Zhanna Badoeva: "همه مردان من متفاوت هستند، اما همه آنها رهبری هستند"

Anonim

جین Badoeva دارای جذابیت سحر و جادو خفیف و زن است که از مردان بسیار قدردانی می شود و بلافاصله دست و قلب خود را ارائه می دهد. Zhanna سه بار ازدواج کرده است! اولین ازدواج، با بازرگان Igor Kucharenko، هشت سال طول کشید، دوم - با یک کلیپ ساز آلن Badoev - نه. اما حتی تفریح، او موفق خواهد شد که روابط فوق العاده ای با همسران سابق داشته باشد. دو سال پیش، ژانا دوباره ازدواج کرد - برای طراح Vasily Melnikina - و نقل مکان کرد تا در ایتالیا زندگی کند. در مورد چگونگی زندگی خانوادگی او شکل می گیرد، قهرمان ما در مصاحبه ای گفت.

- جین، بسیاری از زنان، زنده ماندن طلاق، دوباره برداشت نمی کنند. شما از تعداد آنها نیستید ...

- هنگامی که من برای اولین بار طلاق گرفتم، من بیست و هشت ساله بودم. من خیلی نگران بودم، اگرچه، شاید من آن را به صورت بیرونی نشان ندادم. و من دولت افسردگی را به مدت طولانی ترک کردم. اما پس از آن، با گذشت زمان، این واقعیت را اتخاذ کرد که طلاق اتمام یک دوره زندگی و آغاز یک جدید است. تا به امروز، من خیلی رنج نمی برد. (لبخند می زند.) پس از همه، زندگی خیلی کوتاه است! اگر قلب را برای مدت طولانی از دست بدهید، هیچ وقت برای شادی وجود نخواهد داشت. لازم است تجزیه و تحلیل اشتباهات، نتیجه گیری و حرکت را انجام دهید.

- به این ترتیب، شما هنوز به گذشته بازگشت: تلاش برای کشف کردن چه کسی باید سرزنش کند چرا اتفاق افتاده است.

مطمئن. اما من مطمئن هستم: زمانی که مردم متفاوتند، هیچ کس کسی نیست که کسی اشتباه باشد. حتی اگر شما به شدت متهم هستید، به این معنی است که سهم و گناه شما وجود دارد. که شما به چنین وضعیتی اجازه دادید من دقیقا نمی بینم، من نمی خواستم ببینم چه کسی شما را ازدواج می کند. مطمئنا پیش نیازها وجود دارد که همه چیز دقیقا اتفاق می افتد. اما زمانی که ما در عشق هستیم، ما ترجیح می دهیم که چشمانت را ببنیم. "نه، این یک تصادف است، او چنین نیست،" آنها خود را فریب می دهند. لازم است به آرامی به چیزها نگاه کنید و برآورد واقعی از آنچه اتفاق می افتد، ارائه دهید.

در سخنرانی تلویزیونی فوق العاده ونیز در نگاه اول در نگاه اول، به عنوان در شوهر آینده خود افتاد

در سخنرانی تلویزیونی فوق العاده ونیز در نگاه اول در نگاه اول، به عنوان در شوهر آینده خود افتاد

عکس: آرشیو شخصی Zhanna Badooye

- احتمالا این نبود که شما به طور ناگهانی در ماهواره زندگی متفاوت بود. و در این واقعیت که شما هر دو از این روابط رشد کرده اید.

- اگر شما به طور خاص مورد من، سپس بله. اولین شوهر من، ایگور، یک دختر بیست ساله ازدواج کرد، که تنها جهان را برای خود باز کرد. و او پادشاه و خدا بود. اما پس از آن فرزند من متولد شد، من وارد موسسه شدم، دایره ارتباط من گسترش یافت. من خواستم تحقق بخشیدن به خودم، و او نمی خواست آن را بپذیرد، Tortoy. و به نظر من، گام عاقلانه ای را برای حل این وضعیت انجام نمی دهد. احتمالا، من نیز خیلی عاقلانه رفتار کردم. اما، من فکر می کنم این شکاف هنوز زودتر یا بعدا اتفاق افتاده است. حالا من درک می کنم که من کاملا افراد متفاوت دارم. در بعضی مواقع گذشت، مأموریت را در ارتباط با یکدیگر انجام داد و شکست خورد. کاملا موازی ما وجود دارد.

- شما هیچ پشیمانی ندارید، تلاش برای بازگشت؟

- خدا نکند! البته که نه. چند سال من نگران بودم من سعی کردم بفهمم که چرا این اتفاق افتاد، ممکن بود چیزی را تغییر دهید. اما زمان رفت، و زمانی که متوجه شدم که هیچ راهی وجود ندارد، من از آن پشیمان شدم.

- شما فکر می کنید که مردان را مانند یک نوع انتخاب می کنید؟

- نه، همه چیز کاملا متفاوت است. تنها چیزی که آنها را متحد می کند این است که آنها رهبران هستند، مردان قوی که می توانند تصمیمات مستقل تصمیم بگیرند و یک زن را پشت سر بگذارند. و در غیر این صورت من بی علاقه خواهم بود. برای ازدواج به فرماندهی، با شوهرم کنار بگذارم - برای من معنی ندارد. سپس بهتر است تنها باشد. من به کسی نیاز دارم که بتوانم لاغر باشم این نظر من است، من نمی گویم که باید چنین باشد.

- ازدواج سوم شما یک شمع بود، غیر منتظره برای بسیاری. چطور همه چیز اتفاق افتاد؟

- او احتمالا برای روزنامه نگاران غیر منتظره بود. (می خندد.) من فقط رابطه ما را تبلیغ نکردم به طور کلی، در آن زمان، من به مدت دو سال با واسیلی آشنا شدم، و ازدواج به ادامه منطقی داستان ما تبدیل شده است. این در ونیز بود - آشنایی کاملا ناامید کننده در شرکت مشترک. سپس من را ترک کردم، اما ما مخاطبین را مبادله کردیم، شروع به ارتباط کردیم. و سپس آنها دوباره ملاقات کردند. و اکنون دو ساله بوده است، همانطور که ازدواج کردیم، اما پس از آن احساس که پس از آن بوجود آمد، تاکنون حفظ شده است. من می توانم او را در روز اول ازدواج کنم.

- آیا شیمی است؟

- من یک کلیشه مشابه آماتور نیستم. شیمی، عشق در نگاه اول - من نمی دانم. Vasily - آن شخص، در کنار آن من احساس طعم زندگی. من احساس خوبی دارم، آرام، راحت و جالب است. با او، من می توانم خودم باشم این رابطه ای است که همیشه می خواستم.

جین بدوف با پسر ارشد بوریس

جین بدوف با پسر ارشد بوریس

عکس: آرشیو شخصی Zhanna Badooye

- ایتالیایی ها افراد حساس هستند، خوابیدند و می دانند که چگونه به زیبایی مراقبت می کنند. آیا در رابطه با واسیلی درست است که در سال های زیادی در ایتالیا زندگی می کنند؟

"من این مرد را خیلی دوست دارم که هرگز سعی نمی کند چیزی به طور خاص انجام دهد، در پایین." و او نمی داند چگونه گل ها را بدهد. هنگامی که من یک بار به او در مورد آن گفتم، او به من یک مخملی زیبا را به من داد: "حالا شما همیشه یک گل از من دارید." بنابراین من هیچ داستان افسانه ای الگو ندارم که مشخصه یک نامزد و دوره خریداری شده باشد. اما واضحا همیشه صادقانه بود، احساس تمایل خود را داشتم و خیلی گرم شدم.

- هنوز هم، ونیز چنین شهر زیبا است، شما احتمالا برخی از پیاده روی های عاشقانه داشتید.

- بله، من همیشه به ونیز رفتم. من یک عکس قبل از چشمانم داشتم: من در این شهر اسرار آمیز، در یک گوندولا با دوست داشتنی هستم. و آن روز، هنگامی که ما دومین بار ملاقات کردیم، این همه راه بود. به نظر من به نظر می رسید که ما در این شهر تنها بودیم، بنابراین ما به لحاظ ذهنی نزدیک بودیم.

- ونیز یک تصور متفاوت را بر مردم ایجاد می کند: کسی رومانتیک را می بیند و کسی انقراض است.

- در این چیزی شگفت انگیز نیست، همه مردم متفاوت هستند. من می دانم کسانی که پاریس را دوست ندارند. من عاشق ونیز هستم، این یک تاریخ غنی، فرهنگ، معماری زیبا است. این بسیار الهام بخش من است. این شمال ایتالیا بود، من همیشه خیلی دوست داشتم. من درست شما می دانید، احساس مانند پروانه ها در معده وجود دارد.

- بنابراین شما به راحتی و تصمیم به حرکت؟

- این یک گزینه بی نظیر نبود. ما به احتمال انتقال به من نگاه کردیم. اما، وزن همه چیز را "برای" و "علیه"، متوجه شد که او در این مورد خیلی بیشتر از دست خواهد رفت. من در ارتباط با ویژگی های کار من، شیوه زندگی عشایر، و من در خانه نیستم. در کودکان به هیچ وجه شکی نبود، این ایده را برای حرکت به ایتالیا خوشحال کردند. همه چیز کاملا به صورت ارگانیک و به آسانی اتفاق افتاد. بچه ها به آنجا رفتند، من شروع به انجام خانه کردم، کار من در برنامه من بود.

کلیپمورد آلن Badoev (سمت راست افراطی) همسر دوم Zhanna بود، آنها برای نه سال زندگی می کردند. دختر لولیتا در این ازدواج متولد شد

کلیپمورد آلن Badoev (سمت راست افراطی) همسر دوم Zhanna بود، آنها برای نه سال زندگی می کردند. دختر لولیتا در این ازدواج متولد شد

عکس: instagram.com/janna_badoeva.

- و دومین شوهر سابق شما، آلن، علیه آن نبود؟ پس از همه، در حال حاضر او به احتمال زیاد به دیدن کودکان خواهد بود.

- من نمی توانم بگویم که قبل از آن آنها اغلب ملاقات کردند. آلن نیز در مجموعه، سپس در جاده. سپس اروپا آمریکا نیست. دو ساعت - و شما در محل هستید او می تواند پرواز کند زمانی که او می خواهد. ما درباره این سوال بحث کردیم و آلن علیه آن نبود. او حتی شادی کرد که کودکان در اروپا تحصیلات خود را دریافت خواهند کرد. ما هیچ گونه موانعی نداشتیم که باید بر آن غلبه کنیم. همه چیز بسیار صاف بود، مثل اینکه باید باشد. من به من هشدار دادم که من شروع به احساس نوستالژی در میهن من می کنم. برای سال دوم من منتظر هستم - این نمی آید (می خندد.) من نمی دانم، شاید آن را در ده سال آشکار خواهد کرد. همانطور که من سفر زیادی می کنم، ذهنیت من جمعی بود. و در اصل، من می توانم هر جایی که برای من و خانواده ام خوب است، زندگی کنم.

- در ایتالیا، ریتم کاملا متفاوت از زندگی، نه در سرمایه دیوانه ما. و آنها سیستا دارند!

- من می توانم بگویم که ریتم زندگی من به طور کامل تغییر نکرده است. شاید اقدامات بی معنی کوچکتر شود. اینجا سه ​​روز من به شدت خسته هستم به نظر می رسد تعداد موارد وجود دارد، اما من در نوعی از حالت دلپذیر وجود دارد. در ایتالیا، عادی نیست که یک فرد تماس بگیرد و یک جلسه را در یک ساعت مذاکره کند. در بهترین حالت، شما می توانید در فردا موافقت کنید. همه چیز بسیار اندازه گیری شده است. و اگر Siesta، هیچ کس حتی لوله را نمی گیرد. شما حتی کشتن - مردم در این لحظه استراحت می کنند. پس از هفت شب، آنها نیز به طور طبیعی تماس می گیرند. و در چنین ریتم، آنها به نحوی یک کسب و کار، اقتصاد وجود دارد، هیچ چیز فرو می ریزد. در ابتدا نمیتوانم درک کنم که چگونه آنها زندگی می کنند، اگر تمام وقت استراحت کنند. (می خندد.) برای اسناد مهم به کمون آمد، معلوم شد که آنها با هشت تا ده صبح کار می کنند و سپس هر روز نه. به نظر می رسد که آنها محاسبه می کنند، در چه زمانی مردم بیشتر می آیند، چقدر لازم است که خدمت کنیم - و همه چیز، آنها نیازی به کار بیشتر نیستند.

- کمون چیست؟

- این مانند زک و دفتر رجیستری است، تمام مسائل مربوط به اسناد، ثبت نام در اینجا حل می شود.

- آیا شما با Vasili در کمون نقاشی کرده اید؟ آیا عروسی سرسبز دارید؟

- ما در کمون نقاشی کردیم، فقط بستگان نزدیک در مراسم حضور داشتند. ما این رویداد را جشن گرفتیم، در یک رستوران خوب قرار گرفتیم و سپس به فیلم رفتیم. (خنده حضار) و عروسی خود را با FATA و لباس ساخته شده در ساردینیا در برنامه تلویزیونی من. حالا ما در مورد عروسی فکر می کنیم. واسیلی گفت: "اگر می خواهید، بگذارید آویزان باشیم. این خیلی زیباست. "

- من خواندنستم که واسیلی در زمینه مد بالا مشغول است. و دقیقا چیست؟

- او یک طراح کفش است. شرکت او با تقریبا تمام مارک های جهانی همکاری می کند - مانند والنتینو، Gucci، Chloe، Marc Jacobs.

- آیا شما موفق به شخصا شخصیتی از قرنیه مد بالا را ملاقات کردید؟

- در حالی که من شخصا ملاقات نکردم، اما طراحان را می شناسم که با آنها کار می کنند. آشنا با مردی که کفش بانوی گاگا را برای آخرین نمایشش ایجاد کرد.

عروسی واسیلی و ژانا در ساردینیا بازی کردند. در حال حاضر در برنامه های wund

عروسی واسیلی و ژانا در ساردینیا بازی کردند. در حال حاضر در برنامه های wund

عکس: آرشیو شخصی Zhanna Badooye

- آیا شما علاقه مند به مد هستید؟

- مطمئن! اما من طرفدار نیستم و بلافاصله پس از نشان دادن چیزهای خرید از آخرین مجموعه اجرا نمی شود. من می توانم Gucci و Dolce & Gabbana را تحسین کنم، اما آنچه را که برای من مناسب است قرار داده ام. به طور کلی، ضعف من کفش و کیسه است. گاهی اوقات من کفش ها را خریدم، درک می کنم که آنها بعید به نظر می رسند که آنها را در جایی پوشیدند. اما من فقط از خرید خود لذت می برم. این یک داستان زن است. (خنده حضار)

- احتمالا به مسکو می آید، شما چند چمدان را با چیزها حمل می کنید؟ دوست دختر شما را سفارش می دهد؟

- نه، آنها متفاوت هستند. به من بروید و خرید را ترتیب دهید.

- چه چیز دیگری در ایتالیا کشف کردید؟ آیا شما به اپرا بروید، تئاتر؟

- مطمئن. حالا من به خانه خواهم آمد، بیایید به "Traviata" برویم. و در ونیز، و در ورونا تئاتر بسیار خوبی است. ما در چنین جایی زندگی می کنیم که برای استفاده از این مزایا عجیب نیست. علاوه بر این، من واقعا دوست دارم و اپرا و اجرای. تنها چیزی که من رنج می برم زمانی که من به فیلم های ایتالیایی می روم، من کاملا درک نمی کنم. اما من آن را در اصل انجام می دهم. بنابراین، به زودی در مسکو به زودی به عنوان یک فرصت داده می شود، من به سینما می روم. نمیتوانم تصور کنم که فیلم را در روسیه تماشا کنم (می خندد.) چه چیز دیگری برای خودم در ایتالیا کشف کردم؟ من آشپزخانه و فرهنگ غذا را دوست دارم. به عنوان مثال، تخم مرغ های پراکنده و سوسیس برای صبحانه غذا نمی خورند. فقط قهوه و Bricho، Croissant. و هنوز هم، تقریبا همه چیز اتفاق می افتد: قهوه و چیزی شیرین است. آنها به اندازه کافی از این به دوازده ساعت، قبل از ناهار. همه چیز به شدت بر روی برنامه قرار دارد، این اسنک ها وجود ندارد که من اغلب در مسکو گناه می کنم. ناهار معمولا متراکم است: لازانیا، اسپاگتی، در دومین سیب زمینی، سالاد. برای ماهی های شام، سبزیجات. جالب ترین چیز این است که من آرام پیتزا را می خورم، پاستا و من بهتر نمی شود. اما به محض این که من به اینجا آمده ام، بلافاصله به علاوه کیلو دو. احتمالا، آنها برخی از راز را می دانند. به هر حال، متوجه شدم که همه ایتالیایی ها برای چهل سال کاملا نازک است. آنها چه کار می کنند، نمی دانند (خنده حضار)

- آیا شما در خانه آشپزی می کنید؟

- معمولا من فقط قهوه و سالاد را انجام می دهم. پسر من و کاملا آماده است. معنای من به صعود که مردم بسیار با استعداد هستند چیست؟ اما هر چهارشنبه ما یک بازار داریم که تازه ترین ماهی ها به ارمغان می آورد. در اینجا من آماده ماهی هستم تنها کسی که در خانه با ماهی مقابله می کند، من هستم. بقیه متخصصان در غذاهای گوشت و آرد هستند.

- کودکان در کشور به خوبی کار می کردند؟

- آره. لولیتا قبلا کمی روسیه را فراموش کرده است. مدرسه ایتالیایی، دوستان - ایتالیایی ها. در خانه ما روسی صحبت می کنیم، و به مسکو می آیند، کتاب های او را می خریدم. اما من می بینم که او برای بیان ایده خود در روسیه دشوار است. من می پرسم: "پایتخت ایتالیا؟" - "رم". - "خوب، و چگونه در روسیه؟" او آنجا آمد، او نه ساله بود، و پس از سه روز به مدرسه رفت. اولین بار با او، معلم روسی در میز خود نشسته بود، به ترجمه، ترجمه شد. اما پس از شش ماه، دختر به طور مستقل شروع به مقابله کرد.

در ایتالیا، ارائه دهنده تلویزیون تخمین زده می شود ریتم زندگی ناخواسته، که به شما اجازه می دهد از لحظات لذت ببرید

در ایتالیا، ارائه دهنده تلویزیون تخمین زده می شود ریتم زندگی ناخواسته، که به شما اجازه می دهد از لحظات لذت ببرید

عکس: آرشیو شخصی Zhanna Badooye

- و پسر از مدرسه در کیف فارغ التحصیل شد، و سپس مجبور شدم دوباره یاد بگیرم!

- بله، در ایتالیا آموزش متوسطه سیزده ساله است. او یک سال و نیم دیگر را ترک کرد. اما بوریس آسان تر است زیرا او فوق العاده انگلیسی را می داند. و به طور موازی، هنوز هم ایتالیایی، فرانسوی، آلمانی، ژاپنی، لاتین را آموزش می دهد. او Polyglot است، زبان ها به او داده می شود.

- احتمالا، او حرفه ای آینده خود را با زبان متصل می کند؟

- نه، او را با خلاقیت متصل می کند. اما هنوز هم نمی فهمید که در آن به طور دقیق در حال حرکت است، در جستجوی است.

- آیا افکار در مورد کار جدید دارید؟

- بله، من قبلا شروع به انجام کاری کردم، اما در حالی که من هیچ فرصتی برای صحبت در مورد آن ندارم. من فقط می گویم که این یک حوزه دیگر است، نه تلویزیون. نکته اصلی این است که زبان را بسازید. در حالی که زمان کافی برای نزدیک شدن وجود ندارد. اگر چه، احتمالا این بهانه ها هستند.

- برای شما مهم است، به طوری که کودکان انتخاب زندگی ماهواره ای را تایید می کنند؟

- این یک عامل اساسی است. اگر دیدم که واسیلی با آنها درک متقابل نداشت، هیچ چیز اتفاق نخواهد افتاد. و این در مورد نوعی قربانی به نام کودکان نیست. صادقانه، من برای کودکان زندگی نمی کنم. اما اگر مرد من بتواند با فرزندانم تماس بگیرد، به این معنی است که چیزی با او اشتباه است. من از شما سپاسگزارم که او چیزی را به طور خاص به آنها نگذاشت، اهمیتی نمی داد، از هدایا نپرسید. نه، او فقط یک فرد باز، صادقانه و مهربان است که خودشان برای او رسیدند. کودکان فریب نخواهند داد. در عین حال، او به اندازه کافی با آنها سخت است، پوشش نمی دهد. او خیلی زیاد می داند گاهی اوقات برای مشاوره آنها به او می روند، و نه به من. Vasya درس های خود را با آنها می رود، به جلسات والدین می رود.

"اما من درک می کنم که شما بچه های انباشته دارید؟"

- لحظات نافرمانی وجود دارد، و سپس به طور واضح به صحنه می آید. او فقط یک دیپلمات در روابط است! بر خلاف من: من بلافاصله منفجر شدم من به واقعیت ایتالیایی رسیدم: ماشا با دستانش و فریاد با صدای بلند. (می خندد.) و Vasily بسیار آرام و اندازه گیری شده است: "بنابراین بیایید ببینید ...". و در حالی که او شروع به قرار دادن همه چیز در قفسه ها با صدای یکنواخت خود، ما می رویم و درک می کنیم که هیچ کس نمی رود. (می خندد.) اما اگر ما در مورد درگیری های خشن صحبت کنیم، ما آنها را نداریم. ما سعی می کنیم پیدا کنیم چه نوع تمایل، و پیدا کردن مصالحه.

- Vasily اولین ازدواج است، و بلافاصله چنین خانواده بزرگ؟

"بله، او خوش شانس بود: بلافاصله دو فرزند، او همچنین سگ را آورد. (خنده حضار) به نظر من، او را دوست دارد بیش از هر کسی. اگر چه آن را برای تحمل سگ های کوچک استفاده می شود. ما یک spitz کوتوله داریم: این سوء تفاهم تنها به خواب می رود، خوردن و خوردن ما. بیشتر او قادر به هر چیزی نیست. او به سادگی ما را به این گریه، احمقانه موسی، ما را به احمق های مطلق کنار او تبدیل می کنیم. (خنده حضار)

Zhanna Badoeva سقوط به حفظ روابط فوق العاده با همسران سابق (با کودکان، همسر دوم آلن Badoev و همسر کنونی Vasily Melnichin)

Zhanna Badoeva سقوط به حفظ روابط فوق العاده با همسران سابق (با کودکان، همسر دوم آلن Badoev و همسر کنونی Vasily Melnichin)

عکس: instagram.com/janna_badoeva.

- آیا شما یک خانه یا آپارتمان دارید؟

- ما یک خانه برای چهار صاحب داریم. آپارتمان ها جدا هستند، هر خانواده دارای ورودی خود است. ما می توانیم در واندا مشترک ملاقات کنیم.

- در ایتالیا، به همسایگان برای نمک و مسابقات بروید؟

- نه. هیچ کس دوستان را ممنوع نمی کند، اما این فقط به طور ناگهانی پذیرفته نمی شود. اول، شما باید قبل از بازدید شما اطلاع دهید. "ما در یک فنجان قهوه به شما خواهیم آمد." اساسا، هر کس در خانه نیست، بلکه جایی در قلمرو خنثی، در یک کافه رستوران است. در آخر هفته ما می توانیم به دوستان خود در کباب برویم، اما این را برای یک هفته مذاکره می کنیم.

- به این ترتیب، هیچ مفهومی از "دوستی دور ساعت" وجود ندارد زمانی که شما می توانید یک دوست دختر را در میان شب از خواب بیدار شوید و به داستان های ترسناک بگویید؟

- من چنین دوستانه ای در ایتالیا ندارم، نمی دانم. به نظر می رسد که آنها به آن نیاز ندارند. روانپزشکان برای این وجود دارد. (خنده حضار) من یک دوست نزدیک در لیتوانی، از مدرسه دارم. ما اغلب با او در اسکایپ صحبت می کنیم. هنگامی که شما برای یکدیگر بسیار خسته می شوید، او پرواز می کند تا به من مراجعه کند. خوش شانس در اینجا برای پرواز طولانی. اما، چون در ارتباط با کار شما، وقت زیادی را صرف خانواده ام نمی کنم، اولین میل من این است که با کودکان و شوهر ارتباط برقرار کنم.

- برای ایتالیا، خانواده های بزرگ نیست، و احتمالا به راحتی فرزند خود را دوست دارم؟

- چرا فقط واضح؟ و من می خواهم خداوند، البته خواهد بود. ما برای این آماده هستیم

ادامه مطلب