تاتیانا Vasilyeva: "سن همیشه مزایای"

Anonim

او برای یک دقیقه برای ترجمه روح متوقف نمی شود، یکی از نخستین ها را پس از دیگری منتشر می کند، بسیاری از آنها را حذف می کند، به سفر طولانی می رود. در عین حال، یکی از اصول زندگی تاتیانا واسیلیوا - "معادن موسیقی، سر و صدا را تحمل نمی کند." او با آرامش، و همچنین اعتماد به نفس، غیر قابل توجه است، اگر چه احتمالا آن متعلق به آن دسته از بازیگران است که می تواند همه باشد. برخی از آنها تحسین می کنند، دیگران نیز پذیرفته نمی شوند. به همین دلیل - شخصیت روشن است.

درباره حرفه

در تئاتر، همه چیز طبقه متوسط ​​است، از کمردرد و پایان دادن به هنرمندان. یک مرد ویژگی های زنان را به دست می آورد، یک زن نیاز به قدرت و دست گرفتن مرد دارد، به طوری که هیچ کس اشک های شما را نمی بیند.

اگر شما در بیوگرافی خود هستید، به خودتان چیزی پر سر و صدا می کنید، پس شما کمتر به عنوان خواننده یا بازیگر علاقه مند هستید. یک لحظه زمانی که شما فقط به شما می آیند وجود دارد.

من هرگز سعی نکردم مردم را بپوشم. ماریا Callas، که من بازی کردم، گفت: "مردم دشمن هستند. و شما باید آن را شکست دهید. " درست است.

بیشتر من می توانم بازیگر را دوست دارم، بیشتر من مطمئن شدم. شاید نه به عنوان یک زن، بلکه به عنوان یک فرد، برای اطمینان.

بازیگر بزرگ نمی تواند سرنوشت زن خوشحال باشد. استعداد بزرگی تمام می شود: زمان، انرژی، روح. هیچ چیز باقی نمی ماند، زیرا همه شما خسته شده اید.

درباره سن و ظاهر

شیوه زندگی شما، شخصیت، WorldView لزوما بر روی صورت منعکس شده است. شما می توانید بسیار سالم رشد کنید و زنان زیبا و زن را در هر سنی حفظ کنید. به عنوان مثال، من حتی نمی توانم کلمه "قدیمی" را به سوفی لورن اعمال کنم.

اگر سن من را احساس نکنم، بدان معنی است که او نباید در ظاهر من منعکس شود. افرادی که به تئاتر می روند، سینما را تماشا می کنند، من را دوست دارم، نمی خواهم ببینم چند ساله هستم. و من به آنها کمک خواهم کرد.

سن همیشه مزایا را می دهد، زیرا شما تبدیل به عاقلانه تر می شوید و به طور متفاوتی به طور متفاوتی نگاه می کنید، بدون هیستریک، بدون ترس های غیر ضروری.

من در مورد آنچه در ده سال اتفاق می افتد فکر نمی کنم. من در مورد آن فکر کردم، روز شمارش را متوقف کردم. فقط راه رفتن در زمانی که من هنوز موفق به انجام آن نیستم. حالا من نزدیکترین ساعت زندگی می کنم

در مورد خودم

برای من، مدتها تعیین شده است، که سزاوار توجه است، که نه، که من می توانم واکنش نشان دهم، و برای آنچه که - من حق ندارم. بدن در حال حاضر به طور خودکار عمل می کند. هنگامی که یک فرد رفتار احمقانه می کند، می توانم به او بگویم. اما من قبل از ناراحتی، بدبختی غیر منطقی، ناسیونالیسم غیرممکن است.

اگر چیزی کار نمی کند، در کار یا روابط با افراد یا خانواده، پس من همیشه به دنبال یک دلیل خودم هستم. من درک می کنم که اشتباه کردم و من قطعا آن را پیدا کردم

من در یک آپارتمان جمعی بزرگ شدم که در آن سی سی اتاق وجود داشت، 30 خانواده زندگی می کردند، یک آشپزخانه مشترک با دو پوسته و یک توالت وجود داشت. سپس ده سال در یک خوابگاه زندگی می کرد. بنابراین، من به سرعت در هر یک از همبستگی ها انطباق دارم.

اگر فرزندان نداشتم، من پیچیده ای از ناتوانی دارم. من چنین بازیگر را بدون آنها نخواهم داشت.

ما باید بتوانیم به نام چیزی بزرگ، آنچه را که انجام می شود ببخشد. بسیار آسان است که آن را از دست بدهد. صرفه جویی بسیار سخت تر است.

کمی زخمی در من زندگی می کنند، اعتماد به دختر. اما تقریبا به سطح نمی رود، زیرا این دختر باید تنها من باشد.

من همیشه برای همه متاسفم من هرگز نمی خواستم کسی را مجازات کنم و من تا آخرین لحظه صدمه نمی بینم. اگر چه مردم من را نجات ندادند. من از طریق این همه گذشتم و، همانطور که معلوم شد، همه چیز به من رفت.

من به استقلال من افتخار می کنم من به هیچ یک از شوهران و تئاتر من وابسته نیستم. من منتظر هیچ یک از گسترده نیست، اگر چه هنوز، افسوس، شاید. اگر من حتی یک شوهر میلیونر یا والدین ثروتمند داشتم، هنوز هم می خواستم کار کنم و خودم کسب کنم.

درباره مردان

با مردان، من خیلی خوب هستم این ها ارزشمندترین و ارزشمند ترین روابط هستند. اگر ما دوست هستیم، ما هرگز یکدیگر را نخواهیم گفت: "این کار نمی کند."

البته، در عشق، خوب است، اما هیچ معنایی ندارد که همه چیز را به نتیجه گیری منطقی برساند. و هیچ چیز غمگین نیست اگر این یک احساس قوی است، من فقط خود را به این کار می کنم تا آن را آسیب نبینم و به طور غریزی. من می دانم که روز خواهد آمد، بعضی وقت کسی به کسی می گوید: "به اندازه کافی."

بزرگسالان، متوجه شدم که به منظور دوست داشتن مردان، شما لازم نیست سعی کنید. مردان بلافاصله از چنین زنان می ترسند و به عنوان یک قاعده سعی می کنند از آنها فرار کنند.

رابطه خوبی بین شرکا در مرحله و سینما وجود دارد، اما بهتر است که عشق را وارد کنید، زیرا آنها قطعا پایان خواهند یافت و پس از آن مناقشه می تواند آغاز شود. البته، من عاشق شرکایم شدم، اما اغلب اوقات من آن را به رمان نمی آورم تا آنها را از دست ندهم.

ادامه مطلب