تیمور رودریگز: "گاهی اوقات آنها را برای شهر دیوانه بردند"

Anonim

Charismatic، فوق العاده جذاب، شوخ طبعی، همیشه ظریف و با یک سوزن، او، تیمور رودریگز است. هنگامی که او خیلی جسورانه پروژه کمدی باشگاه کمدی را ترک کرد تا یک حرفه انفرادی را انجام دهد و او مدیریت کرد. به زبان انگلیسی، چنین بیانیه ای از پروژه اشتیاق وجود دارد - به معنای واقعی کلمه موردی که به اشتیاق داده می شود، و این کلید موفقیت است. این دقیقا همان چیزی است که در زندگی تیمور اتفاق می افتد، هرچند که مربوط به آن است - کار یا روابط شخصی.

- تیمور، آیا شما یک جلسه سال نو دارید؟

- سنت جلسه سال نو از هنرمند باید همیشه یکسان باشد: در این لحظه در خانه نیست تا تمام سال به خوبی بماند. (خنده حضار) با توجه به بحران - حداقل سه ماه اول. اگر من در 31 دسامبر کار نمی کنم، من فکر می کنم این نشانه بد است. به عنوان فردی که بخش بزرگی از تعطیلات در سال دارد، من هیچ چیز را در این واقعیت که ما سال نو را جشن می گیریم، نمی بینیم که در آن لحظه ای که آنها را ضرب و شتم، اما یک روز بعد، جشن می گیرند. مسن تر من تبدیل شده ام، بیشتر درک می کنم که ما به تعداد زیادی از تاسیسات که ما را ناراحت می کنیم بستگی دارد. من از نود و نود درصد را قبول کردم، که در آن او قبلا باور داشت و برای من آسان تر شد. حالا، اگر چیزی را فراموش کنم و برگشتم، من به آینه نگاه نمی کنم. برعکس، من خوشحالم که من در مورد این چیزها به یاد می آورم و برای او برگشتم.

- من درک می کنم که در سال نو، بستگان بیشتر شما را در تلویزیون در "نور آبی" می بینند ...

- نه، بستگان من به نور آبی نگاه نمی کنند، زیرا آنها به اندازه کافی از حضور من هستند. علیرغم این واقعیت که من خیلی کار می کنم، هنوز سعی می کنم با فرزندانم، همسرم وقت خود را صرف کنم و آن را به صورت کیفی صرف کنم. در خانه من هیچ فرقه ای از پدر هنرمند وجود ندارد. هیچ کس منتظر آغاز انتقال با مشارکت من نیست، اگر در این زمان چیزی بیشتر مرتبط و جالب در تلویزیون وجود دارد. ما هیچ سنت برای نشستن در تلویزیون نداریم، آن را به صورت آنلاین کار نمی کند. اخبار، به عنوان یک قانون، یادگیری در اینترنت، برخی از قسمت های جالب از برنامه ها، که در آن هنوز هم ارزش رفتن به پدر، ما همچنین آنلاین پیدا کنید. و من هرگز فرزندان را به قتل عام آنچه که انجام می دهم را کشتم. به طور دوره ای، من آنها را به برخی از رویدادهای مربوط به کار من رانندگی می کنم. به عنوان مثال، اخیرا آنها را به ویدیو "کارتون Lego Ninjago" در Studio Mosfilm برد. این خیلی سردتر از آن است که آنها را در مقابل تلویزیون قرار دهید و بگویید: "در اینجا به نظر می رسد مانند پدر صحبت کرد." به طرز شگفت انگیزی به خود آشپزخانه نگاه می کند. من جادوگر نیستم، اما فقط بخشی از این سحر و جادو است. اما، با شنیدن از عبارت پسران: "ما همچنین کارتون ها را صدا می کنیم،" متوجه شدم که چیزی خوب به آنها خوب آموخته است.

تیمور رودریگز:

در ویدئو وابسته به عشق شهوانی "پشت سر شما"، تیمور فرم فیزیکی عالی را نشان داد

عکس: آرشیو شخصی Timur Rodriguez

- یعنی نمایش "Snowpati-3"، که کانال تلویزیونی "موسیقی اولین" را در شب سال نو نشان می دهد و در آن شرکت می کنید، آنها نمی بینند؟

- اما چرا؟ آنها آن را در اینترنت می بینند.

- چه آهنگ به آنجا خواهد رفت؟

- من آهنگ "پشت شما" را می خوانم - آخرین ضربه من، من نمی توانم مدل ها را بدون اشتباه صحبت کنم. این تقریبا در همه جا به نظر می رسد و مردم توانستند او را دوست داشته باشند. و من در طول تور متقاعد شدم که مردم او را با من در کنسرت ها به عنوان صدای بلند به عنوان آن آهنگ ها برای سالها آواز خواند.

- کلیپ باعث هیجان قابل ملاحظه ای شد. تیراندازی وابسته به عشق شهوانی یک کسب و کار نسبتا خطرناک است. حداقل شما باید در شکل فیزیکی خوب باشید ...

- قطعا. یا توهم این فرم فیزیکی را در سایت ایجاد کنید. من دریغ نمی کنم که اعتراف کنم: آنچه من در ورزشگاه نداشتم، آن را در آنجا ساخته ام. اسرار وجود دارد که هنرمندان کل دنیا را می دانند: قبل از ورود به یک قاب با یک لگن برهنه، شما باید روی زمین پخش کنید. سوال این است که چند بار آنها می توانند آن را انجام دهند. من می توانم با خیال راحت اعلام کنم که می توانم صد بار صادر کنم. و قبل از بعدی DUBL، تکرار کنید. بسیاری از همکاران من را شگفت زده می کند. اما برای من، ورزش های منظم عادت سالم است. من کاملا درک می کنم که باید این زمان را بدهد - با توجه به اینکه چه تعداد فرصت هایی که من باید به نظر می رسد قبل از تحسین کنندگان شما با لگن برهنه. (خنده حضار)

- شما به نحوی گفتید که هنرمند نباید خود را تحسین کند، اما، به نظر من، این دقیقا همان مورد زمانی است که شما باید انجام دهید.

- من فکر می کنم درست است که این سوال را درست قرار دهیم: یا شما خودتان را بر روی صفحه نمایش تحسین کنید، یا همه چیز را برای ایجاد احساسات مثبت از جنس مخالف انجام دهید. من بی نهایت خوب است که زنان من را تعریف می کنند. خوشبختانه، من آنها را در طول زندگی ام می شنوم - در چیزهای مختلف. در این مورد، ما وابسته به عشق شهوانی، یا، به درستی، تیراندازی فرانک، به این دلیل که آنها به تاریخ پنجاه درصد زوج های عشق گفتند. خوب، چطور می توان آنها را در خانه انجام داد؟ (می خندد.) فرصتی را به بیننده برای دریافت لذت زیبایی شناختی از آنچه اتفاق می افتد بر روی صفحه نمایش یک شماره کار بود. من متعلق به تعداد هنرمندان نیستم که می توانند ساعت ها را در آینه نگاه کنند، بی نهایت به آهنگ های خود گوش فرا می دهند و آنها را در تماس قرار می دهند. اما در عین حال می خواهم به خوبی نگاه کنم. نگاهی به هنرمند که خود را نظارت می کند بسیار لذت بخش تر از آنچه که ساکت بوده است و به نظر می رسد که او او را در هر صورت دوست خواهد داشت. و من می خواهم نمایشگر را نشان دهم: همه چیز من برای اوست. این را می توان با نگرش نسبت به یک زن مقایسه کرد. شما سعی می کنید به خوبی در کنار عزیزان خود نگاه کنید، متوجه شوید که او یک ساعت قبل از آینه صرف نکرده است، یک آرایش، مدل مو را ساخته است، لباس را برداشت ... و من فقط نمی توانم در کنار او در شلوار های ورزشی کشیده شده باشم . در اینجا یکسان است اگر بعضی از عناصر این است که من به عنوان یک محصول به عموم مردم می رسم، ناتمام است (در این مورد تصویر من است)، این نیز یک شاخص مشخص است که چگونه می توانم از بیننده من برخورد کنم.

تیمور رودریگز:

"بستگان من" جرقه آبی "را نگاه نمی کنند، زیرا آنها به اندازه کافی از حضور من هستند"

عکس: آرشیو شخصی Timur Rodriguez

- ظاهر که شما به عنوان یک عنصر از یک فرهنگ انسانی مشترک درک می کنید.

- بله، اما من آن را در سر گوشه قرار نمی دهم، اما می گویند، در یک خط. افرادی هستند که معتقدند که یک مرد باید کمی میمون باشد. کسانی هستند که فکر می کنند اگر شما مانیکور را انجام دهید و از عطر استفاده کنید، شاید به خاطر زنان نباشد، بلکه به خاطر مردان است. (می خندد.) متأسفانه فقدان فرهنگ به شما اجازه می دهد تا به چنین نتیجه ای برسید. به نظر می رسد که هنرمند نباید بد باشد. شما می توانید به نظر می رسد که در صورت لزوم برای نقش، - خود را به خستگی و یا برعکس، برای به دست آوردن وزن اضافی. اما هنگامی که شما به سادگی شکوفا شد، به دلیل اینکه بیش از حد تنبل برای نظارت بر خودم، به این معنی است که شما در مورد بیننده اهمیتی نمی دهید.

- اما شما همیشه یک مقیاس بوده اید! حتی کار بر روی "ضربه FM" و گرفتن حقوق و دستمزد کوچک، آنها یک لباس مد روز خرید ...

- واقعیت این است که در آن زمان من سیستم عامل برای نشان دادن توانایی های هنری من نداشتم، بنابراین مجبور شدم جنس مخالف را به عنوان بخشی از ایستگاه رادیویی "ضربه FM"، که در آن بسیاری از زنان زیبا کار می کردند، تحت تاثیر قرار دادند. شما باید از تمام اسلحه شلیک کنید. (می خندد.) اگر درک کنم که من نیز این گزینه را دارم، پس من فقط آن را به نفع خود دارم.

- آیا احساس سبک مادرزادی دارید؟

- من پدرم را به اندازه کافی تماشا کردم. برای او، آن را به نظر می رسید مهم بود به نظر خوب، او کمد لباس گسترده ای داشت: تعداد زیادی از لباس ها، پیراهن های ظریف، کت و شلوار، روابط ... من انتخاب دیگری نداشتم، به جز این کار و اشتیاق من: من نیز شروع به جمع آوری روابط، کلاه، دستبند، شال، عینک ... گاهی اوقات من به عنوان شهری شهری درک شده بود - پس از همه، لباس های من کاملا عجیب و غریب بود، آنها به طور مستقیم از آنچه که می توان در ساکنان متوسط ​​Penza دیده می شد، متفاوت بود. من خیلی گانگستر را دوست داشتم. شخصیت های آنها برای من استاندارد شده اند، به عنوان یک مرد باید به نظر برسد: شجاعانه، ظریف، به طور موثر. گاهی اوقات فریاد زد: حداقل تاکسی را با گل رز های بزرگ یا لباس های دو طرفه دو طرفه، کفش های سیاه و سفید، کفش های سیاه و سفید بگذارید ... اما من فکر کردم: به محض این که من این فرصت را داشتم - من همینطور لباس می کردم. در اولین بورس تحصیلی خود - شصت روبل - من خودم را به یک کلاه کارخانه حسادت در پنجاه و هفت روبل در فروشگاه مرکزی Penza به دست آورده ام. این کلاه سیاه بود، که من پس از آن با چند کت انگلیسی من پوشیده بودم. افسوس، خرید یک کت انگلیسی زیبا من فقط می توانم در دست دوم. آنها در فروشگاه های بزرگ یا در بازار فروخته نمی شدند. و در دست دوم، گاهی اوقات شما می توانید چیزهای جدید را با برچسب ها پیدا کنید، و کسانی که فقط چند بار قرار داده اند. مامان با من رفت و به من کمک کرد. هر عبادت کننده ها وجود داشت: دوبار سینه، تک سینه، نصب شده، نصب شده، بر روی یک دکمه، شلوار تنگ و یا گسترده - به عنوان یک نتیجه، من یک کمد لباس شیک را به ثمر رساندم.

تیمور رودریگز:

"Yochen عاشق حماسه گانگستر: قهرمانان آنها تبدیل به یک معیار برای من شده است، به عنوان یک مرد باید به نظر می رسد: شجاع، ظریف، به طور موثر"

عکس: آرشیو شخصی Timur Rodriguez

"من می دانم که در شهرهای والیتی، افرادی که سعی داشتند" در شهرهای والیتی "تغییر کنند. آیا باید مبارزه کنی؟

- لازم بود فقط یک بار مبارزه کنیم. و این مربوط به لباس من نبود. دقیق تر، آن را داشت، اما غیر مستقیم. حزب ما غیر رسمی بود: Rockers، Punks وجود داشت، من در آن زمان به رپ گوش کردم. اگر ما ما را در یک کلمه مشخص کنیم، ما جوانان پیشرفته بودیم، که به طور گسترده ای فکر کرده بودیم، به موسیقی خوب گوش دادیم - بر خلاف کسانی که به ما حمله کردند. که عادی Penza Gopniks بود. این سقوط چیزی را تغییر نداد - نه در من و نه در آنها. مطمئنا بسیاری از این بچه ها در حال حاضر در مکان هایی نیستند که خیلی دور نیستند، با قضاوت بر اساس شیوه زندگی آنها منجر شد. در مورد ما، یک نوازنده نادر که با ما در نزدیکی بنای برنده خدمت کرده بود، خود را در خلاقیت پیدا نکرد. کسی در Penza ماند، کسی به پیتر، بعضی به مسکو منتقل شد. یکی از آنها پسر Tesla را بازی می کند، که به عنوان یک گروه الکترونیکی پیشرفته محسوب می شود. من خاطرات دوران کودکی و جوانان دارم - عمدتا لذت بخش است. ما جوانانی بودند که می خواستند خودشان را اعلام کنند. در عین حال، در ایالات متحده هیچ انکار وجود نداشت، نیهیلیسم - برعکس، یک پیام تصدیق زندگی بود: ما بازی کردیم، خندید، به برخی از چیزهای جالب به یکدیگر گفت، تجربه ...

- شما از دانشگاه Penza Pedagogical فارغ التحصیل شدید. چه فکر میکنید، چه چیزی می توانید یک معلم دریافت کنید؟

"من می ترسم که نرم،" قضاوت توسط پسران من و به طور کلی، به نظر من با فرزندان، که من خوشبختی برای دو سال کار کرده ام. من در مدرسه تمرین کردم در ابتدا من فرانسه را در کلاس پنجم تدریس کردم، سال بعد من همان کلاس خوش تیپ را گرفتم. من یک کلاس دهم دیگر داشتم، و در هشتم من انگلیسی را رهبری کردم. با وجود این واقعیت که ما کمی رنج می بریم، به سرعت با بچه ها تماس گرفتم. من برای درس های کامل آماده شدم، سعی کردم آنها را به عنوان جالب توجه داشته باشم: تا دو ساعت صبح، من بعضی از مناظر، سخنرانی ها را برداشتم ... و کاملا خوشحال شدم. (لبخند می زند.) من یک سینمای کوچک و فیلم را لکه دار کردم و بچه ها آن را ابراز کردند. عالی بود! و اگر من با مکان های پنج دروغین با کودکان صحبت کنم، دانش آموزان دبیرستان قبلا برای من بسیار منحصر به فرد بودند، که من نمی خواستم پس از درس درس را ترک کنم. من لذت دیوانه کردم! و من متوجه شدم که آنها نیز برای آنها جالب بود. این یک معیار بسیار مهم است - زمانی که شما می توانید کسی را با مهارت های هنری ما جذاب نکنید، اما چه نوع مردی هستی. من می توانم آن را با یک آشنایی با همسر آینده من آنا مقایسه کنم. ما در رستوران ملاقات کردیم، و او نمی دانست که من هستم. برای او، من فقط تیمور بودم، و نه یک هنرمند تیمور رودریگز، که اکنون به صحنه می آمد، چیزی را می خواند، و همه چیز خاکستر است. این یک داستان متفاوت است. و کودکان به طور کلی غیر ممکن است فریب. اگر آنها شما را باور نکنند و قبول نکردند - خداحافظ!

آنا تیمور با همسر آینده، در رستوران ملاقات کرد. سپس او نمی دانست که او یک هنرمند بود

آنا تیمور با همسر آینده، در رستوران ملاقات کرد. سپس او نمی دانست که او یک هنرمند بود

عکس: آرشیو شخصی Timur Rodriguez

البته با ده کلاس، البته، سخت تر بود. بله، من جوانتر از آنها نگاه کردم! (می خندد) آنها پیشانی های سالم را نشسته بودند، در کنار میز نشسته بودند و نمی خواستند هر چیزی را آموزش دهند. من آنها را تهدید نکردم، به "دوقلوها" گناه نبودم، فقط شروع به صحبت با آنها در یک بزرگسال کرد. اما پیشرفت واقعی رخ داد زمانی که ما شروع به آماده شدن برای ارائه. در واقع، این یک داستان شگفت انگیز است که به ارزش سینما است. هنگامی که ما برای یک تمرین در سالن مجمع جمع آوری کردیم، معلم سر مدرسه گفت: "چه وقت خود را صرف آنها می کنید؟! آنها بدون استعداد هستند! " تصور کن؟ درست در حضور این کودکان. من خیلی توهین آمیز بودم من نمی توانستم پاسخ دهم به طوری که او دهانش را بسته است، زیرا او در این وضعیت نبود، اما در آن لحظه او این چالش را گرفت. سپس من به او گفتم به درستی: "شما چیزی در مورد آنها نمی دانید" - و من تصمیم گرفتم که همه چیز را انجام دهم تا کلماتم را پشیمان کنم. و مبارزه برای پیروزی این کودکان به عنوان پایه ای برای همگرایی ما بود. هرچه بیشتر تمرین کردیم، آنها صحبت کردند، با هم خندیدند، اعتماد به نفس آنها قوی تر بود. هنگامی که آنها به مرحله رفتند، آنها به سادگی همه را شکستند، اولین مکان را گرفتند!

- فکر نمی کنم که این مزایای بیشتری را در معنای جهانی به ارمغان بیاورد، در مدرسه باقی بماند تا هوشمند، مهربان و ابدی را بسازد؟ ..

"من یک تماس متفاوت دارم، می توانم به عنوان یک هنرمند در صحنه بسیار بیشتر باشم." بذر یک معقول، مهربان و ابدی می تواند به صورت موازی: به طور دوره ای کلاس های استاد را به من می دهد، من با جوانان ملاقات می کنم. و بسیاری معتقدند که مثال من این است که چگونه زندگی من را بسازیم، "آنها را به چیزی خوب الهام بخش. من خودم را از بتهایم فریاد می زنم، اول از همه از مایکل جکسون. علیرغم مقدار زیادی از ناامیدی که در مورد او نوشتید و برای آن من سعی کردم توجه نکنم، متوجه شدم که او جهان را پخش می کند. این یک عشق برای مردم است، سیاره ای که باید حفظ شود ... شاید برای کسی که من نیز یک شخصیت عجیب و غریب با نوعی وفادار هستم، اما می دانم که تماشاچیان هستند که نزدیک به تفکر من هستند. برای من، خلاقیت توانایی پخش به مردم است، و من می خواهم آن را در درجه اول عشق. مأموریت من زمانی که بلیط را به کنسرت من فروختم، برآورده نشد، و هنگامی که مخاطبان به خلق و خوی مثبت رفتند، با این امید که همه موفق شوند.

"به هر حال، نام Rodriguez نیز به" ضربه FM "داده شد. چه چیزی او را خیلی دوست داشت، چه تصمیم گرفتید آن را به عنوان نام مستعار مصرف کنید؟

- من به خصوص با این موضوع مخالفت نکردم: به نظر من، او به صورت ارگانیک به شیوه رفتار من، ارتباطات متناسب است. علاوه بر این، من همیشه طرفدار فرهنگ آمریکای لاتین، اسپانیا بوده ام. به نظر من، نمایندگان آن همیشه آمادگی را منتشر می کنند و از جذابیت محروم نیستند. بنابراین اگر تیمور کریموف جنسیت را به اندازه کافی نگذاشت، تیمور رودریگز حتی می تواند آن را با او لغو کند. (می خندد.) اگر احساس نکردم که در مورد من بود، من خودم را چنین نامطمئن نمی گیرم، در غیر این صورت باید وانمود کنم که من یک فرد کاملا متفاوت هستم

- شما و پسران به نام Consonnent: Daniel، Miguel ...

- بله، اما هیچ کس تضمین نمی کند که آنها با نام خانوادگی Rodriguez زندگی خواهند کرد. گذرنامه من هنوز تغییر نکردم من فکر کردم که اگر ناگهان کودکان یاد بگیرند یا به مبادله برای تمرین به کشور دیگری می روند، آنها به احتمال زیاد از پناهندگان از مکزیک مراقبت می کنند تا حامل نام های عجیب و غریب. (خنده حضار)

تیمور رودریگز:

"در حال حاضر اعمال دیوانه در حال حاضر به نام فرزندان مرتکب شده است. گاهی اوقات آنها کاملا متفکر نیستند، منطقی، اما منحصرا به طور انحصاری عشق"

عکس: آرشیو شخصی Timur Rodriguez

- هنگامی که چیزی کودکانه در آنها باقی می ماند، مردان بسیار جذاب هستند. این در شماست اما شما در مورد سن شما چه احساسی دارید؟

- نه با هر چیزی

- آیا می خواهید کاری شدید انجام دهید؟

- اشاره ای که من قبلا از آنچه می توانم آگاه کرده ام و زمان ندارم؟ (می خندد.) من هیچ محرک جدی ندارم، هرچند افرادی که با آنها توانستند در برنامه های مختلف بالا بروند، معتقدند که من در این زمینه دیوانه بودم. در زندگی من چیزهایی بود که نمیتوانم خودم را توضیح دهم. به عنوان مثال، من در اطراف لبه سقف فرار کردم، از بین بردن محافظ صفحه نمایش برنامه "عجله تا نیمه شب"، که من در کانال اول، خودم، خودم، بدون آبشار، هدایت کردم. بالا و خطرناک بود. اما زمانی که به من گفته شد که شما باید این قسمت را حذف کنید، حتی افکار بوجود نمی آیند که شما می توانید گله را بردارید. احتمالا، همه چیز این است که من کمال گرا هستم، زیرا من نتیجه همیشه باید صد درصد باشد. همانطور که شما بچه ها را از تیم "Evergant Ergant" به من می دهید - یک دانش آموز عالی است. از آنجا که هر بار که اتر را ترک می کنم، می گویند: "چطور بود، خنده دار، خنده دار، فوق العاده بود!" و من جواب می دهم: "این وحشتناک بود." اما اگر من به حساب خودم آرام باشم، من دیگر نخواهم بود که شما می دانید. این آدرنالین، که در من است، به شما اجازه می دهد احساس زنده شوید.

- شما پیشنهاد خود را به همسر آینده در بالای آتشفشان اتیل ساخته شده است. و اکنون، ده سال بعد، یک مکان برای اقدامات دیوانه وجود دارد؟

- اکنون اقدامات دیوانه را به نام فرزندانمان انجام می دهیم. گاهی اوقات آنها کاملا متفکرانه نیستند، منطقی هستند، اما به طور انحصاری با عشق و شور و شوق که ما چیزی برای خانواده ما ایجاد می کنیم، دیکته می کنیم. احتمالا، ما می توانیم یک خانه از اندازه های بسیار کوچکتر بسازیم، اما آن را چشمگیر کرد، به طوری که تعداد زیادی از دوستان می توانند با ما بمانند. من نمی دانم چند اتاق وجود دارد، من حساب نمی کنم، اما به اندازه کافی برای شرکت کنندگان از حزب سرگرم کننده. (می خندد.) گاهی اوقات شما حتی فکر نمی کنید، این کار را درست انجام می دهید یا نه، اما من فقط می خواهم انجام دهم - و این است. این همیشه مدل اصلی رفتار من بود. من قلبم را به یاد می آورم

مانور شیک لباس و هنرمند دانیل و میگوئل از پدر به تصویب رسید

مانور شیک لباس و هنرمند دانیل و میگوئل از پدر به تصویب رسید

عکس: آرشیو شخصی Timur Rodriguez

- آیا کسی را با کسی که هر کسی را دوست دارد تعجب آور است؟

- من نمی دانم که چگونه در مورد تعجب آور، اما، البته، من همیشه سعی می کنم شگفتی در تعطیلات ما. و همسر من نیز هست او به نحوی توانست این هدایایی را که من از آن رویایم به من بدهد. و در هشتاد درصد موارد، من خواسته های من را نمی فهمم. در Penza، که در آن من با والدینم زندگی کردم، تعداد زیادی از کتاب های هنری در آپارتمان ما وجود داشت. من واقعا دوست داشتم تولیدات را در نظر بگیرم، بعضی از آنها حتی سعی کردم دوباره رد شوند. و من همیشه می خواستم قفسه ها را در قفسه ها در خانه من نیز توسط کتاب ها مجبور شد. وقتی مسکن نداشتم، به کتابفروشی رفتم و لیسیدن، به نسخه های هدیه محدود نگاه کردم. و به تازگی، Anya به من انتشارات منحصر به فرد منحصر به فرد کتاب های اختصاص داده شده به Kandinsky و Michelangelo داد. حتی فردی که به هنر وابسته نیست، از داشتن چنین چیزی در خانه برخوردار است. Anya نه تنها به من دلپذیر بود - من فکر می کنم، و فرزندان ما خوشحال هستند که آنها را جمع آوری کنند. و اگر ما می گوییم بهترین هدیه یک کتاب است، من خوشحالم که با این کار موافقم.

- و بچه ها دوست دارند بخوانند؟ عالیه!

"من عصبانی هستم که عشق ما با ANE به کتاب ها و پسران منتقل می شود." خواندن را با لذت بردن از یک کودک مشاهده کنید - چه بهتر می تواند باشد؟

- آنها می گویند، یک زن بزرگ پشت هر مرد موفق است. شما می توانید بگویید که به لطف نیمه دوم به کسانی که هستند؟

- مطمئن! من نمی توانم این صد درصد را بگویم، زیرا برخی از زندگی من با والدین من انجام شده است. اما، احتمالا، این واقعیت که Anya من را به عنوان یک ماهواره ای از زندگی انتخاب کرد، اول از همه شایستگی خود را. (لبخند.) البته، من بالغ شدم و به لطف همسر من مسئول شدم. با من - یک زن عالی حداقل به این دلیل که گاهی اوقات به من اجازه می دهد که در امور خانگی شرکت نکنید تا روند خلاق را ترک نکنید. به عنوان مثال، ساخت خانه ما، منجر به آن می شود. و مقدار زیادی قدرت، زمان و مهمتر از همه، عشق را صرف کرد، به طوری که همه چیز ارزشمند و زیبا بود. نه هر کس چنین وظایفی را که به وضوح برای آن ده سال به شدت مقابله می کند، بیرون می کشد، که ما با هم هستیم.

تیمور رودریگز:

"گاهی اوقات شما حتی فکر نمی کنید، شما درست عمل می کنید یا نه، اما من فقط می خواهم انجام دهم - و این است. این همیشه مدل اصلی رفتار من بود. "

عکس: آرشیو شخصی Timur Rodriguez

- در حال حاضر زمانی است که یک زن احساس نیاز به درخواست نه تنها در خانواده ...

- درست. Ani کسب و کار خود را - تنها فروشگاه لباس در روسیه برای پسران. این لباس شیک، مد روز و با کیفیت بالا از سراسر جهان است. به عنوان یک مادر عالی، Anya محدوده را برداشت، به طور عمده هدایت می شود که آیا پسران از صفر 0 تا 16 راحت هستند. خوب، هیچ کس لذت را از چیزهای کلاس درس لغو نکرده است.

- آیا شما احساس می کنید که سواحل شما جدا شده اند؟

- نه، من احساس می کنم که می توانم به او تکیه کنم، مثل او به من. گاهی اوقات او این حفره هایی را که یک مرد باید بسته باشد، بسته می شود، اما در جفت ما یک هنرمند - من. و او، درک این، سهم بزرگی از مسئولیت دارد. این فردی است که من می توانم به طور کامل همه چیز را در زندگی ام بگذارم. اما در عین حال من می خواهم باور کنم که من نیز او را ناامید نمی کنم و نه پایین.

ادامه مطلب