ماریا Kulikova: "در چهل من از من عبور کرد، و من فکر کردم: من همچنین باید زمان برای زندگی خود را"

Anonim

در سری جدید، ماریا Kulikova یک زن را در مقابل یک انتخاب دشوار بازی می کند: عشق را انتخاب کنید یا ازدواج کنید، اما مرد اثبات شده است.

- ماریا، من شنیدم، سری "از نفرت به عشق" بود برخی از ریخته گری بسیار طولانی - نه ماه تمام ...

- در حرفه ما، بهتر است با هر چیز دیگری ارتباط برقرار کنیم و نه به عنوان آخرین زندگی در زندگی را درک کنیم. من سعی می کنم حتی فکر کنم که چه چیزی می تواند تماس بگیرد، نقش مهمی را ارائه دهد. اما این نقش این است که من دوست دارم، یک قهرمان بسیار مدرن نوعی از شخص ثالث نیست. قهرمان من یک فلیکر سکولار است: لباس، ستدس، احزاب، شامپاین ... من در زندگی بسیار دور از این جهان از احزاب پر زرق و برق، به طوری که من خوشحالم که به چنین فضایی غرق شدم، فقط بازی کردم. حتی خودش را گرفتم که پس از این تصویر شروع به توجه بیشتر به خود کرد. من می خواستم به قهرمان من بپوشم، زیرا من تمام وقت را در لباس های آموزشی، اوگجی می گیرم، و سپس آن را در خرید و در نهایت به چهل سال درک کردم - هنوز هم مهم است.

- قهرمان شما باید انتخاب دشوار را انتخاب کند - سال های اثبات شده از داماد یا مرد مورد علاقه. آیا شما در زندگی انتخاب می کنید؟

- این، البته، خوشبختی فوق العاده ای است که من هرگز چنین وضعیتی نداشتم. من یک شخص وجدان مسئول هستم اما از سوی دیگر، شما می توانید وجدان و احساسات خود را در عمق روح تکان دهید، و این تراژدی بیشتر خواهد شد. بنابراین، اگر احساس می کنید که شما باید چیزی را تغییر دهید، به این معنی است که شما نیاز به تغییر دارید و دم دم دم را قطع نکنید.

- شما شخصا می توانید در یک مرد پذیرفته باشید؟

- من می توانم بگویم آنچه را که من در مردان دوست دارم. من واقعا از عقل، یعنی آموزش و پرورش قدردانی می کنم. و احساس طنز به طور کلی داستان است. اما خشم فرانک در مردان فقط مرا ترساند. این برای من غیر قابل قبول است، من نمی توانم نزدیک چنین افرادی باشم. در زمان من، یادداشت های حسادت ظاهر شد. سپس فکر کردم: خوب، چرا من اینطور نیستم، اما من می خواهم ببینم ... اما بعد متوجه شدم که حسادت کشید.

در سری جدید، ماریا دوباره لباس عروسی را قرار می دهد. اگر چه عروس دوست ندارد

در سری جدید، ماریا دوباره لباس عروسی را قرار می دهد. اگر چه عروس دوست ندارد

- اکنون شگفت انگیز است که بشنوید که می توانید کسی را حسادت کنید. پس از همه، شما موفق، زیبا، شما یک پسر فوق العاده ...

- این نوع از همه ما است، ما مردم زندگی می کنیم. من مطمئن هستم که واقعا موفق افراد جدی ممکن است رنج می برند، نگرانی و چقدر ما می دانیم زمانی که، در میان هنرمندان هالیوود، کسی خودکشی خود را با آنها انجام داد یا به مواد مخدر ادامه داد. اگر چه به نظر می رسد: بیست میلیون هزینه، زندگی در Malibu، کودکان، همسر زیبایی. چه چیز دیگری نیاز دارید؟ فقط یک فرد جهان را از داخل درک می کند، او از طرف دیگر نمی بیند، تا آنجا که همه چیز خوب است. و تمام این گناهان به من عجیب هستند: من احساس می کنم و حسادت می کنم و حسادت می کنم، و من نیز دوست دارم بخورم.

- آیا شما فکر می کنید که اشتها خوب ضعف است؟ ..

- گاهی اوقات اقدامات را نمی دانم. من عاشق یک جشن، برخی از احزاب با دوستان با آنها ما شروع به ترک اغلب جایی در خارج از کشور، به عنوان مثال در گرجستان. و البته، البته، غیر ممکن نیست. من همچنین دوست دارم بخوابم من از مزایای کار می کنم، این نان من است، حرفه من، من زندگی می کنم، اما اگر من یک بسته پول را به همین ترتیب آورده ام، فکر نمی کنم که من در چنین حالت خشمگین کار کنم. خوب، در خانه، کودک، که با آن سرد است، می خواهم سفر کنم. بنابراین، من در حال حاضر سه سفر را برنامه ریزی کرده ام، پرداخت بلیط را به هیچ چیز لغو نمی کنم. برای من، یک گام بزرگ به جلو. در 39 سال هنوز نبود! در چهل من از من عبور کردم، و من فکر کردم: من نیز باید زمان برای زندگی خود را برای خود داشته باشم!

- شما بارها و بارها لباس عروسی را در پروژه های مختلف تجربه کرده اید. چگونه احساس می کنید زمانی که شما در یکی دیگر از لباس های برف سفید قرار می دهید؟ ..

- بد! من نمی توانم آنها را تحمل کنم: آنها باریک، سنگین، طولانی، همه چیز ناراحت کننده است. به عنوان مثال، در یکی از صحنه ها، جایی که من در لباس عروسی هستم، درجه حرارت به علاوه نه، و باران بود. من منجمد نیستم، چیزی را احساس نمی کردم. اما در فریم - خدا را شکر، این قابل مشاهده نیست. و سپس ما در تابستان در دفتر رجیستری فیلمبرداری شدیم و به علاوه 35 بود. و من نمی توانستم در چنین کرست نفس بکشم. به طور کلی، لباس های عروسی را دوست ندارم. اگر من تا به حال ازدواج کرده ام، من آن را نمی پوشم! صحیح صحیح!

ماریا Kulikova:

در سری "Sklifosovsky" ماریا Kulikova یک دکتر و همسر قهرمان Maxim Averin را بازی می کند. به هر حال، در زندگی در همکاران، دوستی دوست داشتنی

- و در زندگی عادی شما لباس عروسی پوشیده شده؟

- اولین بار من در شلوار جین و تی شرت ازدواج کردم. من شوخی نمی کنم وقتی می گویم که من یک مرد زیبا هستم. وقتی توجه به من پرداخت می شود، برای من سخت است. همه این لباس ها، فریاد می زنند "گورکی!" - برای من، این یک محموله گربه است! و بنابراین ما فقط یک مهمانی بدون بستگان داشتیم، با دوستان، و من از این تعطیلات لذت بردم، زیرا من به عنوان عروس کار نمی کردم.

- شما به نحوی گفتید که بدون غنائم از مراسم عروسی سینما شما را ترک نمی کنید. شما یک Boutonniere و یک کیک دریافت می کنید ...

- بله، گل ها را در گلدان قرار داده ام. آنها بسیار شسته و رفته، این Boutonnieres کوچک، بسیار اروپایی است. و ما اغلب یک کیک درست در سایت می خوریم، پس از تیراندازی.

"در یکی از پست های خود در Instagram، شما پذیرفتید که شما فوق العاده نیستید، و در آخر هفته شما می توانید کاملا غیرممکن از خانه خارج شوید. بنابراین شما می توانید یک خانه نامید؟

- من، مثل همه چیز، سعی کردم اسکی را سوار کنم، اما متوجه شدم که این به سادگی من نیست. چند بار با ارتفاع بالایی از ضعف پرید، پرواز کرد. خوب، نه در یک وزوز! و هنگامی که آن را بزرگتر شد، مغز روشن شد، و من فکر کردم: "خب، خوب، من در حال حاضر پاهایم را شکست. و چه کسی به جای من فیلمبرداری خواهد شد و حقوق و دستمزد را دریافت می کند؟ " و من واقعا دوست دارم روی مبل دروغ بگویم، زیرا زمانی که دو صد نفر با شخصیت من وجود دارد، بسیاری از مخاطبین وجود دارد. و هنگامی که به خانه می روید، می خواهید سکوت و صلح را بخواهید.

- علاوه بر استراحت روی مبل از شما هنوز هم دوست دارید انجام دهید؟

- من دوست دارم به سفر. اگر چه من به شدت در تمام سفرهای گشت و گذار در اصل متوقف شدم: ناگهان من هرگز به اینجا نرفتم؟! و مهم نیست به نحوی در اطراف پاریس در اتاق خود روی مبل قرار می گیرد. و چه کسی من را محکوم خواهد کرد؟ من این مسابقه را برای برداشت ها متوقف کردم. حتی این واقعیت که من روی مبل در پاریس نشسته ام، این در حال حاضر این تصور است.

- من می خواهم در مورد پسرش صحبت کنم. دوست پسر چیست؟

- مشغول شنا در شنا خوب، در بقیه، من او را عذاب نمی دهم. او شش ساله است، او به کلاس آماده می شود. ما سعی می کنیم برخی از زبان ها را وارد کنیم: انگلیسی، آلمانی. در حال حاضر چنین مسابقه ای پشت این دیوانه است. آنها واضح است که من قبلا مجتمع هستم، آنها می گویند، شما باید مطابقت داشته باشید، اما من سعی می کنم همه چیز را آرام تر، بدون تعصب انجام دهم. از آنجا که برای ارتباطات شخصی هیچ چیز گران تر نیست. من معمولا سعی می کنم ایوان را به طور جامع توسعه دهم. ما به تایلند رفتیم، آنها باردار Slonihi در آنجا دیدند. و پسر شوک داشت: این فیل در معده فقط قابل مشاهده است. او حرکت کرد. این نیز یک لایه جدید از سوالات است، همه ما بحث کردیم.

ماریا تلاش می کند تا زمان زیادی را که ممکن است آن را با پسر شش ساله اش ایوان بگذارد

ماریا تلاش می کند تا زمان زیادی را که ممکن است آن را با پسر شش ساله اش ایوان بگذارد

عکس: Instagram.com

- آیا شما اجازه دهید پسر دیدن پدرش، بازیگر دنیس ماتروسوف؟

- همانطور که نمی توانید اجازه دهید، آنها چنین عشق دارند! علاوه بر این، من در حال حاضر به مدت پنج روز پرواز می کنم، و پسر با پدر باقی خواهد ماند. همچنین یک پرستار بچه وجود دارد، اما پدر یک شخص بومی است. و این اتفاق می افتد که دنیس جایی در تور برگزار می شود، پس پسر با من است. ما این توصیه را در روح نداریم "او تنها با من است، زیرا من مادر دارم و کودک در قلمرو مادر ثبت شده است." اما من شخص نیستم: اول از همه چیز در مورد پسر شما باید فکر کنید. وانیا دوست پدر، پدر ونیا را دوست دارد. و هیچ پیچیده ای در مورد این واقعیت وجود ندارد که من در حال حاضر با شما صحبت می کنم، و یک کودک با پدرم. ما پدرتی زیبا و شگفت انگیز را داریم، من این فکر را در پسر پرورش می دهم. من به او می گویم: شما همانند پدر هستید، شما همان دست طلایی را خواهید داشت.

- ماریا، پس از پریدن شما با دنیس شما در مورد زندگی شخصی خود صحبت نمی کنید. طرفداران نگران هستند: آیا کسی قبلا قلب شما را فتح کرده است؟ به همین ترتیب، مهربان، با طنز ...

- و شکل گرفت، او دو آموزش عالی دارد ... اما من نمی بینم که ازدواج کنم، زیرا تمام این کنه ها، تمبرها، مطبوعات، ما قبلا از طریق آن عبور کرده ایم. اگر در برخی موارد او می خواهد تعطیلات، ما به اقیانوس پرواز می کنیم و جایی که ما ازدواج خواهیم کرد - چرا نه؟ یعنی من این را ندارم: هرگز برای هیچ چیز! فقط در حال حاضر من در مورد آن فکر نمی کنم. عروسی برای برنامه ریزی مورد نیاز است. و هر برنامه یک تعطیلات را می کشد.

- آیا شما انتخاب شده است یکی از آنها نسبت به حرفه بازیگری؟

- اما من نمی گویم (می خندد.) من به طور کلی در مورد زندگی شخصی صحبت می کنم. ما او را با دنیس شلیک کرده ایم، اما در جوانان او بی معنی است. در حال حاضر زندگی شخصی شما محافظت می کند. بنابراین، مهم نیست که چه حرفه ای است، اصلی ترین چیز این است که دوست داشته باشید.

ادامه مطلب