جولیا مارگلیس: "پیشنهاد ایگور من را در کوه ها ساخت"

Anonim

تمام محبوبیت جذاب یولیا مارگلیس بازیگر پس از ورود به صفحه نمایش سریال های تلویزیونی "جوانان" احساس کرد. جولیا و شریک فیلم خود الکساندر Sokolovsky به طوری متقاعد کننده دوست داشتنی که روزنامه نگاران شروع به پرسیدن سوال: آیا آنها در زندگی واقعی ثابت نیستند؟ در واقع، بازیگر همه این زمان با یک مرد جوان دیگر به نام ایگور ملاقات کرد، زیرا آنها مخفیانه در ماه آوریل سال گذشته ازدواج کردند. مجله "اتمسفر" را در یک مصاحبه اختصاصی به "جو" گفت.

- جولیا، در دوران کودکی شما رویای تبدیل شدن به یک وکیل یا یک ستاره شناس بودید. این محدوده حرفه ای گسترده ای چیست؟

- در واقع، من کمدی را دوست داشتم "فریاد سو". من توسط تصویر یک وکیل زن که در این فیلم ایجاد شده بود فتح شد: قوی، می داند که چه می خواهد، اما در عین حال بهترین کیفیت زنانه خود را نشان می دهد - مهربانی، مراقبت. و من می خواستم یک ستاره شناس باشم، زیرا دختران در لباس های زیبا دوست داشتند، که پیش بینی آب و هوا را رهبری کرد. بدیهی است که بصری تصویر را جذب کرده است که در نهایت من را به فیلم ها هدایت کرد.

- والدین چگونه به ایده شما واکنش نشان دادند تا به یک بازیگر تبدیل شوند، زیرا آنها از این حوزه دور هستند؟

- در این رابطه، من خیلی خوش شانس بودم: آنها همیشه آزادی انتخاب را ارائه دادند. ظاهرا خلاق در من، ظاهرا از مادر. علیرغم این واقعیت که در یک زمان او نیز به شدت یک حرفه فرود آمد، روح او به مرحله دروغ گفت، او کاملا رقصیدند. متأسفانه، مادر زودگذر زندگی می کند. ما با برادر من بودیم. بنابراین تا حدودی رویاهای خود را انجام می دهم. در حالی که من تنها در خانواده هستم، به بازیگر رفتم. اگر چه پدرم شگفت زده می شود، چندین آلات موسیقی را پخش می کند. پدربزرگ صدای فوق العاده زیبا داشت - باس. بنابراین ژن ها نقش خود را ایفا کردند.

- آیا شما به راحتی به مسکو بروید؟

- اجازه دهید به راحتی بروید اما من به تنهایی رفتم پدر در آن زمان یک زن قبلا ظاهر شد، ما رابطه فوق العاده ای با او داشتیم. او از بسیاری از تلاش های من حمایت کرد، توصیه های لازم را به هر حال کمک کرد. من یک دوست خوب بودم بنابراین من به تسخیر پایتخت، همراه با نامادتر من رفتم.

جولیا مارگلیس:

در حالی که در مطبوعات، در مورد "روم" با الکساندر Sokolovsky، بازیگر به طور مخفیانه ازدواج کرد

عکس: آرشیو شخصی یولیا مارگلیس

- و چطور اینجا بود؟

- بله، خوب! (خنده حضار) هیچ چیز وحشتناک نیست، به آرامی در چهار سال گذشته در گیتی میزبان دانشجویان زندگی می کرد، این یک تجربه بسیار کنجکاو بود. من بیشتر می گویم: در مؤسسه تئاتر یاد بگیرید و در جایی در یک نفر شلیک کنید - بی سابقه. تا به حال، با یک لبخند من به یاد داشته باشید جلسات ما، بازی در گیتار در راهرو. و من از کمبود نقش رنج نمی برم. من متوجه شدم که معدن من را ترک نخواهد کرد.

- به این ترتیب، شما در مورد کار فلسفی هستید؟

- نه، من نمی توانم بگویم که من در جریان شنا می کنم. من متوجه شدم که در مسکو، هیچ کس در انتظار من نیست، لازم است از طریق خودم شکستن. در حالی که همکلاسی های من در مؤسسه نشسته بودند، من به Mosfilm رفتم و با نمونه کارها در هر درب سوگند خوردم. جایی که بلافاصله صحبت کرد: حفظ، دختر، جایی پیشنهاد کرد که مخاطبین را ترک کند، آنها می گویند، تماس می گیرند. و در نهایت این همه اتفاق افتاد. اول، همکلاسی ها من را برای کلاس های از دست رفته محکوم کردند، اما پس از آن گفتند: خوب، ما با شما نرفتیم! احتمالا، از کل دوره ما تنها پنج تا شش نفر در یک حرفه مشغول به کار هستند: خدمت در تئاتر یا فیلمبرداری به یک فیلم.

- چرا شما با تئاتر موسیقی کار نکردید؟

- من یک سال در تئاتر Musicle Mikhail Shvydsky خدمت کرده ام. اما زمانی که یک معضل بوجود آمد: یک صحنه یا تیراندازی در سینما، دوم را انتخاب کرد. من می خواستم پول بگیرم، به نحوی در مسکو تثبیت می کنم. من فکر کردم: من در حال حاضر وقت خود را برای کار در تئاتر دارم، من همچنین یک هنرمند سزاوار را دریافت می کنم. (لبخند می زند.) احتمالا، من خودم را تا حدودی ناتوانی کردم. در حال حاضر من پشیمانم، من می خواهم به بازگشت. صحنه آموزش خوبی برای بازیگر است. اما دشوار است که در تئاتر رپرتیور خدمت کنید، شما متصل هستید، عملا هیچ وقت برای شلیک وجود ندارد. من فکر می کنم Anthrepriza گزینه ای عالی است.

قبل از عروسی، جولیا و ایگور حدود دو سال ملاقات کردند

قبل از عروسی، جولیا و ایگور حدود دو سال ملاقات کردند

عکس: آرشیو شخصی یولیا مارگلیس

- و ملاحظات میانجیگری نقش ایفا کرد؟

- آره. اگرچه من نمی دانم، مثبت یا منفی تر است. البته، چنین پروژه ای محبوب، به عنوان "جوانان" در STS، شهرت ما را به ارمغان آورد، اما من درک می کنم که همه چیز برای مدتی است. چند سری از این مجموعه ها اخراج شدند، و سپس در مورد بازیگران که آنجا آزاد شدند، همه فراموش شده اند. بنابراین، شما نباید لحظه ای از دست ندهید، نه تبدیل به یک گروگان، به دنبال چیز دیگری باشید.

- هنگامی که سری شروع به افزایش حرکت کرد، آیا شما احساس کردید که چگونه در زندگی شما تغییر کرده است؟

- بله، من شروع به یادگیری کردم اغلب مردم در مورد کار ما چیزهای خوب صحبت می کنند. این ناخوشایند است زمانی که خیابان مناسب برای من و آشنایی با انگشت خود است: "این شما، مارینا از" جوانان "!" به تازگی من در کازان، خویشاوندانم بودم و یک دختر به طور مستقیم به او باز شد، به چهره نگاه کرد و گفت: "آیا این است؟ نه تو نه. " و رفت. (می خندد.) من تصویر را به طور چشمگیری تغییر دادم و بدون آرایش بود. ظاهرا، او تصمیم گرفت که چه چیزی تعیین شده است.

- و چگونه تولید کنندگان مربوط به تغییر تصویر هستند؟

- اگر تیراندازی قبلا تکمیل شده است، آنها اهمیتی نمی دهند. ما یک قرارداد برای یک فصل داریم، سپس می توانم همه چیز را که میخواهم انجام دهم. در طول دوره تیراندازی، برش، رنگ، به نحوی به طور اساسی تغییر ظاهر غیر ممکن است. و فصل بعدی قهرمان من ممکن است به خوبی تبدیل به یک بلوند. همه ما تغییر می کنیم، توسعه می دهیم. و این تغییرات نه تنها خارجی است. در فصل های اول، مارینا خیلی پیشگام بود. اما پس از آن او می داند که او واقعا بالا را دوست دارد و برای او آماده است. هنگامی که او ستون فقرات را شکست و در بیمارستان قرار داشت، چگونه او را دوست پسر خود را مراقبت می کند! بعضی از آنها در جای خود ممکن است بیرون بیایند، زندگی خود را با فلج می کنند. و این فصل، مارینا داستان رقص خود را خواهد داشت. و من خوشحالم که مهارت های من اکنون خواهد آمد. بچه ها رشد می کنند، به بالاترین لیگ هاکی پاییز می روند و دختر مارینا و پرش در غرفه ها؟ بنابراین پیشنهاد کردم: اجازه دهید آن را تبدیل به یک حزب به رقابت رقص.

ایگور و جولیا در شبکه های اجتماعی آشنا شدند، اما توانستند تنها در شش ماه ملاقات کنند

ایگور و جولیا در شبکه های اجتماعی آشنا شدند، اما توانستند تنها در شش ماه ملاقات کنند

عکس: آرشیو شخصی یولیا مارگلیس

- شما علاقه ای به هاکی ندارید؟

"نه، من به طرز شگفت انگیزی تعجب کردم که چه اتفاقی در این مجموعه اتفاق افتاده است، اما من مسابقات را تماشا نمی کنم."

- مرد جوان مورد علاقه شما است؟

- در حال حاضر شوهر (می خندد.) ایگور همچنین هاکی و فوتبال را تماشا نمی کند - گاهی اوقات. ما فیلم های هنری را با او ترجیح می دهیم.

"و چرا در مورد چنین یک رویداد مهم، مانند یک عروسی، شما در Instagram گفتید، و با امضای بازیگویی:" می خواهید باور کنید، شما نمی خواهید نه "؟

- برای حفظ فتنه (می خندد.) من به طور کلی، همانطور که متوجه شدید، من عاشق زندگی شخصی من نیستم. من عملا هیچ خانواده ای در شبکه های اجتماعی ندارم. و ایگور، ما شروع به دقت برخی از تصاویر به دقت.

- شما یک اینستاگرام بسیار زیبا دارید، دوست دارید سفر کنید. Worddy نیز در برخی از مکان های عجیب و غریب بود؟

- نه، ما جشن را ترتیب نمی دهیم، فقط در دفتر رجیستری Griboedovsky از مسکو نقاشی کرد. و بلافاصله پس از نقاشی، گرفتن چمدان، سفر به سوچی رفت. دوستان و بستگان نزدیک با ما پرواز کردند. شوهر علاقه مند به اسنوبورد است، کوه ها عنصر اوست. او همچنین پیشنهاد را در کوه ها ارائه داد. (لبخند می زند.) و در این سال نو ما به فرانسه، در آلپ پرواز کردیم. زمان فوق العاده ای

- آیا شما نیز یک اسنوبورد هستید؟

"شوهر من را بر روی اسنوبرد قرار داد، اما اغلب اوقات من هنوز یک پاپ را سوار می کنم." (می خندد.) در سال جاری، در مینی ماه عسل، من آموختم که Connttosed - زمانی که شما از عقب از عقب در جلوی نمی توانید. این یک ورزش تروماتیک است، شما باید بسیار شسته و رفته باشید. در چشمانم، دختر از کوه افتاد: بر روی یک اسنوبورد سقوط کرد، Cubera رانده شد و از پاهای ما سقوط کرد. دروغ می گوید و حرکت نمی کند ترسناک ایگور به سمت او رفت: آیا شما زنده هستید؟ در اینجا او نقل مکان کرد، نشست. ما فقط exhaled

جولیا مارگلیس:

در سریال تلویزیونی محبوب "جوانان" مارگلیس بازی Chirlider اصلی

- تا چه مدت شما در روابط عاشقانه خود را مخفی کرده اید؟

- با هم ما دو ساله بوده ایم و تابستان امسال ازدواج کردیم.

- کجا ملاقات کردی؟

"من می گویم شوهرم:" بیایید به هر داستان جالب فکر کنیم؟ " (می خندد.) ما همه چیز بسیار Trite را داریم: در شبکه های اجتماعی ملاقات کردیم. و من معمولا به پیام های غریبه ها پاسخ نمی دهم. و سپس ایگور به عنوان یک دوست دست زد، دیدم که ما بسیاری از آشنایان مشترک داریم و آن را اضافه کردیم. برای مدتی او چیزی نوشت، و سپس تولدت مبارک را تبریک گفت. مثل یک فرد مودب، من پاسخ دادم "متشکرم" (خنده)، بنابراین مکاتبات شکست خورده است. و ما در عرض شش ماه ملاقات کردیم. او به طور مداوم در جاده، شرکت خود را ایجاد کرد، که به بازار خارجی مواد اولیه، تجهیزات و کالاهای تولید شده در چین تحویل داده می شود.

- چگونه به حرفه شما تعلق دارد؟

- خیلی از من افتخار میکنم و او معتقد است که هر کس در اطراف او حسادت دارد. (خنده حضار) ایگور عاقل مرد. به نظر من این است که اگر شما از این حرفه نیستید، بسیار دشوار است که با این واقعیت که همسر شما گاهی اوقات در قسمت های صمیمی، بوسه، هرچند بر روی صفحه نمایش، یک مرد دیگر برداشته شود، بسیار دشوار است. احتمالا در مورد من نگران خواهد بود. ایگور صحنه های حسادت را مناسب نمی کند. ظاهرا، او در خود و احساسات من برای او اعتماد دارد. ما در مورد این موضوع اختلاف نظر نداشتیم. اما بسیاری از دختران من - بله جوانان آنها صحنه های فرانک را در سینما ممنوع می کنند. به نظر من، اشتباه است شوهرم هرگز چنین نمی گوید

ایگور دوست دارد اسنوبورد و پیشنهاد معشوق خود را نیز در کوه ها ساخته شده است

ایگور دوست دارد اسنوبورد و پیشنهاد معشوق خود را نیز در کوه ها ساخته شده است

عکس: آرشیو شخصی یولیا مارگلیس

- و در زندگی؟ مطمئنا بسیاری از مردان به شما توجه می کنند.

"شب برای دو سال از رابطه ما، او دلیلی به حسادت نکرد و من را حسود نگرفت." من احساس می کنم در کنار او نگهداری می شود. من فکر می کنم شاخص بسیار مهمی از رابطه یک زن به یک مرد - آیا آماده تولد یک کودک از او است. من آماده ام.

- این کار را انتخاب می کند ...

- بستگان من به من می گویند: شما هرگز با حرفه خود وقت نخواهید داشت. یک پروژه خوب پایان خواهد یافت، دیگری شروع خواهد شد. بنابراین، نگران نباشید، یک لحظه مناسب و تولد را انتظار نداشته باشید.

- جولیا، و معشوقه شما چیست؟

- من فکر می کنم خوب است. من این را بدون تقصیر دروغین می گویم. (می خندد.) من آپارتمان خود را در آپارتمان دوست دارم. اگر چیزی در جای خود نیست، من تمام مغز را حمل می کنم، زیرا از ظروف سرباز میزنم. و من خوشمزه خوشمزه هستم! بله، بله، من آن را به همه می گویم. قهرمان من مارینا نمی تواند حتی سیب زمینی سرخ کرده و محبوب ترین سوال من پرسید: "آیا آماده هستید؟" من به همه علاقه مند هستم: بله من با شوهرم خوش شانس بودم، او شکی نیست، لذت خوردن مرغ یا سوپ مرغ را می خورد. اگر چه من آن را در غذاهای دریایی قرار داده ام، و در حال حاضر او گاهی اوقات میگو را تحت سس مارک های مخفی من می پرسد.

- و شما، ظاهرا، Gourmet؟

- من دوست دارم خوشمزه بخورم به طور کلی، من در همه چیز کمال گرا هستم. این نیز به ظاهر اعمال می شود. تا زمانی که تمام کرم هایی که در حمام قرار دارند، بخوابند. در خوابگاه تئاتر همه چیز برای من ضروری است. اما نگاهی به چگونگی نگاه کردن و چگونگی بسیاری از همتایانم نگاه کن. من حتی به طور تصادفی تولید کنندگان گروه "نقره" را فریب دادم در مورد سن آنها زمانی که ریخته گری راه رفتن بود.

- به من بگو.

- آنها یک سولویست داشتند، آنها به دنبال جایگزینی بودند. من نمی خواستم به کل کشور اعلام کنم، چند ساله هستم، بنابراین من در ریخته گری گفتم: بیست با کمی. من نمی توانستم فکر کنم که همه چیز تا کنون خواهد رفت و من آن را در پنج فینالیست برتر پیدا خواهم کرد. سپس از من خواسته شد جزئیات پاسپورت من را ارسال کند. و همه - سکوت ناگهان طرفداران من شروع به نوشتن می کنند: "جولیا، چه اتفاقی افتاد، چرا شما رد صلاحیت کردید؟" من به صفحه Maxim Fadeeva رفتم و متوجه شدم: من واقعا رد صلاحیت شدم، به نام فریبکار نامیده شد. بنابراین، استفاده از این شانس، من به حداکثر فودف، که به این طریق گمراه شده است، عذرخواهی می کنم. ما، دختران، همیشه می خواهند هجده ساله باشند. در هر صورت، کسانی که علاقه مند هستند همیشه می توانند بیوگرافی من را در اینترنت بخوانند، من چیزی را پنهان نمی کنم.

- سن برای شما چیست؟

- فقط یک رقم گاهی اوقات من همسالانم را ملاقات می کنم و من فکر می کنم: آیا آنها بیش از حد بزرگسالان هستند، یا من به نوعی اشتباه و موقعیت خودم را احساس می کنم. با این حال، سی سال یک زن بالغ است، و من یک دختر نوجوان در روحم باقی مانده ام. شاید من نمی خواهم یک عمه جامع باشم. من فکر می کنم با ظهور کودکان آن را تغییر خواهد داد.

- شوهر بزرگتر از شما؟

- نه، او حتی کمتر از دو سال است. و هنگامی که ما ملاقات کردیم، او همچنین نمی دانست که چند ساله بود، من فکر کردم بیست و دو تا بیست و سه.

جولیا مارگلیس:

"شوهر به من افتخار می کند و معتقد است که همه چیز در اطراف او حسادت دارد، اما او هرگز صحنه های حسادت راضی نیست - ظاهرا، اعتماد به نفس خود و احساسات من برای او راضی است."

عکس: آرشیو شخصی یولیا مارگلیس

- زندگی بزرگسالان با شما ارتباط دارد؟

- با مسئولیت - نه تنها برای خودتان، بلکه همچنین برای عزیزان خود، برای کودکان. من فکر می کنم من مادران دیوانه خواهم بود. هنگامی که یک کودک وجود دارد، شما به خصوص راه رفتن نیستید، هرچند من هر دو آسان به بالا می روم. ما بچه را با شما در سفر می گیریم. در حال حاضر یک شوهر در چین، و من نمی توانم به دلیل نمونه. بنابراین من او را حس می کنم.

- آیا شما از دست شما زمانی که شما بخشی؟

"بله، تنها چهار روز گذشت، و به نظر می رسد یک ماه دیده نشده است." من می خواهم به زودی بروم. احساس شگفت انگیز: ما یکدیگر را بدون کلمات درک می کنیم. ظاهرا، زمانی اتفاق می افتد که شما فرد خود را ملاقات می کنید. ایگور همیشه خلق و خوی من را حدس بزنید من می توانم لبخند بزنم، اما از طریق این لبخند، تحریک یا غم و اندوه خود را احساس خواهم کرد. گاهی اوقات من چیزی را با صدای بلند نمی گویم، و او به طور ناگهانی به هماهنگی پاسخ می دهد، افکار من را ادامه می دهد.

- چگونه ستاره شناس شکست خورده به طالع بینی نگاه کرد؟

- ما سازگاری خوبی داریم، هرچند با برخی از علائم و بهتر. ایگور - Virgo، بسیار آرام، معقول. و حتی هرچند سرطان، اما من مانند نوعی از ارواح هستم. در رابطه قبلی من جرقه فقط پرواز کرد. (لبخند می زند.) به اعتراف، برای من سخت است که خودم را مهار کنم، اما ایگور رسوایی را از بین نمی برد، آن را به صلاحیت نمی کند. و من از او سپاسگزارم.

- آیا شما رویای خود را در مورد خانه تجاری خود نزدیک می کنید؟

- همه قبلا نقل مکان کرده اند شوهرم و من برای زندگی در خارج از کشور تنظیم شده اند. اسرائیل میهن تاریخی من است، ایگور آنجا من واقعا دوست داشتم. این یک کشور باور نکردنی است، با ویژگی های خاص خود، اما آنچه من دوست دارم - همه چیز برای مردم وجود دارد و کودکان بسیار دوست دارند. به همین دلیل بسیاری از خانواده های بزرگ است. به عنوان مثال، خواهر من چهار فرزند دارد و یک برادر - نه! و آنها احساس تنهایی نمی کنند، با خوشحالی بچه ها را به رستوران می برند، با دوستان خود با فرزندان ملاقات می کنند.

- در مورد حرفه ای چیست؟ آیا می خواهید به دنبال چیزی وجود دارد؟

- بسیاری از مهاجران روسیه در اسرائیل وجود دارد، تئاتر روسیه وجود دارد که ما می خواهیم یک کار را دریافت کنیم. اما من همیشه آماده پرواز به مسکو برای یک پروژه خاص هستم. چهار ساعت در هواپیما - و شما در محل هستید. برای کار در مسکو، لازم نیست که اینجا زندگی کنید.

ادامه مطلب