لیزا لوتوا: "من هنوز میخواهم بر روی یک جراح پلاستیکی یاد بگیرم"

Anonim

روشن و مو قرمز. چسبیده و اجازه می دهد تا خود را به حقیقت بگوید. بازیگر لیزا در حال حاضر می تواند در سریال تلویزیونی در مورد زندگی روزمره پزشکان بیمارستان محیطی دیده شود. من الیزابت را دیدم و آنچه را که او در مجموعه آموخت و آنچه حرفه های دیگر از تسلط بر آن را می بینم، متوجه شدم.

- الیزابت، در سریال تلویزیونی "تمرین" شما بلوند هستید. هر گونه تغییر و در زندگی اتفاق افتاده است؟

- من به طور خاص در یک ورزش برای نقش نقاشی شده است. این یک کلاه گیس نیست در شخصیت من، برخی از تغییرات بعید بود. اما مردان شروع به توجه متفاوت کردند. تجربه جالب شما می توانید وانمود کنید که احمق باشید (لبخند می زند.)

- آیا شما در دوران کودکی شما را اذیت کرده اید؟

- مو قرمز - بی شرمانه. این کمی توهین آمیز بود. احتمالا، بنابراین دوباره رنگ آمیزی شده است. سپس رنگ های روشن در مد وجود داشت: قرمز، گیلاس رسیده، شاه بلوط. و در طول زمان، متوجه شدم که من جالب ترین رنگ و بسیار نادر بود. و او شروع به درک آن کرد.

- چنین اعتقاد وجود دارد که یک زن قرمز یک جادوگر است. آیا شما با این موافق هستید؟

- بله حتما.

- آیا شما در سراسر معجزات در زندگی خود آمده اید؟

- آنها هر روز اتفاق می افتد من می توانم بگویم که از دوران کودکی، من یک رویای دیگر دارم. من آموختم که به آنها گوش کنم، حل کنم. در این رویاها، من در مورد یک رویداد مهم به من هشدار می دهم که به زودی اتفاق می افتد.

لیزا لوتوا:

لیزا به طور خاص نقاشی های ورزش را برای نقش در سری "تمرین"

- به نوعی شما گفتید که یک پدر چند روز پس از مرگ او به شما آمد. با او صحبت کردید؟

- من شروع به پرسیدن از او کردم: "پدر، به من بگو چه چیزی وجود دارد؟" احتمالا، لازم بود که چیز دیگری بپرسم یا بگویم. حداقل از بخشش بخواهید و تصمیم گرفتم کنجکاوی من را برآورده کنم ... احساسات خیلی واقعی بود که من آن را دیدم که من آن را دیدم. او از من پرسید که گریه نکنم و من آرام شدم به یاد داشته باشید، ما او را آغوش گرفتیم، و من احساس پارچه پیراهن، عطر او را دوست داشتم. و او شروع به گفتن کرد: "من به یاد دارم که من به" آمبولانس "رسیدم، همانطور که آنها با من صحبت کردند. اما من همه چیز را از طریق آب شنیده ام. به عنوان اگر دریچه بسته شد. " البته، درک می کنم که این امر تا حدی ناخودآگاه ماست، اما با این حال ...

- نمی خواستم در دوران کودکی یک دکتر باشم؟

- من هنوز میخواهم بر روی یک جراح پلاستیکی یاد بگیرم.

- احتمالا نقش در "تمرین" فقط علاقه خود را به حرفه؟

- من یک وزوز بزرگ از کار کردم، زیرا من تمام خانواده - پزشکان دارم. من واقعا این حرفه را دوست دارم و من از مجموعه ای سپاسگزارم که من فرصت داشتم حداقل آن را بازی کنم. من لذت زیادی به defibrillator و ابزارهای دیگر که نام آنها دیگر به یاد نمی آورند، لذت بردم. (خنده حضار)

- چه چیزی در مجموعه و در دوران کودکی دیده اید، حتی در چیزی همزمان؟

- مادر من یک دندانپزشک است، بنابراین من در عملیات حضور نداشتم و نمی دانم چه اتفاقی افتاده است. فقط در فیلم دیدم ما، بازیگران، این فرصت را داشتیم تا به کار جراحان نگاه کنیم، اما ما ریسک نکردیم. و در سایت به عنوان یک مشاور، جراح عملیاتی همیشه حضور داشت. ما متن را جدا کردیم او نشان داد که چگونه ابزارها را نگه دارد، نحوه قرار دادن یک قطره قطره، نحوه استفاده از یک defibrillator. توضیح داد که چگونه به فایل های فایل در طول عمل جراحی بسیار مهم است. اگر شما گیره را مانند قیچی می گیرید، هر کس متوجه خواهد شد - این یک دروغ است. بنابراین، ما در مورد چنین لحظاتی جدی بودیم.

- لیزا، چرا دقیقا جراح پلاستیک؟

- حرفه پولی (لبخند می زند.) من چیز دیگری را برای یادگیری در زندگی می خواهم. دست ها وجود دارد، فرصتی وجود دارد، چرا سعی نکنید؟

- اگر از دوران کودکی به یک دکتر تبدیل شده اید، چگونه به بازیگران رسیدید؟

- من نمی فهمم که چه کسی می خواهم باشم مانند همه کودکان، آینده خود را نمی توانستند. از پنج سال او پیانو را بازی کرد، قبل از اینکه مدرسه به Gnesinka داده شد، موسیقی را نوشت. در نتیجه، من چندین تشکل موسیقی دریافت کردم. و در مورد حرفه ای عمل - حتی زمانی که فکر می کردم حتی به یاد نمی آورم. در ابتدا، من می خواستم به یک ارائه دهنده تلویزیون تبدیل شوم. از کلیپ های یازده ساله، برخی از برنامه های مشاهده خانواده حذف شده است. و او وارد Vgik شد، فکر کردم که من بر روی تلویزیون کار خواهم کرد. و سپس او شروع به درک تمام این و متوجه شد که بدون تئاتر، به عنوان بدون الفبای، غیر ممکن است که حرفه را یاد بگیرند. نیاز به یک صحنه، آموزش کلاسیک. و به مدرسه مدرسه MCAT آمد.

Little Vasilisa به قدم های مادر رفت و اکنون به مدرسه موسیقی می رود

Little Vasilisa به قدم های مادر رفت و اکنون به مدرسه موسیقی می رود

- حالا به پیانو بروید؟

"من یک ابزار فوق العاده ای دارم که مادر من به من داد." من از دوران کودکی در مورد او رویایم، چون بعد من یک "گولگر" بزرگ ایستاده بودم. و من می خواستم موسیقی را با برخی از جلوه های ویژه بنویسم، اما چنین احتمالی وجود نداشت. و چهار سال پیش رویای من متوجه شد. و من اغلب برای پیانو نشسته ام. حالا دخترم را به مدرسه موسیقی دادم

- نوشتن موسیقی هنوز؟

- برای خودت. به نحوی تلاش برای سری "دوست داشتنی - دوست ندارد"، که در آن او یکی از نقش های اصلی را بازی کرد، چیزی بنویسید. اما این مناسب نیست، هرچند پس از آن چیزی مشابه آنها استفاده می شود.

- آنها می گویند شما به خوبی گره خورده و طبخ؟

- آره. (می خندد.) درست است، تنها یادگیری گره خورده است و در این منطقه هیچ کاری انجام نداده است. بافندگی نیاز به کمال دارد، این یک نوع مراقبه است. اما من دوست دارم آشپزی کنم، من بسیاری از غذاهای کرونا را دارم.

- در حال حاضر تصمیم گرفت، جایی که در تابستان، به استراحت بروید؟

- اجازه دهید ما به یونان پرواز کنیم. من، دختر و مادرم. به نوعی این کشور ما را جذب کرد، برای سال سوم در یک بستر ردیف وجود دارد.

ادامه مطلب