Manana Gogitidze: "پدربزرگ ارائه شده برای ترتیب عروسی" شلوار جین "

Anonim

ما به این واقعیت عادت داریم که موسیقی به عنوان اختراع غربی محسوب می شود و تولیداتی که در صحنه ما ظاهر می شود، در حال حاضر یک محصول خارجی عمدتا به پایان رسیده است، "اجرا در" در مخاطبان خارج از کشور. اعدام های روسی باید با Cliché تحمیل شوند، اما معلوم می شود که آنها بسیار خوب هستند. اما تعداد کمی از مردم می دانند که در میان آهنگسازان ما پیشگامان این ژانر هستند. Andrei Petrov، نوشتن موسیقی به فیلم "Man-Amphibian"، "Service Roman"، "Clear Word" درباره فقر هوسار "،" Romance Curruval "،" مراقب باشید از ماشین "و بسیاری دیگر، بر اساس درخواست تولید کنندگان آمریکایی در سال 2001 موسیقی "دختر کاپیتان" را نوشت، که در برادوی قرار گرفت. و اولین خلقت او در این ژانر "در ریتم قلب" است - مأمول بیش از چهل و پنج سال پیش، در سال 1967 منتشر شد. نوه نوه آندره پاولوویچ در این تولیدات - بازیگر منانا گوگیتیدز است.

کودک در دوران کودکی بود که شما نماینده خانواده معروف هستید؟

Manana Gogitidze: "وقتی کوچک بودم، می دانستم که پدربزرگ موسیقی را نوشت، هرچند او حتی حدس نمی زد که او حتی حدس زد. برادر من پیتر (او تا سال و نیم سالمند تر از من بود) از آهنگ "من در مسکو راه می رفتم"، اغلب او را در خانه خوشحال کرد. درست است، هیچکدام از اعضای خانواده بزرگسال به ما گفتند که نویسنده این کلاه بود. تا زمانی، سخنرانی کودکان ما مهمانان را در برخی جشن های جشن شنیدند. و از آنها خواسته شد: "آیا می دانید که من این ملودی را تشکیل دادم؟ پدربزرگ شما! "سپس، زمانی که من قبلا در مدرسه تحصیل کردم، البته، گاهی اوقات دیگر دانشجویان و معلمان گاهی اوقات زمزمه می کردند:" این نوه آندری پتروف است. " من به پدربزرگم افتخار کردم، و نه تنها به عنوان یک آهنگساز، بلکه به عنوان یک شخص عالی، و من می خواستم از او و والدین من ارزشمند باشم. "

شما احتمالا طعم موسیقی خوبی را به دست آوردید. ممنوعیت وجود دارد - چه چیزی می توانم گوش کنم و نه؟

مانانا: "ما چنین سفت و سخت نداشتیم. این اتفاق افتاد، من برخی از ضربه های مدرن را آواز خواندم و از مادرم پرسیدم: "عالی؟" آنچه که او به من جواب داد: "چه چیزی در اینجا بسیار خاص است؟!" و من شروع به جدا شدن با من کردم: انگیزه خیلی ساده است یا به طور کلی ملودی است از شخص دیگری قرض گرفته شده است، متن خالی است ... و در واقع، پس از چنین مکالمه ای، لذت ناپدید شد، و من صمیمانه با نتیجه گیری مادرم موافقت کردم. و همچنین چنین عنصر تربیتی وجود داشت: به نوعی، پس از ارسال یک آهنگ یک روزه، مادرم به من دیسک "بیتلز" داد. آنچه که برای مقایسه نامیده می شود. به چهار لیورپول موافقم، غیرممکن است که در عشق نباشیم، و به زودی بسیاری از بازدید های خود را با قلب آموختم. به هر حال، پدربزرگ من را بسیار دوست داشت. او با من و برادر به کنسرت های یوری شوچوک و کنستانتین کینچوف راه می رفت، این هنرمندان بودند که بیشتر به او علاقه مند بودند. درست است، پدربزرگ در رختخواب برگزار شد، و پتیا و من به جمعیت رفتم. و سپس، بازگشت به خانه، بحث آنچه من دوست داشتم، و آنچه که بسیار نیست. و باید توجه داشت که یک نگرش معتبر نسبت به آیات، برای هر کلمه، که بر اساس این آهنگ است، پدربزرگش را مطرح کرد. تعداد کمی از مردم می دانند که حتی الدار ریازانوف او را شش یا هفت نسخه اشعار به ارمغان آورد، که پدربزرگ آن را به طور کامل انتخاب کرد که او آماده نوشتن موسیقی بود. گاهی اوقات کارگردان مشتاق و آهنگساز بدون توجه به نظرات استدلال کرد. اما هنوز نقاط تماس وجود دارد، و در نتیجه، هر یک از کار مشترک آنها تبدیل به محبوب شد. "

پدربزرگ نقش مهمی در تشکیل منا به عنوان بازیگران ایفا کرد. او بسیار به آنها افتخار می کرد. عکس: بایگانی شخصی Mananan Gogitidze.

پدربزرگ نقش مهمی در تشکیل منا به عنوان بازیگران ایفا کرد. او بسیار به آنها افتخار می کرد. عکس: بایگانی شخصی Mananan Gogitidze.

مادر شما، دختر آندری پتروا، سلسله را ادامه داد، تبدیل به یک موسیقیدان و آهنگساز شد ...

مانانا: "بله و موسیقی برای برخی از فیلم ها - به عنوان مثال، برای سری "Secrets Petersburg" - آنها با هم ترکیب شده اند. به هر حال، مادر من موسیقی متن فیلم را به بسیاری از اسکله های فیلم نروژی نوشت. آن را دوست دارد به کار با کارگردان کار خود Knut Eric Jensen.

آیا پدرت نیز در موسیقی مشغول به کار است؟

مانانا: "نه پدرم ملوان است با مادرم وقتی که او در گرجستان ایستاده بود، ملاقات کرد، جایی که پدرم از آن آمده است. آنها عاشق یکدیگر شدند، اما ملاقات کردند، می توان گفت راز. در تاریخ، مادر من روی عینک آفتابی بزرگ قرار داد، او به سرش گفته شد. آنها نمی خواستند دلیلی برای بافته شوند. علاوه بر این، پاپ دارای خانواده بسیار سخت بود، به سنت های قدیمی پیوست، بر اساس آن او مجبور شد زندگی خود را بدون گرجستان کراوات کند. علاوه بر این، همسر آینده پدر و مادر خود را انتخاب کرد، و او نمیتوانست نظر خود را بیان کند و امتناع کند. مامان به لنینگراد بازگشت. و پدر تقریبا روز قبل از عروسی تحمیل شده به او گذرنامه خود را از والدین خود به سرقت برده و فرار کرد. در گذر به پیتر رسیده است. تا به حال، خانواده افسانه ای بوده است که یک تماس در اوایل آپارتمان زنگ زد، پدربزرگ درب را باز کرد، و یک پدر در آستانه - پدر، Unshaven وجود دارد - و با قویترین لهجه صحبت می کند: "سلام، من" M Guy، و OLT آیا می توانم؟ "و اگر مادربزرگ حداقل گیج شود، پدربزرگ آرام پاسخ داد و هوشمندانه جواب داد:" لطفا گذر کنید. آیا قهوه یا چای را آماده می کنید؟ "این تنها سوال بود که او پرسید، حتی مطمئن نبود که چه کسی بود و چرا او گفت. و او با پدرش رفتار کرد، همانطور که آنها مدت ها شناخته شده بودند. به طور کلی، خانه ما همیشه برای مهمان نوازی معروف بوده است، در اینجا آنها به شدت توسط همه، با گرما و مراقبت گرفته شده است. و این ویژگی به ارث برده شد، و ممکن است خود و برادر من را به ارمغان آورد. به هر حال، در حال حاضر DAD دارای دو قایق گشت و گذار است. و ما اغلب از طریق Neva پیاده روی می کنیم. "

آیا پدرت به شما داد؟

مانانا: "هنگامی که من متولد شدم، در مورد نحوه تماس با من، کل خانواده سرم را شکست. چه گزینه هایی نبود - هر دو داشا و مارینا و ماشا، اما همه آنها رد شدند. برای مدت طولانی من بدون هیچ نامی باقی مانده بودم. سپس پدر به گرجستان رفت، بازگشت و پیشنهاد کرد تا من را به وسیله مانانی به من بفرستد، توضیح داد که به معنای "شبنم صبح" است. این ایده را می پسندم. "

آهنگساز آندره پتروف با دخترش اولگا و پتر و مانانا. عکس: بایگانی شخصی Mananan Gogitidze.

آهنگساز آندره پتروف با دخترش اولگا و پتر و مانانا. عکس: بایگانی شخصی Mananan Gogitidze.

و بستگان پدر روابط خانوادگی خود را حمایت کردند؟

مانانا: "هنگامی که والدین پدر به لنینگراد آمدند، پس دو سال بود. من آنها را به خوبی به یاد نمی آورم. برادر بزرگتر من، اما او این رویداد را در سر خود به تعویق انداخت. ما هرگز ملاقات نکرده ایم. این آسان نبود همه چیز در یک رابطه بود. در حال حاضر آنها دیگر زنده نیستند. "

سرنوشت برادرت چطور بود؟

مانانا: "او در مدرسه در کنسرواتوار تحصیل کرد. اول، من سلول را تسلط دادم، و سپس آن را به دو باس تغییر داد. او از کنسرواتوار فارغ التحصیل شد. و اکنون او یک موسیقیدان حرفه ای است، ارکستر فیلارمونیک را بازی می کند. او همچنین همسر آینده خود را ملاقات کرد. "

شما یک mezzo-soprano خیره کننده دارید، چرا شما به کنسرواتوار رفتید؟

مانانا: "بر خلاف برادر، من در مدرسه با تعصب هنری و زیبایی شناختی تحصیل کردم، به موازات من در مدرسه فیلم" قاب "با" Lenfilm "مشغول به کار شدم. بنابراین، زمانی که وقت آن رسیده است که دانشگاه را انتخاب کنید تا اسناد را ارائه دهد، برای تصمیم گیری دشوار بود. شورای خانواده جمع شد: پدر و مادر، پدربزرگ با پدربزرگ و برادر. ما صحبت کردیم، همه امکانات و ترجیحات من را مورد بحث قرار دادیم. و تصمیم گرفت: لازم است به آکادمی تئاتر سنت پترزبورگ به بخش بازیگری بروم. اگر من یک دانش آموز از کنسرواتوار بودم، فقط منتظر صحنه اپرا بودم و کمی داشتم. "

از انتخاب شما پشیمان نیست؟

مانانا: "در هیچ مورد! من عملکرد های مورد علاقه ای را که در آن با لذت بازی می کنم، دارم. از فیلم نیز، همه چیز به خوبی مطرح شده است. پس از همه، من توانستم کارشناسی ارشد واقعی را حذف کنم: الدار رخشانوف ("کارناوال شب 2")، ایوان Dykhovichnaya ("اروپا - آسیا")، ویتالی Melnikova ("فقیر، فقیر پولس")، و من نقش اصلی من را ساختم در سری اصلی "خطوط سرنوشت" دیمیتری Meshieva. البته، من می خواهم اغلب به ریخته گری و تیراندازی دعوت شده، اما هنوز هم با چنین چمدان خلاقانه به شکایت گناه. و سال گذشته من صاحب جایزه ماسک طلایی برای بهترین نقش زن در عملکرد موسیقی شدم. من آن را برای تصویر ربکا در "Vampire Ball" تئاتر سنت پترزبورگ کمدی موسیقی دریافت کردم. این یک پاداش بسیار معتبر است، و برای من او ثابت کرده است که من واقعا مسیر حرفه ای من را انتخاب کردم. "

این ایده برای ترتیب عروسی در یک جین متعلق به پدربزرگ مشهور عروس بود. عکس: بایگانی شخصی Mananan Gogitidze.

این ایده برای ترتیب عروسی در یک جین متعلق به پدربزرگ مشهور عروس بود. عکس: بایگانی شخصی Mananan Gogitidze.

شما در مورد صحنه رویایید، اما فارغ التحصیل از موسسه، بلافاصله شروع به خدمت در تئاتر نشد. چرا؟

مانانا: "پس از دریافت دیپلم، من به مدرسه فارغ التحصیل رفتم. و معلم من، که در آن زمان یک دوره جدید به دست آورد، پیشنهاد کرد که فعالیت های آموزشی را انجام دهم. با تشکر از اینکه من شوهر آیندهم را دیدم - او یکی از دانش آموزان من بود. تماس او Anton Moshechkov، او در نووسیبیرسک مدرسه تئاتر فارغ التحصیل شد، که تنها آموزش ویژه ثانویه را به خود اختصاص داد و به منظور ادامه تحصیلات خود، آکادمی تئاتر سنت پترزبورگ را انتخاب کرد. من صادقانه اعتراف می کنم، من در اولین جلسه در امتحان ورودی به آن توجه کردم. به نظر من، او علیه دانش آموزان دیگر و به طور کلی جوانان ایستادگی می کند. و سپس به نحوی همه ما به سرعت اتفاق افتاد: توسعه روابط، عشق، تصمیم به ازدواج. "

آنها می گویند شما نوعی عروسی خاص دارید.

مانانا: "بله من پنهان نمی شوم، ما به مدت طولانی فکر کردیم که چگونه پیروزی را صرف کنیم تا غیر معمول باشد. پدربزرگ یک ایده را مطرح کرد: "شما می توانید عروسی" جین "را ایجاد کنید: همه مهمانان، شرکت کنندگان در جشن، داماد با عروس - در لباس جین، و یا حداقل به طوری که برخی از عناصر لباس از این پارچه بود." ما این پیشنهاد را دوست داشتیم چرا که نه؟! شلوار جین همیشه مد است، و احتمالا مواد با دوام ترین همه چیز وجود دارد. بنابراین در این جشن، برخی از فلسفه وجود داشت. من فقط یک چیز را پشیمان می کنم - پدربزرگم به عروسی ما نرسیده بود، و پس از همه او بسیار منتظر این رویداد بود. "

اما مطمئنا زبان های بد وجود داشت که در مورد ازدواج شما تغییر یافتند: پس از همه، معلم و دانش آموز، سنت پترزبورگ، از خانواده معروف و پرینشیر، که از سیبری آمدند ...

مانانا: "مهمترین چیز این است که آنتون بلافاصله عزیزان من را پذیرفت. او واقعا او را دوست داشت، با احترام و عشق او را درمان کرد. و چه چیزی او را می گوید و او فکر می کند، مهم نیست. بهترین پاسخ به همه هراس ها این است که ما هفت سال ازدواج کرده ایم و بسیار خوشحال هستیم. ما واقعا روح را در روح زندگی می کنیم، حتی بدون کلمات یکدیگر را درک می کنیم. "

این عکس فوری چند روز قبل از تولد مانانا اول و آنتون ساخته شد. عکس: بایگانی شخصی Mananan Gogitidze.

این عکس فوری چند روز قبل از تولد مانانا اول و آنتون ساخته شد. عکس: بایگانی شخصی Mananan Gogitidze.

سه سال پیش شما یک پسر داشتید ...

مانانا:

"آره. در ابتدا فکر کردیم او را به افتخار پدربزرگم دعوت کردیم، اما پس از آن تصمیم گرفتیم که اول از همه، Cliché بود، و دوم، دوم آندره پتروف هنوز هم نمی تواند باشد. او هر دو در هنر و در قلب خانوارها جایگاه ویژه خود را اشغال می کنند. بنابراین، برای پسر، ما نام فیلیپ را انتخاب کردیم. کودک نو پا ما فقط یک معجزه است! فیلم ها با مشارکت من هنوز نمی توانند نگاه کنند، اما "پری دریایی" موزیکال، جایی که من بازیگر یورو را بازی می کنم، قبلا دیده ام. درست است، برای اولین بار او باید توضیح دهد که چرا مادر در صحنه بسیار مضر است. پس از اتمام نتیجه گیری او، اکنون این سوال این است که والدینش درگیر هستند، فیلیپوف پاسخ می دهد: "مادر من جادوگر اورسولا است."

برخی از صفات و استعدادهای خانوادگی قبلا خود را نشان داده اند یا خیلی زود به آن قضاوت می کنند؟

مانانا: "اگر چه کوچک، اما در حال حاضر قابل مشاهده است. Shours، Good-natured، و صداقت و افتتاح او به من یادآوری پدربزرگ من. و پسر بسیار موسیقی است. رقص عالی - این ویژگی، ظاهرا از پدرش گرفته شد (شوهر من در رقص باله مشغول به کار بود و حتی در مسابقات مختلف شرکت کرد و شکست خورد). به خوبی می خواند او واقعا آن را دوست دارد یکی از آهنگ های مورد علاقه او همان است "من در مسکو راه می روم". من یک بار در تلویزیون شنیده ام و بلافاصله شروع به ملودی کردم. حالا با کلمات آواز می خواند و، همانطور که من، در یک زمان، حتی نمی دانم که چه نویسنده ای از این ضربه جاودانه است. هنگامی که پسر در حال رشد است، ما به او در مورد آن می گویم و در مورد آنچه که یک مرد خوب پدربزرگش بود. من مطمئن هستم که او به آنها افتخار خواهد کرد، و من امیدوارم که او نیز به پدر و مادرش افتخار خواهد کرد. در هر صورت، من سعی می کنم تا همه چیز چنین باشد. "

ادامه مطلب