علت شکست های ما - بیسوادی عاطفی

Anonim

درک بیشتر احساسات، احساسات و توانایی مدیریت، بیشتر شانس دستیابی به اهداف لازم و رضایت از زندگی شما.

آزادی بیشتر انتخاب، موفق تر، فرد در حال اجرا است. اگر این نیست، پس او به مدت طولانی به زندگی رنج می برد، گاهی اوقات حتی درک نمی کند که علت بدبختی او چیست. به گفته روانشناس، یک نامزد علوم پزشکی، یک مشاور شخصیتی، بنیانگذار موسسه روان درمانی ادغام و مربیگری اولگا لوکین، یکی از دلایل اصلی شکست های ما، بیسوادی عاطفی است.

- اولگا، آیا می توان گفت که یکی از علل اصلی بیسوادی عاطفی، جاه طلبی ها را درک نمی کند؟ آیا ارتباط بین این وجود دارد؟

- بسیار روشن است. هیچ چیز بد در جاه طلبی وجود ندارد. جاه طلبی چیست؟ این ادعاهای یک فرد به زندگی است، تمایل به رسیدن به چیزی، انتظار از زندگی بیشتر. اما هنگامی که یک فرد این را دریافت نمی کند، جاه طلبی های او به چیزی دردناک تبدیل می شود، راحت نیست. شما باید به دنبال دلیل این اتفاق افتاد. چرا ادعا می شود و مهارت ها و عادات برای رسیدن به هدف تعیین شده وجود دارد.

هر یک از ما فرصت های بالقوه ای دارد، این یک مجموعه منحصر به فرد برای هر فرد است، و این فقط سواد عاطفی است - این یک درک عاطفی از خود، نقاط قوت و ضعف آن است.

به عنوان مثال، اگر من خودم یک تخته را برای تبدیل شدن به یک جراح درخشان تنظیم کنم، من موفق نخواهم شد، زیرا هیچ استقامت فیزیکی وجود ندارد، فرصتی برای ایستادن برای هشت ساعت در جدول عملیاتی و قرار دادن یک پلان به عنوان یک دکتر برجسته در این منطقه - کاملا بی معنی است. به همین دلیل مهم است که به نقاط قوت خود تکیه کنیم، این یکی از چهره های سواد عاطفی است، پس شما می توانید تخته های بالا را قرار دهید و آنها را به دست آورید.

- من شک دارم که اکثر مردم به خودشان گوش می دهند تا بتوانند آنچه را که واقعا در زندگی می خواهند درک کنند. نیمی از مردم درگیر کار هستند که بدون فکر کردن به آن فکر نمی کنند.

- من چنین آمار چنین انجام ندادم، اما از عمل من می بینم که مردم از آنچه که آنها را به آنها تحمیل نمی کنند، از آنچه که آنها را به آنها نمی دهد، رنج می برند، آنها را تحریک نمی کند یا بسیار سخت است. و آنها می بینند که کسی تقریبا تلاش کمتری را اعمال می کند، آسان تر می شود و موفقیت را سریعتر می کند. بنابراین، این افراد برای مشاوره به من می آیند و از یک سوال مستقیم سوال می کنند: "من نمی فهمم کجا حرکت کنم، قدرت ندارم، هیچ تمایل به کار وجود ندارد." سپس ما بحث می کنیم، به همین دلیل که فرد به یک مرده رسید.

- و دلیل آن است که اغلب آن چیست؟

- دلیل این است که از والدین زودرس والدین تنظیمات روشن را تنظیم می کنند: معتبر است، این خوب است، درست است. این افراد، بدون گوش دادن به خود، به برخی از نتایج به دست آوردند، اما در واقع، لذت عمیق مورد آزمایش قرار نگرفت.

سی و پنج سال - چهل سال - این یک سن بسیار خطرناک است، زمانی که آخرین توهمات فرو می ریزد. هنگامی که یک مرد جوان است، به نظر می رسد که او تمام وقت خواهد بود و همه چیز هنوز شانس است. زمان رفتن، هیچ اتفاقی نمی افتد، چهل سال در حال نزدیک شدن است و یک فرد درک می کند که او خود را مقابله نمی کند و شروع به جستجو می کند، زیرا او درک می کند که او در نهایت اشتباه گرفته و درگیر آنچه که او دوست ندارد، مشغول به کار است. و آنچه که در واقع او را دوست دارد، او را درک نمی کند، بنابراین یک احساس دائمی از نارضایتی وجود دارد.

- اگر یک فرد خود را در آن زمان پیدا نکرد، شاید او باید برای موقعیتی مقدماتی کار کند و همه چیز را از سرش بچرخاند؟ پس از همه، جستجو خود را نمی توانید چیزی را به چیزی برسانید؟

- این افراد و کار در چنین موقعیت هایی در ایمان خوب، مسئول، اما این سوال به نظر می رسد مانند این: "چگونه می توانم زندگی کنم و از زندگی لذت ببرید، از زندگی؟ چگونه زندگی کنیم تا طعم زندگی را احساس کنیم. "

- نه هر کس به زندگی و لذت بردن از زندگی، بنابراین سرنوشت توسعه یافته است و باید آن را با آن قرار داده است. آیا فکر می کنید طعم زندگی این بیماری است؟

- من عجیب و غریب را درک می کنم، اما شرایط اجباری است. به نظر می رسد غیر معمول است، زیرا روانشناسان به مدت طولانی متوجه شده اند که عادت رنج و افتخار به رنج آنها از فرهنگ ما، ذهنیت روسیه است. هر فرهنگ سناریوهای خود را دارد. در سناریوی روسیه یک ویژگی ثابت وجود دارد - نارضایتی در زندگی. در فله، مردم سعی نمی کنند چیزی را جستجو کنند، چیزی برای تغییر. آنها رنج می برند و حتی از این کار می کنند. در واقع، اینها مردم بسیار قوی هستند، اما اراده آنها به منظور دائمی در مازوشیسم استفاده می شود.

به عنوان مثال، در بریتانیا، یک سناریوی فرهنگی دیگر، آنها پویا تر هستند و در این زمینه به مردم می رسند. فرانسه به طور کلی بر این باور است که زندگی فقط برای لذت ارائه شده است.

- چرا بحران پس از همه؟ چرا یک فرد احساسات حساس را از دست می دهد؟

- بحران معنای زندگی رخ می دهد زمانی که یک فرد درک می کند که او آنچه را که می خواهد انجام دهد انجام نمی دهد، و سپس او شروع به شکستن و سر و صدا همه چیز در مسیر خود را. طلاق، اخراج، کسب و کار، دوستان را از دست می دهد. سپس او شروع به ساخت همه چیز از ابتدا می کند، و پس از آنکه همه چیز دوباره انباشته شود، اسکریپت تکرار می شود. پس از همه، دلیل حذف نشده است. دلیل این است که ترس از زندگی همانطور که می خواهم. در حالی که علت حذف نشده است، ترس های کودکان کار نمی کنند، وضعیت تغییر دشوار است.

- چگونه بر روی آنها کار می کنید، آیا فن آوری ها وجود دارد؟ برخی از سوالات بپرسید؟

- این به نام درمان است. هیچ سؤال خاصی وجود ندارد، اما اصول وجود دارد - این پیوستن عمیق است. لازم است بدانیم که یک فرد احساس می کند که چرا او می ترسد.

اصل عملیات - همدلی، همدردی، ایجاد یک منطقه حمایت، در چنین اتحاد ما گام به گام به سمت هدف حرکت می کنیم.

گاهی اوقات فرد بسیار ترسناک است تا آنچه را که او احساس می کند، حتی خودش است.

وظیفه درمانگر این است که یک دایره از افراد نزدیک ایجاد کند که از آن کمک خواهد کرد. توضیح دهید که قانون بی رحمانه در زندگی ذهنی کار می کند: اگر می خواهید چیزی را در زندگی خود تغییر دهید، شخصیت را تغییر دهید، اقدامات معمول خود، احساسات، شروع به تولید عادت های جدیدی می کند که امروز به شما کمک می کند. و تنها در این مورد قدیمی عقب نشینی خواهد کرد.

- آیا تکنولوژی رشد در روابط دارید؟ تکنیک است که اجازه می دهد تا زنان جوان بتوانند آینده را بسازند، جای خود را تماشا نمی کنند؟ آیا مربوط به سواد عاطفی است؟

"من با افرادی که کسب و کار قوی دارند و با اعتماد به نفس کار می کنند، می توانم بگویم که نقش یک خانواده قوی در کسب و کار و بسیار بزرگ در حرفه. اما برای ایجاد یک رابطه قابل اعتماد، مهم است که در مرحله اولیه مردم دوستیابی در توهمات نسبت به یکدیگر زندگی نمی کنند و می توانند بتوانند نیت های واقعی را تشخیص دهند و آماده تغییر باشند.

یکی از مشتریان من روابط فوق العاده ای با یک مرد جوان داشت و او در توهمات بود که آینده آنها را در انتظار آنهاست. دختر بیست ساله خود را به زودی در یک لباس عروسی سفید و با یک حلقه روی انگشت دید.

من به او توصیه کردم تا قصد شریک خود را بفهمم و منتظر ناامیدی هیولا بود. او قصد نداشت زندگی خود را با او مرتبط کند، او فقط می خواست زمان کیفی را با او صرف کند، با شرایطی که او برای تمام سفرها، سرگرمی برای خودش پرداخت می کند و ادعای او را تحمیل نمی کند.

هیچ گونه بی احترامی از این وجود ندارد، آنها به سادگی نیازهای خود را هماهنگ نکردند و به وضوح به او گفتند که او از این روابط می خواهد. برای او، البته، این یک درام بود. او چند روز در اشک ها گرفت، زیرا خداحافظی به توهمات آنها بسیار سخت است.

- یا شاید شما عجله کردید تا رابطه را بیابید؟

- ایده ای وجود ندارد، رابطه همیشه یک سوال از مصالحه است. هر چه زودتر از این سوالات پرسید، زودتر متوجه شد که فرد مناسب نبود. اما، اول، شما باید درک کنید که شما از یک شریک نیاز دارید و ممکن است واقعا لازم نیست که به روابط جدی تنظیم شود تا بتوانید یک انفجار سخت بدست آورید.

بدتر خواهد شد زمانی که شما این را درک می کنید، و در حال حاضر باردار، پس از آن یک خرابی کامل از توهم وجود دارد. اما قبل از اینکه بسیاری از نشانه های مزاحم وجود داشته باشد، اما ما نمی خواهیم در مورد آن فکر کنیم. برای ما، چیز اصلی یک تصویر زیبا و رویاها است. و همیشه نشانه ها وجود دارد.

- مثال زدن.

- یک فرد به تماس ها پاسخ نمی دهد، هنگام مذاکره تماس نمی گیرد، به سوالات مربوط به سوالات پاسخ نمی دهد. این به گونه ای رفتار می کند که به شما ناراحتی می دهد، شما با تجربیات خود را به اشتراک می گذارید، و او به آن توجه نمی کند، با توجه به مشکلات شما در نظر گرفته نمی شود. نشانه های زیادی وجود دارد، مهم است که خودتان را بشنوید. این نام امنیت عاطفی است.

- آیا ممکن است به نحوی سواد عاطفی خود را افزایش دهید، آیا استراتژی ها، تمرینات وجود دارد؟

- مطمئنا شما ممکن است. این در درجه اول تجزیه و تحلیل روز است، که امروز اتفاق افتاد که شما احساس می کنید که شما در مورد این فکر می کنید. آیا شما همه چیزهایی را که می خواهید انجام دهید، آنچه را که شما ترسیدید، که خجالت زده بود انجام دادید؟ شما باید نظرات خود را بنویسید - آن را افزایش می دهد و به فرد آموزش می دهد تا به معیارهای خارجی تکیه کند، بلکه در داخل خود نگاه می کند. کار می کند. شما نباید فقط احساسات خود را از دست ندهید، باید مشکل را حل کنید.

همیشه مشتریان خود را برای نوشتن یک دفتر خاطرات توصیه کنید. بنابراین، روز بعد روز، مردم یاد می گیرند. به جای انجام بازتابی که شما مورد استفاده قرار می گیرید و بارها و بارها به فساد منجر شد، فقط باید متوقف شوید و فکر کنید دهم.

ادامه مطلب