع به درک اینکه مسیر من کمدی است. اما در هالیوود، برای مقاومت در برابر رقابت، لازم است نه تنها به دانستن زبان، بلکه همچنین درک ذهنیت. پس از همه، طنز با ریشه های فرهنگی ارتباط نزدیکی دارد. بله، من نوشتم و سناریوها را فروختم، اما در برخی موارد متوجه شدم که من با افرادی که در اینجا در خاک بومی هستند رقابت می کنم. به نظر می رسد که در حال حاضر در ابتدا من آنها را عجیب و غریب بزرگ. سپس یک رویداد بسیار غم انگیز در زندگی من اتفاق افتاد - پدر فوت کرد. من در مراسم خاکسپاری خود وارد روسیه شدم و ... پیشنهاد دریافت یک فیلم روسی زبان را دریافت کردم. در نتیجه، همه این ها به چنین داستان طولانی مدت منجر شد.

ماریوس وایسبرگ:

"هیتلر کلاه!" - اولین فیلم روسی زبان Weisberg

عکس: قاب از فیلم

- شما در سبک کمدی مربوط به شخصیت خود کار می کنید - سبک وزن، سرگرم کننده؟ آیا شما فکر می کنید بیننده هنوز به یک فیلم برای سرگرمی می رود؟

- نه، کمدی را از این باور که فیلم برای سرگرمی یک فرد وجود دارد، حذف نمی کنم. در واقع، این فیلم معادل ارتباط با یک فرد، مدیر است. و ما همه زندگی را به شیوه های مختلف درک می کنیم. اگر آندری Zvyagintsev همه چیز را در رنگ های خاکستری سرد، همان جیمز بروکس، که من خیلی دوست دارم، به خوبی، به بهترین وجه در مردم، به خوبی در مردم، به خوبی در مردم، به خوبی در مردم، به خوبی در مردم، در کنار طبیعت خود را باور دارد. هر دو آنها اساتید بسیار با استعداد هستند که دیدگاه خود را به مخاطب تحمیل می کنند. چشم انداز من از جهان بسیار نزدیک به دید جیمز بروکس است.

- اخیرا فیلم "8 بهترین تاریخ" آمده است. در حال حاضر "8 اول" و "8 جدید" بود. چرا شما ادامه را از دست می دهید و این داستانها برای شما چه هستند؟

- درباره ایمان به بهترین وجه که در ما وجود دارد: جشن عشق، بشریت و آزادی روح. این در سطح جهانی است. همانطور که برای حق رای دادن از "تاریخ" - همه سه داستان کاملا متفاوت هستند. اگر آنها را به صورت متفاوتی تماس بگیرید، آنها کاملا مستقل از یکدیگر خواهند بود. به خصوص "8 بهترین تاریخ"، که مربوط به دو اول حتی در مفهوم نیست. از "تاریخ" و "عشق در شهر بزرگ" من یک نام تجاری که مخاطبان را تشخیص می دهند. واقعیت این است که در حال حاضر در روسیه تعداد زیادی از فیلم های کمدی "پلاستیکی" وجود دارد، در بازار دشوار است. ما با چنین سکته بازاریابی آمد. به افرادی که بیلبورد را با یک فیلم جدید می بینند، درک می کنند: این "تاریخ" است، آنها همیشه خنده دار و دلپذیر هستند. و به نظر من، لازم نیست که تصویر جدید ادامه مستقیم قبلی قبلی باشد. "

- اما بازیگران به تنهایی مشغول هستند.

- در فیلم سوم در حال حاضر ورا Brezhnev را بازی می کند، و نه اوکسانا Akinshina. و طرح با بیدار شدن در یک تخت همراه نیست. اگر بیننده به طور مثبت واکنش نشان دهد، ما همچنان به این طریق ارتباط برقرار خواهیم کرد. ما فیلم چهارم و پنجم را خواهیم ساخت. "

- موفقیت تجاری - برای شما نشانگر که فیلم مدیریت شده است؟

- مطمئن. این نه تنها خلاقیت، بلکه یک کسب و کار است. در اینجا من برخی از نوع اخبار حساس را باز نخواهم کرد. برای حذف یک فیلم خوب، به پول نیاز دارید. این گران است، و پول باید بازگردانده شود. بنابراین موفقیت مالی مهم است. موفقیت خلاق است - یک حوزه بسیار پیچیده تر و ذهنی است. چند نفر، نظرات بسیاری. درست است، در مورد کمدی آسان تر: اگر مردم بخند، به این معنی است که فیلم موفق شد.

ستاره هالیوود ستاره شارون ستاره در یکی از فیلم های هدایت شده توسط

ستاره هالیوود ستاره شارون ستاره در یکی از فیلم های هدایت شده توسط

عکس: آرشیو شخصی Marosi Visserga

- آیا شما به شدت انتقاد را درک می کنید؟ کدام نظر برای شما مهم است؟

- سینما من برای مدت طولانی درک شده است: یا آن زنده یا مرده است. برای من، تمام فیلم ها به این دو دسته کلی تقسیم می شوند. تصاویر Zvyagintsev دنیای من نیستند، من احساس بدی در او احساس می کنم، اما آنها زنده هستند، بنابراین من آنها را خوب می دانم. من فیلم من را امتحان می کنم تا زندگی ام را اشباع کنم تا احساسات وجود داشته باشد، پالس، پخش آزادی داخلی بود. این تنها چیزی است که برای من عینی است. هر چیز دیگری طعم است البته، مثل هر کسی، من خوشحالم که مادرم فیلم من را دوست داشت. یا مردم نزدیک، که نظر من به من بی تفاوت نیستم. به طور کلی، من به مدت طولانی به انتقاد آرام شده ام. هر کس نمی تواند لطفا، این یک چیز ناامید کننده است.

- کار در روسیه، تلاش می کنند استانداردهای هالیوود را معرفی کنند؟

"من هرگز خراب نشده ام، من نشستم." این دو هفته برای ساخت مناظر است و او جزئیات را دوست ندارد، و او باز می شود و به خانه می رود. من در دنیای واقعی کار می کنم چیزهایی وجود داشت که لازم بود انطباق آن را انجام دهیم. اول، همه چیز خیلی آهسته می شود. (لبخند می زند.) دوم، برخی از حرفه ها به سادگی وجود ندارد. به عنوان مثال، یک هنرمند در مورد درخواست - زمانی که من شروع کردم، چنین حرفه ای وجود نداشت. اما همه چیز توسط تعداد زیادی از زمان در تیراندازی جبران شد. "عشق در شهر بزرگ" من در بیست و سه روز در نیویورک برداشتم، و برای من استرس زا بود. من قبلا بخش دوم را در مسکو فیلمبرداری کردم، سی و پنج روز بود و این یک تفاوت بزرگ است.

- بازگشت به روسیه تبدیل به موفقیت و در طرح شخصی شد. شما عروس را به امریکا بردید، ناتاشا باردو ...

- آه آره! (خنده حضار)

- عشق در نگاه اول بود؟

- صادقانه، ناتاشا من را برای مدت طولانی دوست داشت. ما در تماس با شبکه های اجتماعی بودیم، و من واقعا می خواستم شخصا آشنا شوم. اما ناتاشا چنین فرصتی را به من داد. مودبانه تمام دعوت نامه چای من را رد کرد. (می خندد) در آن زمان او روابط دیگر داشت. علاوه بر این، او شهرت من را می دانست و نمی خواست پیشرفت های خود را به این شخص توزیع کند ...

- چی؟

- خب، من نمی دانم چگونه می توان آن را تصفیه کرد ... (می خندد.) من شهرت خاصی داشتم، اما شاید کاملا درست نیست. من تصمیم ناتاشا را به طور معمول با احترام درک کردم. اما پس از آن ما در برخی از رویدادها عبور کردیم، و در اینجا تصمیم گرفتم که شانس را از دست ندهم. (می خندد.) پس از اینکه من موفق به کشیدن آن در یک کافه در یک تاریخ، همه چیز شروع به توسعه بسیار سریع. ناتاشا به طور کامل به خلق و خوی من نزدیک شد، و بر کیفیت ذهنی، من او را بسیار دوست داشتم. این فقط یک معجزه است که انسان بومی و نزدیک من این کوتاه مدت را به دست آوردم. من از سرنوشت برای آنچه که ما از خواب بیدار می شویم، از خواب بیدار می شویم، مانند در فیلم ها.

ماریوس به مدت طولانی به دنبال نیمه دومش بود، اما در مقابل ناتالیا بوردو یک فرد بسیار نزدیک را به دست آورد

ماریوس به مدت طولانی به دنبال نیمه دومش بود، اما در مقابل ناتالیا بوردو یک فرد بسیار نزدیک را به دست آورد

عکس: آرشیو شخصی Marosi Visserga

- سخت بود که دوباره آموزش دهید؟

- بله، با این حال پسر در حال حاضر نیست. من درک می کنم، این فقط این است که چنین شهرت کسب نخواهد کرد، نوعی حقیقت در آن است. (لبخند می زند.) اما در روح، من همیشه یک رابطه طبیعی، خانواده داشتم. و هنگامی که این به دلایلی این را توسعه نداد، هنوز به خودم اعتقاد داشتم.

- شما قبلا با سالهای دانشجو در یک آمریکایی ازدواج کرده اید.

- این یک ازدواج خیالی بود. میشل دوست خوب من بود، ما یک ریه داشتیم، رابطه خوبی داشتیم. وقتی که من نیاز به دریافت مجوز اقامت در آمریکا داشتم، او کمک او را ارائه داد. اما ما برای ایجاد یک خانواده امضا نمی کنیم.

- شاید شما از کسانی هستید که یک شی غیر قابل دسترس را جذب می کنند؟ و هنگامی که او فتح می شود، آن را غیرقابل تحمل می شود؟

- خوب، شاید. همه مردان شکارچیان طبیعت. اما در مورد ناتاشا، معلوم شد در غیر این صورت. من خودم را به دست آوردم، اما در عین حال خوشحال شدم و من چیز دیگری را نمی خواهم. تقریبا یک سال، ما با هم هستیم، این مدت طولانی برای من است. من نمی خواهم آن را انجام دهم، اما در حال حاضر ما خوب هستیم، ما در زندگی زندگی می کنیم و شادی می کنیم.

- شاخصی از شدت روابط میل شما به داشتن یک کودک است. این یک مسئولیت بزرگ است. آیا برای او آماده هستید؟

- من آماده هستم، بله! من فکر می کنم این یک پدر یهودی خوب، مراقبت و دوست داشتن را دریافت خواهد کرد. (خنده حضار)

در حال حاضر ناتالیا باردو در انتظار یک کودک از Marius Weissburg است

در حال حاضر ناتالیا باردو در انتظار یک کودک از Marius Weissburg است

عکس: instagram.com/bardonata.

- آیا قبلا پیشنهاد ناتاشا را انجام داده اید؟

- به زودی. من می خواهم این همه این به نحوی زیبا، مانند در فیلم است. بنابراین آماده شدن

- عروسی در آمریکا خواهد بود؟

- ما در مورد آن فکر می کنیم، اما قطعا تصمیم نگرفت. من دوستان زیادی در لس آنجلس دارم، و مادر من نیز اینجا زندگی می کند. اما، البته، والدین ناتاشا و دوستان در مسکو وجود دارد. همه را در اینجا به سادگی موفق نخواهید شد. شاید شما باید دو جشن را انجام دهید.

- ناتاشا مانند لس آنجلس؟

- بله، به ویژه در زمستان بسیار خوب است. (خنده حضار) به علاوه بیست و سه، کنار اقیانوس. ما در خانه من زندگی می کنیم، ناتاشا و مامان خوب هستند. همه راضی هستند ناتاشا در حال حاضر در حال حاضر دوستان در اینجا ظاهر شد، آن شخص فعال و اجتماعی است. در حال حاضر قصد دارد به مسکو فقط به کار برود.

- برخی از مدیران به طور قطعی مخالف از بین بردن همسران خود هستند، دیگران فقط آن را انجام می دهند. آیا شما به ناتاشا کمک می کنید؟

- همانطور که در همه چیز در زندگی، من به وسط طلایی پایبند هستم. من هیچ گونه تعصب در مورد این ندارم. من فکر نمی کنم ناتاشا باید کاملا در تمام نقاشی های من برداشته شود. اما او یک دختر با استعداد و زیبا است - چرا این را دعوت نکنید اگر یک نقش مناسب وجود داشته باشد.

- ناتاشا دختر خانگی خود را تحت تاثیر قرار نمی دهد.

- بله، درست است، او به حرفه او هدایت می شود. اما من چنین زنانی را که در خانه نشسته ام نمی خواستم. بنابراین، من آزادی کامل خود را به انجام آنچه که او می خواهد در حرفه اجرا می شود، در غیر این صورت او خوشحال نخواهد شد. چرا باید همسر ناراضی باشم؟!

ادامه مطلب