Anastasia stotskaya: "با شوهر آینده من در دبی ملاقات کردم"

Anonim

محبوبیت به Stalska به Stalska آمد پس از نخستین نمایش "شیکاگو" موسیقی - سپس دختر به سادگی با ظاهر روشن و داده های صوتی خوب خود را به دست آورد. بسیاری از آنها را تنها به عنوان یک خواننده درک می کنند، در حالی که در واقع او تحصیلات تکمیلی دارد. ممکن است قادر به کامل شدن استعدادهای خود در مرحله نباشد، اما این بازیگر قهرمان ما در دوش، ما در طول یک جلسه عکس برای پوشش مجله متقاعد شدیم - او بسیار معروف به همان نام تصاویر مختلف بود: ملکه، باربی و زیبایی برنج. او با خوشحالی در نمایش تلویزیونی محبوب "یکی به یک" شرکت کرد، جایی که من همکارانم را به تصویر کشیدم. با این حال، در زندگی Nastya عاشق بازی کمتر است.

بسیار کنجکاو بود که مجددا مجددا مجددا در یک نمایش نشان داده شود. و پروژه خود به نظر جالب بود؟

Anastasia stotskaya: "البته، دیوانه! وقتی که من به این نمایش دعوت شدم و دعوت شدم، به خودم اطلاع دادم که برای من این استرس بزرگی است. چنین نوعی از مسابقات، جایی که شما تخمین زده می شود، امتیازات را برای من قرار دهید. من همه چیز را خیلی نزدیک به قلبم انجام می دهم، به طرز باور نکردنی نگران، آدرنالین تکان داد، من نمی توانم کاری انجام دهم. به نظر می رسد سالها در مرحله است، اما من نمی توانم به آن استفاده کنم. من، البته، یک فرد رقابتی نیست. با این حال، موافقت کرد تا شرکت کنند. با این حال، در یک زمان، من از دانشگاه تئاتر فارغ التحصیل شدم، و چنین "موضوع" - مشاهده هنرمندان وجود داشت. درست است، ما خود را نمی خوانیم، اما تحت فونوگرافی نقل مکان کرد، تلاش کرد تا عملکرد اجرای، رفتار را در مرحله انجام دهد. (Anastasia stotskaya - فارغ التحصیل Rati 2003، یک بازیگر دیپلم را از تئاتر و سینما دریافت کرد. - تقریبا. aut.) بنابراین آنچه من تجربه ای دارم. اما من نمی دانستم که همه چیز خیلی عالی و سرد خواهد بود! هر اتاق یک نمایندگی کامل است. "

چگونه قهرمانان را انتخاب کردید؟

آناستازیا: "در ابتدا، از ما خواسته شد تا لیستی از هنرمندان خود را کامپایل کنیم که ما دوست داریم به تصویر کشیدیم. من نمی دانم چند کاراکتر همزمان بود. من فقط فیلیپ کرکروف، Svyatoslav Vakarchuk و Lolita از لیست خارج شده اند. من قصد ندارم دره لاریسا، لیودمیلا زیین، آنا هرمان را نشان دهم. اما این نکته نیست. من از خودم انتظار نداشتم که بعضی چیزها بتوانند بازی کنند. به طور کلی، من یک شخص بسیار انتقادی هستم: وقتی به سخنرانی هایم نگاه می کنم، هر زمان از کاستی ها را پیدا می کنم. "

این هنرمندان که ذکر شده اند بسیار شبیه به شما رفتار در صحنه هستند. اما آنا هرمان به جای یک ضدپود - آرام، مناقصه است. دشوار است به تصویر متولد شود؟

آناستازیا: "فقط در مورد آنا هرمان، من شک داشتم. به نظر من به نظر می رسید که من نمی توانستم به اشتیاق، احساسات ذاتی در من آسیب برساند. افکار این تعداد را رها کردند. اما پس از تجزیه و تحلیل همه چیز، متوجه شدم که نشان دادن چنین شخصیتی - بالاترین خلبان، من باید آن را اجرا کنم! تراژدی آنا هرمان، درام در داخل رخ می دهد. اجازه دهید آن را به رفتار خود، ایمان بیان، بلکه قدرت اشتیاق او احساس می کنید. وقتی که من برای یک سخنرانی آماده شدم و به آهنگ هایش گوش دادم، به خصوص "اکو عشق"، من می خواهم یک جریان الکتریکی، من به سختی می توانستم به سختی محاصره کنم تا اجازه ندهم که پارگی. خیلی دراماتیک، احساسات، درد در ترکیباتش ... "

چگونه قهرمانان پراودا واکنش نشان دادند، بررسی ها بود؟

Anastasia: "من بیشتر به واکنش فیلیپ علاقه مند بودم. پس از سخنرانی من، او یک پیام کوتاه نوشت: "لوکس!" (می خندد.) در یکی از رویدادها با والریا ملاقات کرد، او همچنین با تناسخ من راضی بود. اما طرفداران بسیاری از هنرمندان در انجمن ها اغلب مورد انتقاد قرار گرفتند. درباره Svyatoslav Vakarchuk به من گفت که او به صحنه منجر نمی شود. واقعیت این است که زمانی که شما در حال آماده سازی تعداد، شما بر اساس یک نه، اما چند عملکرد قهرمان من. به عنوان مثال، اگر شما Vakarchuk امروز را مصرف کنید، آن را محدود تر، لاکونیک، آواز خواندن با ارکستر سمفونیک. به طور طبیعی، بیننده می گوید که او مانند تصویری که من ایجاد کرده ام نیست. من Vakarchuk من است که ده سال پیش بود: شکسته، دیوانه، راک و رول، که در صحنه دروغ گفت، به طوری که آن را به نظر نمی رسد کمی. اما بسیاری نمی دانستند چگونه او پس از آن، و شروع به نوشتن انتقاد کرد. اتاق در تصویر دره لاریسا با طنز ساخته شد. وقتی که من برای او آماده بودم، از کرملین با لاریس عبور کردم. من از او خواسته بودم چیزی به من بگویم، در مورد برخی از ظرافت ها و پذیرایی که او از آن استفاده می کند، به ما بگویید. خوب است که هنرمندان وجود داشته باشند که به آنها اجازه می دهد کمی از خودشان تشکیل شده باشند. اگر یک مرد هوشمند با حس شوخ طبعی، او هرگز توسط یک تقلید خوب و خوب مجازات نخواهد شد. اگر چه شنیده ام که کل محافظ هنرمندان ادعا می شود که در مورد همکاران من به دادگاه ارسال می شود. خدا را شکر، من چنین شرایطی نداشتم. "

Anastasia stotskaya:

"قوی ترین احساس عشق مادر برای فرزند شما است. این از دست دادن ثابت است - همانطور که او پیاده می شود، مذاکرات، متهم، متهم، جیتتراسیون. " عکس: لیلیا شارلوفسکی.

آیا اکنون رابطه خوبی با Kirkorov دارید؟ (خواننده نقش مهمی در زندگی آناستازیا ایفا کرد. زیبایی قرمز مو را در طی عملکرد "لب" که در آن مشغول بود، بازسازی کرد، پادشاه پاپ، استعداد خود را دید و شیکاگو را به موسیقی دعوت کرد. او فقط یک بود موفقیت های ناخواسته! منتقدان بیهوده یک بازیگر جوان را ستایش کردند. پس از آن، فیلیپ پوبروسوویچ خود را شخصا برای تولید Stotskaya به دست آورد. او فقط مربی خود را بیدار کرد. شایعه این بود که آنها نه تنها دوستی را بستند با ولد Topalov. کرکروف با زندگی شخصی خود ناراضی بود، به این باور بود که او باید تمام نیروها را به این مرحله بدهد. و پس از یک روزنامه زرد، تصاویر خواننده را چاپ کرد، جایی که او نیمی از ناخن و شانه را چاپ کرد سرگرم کننده در شرکت دوستان، رسوایی را مرتب کرده است. فیلیپ پبروزوویچ پدر آناستازیا را نام برد و همه چیز را که در مورد رفتار دخترش فکر می کند، بیان کرد. برای Stotska، آن را شوک تبدیل شد دو سال ولی. - تقریبا auth.)

آناستازیا: "همه چیز که اتفاق افتاده است خوب نیست، برای من بود که درس های خودم را استخراج کنم. در این وضعیت، من نیز اشتباه کردم. من نمی خواهم تاریخ هفت سال پیش به یاد داشته باشم. در حال حاضر روابط خوب و دوستانه با فیلیپ ما را داریم. ما تماس می گیریم، اخبار را به اشتراک می گذاشتیم، و فوق العاده است. او فردی است که من می توانم با آن مشورت کنم، برای کمک به کمک در هر زمان، و او به من کمک خواهد کرد. "

آیا تا به حال تغییر زیادی کرده اید؟

Anastasia: "اگر آن را نبود، عجیب خواهد بود. خیلی زیاد در این زمان اتفاق افتاد: من به کسی خداحافظی کردم، من کسی را دیدم. من ازدواج کردم، فرزندم متولد شد هنگامی که کودک به نظر می رسد، زندگی تغییر می کند. یکی از راه های دیگر، اما همه چیز در اطراف آن چرخید. من پسرم را تمام وقتم اختصاص دادم و حتی اگر کنسرت داشتم، من آن را با من گرفتم. من به ساشا با سینه ها تغذیه کردم، تا زمانی که یک سال و هفت ماه انجام شود. حالا او دو است به نظر می رسد که من جدی تر شدم، شروع کردم به قدردانی از زمان من. "

آیا شما دیوانه مامان هستید؟

Anastasia: "حالا ما یک پرستار بچه داریم، مادر من کمک می کند تا کودک را افزایش دهد. اما اولین بار من به سادگی تصور نکردم که چگونه آن را ترک کنم. من حالت تغذیه ای نداشتم: به محض اینکه کودک از قفسه سینه پرسید، به او دادم. خوب، چطور اینجا را ترک کنم؟ من خودم را ناراحت خواهم کرد. حداکثر - من به مدت دو ساعت در تناسب اندام فرار کردم، به تدریج خود را به شکل به شکل. من نمی دانم، جنون هم، برعکس، به طور معمول: من احساس کردم خیلی، من می خواستم کنار عزیزم، من می خواستم او را تغذیه. من روانشناختی نمی توانستم متوقف کنم، نمی دانستم چگونه آن را متوقف کنم. و سپس خیلی بیمار شدم، شیر رفته بود. من بیش از ساشا را ناراحت کردم و نگران بودم. نمی توانست بشنود که چگونه فریاد می زند و از قفسه سینه می پرسد. او موفق نشد و نوک پستان نوشد و از بطری نوشیدن نیافت - و این یک مشکل بود. اما به تدریج به او آموختیم. من فکر می کنم اگر من هنوز یک کودک داشته باشم، من چنین دوره ای نخواهم داشت. "

ساشا - پسر مادر؟

آناستازیا: "در حالی که او چنین فرشته ای است - مهربان، جذاب، ملایم، زیبا و خوب است. اما من نمی توانم بگویم که او از من دور نیست. پسر من کاملا مستقل است، می داند که او نیاز دارد بسیار حیله گر است. او پرستش خود را دوست دارد. ما پرستار بچه ی فیلیپین داریم، او انگلیسی را با او صحبت می کند. "

چرا فیلیپین؟

آناستازیا: "فیلیپین یک انرژی دلپذیر دارد - آنها کوچک، غیر قابل توجه هستند و بسیار مثبت هستند و کار آنها افتخار می کنند. اولین بار من در کنار آن بودم، به نظر می رسید که او با ساشا ارتباط برقرار کرد. و کودک می تواند دیده شود که چگونه او به آن وابسته است. او برگ می شود - او او را آغوش می گیرد. او می آید - او با گریه می رود: "یک نانوایی!" او نام مستعار مهربان برای همه اعضای خانواده: Mamuska، Papuska، Babuska. "

Anastasia stotskaya:

"من یک حرفه ای نیستم." .

آنچه که به شما شگفت انگیز ترین در ارتباط با کودک اتفاق افتاده است، شما برای خودتان افشا کردید؟

آناستازیا: "بله، من نمی دانستم که چنین عشق وجود دارد! قوی ترین احساس، به نظر من، عشق مامان برای فرزند شما است. این از دست دادن ثابت است. تا به حال، من متوجه نمی شوم که چگونه این است: بنابراین او در Crib به اندازه کوچک قرار داده است، و در حال حاضر او راه رفتن، صحبت کردن، برخی از احساسات نمایشگاه - جرم و جنایت، بیماری. هر روز - اکتشافات، و عالی است. من احتمالا چیزی جدید نمی گویم، اما تمام مشکلات که در طول روز اتفاق می افتد، در محل کار، زمانی که شما به خانه می روید، به پس زمینه بروید. کودک شما را می بینید، او دستها را به شما می کشد - و تمام مشکلات مسدود شده است. "

برای بازگشت به کار سخت بود؟

آناستازیا: "نه، زمانی که من تولد و به طور مداوم نشسته در خانه، از لحاظ اخلاقی سخت بود. به علاوه، حتی کیلوگرم اضافی - احتمالا هر مادر جوان در مورد شخصیت او تجربه می کند. او سعی کرد این افکار خود را از خود بیرون کند، او به خود گفت که هیچ افسردگی وجود ندارد، اما گاهی اوقات می خواستم فریاد بزنم. به نظر می رسید که زندگی عبور می کند، شما دیگر متعلق به خود نیستید. سپس او خود را برای چنین روحیه ای خلاصه کرد: "بله، در اینجا کودک شما، زیبا، سالم است. دیگه چی میخوای؟ خیلی خوب". اما این طبیعی است: شک و تردید، نگرانی ها، شاید، در یک برنامه حرفه ای، شما دیگر نیازی به کسی ندارید. پس از همه، رقابت بزرگ، بسیاری از هنرمندان در حال حاضر، و در حالی که شما در خانه نشسته در خانه ترک زایمان، کسی کار بسیار سخت است. البته، از این بود که ترس: "خب، همه چیز، حالا شما همیشه یک زن خانه دار باقی مانده است." علاوه بر این، اگر آموزش دائمی وجود نداشته باشد، فرم منظره را ترک کنید. در ابتدا در کنسرت، احساس کردم که در قطعه ها جدا شده ام - حالت عاطفی غیر قابل درک. دختران پس از کنسرت در حال رفتن به استراحت در جایی در باشگاه، و شما عجله به خانه. در مغز شما هنوز هم می خواهید نور، و در حال حاضر آن غیر ممکن است. شما یک زن بالغ هستید، زندگی نوزاد به شما بستگی دارد، شما باید سلامت، اقدامات، رفتار خود را دنبال کنید. اما پس از آن همه چیز به او رفت: در حال حاضر من بسیاری از فیلمبرداری، کنسرت ها، در حالی که من از زندگی خانوادگی لذت می برم. "

و شوهر، احتمالا خوشحال بود که شما در خانه با یک کودک نشسته اید؟

آناستازیا: "نه، برعکس. من به یاد داشته باشید زمانی که ساشا پنج ماه تبدیل شد، من یک کنسرت در یکی از باشگاه های شیب دار مسکو داشتم. و من خیلی خوشحال شدم، راضی شدم. Seryozha به من نگاه کرد و می گوید: "خب، آیا شما خوشحال هستید؟ درست همه درخشش! شما باید انجام دهید، کار کنید. " و من با تسکین آهسته بودم پیش از این، ما این موضوع را مورد بحث قرار دادیم. خانواده برای من مهم است، اما در عین حال می دانستم که نمی خواهم حرفه ای موسیقی خود را به پایان برسانم. و هنگامی که شوهر این عبارت را گفت، متوجه شدم که هیچ مشکلی با دسترسی به کار وجود ندارد. هنگامی که من ازدواج نکرده ام و ازدواج نکرده ام، اما فقط ملاقات کردم، او کاملا به طور کامل دیدم که من یک برنامه پیچیده داشتم. من می توانم تمام روز را صرف نشستن در خانه، و در شب برای انجام یک کنسرت و یا به طور کلی برای رفتن به چند روز در تور. اما شوهر می داند که من از این هنرمندان نیستم که آماده هستند تا خانواده را ترک کنند و به تور چند ماهه بروند. من یک حرفه ای نیستم من می خواهم خودم را تحقق بخشم، اما آماده نیستم که این را با خوشبختی عزیزان قربانی کنم. بنابراین فیلیپ کرکروف من را در این زمینه درک نکرد. گفت: "چطور؟ داشتن چنین استعدادی، شما از این همه قدردانی نمی کنید و آماده است تا همه چیز را برای عشق ترک کنید؟! "خب، اینجا هستم که می توانم انجام دهم. برای من مهم است که تعادل بین خانواده و کار را حفظ کنم. مادر من در خانواده، من، برادر مشغول بود. من، اگر شما به طور مداوم در خانه نشسته اید، من شروع به هاندن می کنم و بر روی عزیزان شما شکسته ام. ما باید نوعی از وسط طلایی را پیدا کنیم. "

آیا شوهر آینده خود را در دبی ملاقات کرده اید؟

Anastasia: "ما به آنجا رفتیم تا انواع مختلفی از شرکت را آرام کنیم. من قبلا Serezhu را قبلا می دانستم، اما فرصتی برای صحبت کردن نزدیک بود. سپس ما شروع به ملاقات کردیم. عشق در نگاه اول؟ به نظر من این تنها در جوانان امکان پذیر است. در حال حاضر یک تجربه خاص وجود دارد، و شما می دانید که شما باید یک فرد را بدانید. پس از همه، در حالی که مردم تحت پوشش احساسات، شور و شوق، هر کس می خواهد به نظر بهتر از آنها واقعا. با این حال، من نمی خواهم جزئیات زندگی خانوادگی من را بگویم - من می ترسم صاف کنم. (می خندد البته، هر کس مشکلی دارد این تنها در ماست های تبلیغاتی، یک خانواده کامل شاد را با نشان دادن لبخند نشان می دهد. من می توانم یک چیز را بگویم: من این مرد را ملاقات کردم، دوست داشتم و متوجه شدم که می خواهم زندگی خود را با او بسازم، کودکان را به زایمان و آموزش دهم. پدر فوق العاده Seryozha، بسیار مراقب باشید. بچه او را به طرز وحشیانه دوست دارد، به او گسترش می یابد. و برای اهداف خانواده Serezha ماده. در حال حاضر، مردان عجله به دفتر رجیستری نیستند. برای چی؟ دختران جذاب جوان خیلی زیاد هستند. طبق آمار، ده زن باید به یک مرد. من به بسیاری از دوست دخترم نگاه می کنم - زیبا، هوشمند، موفق و تنها ... و آنها در زن ناراضی هستند. امیدوارم آنها هنوز نیمه خود را پیدا کنند. البته، با سن، الزامات مورد نیاز برای انتخاب انتخاب: من می خواهم مرد هر دو هوشمند و جالب، و به خوبی مراقبت، و برگزار می شود. حداقل حداقل از زنش درآمد ندارد، در غیر این صورت او در وهله اول احساس ناراحتی خواهد کرد. من یک مدل از خانواده خودم را قبل از چشمم دارم. والدین من هنوز هم یکدیگر را دوست دارند. و من همیشه می خواستم یک مرد در کنار نزدیک باشم، چه کسی سعی می کند کاری را برای خانواده انجام دهد. من پدرم را فقط در شب ها دیدم: او یک دکتر است، اغلب برای یک روز کار می کند. اما در عین حال می دانستم که این همه این کار را برای ما انجام داده است. مادر من در حال جمع آوری فرزندان بود. "

Nastya ترس از آزمایش با تصاویر نیست. .

Nastya ترس از آزمایش با تصاویر نیست. .

به این ترتیب، شما همه چیز را بر روی مدل دارید و ساخته شده است؟

آناستازیا: "بله شغل من بیشتر برای روح است. "

آیا شما موافقت می کنید که اصلی ترین چیز در خانواده درک متقابل و احترام است؟

آناستازیا: "احتمالا. فقط پس از همه آنها بلافاصله نمی آیند و لازم است غلبه بر بسیاری از مشکلات برای درک اینکه شریک زندگی شما نیاز دارد. نکته اصلی این است که به آرامی صحبت کنید، یکدیگر را بشنوید و سعی کنید یک مصالحه پیدا کنید. پس از همه، اگر تمام وقت پایین تر از یک است، او خوشحال نخواهد شد. "

پس از طلاق با شوهر اول من، مصاحبه عاطفی خود را به یاد می آورم. حالا شما عاقلانه تر می شوید؟

(در سال 2003، Stotskaya مخفیانه در یکی از معابد Kostroma با بازیگر Alexey Sequirine، شناخته شده برای سریال تلویزیونی "مبارک با هم". همسران رابطه دشواری داشتند، و پنج سال بعد ازدواج از بین رفت. "خیلی متاسفم مصاحبه از دست رفته. " او از من قدردانی نمیکند مراقبت. "- تقریبا. auth.)

آناستازیا: "البته، من بسیار عاطفی هستم. لحظاتی وجود دارد که مرد من می داند چه چیزی بهتر است در این لحظه سکوت کند. اما ما سعی می کنیم یک زبان مشترک را پیدا کنیم، زیرا هر دو ما رابطه ما را ارزش می گذاریم. "

بستگان سرگئی چگونه شما را پذیرفتند؟

آناستازیا: "آنها در یوروان دور از ما زندگی می کنند. (خنده حضار) در واقع، من به عنوان بومی پذیرفته شدم. این به طور کلی یک خانواده فوق العاده، بسیار خوب و مهمان نواز است. و من به طرز وحشیانه ای تحت تاثیر قرار می دهم که چگونه سیریوزا متعلق به مادرش است. او یک زن عاقل و درک است. گاهی اوقات من می توانم او را صدا بزنم، به عزیزان شما شکایت کنم. (می خندد.) و همیشه به شورا کمک می کند. من همچنین دوست داشتم Yerevan، یک شهر زیبا، چیزی به یاد ما بومی کیف. "

آیا شما به دستور غذا برای هر ظرف ملی ارمنی گفتید؟

آناستازیا: "من واقعا در مورد پخت و پز نگران نیستم. صبح، شوهرم و من صبحانه با هم صبحانه، و پس از آن چگونه کار خواهد کرد. معمولا من چیزی ساده آماده می کنم: بورچ، گوشت، ماهی در پخت کوره. برخی از دستور العمل ها، پیچیده انجام شده، من دوست ندارم. بله، و سلژ نیازی نیست شوهر مدتهاست که در مسکو زندگی می کند، بنابراین ما هیچ سنت خاصی نداریم. من حتی یادگیری ارمنی را یاد نگرفتم. اگر چه بسیاری از دختران از من پرسیدند: "چگونه این است - شما زبان را نمی دانید؟" کودک ما، البته، آموزش خواهد داد. و برای من این مهم نیست. من فکر می کنم زمانی که Seryozha برخی از موارد کسب و کار خود را با شرکا بحث می کند، حتی آرام تر است که من چیزی را درک نمی کنم. " (خنده حضار)

در طرح خلاقانه شما جالب است؟ ویدیوی شما برای آهنگ "سقوط در عشق" با یک گربه بالدار فقط اینترنت را منفجر کرد.

Anastasia: "بله، من می خواستم یک آلبوم را منتشر کنم، اما من آهنگ های کافی را جمع آوری نمی کنم که به لحاظ مفهومی در یک سبک تکمیلی خواهند بود. پیشنهادات برای اجرای، کارآفرینی وجود دارد. من فکر می کنم من نیز به هیئت داوران برنامه تلویزیونی جدید دعوت شدم "سلام، من جمعه شما هستم!" من مدت ها را برای مدت طولانی برداشتم - من دوست ندارم کسی را ارزیابی کنم. پس از همه، من کاملا می دانم، کار جهنم - هنرمند هنرمند چیست؟ بنابراین، من فکر می کنم من فقط همه را ستایش خواهم کرد. "

به هر حال، در مورد سخنرانی های خود را در نمایش "یکی به یک"، مردم چنین بررسی ها را نوشت: "آنچه، به نظر می رسد، Nastya، به خوبی انجام می شود - و به عنوان یک بازیگر، و به عنوان یک خواننده. با عرض پوزش، در مرحله، او پتانسیل خود را نشان نمی داد. "

Anastasia: "خب، چه کسی چیزی را نشان داد؟ با توجه به هر هنرمند، می توانید این را بگویید. همه به این دلیل که یک فرمت در رادیو، تله چشم وجود دارد. هیچ چارچوبی در پروژه "یک در یک" چارچوب وجود ندارد. ما می توانیم هر آهنگ را بخوانیم: غربی، شوروی - اکنون آنها به سادگی به اتر نمی آیند. در کسب و کار نمایش، چیزی محبوب می شود - و تمام آهنگسازان شروع به نوشتن "تحت ملودزه" یا "مانند Fadeev" می کنند. این یک کپی رنگ پریده است، جالب نیست و لمس نمی کند. بنابراین من، مانند بسیاری از همکارانم، یک مشکل جدید وجود دارد. من یک موسیقیدان نیستم و نمی دانم چگونه آهنگ ها را ایجاد کنم، حتی سعی نمی کنم. من "تکرار". بنابراین، من منتظر یک ماده خنک است که بر روی شکاف پرتاب می شود، چیزی قلاب شده است. حالا من فقط شروع به رفتن کردم و من احساس درونی دارم که همه چیز را باز می کنم. من فقط شروع کردم به درک اینکه من می خواهم به آواز خواندن و چگونه این موسیقی باید صدا. "

ادامه مطلب