جان وارن: "Lyuba Tolkalina - اوج روابط من با زنان!"

Anonim

Gourmet، Sibarrit، Estet، Soul Company. جان وارن یک انگلیسی است که می داند که چگونه به تشکر از روسیه و معروف به انتقال "ما بروید، مبارزه!". تمایل به انتخاب، یک فیلسوف از انگلستان را به یک کشور خارجی هدایت کرد، جایی که او پسرش را به دنیا آورد، عشق را ملاقات کرد، شهرت را دریافت کرد و حتی املاک و مستغلات را به دست آورد، هرچند که جهان گرایی، برنامه های گسترده ای با روسیه را به دست نمی آورد. او در مصاحبه ای با "اتمسفر" در مورد آن گفت.

- شما یک بار قبول کردید که دوست دارید این سیاره را مطالعه کنید، بنابراین چهار سال اول زندگی در میامی زندگی می کرد، سپس هجده ساله در بومی انگلستان، و سپس بیست و هفت سال در روسیه، در حالی که به طور مداوم در حال حرکت جهان و پنهان کردن آن، شاید پنهان نیست ، در آینده، محل جابجایی را تغییر دهید. چیزی که قبلا دنبال آن هستید؟

"سپس من گفتم که صرفا فرضیه ای است." در حالی که همه چیز برای من مناسب است، به خصوص از آنجایی که من تقریبا هرگز در مسکو اتفاق نمی افتد. پایتخت روسیه برای من به عنوان یک نقطه حمل و نقل - من به چند روز می روم، من چیزها را تغییر می دهم، چمدان جدید را جمع آوری می کنم و دوباره پرواز می کنم. من حتی وقت ندارم که آب و هوای بد بگیرم احتمالا، بسیاری از آنها می خواهند. (لبخند می زند.) اما در آینده من مطمئن نیستم که من در مسکو باقی خواهم ماند، اگر چه آپارتمان در اینجا، در سرعت بالا، در مرکز، بیست و سوم طبقه، خریداری، و به زودی زمانی که من تعمیرات را به پایان برسانم، خواهم بود حرکت از مسکن اجاره شده در حال حاضر به تنهایی. امیدوارم طراحی ظریف باشد، زیرا من اسالمی هستم و معتقدم که همه چیز باید زیبا باشد. با این وجود، این اموال آینده من را به من تحمیل نمی کند. من پیکربندی شده ام تا گسترش افق های من را به حداکثر برسانم، و در تمام حواس. "ما می خوریم، مبارزه می کنیم!" - یک برنامه فوق العاده است که به طور موفقیت آمیز برای هفت سال توسعه یافته است، اما قطعا از خلاقیت من نیست. حتی شغل هیجان انگیز تمایل به تبدیل شدن به یک روال - شما نمی توانید در هر نقطه دریافت کنید. و من همیشه می خواهم بیشتر، من می خواهم رشد، توسعه. من به تجربیات تجمع در همه زمینه ها رنجیده ام. امروزه، افکار بوجود می آیند - مرحله زندگی بعدی در آمریکای لاتین برگزار می شود. و حقیقت این است که در حال حاضر من هرگز نقطه ای روی زمین پیدا نکردم، جایی که احساس می کردم که کاملا قادر به حل و فصل است.

- در چنین حالت پویا، شما قبلا برای مدت زمان زیادی زندگی کرده اید، خسته نیستید؟

- از لحاظ جسمی، البته، ما از مزایای استفاده می کنیم. اما من خانه خانه به خانه نیستم، و شکار برای تغییر تصویر خارج از پنجره باید همیشه من را بگیرد. من جمع کننده ای از برداشت ها هستم و دو روز از احساس در رختخواب به اندازه کافی برای بازگرداندن کافی است. من دوست دارم این را به تنهایی صرف کنم، در بیکاری. من آن را همه مخالف: مردم در دفتر کار می کنند، در آخر هفته آنها فعالیت را تمایل دارند، و من استراحت می کنم. من خودم را دوست دارم، پشیمانم، بنابراین اگر فقط بخواهم بخوابم و فیلم ها را تماشا کنم، این کار را انجام می دهم. (لبخند می زند.) و سپس دوباره شاد، آماده به کار، به خصوص از آنجایی که او ایده آل است. شامل آشنایی با کشورها، با مردم و آداب و رسوم آنها، با غذاهای ملی ... گاهی اوقات من در هتل های کلاس اول زندگی می کنم، جایی که، برای صبحانه، بالن خود را با شامپاین پایین می آوریم. چرا که نه؟ من او را "صبح روز صبح" می نامم. (لبخند می زند.) به طور طبیعی، و خوشمزه برای خوردن، من دوست دارم، و موانع تصفیه شده خوراک خوراک برای من مهم است. اما گاهی اوقات این اتفاق می افتد، نه خوش شانس. اخیرا در مالزی بود، جایی که میزبان از ما پرسید، هرچیزی که ما کنجکاو هستیم، تلاش کنیم. ما در دریا بودیم و سوشی را پیشنهاد دادم. اما او نمی توانست حدس بزند که ما سوشی مسلمان را به ارمغان بیاورد، پخته شده بر روی یک دستور خاص، هاری. و این منزجر کننده است: فقط ماهی قزل آلا خشک، بدون هیچ ماهی تن، خرچنگ. من مجبور شدم بروم و به طور معمول در جای دیگر بخورم. (لبخند می زند.)

کت، Burberry؛ پیراهن و کراوات، همه - Eton، Cardigan، Paige و Jeans، PT05، همه - Mfashion؛ ساعت، رادو؛ حلقه، اموال ارائه دهنده تلویزیون

کت، Burberry؛ پیراهن و کراوات، همه - Eton، Cardigan، Paige و Jeans، PT05، همه - Mfashion؛ ساعت، رادو؛ حلقه، اموال ارائه دهنده تلویزیون

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار عکاس: الکساندر سیدوروف

- اشتیاق برای سفر به شما، ظاهرا از مادر، که در انگلستان زندگی می کند، در باغ و باغ مشغول به کار است، اما در همین حال لیستی از کشورهایی را که برای بازدید ...

- این لیست از راهنمایی های من تشکیل شده است. مامان هفتاد و پنج، او دارای انرژی فوق العاده ای است و همیشه آماده سفر است. اما شوهر سوم او بسیار قدیمی تر است، و او در حال حاضر سخت به حرکت سخت است، بنابراین در این سال آنها هیچ جایی پرواز نکردند. و قبل از آن - اغلب. و پدر، به هر حال، من دقیقا همان است. علیرغم سن خود از "دایناسور" (لبخند)، همچنین تلاش نمی کند تا کم کند.

- به احتمال زیاد، چند نقطه بر روی نقشه وجود دارد، شما مورد مطالعه نیستید. پس از تور ما چه نتیجه ای انجام می دهید؟

- به شدت درباره مناظر طبیعی خوشمزه صحبت کنید. اما بشر به هیچ وجه افتخار نمی کند. افسوس، تخریب تدریجی وجود دارد. بله، در برخی از بخش های علمی پیشرفت وجود دارد، اما به طور کلی با توجه به جمعیت بیش از حد، بدتر شدن آب و هوا، غریزه خود نابودی است. ببینید که یک محیط تهاجمی، ما یکدیگر را می کشند، و همانطور که ما با زباله ها رفتار می کنیم، به عنوان آلودگی اقیانوس ها، خاک، هوا ... بد است که فقط یک درصد کوچک از مردم می تواند به سوار شدن و تماشای چگونه دیگران زندگی می کنند، مقایسه کنید ، تجربه به دست آوردن. در روسیه، طبق آمار، تنها بیست درصد از جمعیت، متأسفانه، دارای پاسپورت هستند. اما آنها فعالانه در سراسر کشور حرکت نمی کنند. به نظر می رسد که من، انگلیسی، گوشه های دور افتاده از میهن خود را دیدم و آنها را به هموطنان خود نشان داد. آزار دهنده است که مردم از سال به سال تنها در ترکیه بدنام انتخاب شده اند، با سیستم "همه چیز جامع"، با راهنماهای روسی زبان، بدون نشان دادن علاقه به گزینه های دیگر برای تفریح.

- شما به سیاست بروید ...

- آه، من آنجا کشته شدم - من خیلی ساده هستم. دیپلماسی ظریف داستان من نیست. اما شانس زیادی وجود دارد که در فضای پس از تلویزیون من در حال حاضر موضوعات مربوطه را انجام خواهم داد - مشکلات محیط زیست، آب و هوا، این احتمال نیست که من علاقه مند به خواندن ادبیات علمی محبوب در مورد تکامل، داروینیسم نیستم. .. اما در این مورد من قبلا از سیستم عامل های اینترنتی استفاده خواهم کرد که جوانان گرا هستند.

ژاکت، پال زیلین، پیراهن، اتون و شلوار، PT05، همه - mfashion؛ کمربند، هرم؛ ساعت، رادو؛ حلقه، اموال ارائه دهنده تلویزیون

ژاکت، پال زیلین، پیراهن، اتون و شلوار، PT05، همه - mfashion؛ کمربند، هرم؛ ساعت، رادو؛ حلقه، اموال ارائه دهنده تلویزیون

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار عکاس: الکساندر سیدوروف

- شما از دانشگاه بریستول، دانشکده زبان های خارجی فارغ التحصیل شدید، جایی که روسیه تصمیم گرفت تا ایستادگی کند ... اما چرا به حوزه موسیقی نمی رفت؟ شما توانایی های آشکار دارید ...

- بله، من از استعدادها محروم نیستم. از دوران کودکی، به معنای واقعی کلمه خود را به وضوح نشان داد. من در مدرسه شبانه روزی از شش سال به هفده سالگی زندگی کردم، جایی که او در کالج قدیمی وینچستر در یک سیستم انگلیسی سختگیرانه تحصیل کرد، به سختی مشغول به کار شد - آواز خواندن در گروه کر، پیانو، در شاخ، یک گروه راک را ایجاد کرد، جایی که او یک خواننده بود، من تمام انواع ورزش را امتحان کردم. فرار، به هر حال، عالی است. و در راگبی، در یک کریک، در فوتبال قابل توجه بود. بنابراین، زمانی که لازم بود تعیین شود، من به شدت عذاب شدم، به خودم یک کودک را در یک قنادی یاد گرفتم که نمی داند چه دسر را دستگیر کرده است. و تصمیم گرفتم که همه چیز سعی کند در یک زندگی قرار گیرد. من در همه چیز آماتور خواهم بود، اما بدون شکست. آیا شما شش سال پیش نمایش واقعی "جزیره" را با مشارکت من دیده اید، جایی که ما در یک جزیره بیابانی زندگی کردیم، دور از تمدن؟ در اینجا من خودم را نشان دادم چهار نفر از شش مسابقه چهار برنده شدند، به طور مداوم چیزی را در آتش، از آن دسته از محصولاتی که من را به ارمغان آوردند، آماده می کردند. با تشکر از پاپ، که پسر به من آموخت پخت و پز. بنابراین در جوانان من، من می توانم اسپانیایی را انتخاب کنم، به بوئنوس آیرس برو، تبدیل به یک Gaucho محلی شود، و همچنین هفته های روزمره رنگارنگ خواهد بود. من حتی آن را تردید نمی کنم. اما راه دیگری را انتخاب کرد. و هنرمند من در زندگی هستم، من نیز می گویم خلاق، خلاق شروع. حتی زمانی که من دانه را در Rostov-on-Don معامله کردم، سوسیس های من را انجام دادم، این کسب و کار رویکرد هنری را رد نکرد. پس از همه، به منظور فروش کالاها، باید هدیه ای از محکومیت ها داشته باشید و ابتدا خودتان را به فروش برسانید. و من همیشه آن را می دانستم همانطور که برای موسیقی، او به طور مداوم با من است - من دوست دارم آواز خواندن، رقص، و من با خوشحالی مجموعه های DJ. به هر حال، موسیقی برای من یکی از معیارهای اصلی است - با من نمی تواند فردی باشد که ما از دیدگاه های این منطقه متفاوت هستیم. اجازه دهید حتی او نمی تواند طبخ کند، من خودم را انجام خواهم داد، زیرا من یک جلسه کامل از دستور العمل ها دارم، اما موسیقی خیلی جدی است. (لبخند می زند.) هنگامی که من مجبور شدم موسیقی کلاسیک را ترک کنم، زیرا ماشین مادرم را با گرفتن آن بدون اجازه از دست دادم و آن را خریداری کنم، فرانسوی گران قیمت من را فروختم. این درس را به من خدمت کرد. مدتها پس از آن، من فقط در حمام آواز خواندم. اما بعدا یک اشتیاق را برای باشگاه، موسیقی الکترونیکی پیدا کردم، جایی که دوازده یادداشت، به عنوان یونانی ها یک بار اختراع شدند، و او را در نظر گرفتن موسیقی سمفونیک مدرن است.

- بیوگرافی شما، چگونگی گفتن، غیر استاندارد، شما در کشور شخص دیگری مشهور شده اید، و در رتبه بندی تلویزیون، جایی که دانش خوب از زبان مورد نیاز است ...

- در دانشگاه، متوجه شدم که می توانم به خوبی روسیه صحبت کنم، و این امر سودآور خواهد بود. من دارای توانایی های زبانی، شنوایی موسیقی ... من به اندازه کافی سه ماه در کشور برای ارتباط استفاده می کنم. من یک عصبانیت هستم، من نیاز به تماس دارم، من برای مردم مهم هستم. من شروع به کار در همه جا، ژنراتور ایده ها، آغازگر برخی از اقدامات، ماجراجوی. با تشکر از این ویژگی، در حالی که هنوز یک دانش آموز، به کیف، به عنوان اگر تمرین، و در آنجا مشغول به کار بود. و پس از فارغ التحصیلی، دانشگاه به جنوب روسیه پرواز کرد و فعالیت های کارآفرینی را انجام داد. سپس او قبلا در مسکو بود، او در یک بانک کار کرد. روسیه به من آزادی فوق العاده ای داد. و، به هر حال، کسب و کار در این کشور، متوجه شدم که این امکان وجود دارد که چگونه به سرعت به دست آوردن پول، و بلافاصله با آنها جدا شده است. و همچنین من دوست ندارم بحث در مورد پول، همه این شلوغی در اطراف اموال، من به وظایف خلاقانه جذب شده است.

جان وارن:

"من ظاهر یک پسر را بر روی نور پیدا کردم، بند ناف را بریزید، اولین قدم او را دیدم. اما ما طلاق گرفتیم زمانی که الکس چهار ساله بود"

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار عکاس: الکساندر سیدوروف

- ما می توانیم بگوییم که شما قبلا با عادات روسی پوشیده شده اید؟

- بدون شک: از آن چه کسی می تواند از آن استفاده کند و باردار شود. (لبخند می زند.) من بسیار عاطفی شدم بریتانیا واقعی عجیب نیست آنها محدود، سرد خون، و حتی عشق در فریم های خاص درک شده، احترام به فضای شخصی درک می شود. و بریتانیا اجباری هستند بنابراین، اگر من قول دادم، در هر شرایطی به موقع خواهم آمد. و هرگز تعجب نکنید. این در خون من باقی می ماند اما من به روانکاوی نمی روم - برای این دوستان وجود دارد! کشیدن یک روح دیگر در آشپزخانه یک سنت عالی روسی است.

- شیوه زندگی شما به معنای خانواده نیست؟

- احتمالا، من این واقعیت را پنهان نمی کنم. من یک دوست دارم، او چهل و شش ساله است، و روز دیگر او یک دختر سوم داشت - در اینجا من این را درک نمی کنم. (لبخند می زنم البته، من از سرنوشت سپاسگزارم که من چنین فرصتی داشتم - به عنوان یک پدر، اما هنوز هم زندگی من در مورد من است. بله، من خودم هستم و من فکر می کنم اگر همه اعتراف کنند که آنها نیز Egoista هستند، خوب خواهد بود. شخصا، من متقاعد شدم که من نمی توانم به مدت طولانی در زندگی شخص دیگری باشم، در آن حل شده است. آیا شما Ibsen را خواندید؟ نویسنده یک طرفدار تری یک محل اقامت جداگانه بود. و، به نظر من، این عاقلانه است. لازم است دیدار زمانی که هر دو به طور مثبت راه اندازی، خسته ... اگر چنین نیست، پس من جلسه را لغو خواهم کرد. اما من آگاه هستم که بسیاری از چنین طرح مناسب نیست، آنها باید به خانه بازگردند، جایی که آنها منتظر نیمه دوم هستند. این به معنای ثبات و آرامش برای آنها است. به هر حال، خواهر کوچکتر من فقط از چنین خانمهایی است. (لبخند می زند.) با شوهرش، آنها یک ویلا لوکس را در Cote d'Azur خریداری کردند و هر ساله در حال استراحت آنجا - شنیدن در مورد چیز دیگری نمی خواهید.

- شاید بهشت ​​وجود دارد!

- نه - فرانسوی وجود دارد! آنها وحشتناک هستند ما هزاران سال را با آنها مبارزه می کنیم. (لبخند می زند.)

- درباره پسرم به ما بگویید

- من می دانستم که پسر من خواهد بود. در حالی که او در شکم خود در مامان لنا بود، من با او صحبت کردم، من او را به موتزارت گوش دادم، گروه قرمز فلفل قرمز داغ ... شاید، در ارتباط با این، الکس در موسیقی شرم آور است. من در زایمان حضور داشتم، زیرا من آن را مهم بود، با این حال، بعید است که من به سختی این آزمایش را تکرار کنم - خیلی ترسناک است. (لبخند می زند.) این است که من ظاهر یک پسر را در نور پیدا کردم، دانش آموز من شخصا برش، من اولین قدم او را دیدم، اما ما طلاق گرفتیم زمانی که کودک چهار ساله بود. ما به سرعت مسائل مربوط به مواد را حل کردیم، اما من به طور قطعی به پسر مخالفم با مادر من مخالف بودم، در هر راه ممکن برای نوشیدن، عشق، همانطور که در خانواده های روسی معمول بود، بود. در انگلستان، کودکان با پاهای لخت در زمستان راه می روند، با Snot، از سرماخوردگی نمی ترسند و هیچ کس بر آنها تکان نمی خورد. البته، جو در همه جا کمتر آرام آرام می شود، و همچنین در لندن، اجازه ندهید که یک کودک پنج ساله یک پیاده روی در پارک بروید، اما ما نسل جوان را به هر حال آزادی بیشتری داریم. در نهایت، زندگی خود یک چیز خطرناک است و هیچ پدر و مادر از خطراتش قادر به محافظت از فرزند خود نیست. بنابراین، وضعیت من پس از آن بود که از ده سال، این مرد در انگلستان در یک مدرسه شبانه روزی مورد مطالعه قرار گرفته است. به ویژه از زمان پدربزرگ و مادربزرگش، که می تواند به تعطیلات برود. در حال حاضر، الکس در ادبیات انگلیسی با روسیه مشغول به کار است. او به طور متناقض فکر می کند، یک کلمه نوشته شده، داستان، اشعار را دوست دارد ... امیدوارم که نویسنده باشد. ما بهترین دوستان با او هستیم، و حتی به طور دوره ای به من تلفن نمی فرستد، بلکه به نام نامیده می شود. و خوشحالم که او در لندن زندگی می کند. البته، او به روستوف در دون بازگشت، اما من امیدوارم هیچ زندگی وجود نخواهد داشت. (لبخند می زند.)

ژاکت، Stella McCartney، Soroch، Eton و Pants، PT01، همه - mfashion؛ ساعت، رادو؛ کمربند و چکمه، همه - هرم

ژاکت، Stella McCartney، Soroch، Eton و Pants، PT01، همه - mfashion؛ ساعت، رادو؛ کمربند و چکمه، همه - هرم

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار عکاس: الکساندر سیدوروف

- من خواندنی که شما یک ازدواج غیر نظامی طولانی داشتید، و شما قصد داشتید به کامبوج با هم بروید، یک مرکز را در آنجا بسازید، سازماندهی شیوه های مختلف معنوی، جشنواره های موسیقی ... کار نمی کند؟

- دوست دختر من چپ، و من نیستم علاوه بر این، من آسیا را تحسین می کنم، هنوز تصمیم گرفتم که در مسکو بمانم. من یک پروژه تلویزیونی در کانال فدرال ارائه دادم، بیشتر من خودم، در واقع، بخشی از این فرمت را اختراع کردم. وقتی پرسیدیم که موضوعاتی که من علاقه مند هستم، من می خواهم لیست کنم: سفر، پخت و پز، موسیقی، زنان، حیوانات ... بنابراین انتقال "بیایید برو، خوردن!"، جایی که من در روسیه با مردم صحبت می کنم زنان، آشپزی و خوردن غذای خوشمزه.

- Flirting ... آیا شما یک ملوان را دوست دارید که در هر پورت برای یک دختر دارد؟

- من به شما بگویم - من یک مرد شگفت انگیز هستم. من نمی توانم وجود داشته باشم اما من به من نیاز دارم که درگیر کامل باشم: عاطفی، سکسی، فکری ... فقط یک خانه تمیز و شام داغ برای من مناسب نیست - این می تواند خانه دار را انجام دهد. و سال گذشته، تقریبا در نیم سالگی سالگرد، سرنوشت من را با یک جلسه جادویی با چنین فردی ارائه داد.

- آیا شما در مورد بازیگر بازیگر عشق Tolkalina صحبت می کنید؟

- ما او را در 13 دسامبر در تئاتر ملاقات کردیم، جایی که او عملکرد را بازی کرد، و من عاشق نگاه اول شدم. به نظر من این بود که متقابل بود - ما خیلی شبیه هستیم، ما یک نفس را دوست داریم، و جهان داخلی همخوانی دارد. درست است، او نمی داند چگونه از زندگی در اینجا لذت ببرید و در حال حاضر - ابدی به دنبال حل برخی از وظایف است. (لبخند می زند.) ما در آن زمان برخی از داستان های شخصی داشتیم. او به طور جدی به شخص دیگری گره خورده بود و ابتدا آن را پنهان نکرد. ما یک رمان بسیار طوفانی داشتیم، سال نو را با هم ملاقات کردیم، روز تولد خود را در ماه فوریه جشن گرفتیم، اما روابط عادی، به نظر من، باید دو نفر را بدون حضور شخصیت سوم داشته باشیم. بنابراین، ما دوستانمان را ماندیم. من نمیتوانم کمک کنم اما سوالاتی را بپرسم، من نمی توانم تنها معشوق و ادغام در چنین طرح باشم که در آن من ویولن دوم هستم. در عین حال من آگاه هستم که Lyuba اوج روابط من با زنان است. من مطمئن هستم که هرگز چیزی را مانند شیب احساسات نخواهم دید. این یک راز برای او نیست که فقط باید بگوید، من بلافاصله آن را درست می کنم.

ژاکت، پال زیلین، پیراهن، اتون و شلوار، PT05، همه - mfashion؛ ساعت، رادو؛ حلقه، اموال ارائه دهنده تلویزیون

ژاکت، پال زیلین، پیراهن، اتون و شلوار، PT05، همه - mfashion؛ ساعت، رادو؛ حلقه، اموال ارائه دهنده تلویزیون

عکس: آلنا کبوتر؛ دستیار عکاس: الکساندر سیدوروف

- آیا او را به همسر خود تبدیل کردید؟

- من رویایم که او همیشه آنجاست. ما می توانیم با هم بسیار زیبا زندگی کنیم. اما تمایل او مهم است. من باز هستم، و برای من دشوار است که با آرتریت اخلاقی سازگار باشم. این بدان معنا نیست که او صادق نیست، نه، اما اگر امروز او به من نوشت که او می خواهد با من ازدواج کند، به این معنی نیست که فردا او همان فکر می کند، همه چیز می تواند تغییر کند - این یک بازی است. و رابطه ما به معنای هر راه است. البته، من در شرم آور هستم - چه چیزی باید خجالتی باشد؟! من نمی توانم شهرت را آسیب برسانم (لبخند می زند.)

- و آنچه شما قصد انجام آن را دارید؟

- از آنجا که من یک انگلیسی هستم و به افسردگی روسیه فکر نمی کنم، اشتیاق، من همچنان زندگی می کنم و از واقعی لذت می برم!

ادامه مطلب