نینو نینیدز: "شما فقط می توانید با یک فرد بدون خانواده همدردی کنید"

Anonim

اگر می خواهید بدانید که آیا آب در بهار، به منبع نگاه می کند، "ضرب المثل قدیمی می گوید:" و در مورد ما، صحبت کردن در مورد دخترش، ارزش آن را به تاریخ مادرش می اندازد. IIA Ninidze به سینما عرضه می شود هنگامی که او نه ساله بود، اما با گذشت زمان او به یک دختر جذاب در چشم خود به چشم یک دختر جذاب تبدیل شد که تبدیل به یک ستاره از صفحه نمایش شوروی شد. در زمان ما یک نماد جنسی در زمان او وجود خواهد داشت ، و در آن سالها، عنوان یکی از نخستین زیبایی های سینما سپرده شد. شغلی توسعه یافته توسط مراحل هفت جهان، و خارج از سیستم عامل های زندگی فیلم به شدت Baloba Borisovna نیست. اولین ازدواج با نیکولای شانغلیا، پسر کارگردان معروف جورج شوانگلی و بازیگر Sofiko Chiahooleli در طلاق به پایان رسید. این زندگی با سرگئی Maksachev هنرمند نداشت، که بعدها به معاون فرماندار منطقه کورسک تبدیل شد. درست است که در این اتحادیه پسر ژئوری متولد شد . و تلاش سوم برای ایجاد یک خانواده، با هنرمند Mikhail Buchchenkov، می تواند ناموفق ناموفق باشد، اگر قبلا ظاهر نشد چه کسی نینو لازم به ذکر است که میخائیل، که همیشه از زندگی در غرب زندگی می کرد، زمانی که جنگ در گرجستان آغاز شد، همه چیز را جمع کرد و به آمریکا رفت و همسرش را با دو فرزند جوان پرتاب کرد. اما مهم نیست که چه اتفاقی در زندگی AI Ninidze اتفاق می افتد، او با لبخند به تمام چالش های سرنوشت پاسخ می دهد. این بیماری توسط بیماری او شکسته نشد: در طول عملکرد، دکوراسیون بر روی آن کاهش یافت و پس از آنکه آسیب های دریافتی آن را برای مدت طولانی برای درمان و بازیابی انجام داد. "مادر یک زن بزرگ است. مثال آن همیشه با چشمان من است، "دختر درباره او صحبت می کند. "و من می خواهم همانند او باشم." بدون شک این تمایل امکان پذیر است، زیرا من توانستم نینو سبک وزن، شخصیت سالخورده را تحویل دهم و یک فرد جامد و قوی را افزایش دهم، که قبل از مشکلات عجله نمی کرد. و با آنها، علیرغم سن جوانش، بازیگر جوان تاکنون باید با آن روبرو شود و بیش از یک بار.

نینو نینیدز:

نقش DENZA در نقاشی "Swallows آسمانی" شانزده ساله JI را به کل اتحاد جماهیر شوروی دعوت کرد. شریک فیلم او آندری Mironov بود. عکس: آرشیو شخصی نینو نینیدز.

دوران کودکی شما چیست؟

نینو نینیدز: "علیرغم مشکلات مواد و ناراحتی های خانگی، من هرگز یک فرزند محروم نداشتم. من در سال 1991 در تفلیس متولد شدم، زمانی که جنگ رفت. هیچ نور، آب گرم وجود نداشت و گاهی اوقات سرد شد. باتری ها چیست، من فقط زمانی یاد گرفتم که ما به مسکو رفتیم، و من آن زمان پنج ساله بوده ام. در گرجستان، ما گرمایشی نداشتیم. و زمستان دانش آموز بود، یخ زدگی به استخوان ها نفوذ کرد. ما خوابیدم روی تخت خوابم، چسبیده به یکدیگر، - من، مادر و برادر بزرگتر من جورج. اما حتی در این مورد، آن را به آرامی، یک وضعیت دشوار، مامان چنین فضایی ایجاد کرد که ما موفق به شوخی کردیم و به بهترین ها اعتقاد داریم. البته، ترس وجود داشت، اما او هرگز به وحشت نقل مکان کرد، و ناامیدی احساس نمی کرد. من خیلی کوچک بودم، اما بعد متوجه شدم که چه اتفاقی می افتد، و آگاهی از اینکه چگونه مادر سخت است. در آن زمان، او در تئاتر Rustaveli مشغول به کار بود، که، علیرغم همه چیز، ادامه دادن به اجرای، هر چند هنرمندان مجبور به رفتن به مرحله، نگه داشتن شمع در دست. من همیشه خانواده و حرفه ام را در مادرم تحسین کردم، و همچنین شجاعانه او با سهم او از بدبختی مخالف بود. و سپس دعوت به تئاتر "خفاش" تئاتر مسکو آمد و ما به پایتخت روسیه نقل مکان کردیم. "

چگونه مسکو با شما ملاقات کرد؟

نینو: "من به مدرسه گرجستان رفتم. باید بگویم که من در روسیه ضعیف صحبت کردم. هیچ نوعی در زبان ما وجود ندارد و بنابراین من اغلب "او" و "او" اشتباه گرفته ام. فکر می کنم، از مادرم پرسیدم که مرا به مدرسه روسی ترجمه کنم تا بتوانم زبان را اداره کنم. "

دشوار بود؟

نینو: "نه کودکان به راحتی زبان های خارجی را جذب می کنند. بنابراین من بدون هیچ مشکلی بیرون رفتم درست است، در ابتدا، به دلیل این واقعیت که وقتی از یک آپارتمان به دیگری نقل مکان کردیم، من مجبور شدم تغییر و موسسات آموزشی، نزدیک به محل اقامت داشته باشم. برای تمام این سالها پنج نفر از آنها وجود داشت. و هر بار که من دوباره به معلمان و همکلاسی های جدید استفاده کردم. اما من از این تجربه ارزشمند یاد گرفتم و به راحتی با افراد تماس گرفتم و به تیم ریختم. که بدون شک برای هر فرد مفید است، اما برای بازیگر، به ویژه ".

نینو نینیدز:

"من به عشق واقعی اعتقاد دارم و می دانم که او در زندگی من خواهد بود. و من واقعا می خواهم یک مادر جوان باشم! ​​" عکس: آرشیو شخصی نینو نینیدز.

هنگامی که آگاهی می آید که مادر شما یک هنرمند مشهور است؟

نینو: "من خیلی کوچک بودم بازگشت به گرجستان، خبرنگاران اغلب به ما آمدند. و من به یاد داشته باشید اولین آشنایی من با دوربین فیلمبرداری در چنین لحظه ای صورت گرفت. مامان من را در مقابل لنز بر روی آغوش خود به ارمغان می آورد، و من نمی روم و لبخند نمی زنم، او تلاش می کند به من ببوسد، و من به او می گویم: "من را ببوس، زامر زامری!" من توضیح می دهم که این یک نیست دوربین، اما ویدئو. من شگفت زده شده ام: "چه چیزی است؟" و روی صفحه نمایش من ابتدا در تصویر "ملودی های سه ماهه Veriy" دیدم. فیلم یادبود بعدی "توبه" است، پس من شش تا هفت سال بود. از تمام فیلم من فقط یک چیز را درک کردم - این افراد، به دلایلی در زمین، بسیار سخت است. خالی، من بیش از یک بار به این نوار برگشتم، چیزی جدید را برای خودم با هر دیدگاه باز کردم. "

آیا شما از دوران کودکی رویای رفتید تا به قدم های مادر من بروید؟

نینو: "خواسته های من سال را از سال تغییر داد. من می خواستم یک هنرمند و یک بالن، و یک خواننده و حتی هنرمند باشم، زیرا پدرم توانایی و اشتیاق را برای نقاشی به ارث برده است. اما فقط برای کلاس فارغ التحصیلی، زمانی که لازم بود در نهایت تصمیم گرفتم در آینده خود تصمیم بگیرم، متوجه شدم که من فقط تبدیل شدن به یک بازیگر، و لازم بود مهارت را در جایی درک کنم، اما در وژیکا. "

مامان به پذیرش کمک کرد؟

نینو: "نه من بلافاصله به او گفتم: "من خودم را انجام خواهم داد. هیچ کس هیچ کس را نمیخواهد! "برای من بسیار مهم بود که از طریق این مسیر به خودمان برویم، برای دفاع از انتخاب من. و هنگامی که من در خانه آماده شدم و خواندن آنچه که قصد داشتم کمیته پذیرش را نشان دهم، مادر من گفت که بهترین کار را انجام می دهد. اما من به توصیه های او گوش ندادم، آنها مرا آزار می دادند. من پس از آن شانزده ساله، به اصطلاح سن انتقالی. در این زمان، هر نوجوان، رد دیدگاه والدین را رد می کند. شاید این به خاطر آنچه شما فکر می کنید: شما در حال حاضر بزرگسال هستید و همه چیز را کاملا می داند. پس از آن بود، و در حال حاضر همه چیز متفاوت است. من به دقت از کلمات مادرم برخوردار هستم، هر آنچه که آنها نگران، شخصی یا کار می کنند. او دارای یک زندگی غنی و تجربه حرفه ای است، اما توصیه نمی شود به این دلیل که در دانش یا توانایی های من شک و تردید وجود دارد، اما فقط برای کمک یا محافظت از مرحله اشتباه. ما به طور کلی بسیار نزدیک، روابط فشار، هیچ اسرار از یکدیگر وجود ندارد. و من فکر می کنم، به همین دلیل است که من از بسیاری از اشتباهات که می توانست به دلیل سن جوان شما انجام دهد، اجتناب کرد. به هر حال، مامان، مانند اکثر بازیگران، نمی خواست من به راه خود بروم. او خواننده من را دیدم اما زمانی که من انتخاب کردم، او او را پذیرفت و سعی کرد از من حمایت کند. "

نینو نینیدز:

برای فیلم "و هیچ برادر بهتر وجود نداشت" هنرمند و همسرش اوگنی تزیگانف موهای خود را به رنگ تیره رنگ کرد. عکس: آرشیو شخصی نینو نینیدز.

اما نام Ninidze شناخته شده است. مطمئنا در کمیته پذیرش حدس زدن، دختر شما است.

نینو: "در میان متقاضیان کسانی بودند که اینگونه استدلال کردند:" شما هیچ چیز نگران نباشید: با توجه به اینکه مادر شما نمیتواند شک داشته باشد، شما قطعا شما را قبول خواهید کرد. " اما با این وجود من به دلایل عمومی آمده ام. درست مثل همه چیز، من به مخاطب رفتم، قبل از کمیته پذیرش بالا رفتم و نامم را آرام کردم که معلمان مجبور به پرسیدند. از آنجا که شنیدن آنچه که من می گویم دشوار بود، الکساندر میخیلوف، به من به این دوره رفتم، به دنبال مقاله، خواندن: "ninidze". و شگفت زده پرسید: "نینو؟ چگونه رشد کردی! "به نظر می رسد، او را دیدم وقتی که من هنوز یک دختر کوچک بودم. اما این واقعیت که الکساندر Yakovlevich من را به رسمیت شناخت و با خانواده ما آشنا بود، به این معنا نیست که من زمانی که پذیرفته می شوم، نوعی عبور را انجام خواهم داد. او بسیار صادقانه، مرد شایسته است. در شب، Mikhailov به نام ما خانه، با مادر صحبت کرد. اول از همه، او علاقه مند به چگونگی به طور جدی میل من به تبدیل شدن به یک بازیگر، چرا که من بسیار جوان بود. و دوم، او به طور مستقیم گفت که من نمی توانم یک مکان آزاد بگیرم. گزینه ای برای آموزش به صورت تجاری وجود داشت، اما من را متوقف نکرد. من شروع به فیلم کردم، و تقریبا تمام پول به دست آمده به تحصیل رفتم. بنابراین سه سال ادامه داشت، و سپس الکساندر یکاویویچ من را به بخش بودجه ترجمه کرد. و اگر در ابتدا کمی مجرم بود، در حال حاضر من از سرنوشت و استاد من سپاسگزارم که همه چیز اتفاق افتاده است، و نه در غیر این صورت. پس از همه، به لطف این، من شروع به کار در اوایل زود، آموخته به زنده ماندن، دفاع از خودم. من واقعا می خواستم به یک بازیگر تبدیل شوم و علیرغم شرایطی که معلوم شد، همه چیز را برای رسیدن به یک مورد مطلوب انجام داد. آن را در یک طرح حرفه ای سخت تر کرد. "

نینو نینیدز:

"ما هیچ اسرار از مادر من نداریم. به همین دلیل است که من از بسیاری از اشتباهات که می توانستم اجتناب کنم اجتناب کردم. " عکس: آرشیو شخصی نینو نینیدز.

و در سینما آنها به راحتی و یا همچنین همه چیز فقط تکامل یافته است؟

نینو: "من برای ریخته گری های مختلف دعوت شدم، اما پس از آن آنها گفتند:" با عرض پوزش، شما به ما اعتماد ندارید، شما به کسی ساده تر یا قدیمی تر نیاز دارید. " به همین دلیل، زمانی که من به نمونه ها به فیلم دعوت شدم "و هیچ برادر بهتر نبود" موراد ابراهیمبکوف، من قدرتم را تردید کردم و برای این واقعیت آماده بودم که دوباره امتناع کنم. بنابراین، پس از یک تماس غیر منتظره از مدیر، که گفت: "خب، نینو، ما کار خواهیم کرد؟" - من بسیار خوشحال شدم. به هر حال، مامان در این تصویر دخیل بوده است، او قهرمان من در بزرگسالی بازی کرد. تیراندازی زمان نداشت، چون سرگئی ماکویکوف من را به نقش پروژه دیگری تصویب کرد - "صعود آرام". و این کار سرگرم کننده بود: سرگئی، دیدن من، یک تصویر را به طور خاص برای ظاهر من تجویز کرد - موی یولیا بور و چشم های سبز. و برای نوار "و هیچ برادر بهتر وجود ندارد" من، برعکس، رنگ قرمز تیره رنگ آمیزی شده است. و حالا من به شلیک یک "آرام آرام" می آیم، و میدان های فلاش هدیه ای از سخنرانی را از دست می دهند: فقط چشمان سبز از تصویر اختراع شده توسط او باقی مانده است. آنها شروع به فکر کردن به آنچه که با موهایم چه کار می کنند - چه برای بازپرداخت یا پوشیدن کلاه گیس، اما پس از آن تصمیم گرفتم که در روسری فیلمبرداری کنم. بنابراین قهرمان من در سراسر فیلم یک گوولک است و شلیک نمی کند. "

در عنوان اولین فیلم شما به نظر می رسد کلمات زیبا در مورد برادر. آیا می توانید آنها را به جورج تکرار کنید؟

نینو: "من می توانم بگویم در غیر این صورت: برادر بهتر نبود و نه. من او را خیلی دوست دارم. و از دوران کودکی او سعی کرد او را در همه چیز تقلید کند. من قطعا می خواستم تکرار کنم و من را تکرار کنم. هنگامی که برادر وارد مدرسه سوورووف شد، او شوخی کرد: "خوب، بعد از من یاد می گیرید؟" من فکر کردم و جواب دادم که هنوز دختران را در آنجا نمیبینم. قابل توجه است که قبل از اینکه من بگویم، فکر کردم: این درست است، نه؟ ما در سن شش سالگی تفاوت داریم، او به زودی بیست و هشت تبدیل خواهد شد. و او رئیس خانواده ما است. من به او اعتماد دارم و هرگز چیزی را از او پنهان نمی کنم. اما اگر با مادر من، همانند یک زن، من بسیار آسان است که هر چه را به اشتراک بگذارم، پس با برادر من سعی می کنم به صورت منظم و ظریف صحبت کنم. از آنجا که او یک مرد است، نه به این دلیل که من نمی فهمم یا حمایت نخواهد کرد. به طور کلی، ما یک خانواده بسیار قوی و قابل اعتماد داریم. ما همیشه برای یک کوه دیگر - و در شادی، و در غم و اندوه. من معتقدم که این ارتباط اصلی ترین زندگی است. اگر این است، با هم شما می توانید هر بار و برخورد سرنوشت زنده بمانید. یک فرد می تواند خود را در حرفه خود تحقق بخشد، برای به دست آوردن ثروت، اما اگر او هیچ خانواده ای نداشته باشد، ناراضی است و تنها می تواند همدردی کند. "

نینو سعی کرد برادر بزرگترش جورج را تقلید کند. و حتی او فکر کرد، با او به مدرسه سوورو رفت. عکس: آرشیو شخصی نینو نینیدز.

نینو سعی کرد برادر بزرگترش جورج را تقلید کند. و حتی او فکر کرد، با او به مدرسه سوورو رفت. عکس: آرشیو شخصی نینو نینیدز.

شما سعی کردید برادر خود را تقلید کنید. بنابراین شاید شما به آن تبدیل شده اید؟

نینو: "در واقع، من یک کپی از مادربزرگ من لیلی، مادر مادر من هستم. متأسفانه، من اتفاق نمی افتد به گرفتن او. اما آنها می گویند که من خیلی شبیه او هستم. نه تنها خارجی - ما حتی یک گروه خون داریم. وقتی به عکس های مادربزرگ نگاه می کنم، به معنای واقعی کلمه آن را احساس می کنم. من به یاد می آورم، در Vgika، من شعر مارینا را با "مادربزرگ" Tsvetaeva خواندم، و افکار من در مورد او بود. من فکر می کنم، بسیاری از استعدادها از او به من کمک کردند. او در کنسرواتوار تحصیل کرد، بسیار زیبایی خواند. بنابراین من به او آواز می خوانم. اما هنگامی که مادربزرگ لیلی با مادرش باردار شد، او حرفه ای خواننده را پرتاب کرد و معلم روسی و ادبیات شد. به هر حال، او (و به همین ترتیب من) ریشه های شاهد، در خانواده ما Trubetsky-Ganskie وجود دارد. شاید توانایی هنر آشپزی نیز از لیلی خارج شود. در هر صورت، مادر من ادعا می کند. من، بدون نگاه کردن به برخی از کتاب آشپزی و تلمودا با دستور العمل، من در حال آماده سازی بر یک احساس خاص، ناخودآگاه احساس می کنم که مواد تشکیل دهنده بهتر است استفاده از چگونگی ترکیب آنها با یکدیگر. سعی نکنید، نمک، ادویه ها را قرار دهید - و همیشه اندازه گیری را حدس بزنید. مامان همچنین ماهر آشپزی. اما از آنجا که فرآیند ظروف پخت و پز به من لذت می بخشد، من آن را اغلب انجام می دهم. "

هنگامی که دو معشوقه در یک صفحه ایستاده اند، اختلافات به طور پیوسته ...

نینو: "من نمی توانم ایستاده باشم اگر مادر من در کنار آن نشسته و تلاش می کند تا چیزی را که من آماده می کنم توصیه کنم. "یک نور کوچکتر ..." من فقط به آن نگاه می کنم - او بلافاصله می گوید: "من همه چیز را درک کردم، من می روم." اما من توصیه های او را نمی دهم، زیرا می دانم که آن را آزار می دهد. "

زیبا، با استعداد، اقتصادی - فقط یک زن نمونه. آیا شما به طور تصادفی ازدواج نکرده اید؟

نینو: "همه چیز وقت شماست. من فقط بیست و یکم برای من دارم اما من به عشق واقعی اعتقاد دارم و می دانم که او در زندگی من خواهد بود. و من واقعا می خواهم یک مادر جوان باشم به نظر من، این به حرفه آسیب نمی رساند. هر زمانی که من از دختران می شنوم، هر بار که من از دختران می شنوم، "اوه، ازدواج کرد، اوایل رفت. من هنوز میخواهم زندگی کنم! "و اگر شما ازدواج کردید، چه چیزی دیگر زندگی نمی کنید یا چه چیزی؟! برعکس، به نظر می رسد که زندگی رنگ های جدیدی را به دست می آورد، شادتر و روشن تر است. "

بسیاری از کودکان هنرمندان معروف دوست ندارند زمانی که آنها به آنها یادآوری می کنند که والدینشان ...

نینو: "چرا؟ من دوست دارم زمانی که آنها در مورد مادرم صحبت می کنند. من به او افتخار می کنم بنابراین، کلمات "این یک دختر نینیدز است!" برای من، دلپذیر. درست است، من درک می کنم که از زمانی که من به دخترم نیاز دارم، باید سعی کنم مرا بسازم تا مادرم بتواند به من افتخار کند، به من و اقدامات من احترام بگذارد. این نگرانی نه تنها حرفه ای، بلکه همچنین زندگی می کند. از آنجا که اول از همه او می خواست من را با یک مرد خوب بالا ببرد. "

ادامه مطلب