چقدر خواهد بود در دلار؟

Anonim

و چرا من اینجا آمده ام؟ چه چیزی در اینجا فراموش می شود؟ "این امر ناامید به طور مداوم از من در خروج از یک شهر ناآشنا از فرودگاه بازدید می کند. البته زندگی یک مرد سفر یا استراحت سال های میانسال، سفارش و حتی رنگ آنها را به دست می آورد. پس از آن بود در اولین سفر خارجی من به فرانسه. آنچه که من در این ماجراجویی تقریبا بیست سال پیش به یاد می آورم؟ زن از Krasnoyarsk، که چیزی را در بوتیک Dior چیزی مانند نبرد Borodino سازماندهی کرد. "نه، شما شمارش می کنید، لباس او یک چیز است! - با خشم، بانوی سیبری اسب خود را در یک خرید فریاد می زند. - برای آنها این اسمارا نگه داشتن من؟ او یک میان وعده را به من نشان می دهد! " ممکن است که از همان زمان در بوتیک ها، به عنوان یک قاعده، لباس های اضافی یافت می شود. حتی اگر آنها در یک نمونه ساخته شوند.

هنگامی که ما در سفر می رویم، بیشتر از همه آنها از موقعیت های غیرقانونی می ترسند. ناگهان چیزی اشتباه می رود؟ در یک کشور خارجی! حتی نام زبان آنها در روسیه به سختی اجتناب می کند! و من اعتراف می کنم، هنگامی که من می خواستم مانند شرکت کنندگان از نمایشگاه واقع بینانه بورژوایی تبدیل شده و فریاد می زنم: "من مشهور هستم، من را از اینجا بیرون بیا!" این در امارات متحده عربی بود. من یک ویزا را اشتباه گرفتم، پاسپورت را برای از بین بردن این حادثه گذراندم، و روز قبل از خروج، معلوم شد که این سند نمی تواند بازگشت کند، زیرا برخی از افراد مهم درگذشت، در کشور عزاداری سه روزه، تمام دفاتر بسته شده اند. "چه فاک؟!" - من سعی کردم با مهربانی با نماینده مسافرتی محلی، اما در پاسخ با مودبانه حتی بیشتر، توصیه کردم همه این عطر و طعم شرقی را بپذیرم. به عنوان یک نتیجه - سه روز اضافی در بانک خلیج فارس به دلیل اپراتور تور. خوش شانس؟ البته، اگر من یک دسته از افرادی که برای سه روز قبل از من در مسکو منتظر بودند، اجازه ندهند.

یکی از آشنا من در قطار اواخر ریگا خوابید. به فرماندهان در یک سفر تجاری و افسران پلیس که قبلا پروتکل های خود را به مناسبت شهروند گمشده کشور دیگری نوشته اند، او تنها در شب روز بعد بازگشت. به طور کامل دیوانه و تیک در ستون "جنسیت در قطار تامبور در قلمرو اتحادیه اروپا". "سلطنت!" - همکارانش را به پایان رساند و پلیس آنها را حمایت کرد. اگر چه در چشم همه حسادت داشتند. شاید این بدترین وضعیت نهایی وضعیت از رده "چیزی اشتباه است". همه ما خیلی بدتر بودیم صبحانه های منزجر کننده، تعداد کمی از خسارت کوچک، که در آن دو نفر تنها می توانند در صورتی باشند که ارتباط صمیمی میان آنها وجود داشته باشد، فروشندگان خیابانی لعنتی که نه تنها به نوعی خجالت زده اند، بلکه با قیمت ها فریب خورده اند ... و غیره، درست است تا تلفات گذرنامه، حلقه عروسی، افتخار و عزت.

با این حال، جالب تر است. بازگشت به خانه، بعید به نظر می رسد توجه اقوام و همکاران خود را با یک داستان درباره موزه بریتانیا یا کاخ های ونیزی حفظ کنید. چه کسی نیاز به عکس های ناخودآگاه شما از برج ایفل یا نیاگارا فالز، زمانی که به خاطر این خوب است، فقط باید بر روی ماوس کلیک کنید؟ و سعی نکنید ما را تحت تاثیر قرار دهد این واقعیت را که شما از کیپ گورن بازدید کردید را تحت تاثیر قرار دهید. این فقط یک سنگ است. بهتر به شما بگویم که چطور به آنجا رسیدید چگونه پرواز اتصال را لغو کرد که چگونه کارت اعتباری خود را مسدود کرده و چگونه از "ذرت توسط" خطوط هوایی محلی پرواز کرد. به دلایلی، همه چیز که در بیشتر سفر به ما وحشتناک به نظر می رسید، من با بیشترین لذت به یاد می آورم.

اما من احتمالا یک شخص بسیار جالب نیستم و بنابراین دوست دارم سفر بیشتر، داستان هایی که در مورد آن بسیار بهتر از هر کیسه خواب وجود دارد. به عنوان مثال، من می توانم سه هفته از Nontelia را در سواحل قبرس به یاد داشته باشم. یا فریبکاران ترکیه را شامل می شود. البته پرونده در امارات و اواخر هواپیما در اسپانیا، البته، کمی به دست آوردن خلاصه تنبل من، اما من بازی کردم زمانی که من پیشنهاد پیشنهاد به پرواز به Freebie در آرژانتین را رد کردم. اگر یک روز من برای خونم پرواز کنم، بسیار متهم خواهد شد. من تعجب می کنم که چقدر خواهد بود در دلار ...

ادامه مطلب