Andrei Kaikov: "هنگامی که من یک خاویار قرمز خریدم و شروع به تغذیه او در مترو"

Anonim

چه رنگی شما را مرتبط می کند؟

با قرمز

آیا تا به حال می گویند که شما Schopenhauer را بخوانید، هرچند شما آن را خواندید؟

Schopenhauer من در موسسه خوانده ام. اما، متأسفانه، هیچ کس، به غیر از معلمان در فلسفه، از من نپرسید، من آن را خواندم یا نه. می خواهم بپرسم - اوه، من پس از آن درخشش!

روزی در حمله خشم شما ظروف را ضرب و شتم، روزنامه Datched، افراد منتقل شدند؟

خوب، هیچ چیز غیر معمول برای من نیست. این اتفاق می افتد، من چند انفجاری در طبیعت هستم.

آیا تا به حال چیزی از اتاق هتل یا رستوران برای حافظه ساخته اید؟

نه شرم حتی در سال های گرسنه، این به من اجازه نداد.

آیا شما در خیابان آشنا شدید؟

آره. آشنایان مختلف به روش های مختلف به پایان رسید، بسته به شرایط.

آیا هدایای ارائه شده را داده اید؟

آره. کسانی که من نیز به اصل "خداحافظی، که من نمی خواهم" ارائه شده است، ارائه شده است. خوب، من نیز گرفتم، و سپس او را تحویل داد، اما تحسین او نیز، که خود را انتخاب کرد.

چه کسی اغلب باید فریب بخورد؟

خودت. نگاهی به خودم چیزی بدون انجام این کار، پس من سعی می کنم در چشم هایم توجیه کنم. اما به ندرت، عمدتا خود را تا حد زیادی پس از همه چیز اتفاق افتاده است.

ورودی غیر منتظره ای که شما مجاز به آن هستید؟

آه، شما هرگز ذکر نمی کنید! به عنوان مثال، یک روز من خلق و خوی احمقانه داشتم، یک خاویار قرمز خریدم و شروع به تغذیه او در مترو کردم. و شما می دانید، بسیاری از مردم با خوشحالی درمان من را گرفتند!

چه چیزی می تواند شما را قرمز کند؟

من حتی نمی دانم. سال های من سخت است که از هر چیزی سرخ شود. این فقط از پیشنهاد محتوای صمیمی است.

با فراخوانی، آیا تا به حال به تلفن سکوت کرده اید؟

نه، هرگز تحسین نمی شود

آیا شما در ماشین قسم می خورید اگر کسی مانور غیر منتظره را ایجاد کند؟

من قسم می خورم چون ماشین را رانندگی نمی کنم. و به طور کلی، من اخیرا سعی کردم که از واژگان من ریشه کن کنم، او شروع به دخالت در ارتباطات عادی انسانی کرد. به اندازه کافی زبان روسی قانونی وجود دارد.

آیا تا به حال ارزش چیزی که شما می پوشید اغراق کرده اید؟

من چنین چیزهایی ندارم که به چشم ها بروم و باعث واکنش در انسان ها شود: "آه! چقدر برای آن هزینه کردی؟! " و تقاضا وجود ندارد - بدون پاسخ.

نماز با عزیزان شما، نامه ها و هدایای خود را دور می کنید؟

در هیچ موردی برعکس، من سعی می کنم همه چیز را به عنوان یک حافظه ذخیره کنم.

آیا مجبور بودید دندان هایتان را بدون مسواک بشویید؟

من مجبور شدم دیدم رب دهی شده، دندان را با انگشت شستشو دهید - و پیش رو. و سیب بسیار خوب است. خوردن - و به نظر می رسد دندان ها.

آیا شما قادر به اختلاف در دروازه های خارج از کشور کرملین هستید؟

بله چرا که نه؟ من می خواهم بپرسم: "عمو دیما در خانه؟" (خنده کمی) این یک سوال است: "آیا می توانید با زنگ پادشاه تماس بگیرید؟" یا "آیا می توانید از تفنگ پادشاه شلیک کنید؟"

لحظه ای که شما احمق شدید؟

بله، من آن را هر روز دیگر. به نحوی با یک رفیق رفت و به سوی یک غریبه رفت. لبخند زدن، تکان دادن دست. من فکر کردم این خیلی خوشحال بود و در پاسخ بازوهایش را باز کرد. و معلوم شد، همه اینها به دوست من اشاره شده است.

شما قادر به دریافت جایی بدون صف هستید?

نه

واکنش شما در قالب دو برابر شما؟

من مشخص می کنم، گریه می کنم و ادامه می دهم

چه نوع آزمون را انجام نمی دهید؟

قوی ترین درد

آیا شما بزرگترین از دست دادن پول هستید؟

من یک بازیکن نیستم اما به نوعی در قطار Vorkuta-Moscow ده هزار روبل را به کارت های قدیمی از دست داده است، تمام لباس هایی که فقط از برلین و چکمه ها آورده شده اند. او در Triko و دمپایی به من توسط هادی اهدا شد، با ماشین دوخت دیگری و یک جفت روبل در مترو. این است که میله ها من را از بین بردند. ناراحتی بیش از حد Virtuoso نبود! من استعداد خود را قدردانی کردم.

ادامه مطلب