نیکیتا تراسوف: "بر خلاف فیلم ها هیچ سناریو وجود ندارد"

Anonim

عشق در سراسر کشور و محبوبیت نیکیتا تراسوف پس از مجموعه "آشپزخانه" به دست آورد، جایی که او قنادی فرانسوی لوئیس را بازی کرد. در واقع، فیلمبرداری او از گستردگی و نقش متنوع است: نیکیتا احساس خوبی دارد و در نقش دیوانه وار و یک دکتر هوشمند است. و قدرت متقاعد کردن تصاویر بازی شده چنین است که گاهی اوقات بازیگر حتی با شخصیت صفحه نمایش خود شناسایی می شود. هنگامی که این دلیل برای تراژدی در زندگی شخصی او بود.

"نیکیتا، نقش دوم در انتخاب حرفه شما، موفق به موفقیت در قالب یک آگهی در روزنامه است که اولگ طباطباکوف در ریگا وارد می شود و دوره را شماره گیری می کند. پس از همه، شما قصد داشتید زندگی خود را با موسیقی ...

- در Gymnasium، جایی که من مطالعه کردم، من یک هنرمند نام مستعار داشتم: هیچ شب مدرسه بدون مشارکت من، من مسئول اعداد کنسرت، مسابقات صوتی، تولیدات تئاتری بود. همکلاسی های من سال گذشته مطالعه برای آماده شدن برای پذیرش در دانشگاه ها اختصاص داده شد. و فقط من به عنوان یک DJ در رادیو کار کردم، من ساختم، آهنگ های من نوشتم. نه یک کارمند بانک، و نه ملوان من نمی خواستم تبدیل شود. و در ریگا برای مرد جوان، این دو حرفه اصلی بود. پدرم یک موسیقیدان مشهور است، به عنوان بخشی از طریق "Eolika"، کارت کسب و کار لتونی در آن زمان کار می کرد. پدر "دنیای کودکان" ریگا من یک گیتار کوچک را خریدم. او به نظر می رسید: بدن چوبی و رشته های مناسب و معقول. شاید این اسباب بازی اصلی بود که همیشه با من بود. و آن را با او برای اولین بار به صحنه آمد. من سه یا چهار ساله بودم در سالن کنسرت Dzintari، Eolika یک کنسرت انفرادی داشت. پدر من را از دست گرفت و به اتاق پر شده بود. همانطور که اغلب در تمرینات این گروه نشسته بودم، به نظر می رسید که من قلب را از قلب می دانستم. بنابراین، به عنوان نوازندگان می گویند، Labal پر است. Sang، پریدن، پدال گیتار پدر را فشار داد. کمی بعد، جشنواره بسیار افسانه ای پاپ، نامگذاری شده پس از شهر، در Jurmala افتتاح شد. برای یکی از این کنسرت ها، پدرش یک آهنگ نهایی شیفت نوشت. او کل مجموعه ژن طلایی را بازسازی کرده است. همه گروه کر، بر روی Extercane قرار گرفتند. و البته، در میان هنرمندان بزرگ، کمی من بود ... از اوایل دوران کودکی روشن بود، به هر حال، من زندگی خود را با صحنه متصل می کنم. اما کجا برای دریافت آموزش عالی، من تا آخر عمر نمی دانستم. هنگامی که دختر من این اعلامیه را در مورد ورود Tabakov به ارمغان آورد، تصمیم گرفتم نگاه کنم.

- از روی کنجکاوی؟

- اول بله من نمی توانستم باور کنم که استاد خود شخصا به ریگا می آید تا دانش آموزان را استخدام کند، زیرا صف از متقاضیان از سراسر روسیه سالانه به دست می آید. تصمیم گرفتم چک کنم تعجب من چه زمانی بود که من واقعا اولگ پولوویچ را در دفتر پذیرش دیدم!

برای تحصیل در پایتخت نیکیتا با تمام خانواده همراه بود. در عکس - با والدین

برای تحصیل در پایتخت نیکیتا با تمام خانواده همراه بود. در عکس - با والدین

عکس: آرشیو شخصی نیکیتا Tarasova

- چه کاری برای آن دارید؟

- لوله ها و احترام زیاد. "یک بازی ناتمام برای پیانو مکانیکی" و "Oblomov" فیلم های مورد علاقه من در جوانان است. بنابراین من به Tabakov زندگی نگاه کردم. در دور اول، اشعار Yesenin را خوانده ام. با آنها بود که من تمام مسابقات ریگا را به دست آورده بودم، و من به عنوان یک آمبروسورا به من افتادم، دانستم که من قطعا یک نوع دیپلم را به مدرسه می بردم. رفتن به مرکز مخاطبان، من معامله کردم: "در این بخیه ها - یک آهنگ، در این خطوط - کلمه، زیرا من در ذهن چیزی از هر چیزی که هر گاو می تواند آنها را بخواند، از دست دادن شیر گرم است." این کمیته پذیرش بسیار فریب خورده بود. من نمی توانستم درک کنم که چرا آنها می خندند چه تبرکوف گفت: "آیا تا به حال یک گاو را دیده اید؟" من توضیح دادم که با ظاهر متنی من بسیار شبیه به فردی نیستم که بتواند Yesenin را بخواند. اما او بسیار نزدیک به من بود. با این حال، من کارت اصلی Trump را در آستین نگه داشتم. وقتی به ده سالگی گوش دادم، دوباره به مخاطب نگاه کردم و پرسید: «اولگ پاولوویچ، و چه زمانی؟». من از دوران کودکی در موسیقی مشغول بودم. به او پاسخ داد: "خواب!" و متوجه شدم که من به دور بعدی رفتم. این یک معجزه بود، یک رویداد که به طور کامل زندگی من را تغییر داد.

- پدر چگونه درک کرد؟

"در حالی که من در مدرسه تحصیل کردم، پدرم دو بار در سال با تور خانه به عنوان لیمو فشرده شد. و هر بار که از صدای خسته پرسیدم: "نیکیتا، چند ساله هستی؟" من جواب دادم: "شانزده". - "تا چه مدت شما باید مطالعه کنید؟" - "دو سال". او به شدت کشید، و یک ماه بعد دوباره به تور رفت. و این داستان تا زمانی که هجده ساله بود تکرار شد. "چطور؟ - پدر ثابت شد، "بنابراین شما مدرسه را به پایان رسانده اید و می توانید یک رپرتیور جدید زیر را انجام دهید؟" "بله،" پاسخ دادم او بلافاصله پریدند، شروع به تماس با کسی کرد، مذاکره کرد. اما پس از چند هفته، اعلامیه روزنامه ظاهر شد. بنابراین تصمیم من برای رفتن به مسکو، شگفت انگیز ترین شگفتی نبود. این را می توان درک کرد، حوادث در آن نقطه عطف به سرعت توسعه یافته است. و مامان Tihonechko گفت: "چنگال قاشق، کتانی و کتاب های تخت در حال حاضر در چمدان، پس از نیم ساعت یک قطار." ما تقریبا برای عزیمت بودیم. فقط چیزهای من را در ماشین پرتاب کرد، خود را بوسید. - و قطار نقل مکان کرد. یک جمعیت از پناهجویان وجود داشت - بستگان، معلمان، همکلاسی ها با پوستر. و ما، کسانی که انتخاب Tabakov را تصویب کردند، به ویندوز تصویب شدند. قطار نقل مکان کرد، و به نظر می رسید که هجده سال زندگی من در پلت فرم بود. برای ماه های اول، سه مطالعه در مسکو من بیست کیلوگرم را از دست دادم. از تغییر شدید شیوه زندگی، فاصله های طولانی و نمودار بیش از حد اشباع شده. والدین در دو ماه به مسکو وارد شدند و شوکه شدند: من یک پسر خانه دارم که نمی دانست چه مشکلات خانوادگی، زندگی کاملا متفاوت آغاز شد. تحصیل برای چهارده ساعت بدون روزه، تقریبا هیچ وقت برای خواب وجود نداشت. هیچ کس من را شسته، طبخ نبود - من چیز دیگری را نمی دانستم.

- آیا وسوسه فرار نکردید؟

- همانطور که می گویند: جایی برای عقب نشینی! بله، دشوار بود اول، پول دیگری. دوم، 1998، به طور پیش فرض. در Tverskaya، که در آن بوتیک ها در حال حاضر واقع شده اند، پس از آن نانوایی و dumplings وجود دارد. در صبح شما بروید - شما یک Piddle را برای پنج روبل خریداری می کنید. بازگشت - آن هزینه نه. از این فقط سر منفجر شد ... مشخص نیست که شما می توانید هزینه های جدید را تغییر دهید، بیشتر از محدوده محصول تغییر دهید. بپرسید: "چقدر شیر هزینه دارد؟" فروشنده در پاسخ: "و ما نمی دانیم! صبر کنید، به زودی در شماره رادیویی اخبار. در اینجا پس از آن و شما می توانید خرید. " به طور همزمان به طور پیش فرض، بازسازی کامل اتاق کوک اتاق نیز بود. ساخت و ساز جهانی در درس های رقص، ما به مچ پا در سیمان پیوستیم، و همراهان صداهای ضربه ای از خیابان را راندند. بله، حتی ارتباط با بستگان محدود بود، سپس هیچ اینترنت وجود نداشت. و تلفن های همراه نیز. این امکان وجود دارد که از فرماندهی در خوابگاه تماس بگیرد یا یک تماس را از دفتر پست سفارش دهید یا نامه هایی را که در دو هفته به دست آمده است بنویسید. هنگامی که والدین برای اولین بار به مسکو آمدند، مادر توسط عبادت من وحشت زده شد. پدر - شرایط زندگی اسپارتان. اما مهم نیست که چقدر آن را به زندگی جدید من اشاره کرد، باید توجه داشت که هر ماه در طول چهار سال من "بورس تحصیلی والدین" دریافت کردم. پدر در نهایت با حرفه ی بازی من آشتی کرد، زمانی که من به بازی فارغ التحصیلی ما "Biloxi-Blues" آمد.

نیکیتا تراسوف:

در تصویر "نماینده روز" تاساوف نقش اصلی را به دست آورد - فرماندار دراکولا. در عکس - با یوری شاتنه

عکس: آرشیو شخصی نیکیتا Tarasova

- شما خوشحال شدید که ستایش را از دهان خود بشنوید؟

- من می دانستم که درک متقابل بازگشت خواهد کرد. Tabakov انتخاب نمی کند، او انتخاب می کند. گوش دادن به شانس عجیب و غریب است. من متوجه شدم که هرگز چنین آموزش هایی را در هر کجا دریافت نخواهم کرد، همانطور که در مدرسه استودیو استودیو، بلوز بلوز در حال حاضر عملکرد قوی بود. ما او را با Azart و بیننده ما با علاقه بازی کردیم. روزی که پدر آمد، هرگز فراموش نخواهم کرد. پس از عملکرد، پدر به نام و گفت که او منتظر من در دفتر خود بود. من همچنین می خواستم یک واکنش فوری. بعدها معلوم شد که پدر به سختی احساسات را محدود می کند. چنین تصور قوی بر او تولید شده است. همه شب باقی مانده ما در بحث در مورد عملکرد صرف کردیم. از آن زمان، هر بار که ما به ریگ رسیدیم، او به تماشای آن آمد. من تمام نقش ها را از قلب آموختم. با بیش از حد، واکنش سالن را به یک چاپ مجدد مقایسه کرد.

- و چه اتفاقی برای دختر افتاد، که شادی شخصی خود را با دستانش نابود کرد و شما را به مسکو فرستاد؟

- نابود نکرد، اما درب را به دنیای دیگری باز کرد. من آرزو می کنم او تنها خوب باشد و من همیشه سپاسگزار خواهم بود.

- آیا شما چنین شخص تعیین کننده هستید، تمام غیر ضروری را قطع کنید، انتخاب کنید؟

"شما از شما سوالاتی در مورد ... بیست سال من داشتم، فرزند همه چیز است." من خودم را توجیه نمی کنم اما من تکرار می کنم - امروز به طور معمول وجود نداشت. سخت بود که به یکدیگر توضیح دهیم تا ما نفس بکشیم. و تعطیلات آخر هفته دو سال اول مطالعه نبود. نماینده فردی است که دو سال صدمه ندیده است؟ من متوجه شدم که لازم است یاد بگیریم، زیرا سی و هشت نفر به دوره اول اعتبار داده شدند و دیپلم ها بیست و چهار سال دریافت کردند. چنین بازی برای دفع. گیوتین هر روز سرش را بر روی سرش آویزان کرد. و از آنجایی که تا زمانی که یک نقطه خاص در لیست در اختیار داشته باشید، من یکی از اولین ها بودم، مجبور شدم بر این حرفه تمرکز کنم. در وهله اول در یک مرد باید کسب و کار خود را داشته باشد. سپس مجبور شدم انتخاب کنم و او آسان نبود: این اولین عشق است. در طول کل سال سوم، آزار و اذیت ادامه یافت. اما سرنوشت به طور صحیح دستور داد - او اکنون یک خانواده دارد و من یک فیلم دارم.

نیکیتا تراسوف:

"چهار سال" آشپزخانه "چهار سال Azart و نزدیک دوستی بین ما، بازیگران"

عکس: آرشیو شخصی نیکیتا Tarasova

- در یکی از مصاحبه های خود را بخوانید که نقش تایید کننده لوئیس در سریال تلویزیونی "آشپزخانه" تحت تاثیر قرار دادن نگرش شما به شما شخصا ...

- با تعداد تولید شده توسط جوایز سری و تعداد سال های تولید، از لحاظ میلیون ها بررسی بینندگان می توان گفت که "آشپزخانه" طولانی ترین پرواز در سیاره شادی است. بیش از یک بار از گرما از اسلب، تجربه کرده ام که ما در وزن بی رحمانه پرواز می کنیم. اما پرواز تمام شده است، هر کس به طور کامل و ناخوشایند بازگشت. ما یک تیم بسیار دوستانه داریم درسته. همانطور که برای لوئیس، این شخصیت اصلی نیست. اسکریپت ها موتورهای اصلی نامیده می شوند. یعنی، بیایید بگویم، آشپز موتور است. او طرح را حرکت می دهد، آغازگر شوخ طبعی است. لوئیس، بیشتر، یک تابع تخمین زده شده بود. این است که، همراه با بیننده درک می کند که چه حرکت می کند. موارد صحنه مرتبط با جهت گیری تایید، فقط یک حلقه کوچک شکلات بر روی کیک. در زمان شروع "آشپزخانه"، هیچ کس در مورد چنین موفقیتی پروژه فکر نمی کرد. چه کسی فکر می کرد که در چهار سال من یاد بگیرم که اکسیژن را درک کنم و درک کنم که تارتا تاتن و تارت آمندین همان چیزی نیست؟ تصویر لوئیس، که دیدم بیننده را دیدم، میوه تخیل بیمار من نیست، بلکه تدوین عملکردی از قنادی های برجسته، کلاس های اصلی من با دوازده تجدید نظر شده است.

- آیا شما به تولید کنندگان مجموعه تلویزیونی "آشپزخانه" تبدیل کردید تا خط لوئیس را تغییر دهید؟

- این یک تمایل متقابل بود - هر دو معدن و فیلمنامه نویس. به این ترتیب، برای صحبت کردن، برای تنظیم قنادی فرانسوی تحت قوانین Gosty Russian. من حتی آنها را یک داستان به ارمغان آورد، اما فریاد ها به شیوه خود، حتی بیشتر خنده دار از من پیشنهاد دادند. متأسفانه، تنها در پایان فصل ششم اتفاق افتاد. تحت پرده سری لوئیس به یک مرد تبدیل شد. چنین قهرمان Heppi-end منحصر به فرد. اولین بار در تاریخ تلویزیون روسیه.

نیکیتا تراسوف:

Tarasov در فیلم جدید "صبحانه در پاپ" به عنوان یک مرد تقریبی خانواده صحبت کرد

عکس: آرشیو شخصی نیکیتا Tarasova

- شما فکر می کنید متامورف های مشابه در زندگی ممکن است؟

- بیایید قیچی Gullive را برداریم و یک بار و برای همیشه این دم را تحت نام "Louis Direction" بریزید! حتی بهتر است مانند یک کارناوال پر شده بسوزانید. نه در جهت گیری ماهیت قهرمان! و در آسیب پذیری و جذابیت خود. هنگامی که شما با شکلات، وانیل، شیرینی پف، مجسمه های کارامل و یا با هر ساختار پیچیده شکننده کار می کنید، پس از آن، اراده میسیلین دور می شود. قنادی با استعداد نیز یک عطف دسر است. و همینطور هنرمند در آشپزخانه است. اینها مردم زیبایی هستند، و وظیفه من این بود که تصویر را تا آنجا که ممکن است. اگر مخاطبان معتقدند که من قنادی هستم و من فرانسوی هستم، پس من آن را انجام دادم. من هرگز پشیمان نخواهم شد که این پروژه در زندگی من بود. مانند چهار سال دانشجو، و در اینجا - چهار سال از Azart، دوستی نزدیک بین ما، بازیگران. این همان خانواده دوم است، ما زمان بیشتری را صرف ازدواج کردیم. ما در "آشپزخانه" خجالت می کشیم، که هنوز نمی تواند از یکدیگر حفر شود.

- اما عشق آشپزخانه خوب قبل از این پروژه؟

- من رابطه ویژه ای با وعده های غذایی دارم. مدت زمان زیادی بود که ما با زندگی رستوران ها آشنا شدیم - و من تعداد زیادی از آشپزخانه ها را در پرونس، پاریس، برلین، کراسنودار، یكترنبرگ، تامسک، به طور کلی دیدم، به طور کلی، ما جایی که تنها فرصت داشتیم همانطور که با هر تازه وارد، گاهی اوقات می خواستم با دانش درخشش داشته باشم: "به نظر من، دارچین کافی در این بلندی وجود ندارد!" اما من طرف دیگری از زندگی رستوران را می دانم، بنابراین من ترجیح می دهم در خانه بخورم. در اینجا من درک می کنم که چگونه شام ​​من پخته شده است.

- از دست دادن علاقه به ظاهر در عموم؟

- من می گویم، اهلی شده است. به دنبال فضای شخصی هر گونه ظاهر عمومی باید معنی دار باشد، دلیل لازم است. آن را بدون هیچ مشکلی بر طرف احزاب ندارد. به عنوان پسر موسیقیدان، من می گویم: موسیقی خوب از سکوت متولد شده است. با فیلم "نبرد برای سواستوپول" من به جشنواره ها با لذت زیادی رفتم. سرگئی و ناتالیا Mokritsky افراد بی نهایت شگفت انگیز و با استعداد هستند. به من یاد بگیرید و یاد بگیرید در کارآموزان به آنها می روند.

نیکیتا تراسوف:

"هنگامی که شما با شکلات، وانیل، یک شیرینی پاهایی یا با هر ساختار پیچیده شکننده کار می کنید، آیا اراده میسیلین از بین می رود."

عکس: آرشیو شخصی نیکیتا Tarasova

"اما شما چیزی برای شکایت ندارید، حرفه ای به خوبی حل شده است." انتخاب یک پروژه خاص ...

- ... بله، همکارانش بخش خواهند شد، اما من واقعا به ندرت از نقش ها رد می کنم. فقط به خاطر ظاهر من از روشنفکران در عینک های گرد دشوار است که چیزی بد بسازد. من دوست دارم خیلی کار کنم ما تمام پول را کسب نخواهیم کرد، اما چقدر می توانم آن را بپذیرم.

- با این حال، قبل از اینکه شما دیوانه وار.

- خوشحال شدم که این کار را انجام دهم، یک تجربه جالب در بانک خلاق Piggy. اما در "روش" آنها من را صدا نکردند. همچنین به دلیل شاخص. بنابراین، در حال حاضر یک شکاف وجود دارد. در ماه ژوئن کمدی "صبحانه در پدر" کمد. Ganin قهرمان من یک پدر بزرگ خانواده است. آنچه من فقط نیاز دارم Ganin برای من تمرین زندگی من در وضعیت جدید است. کشور به کمدی های خانوادگی نیاز دارد. این فیلم باعث افزایش باروری می شود.

- احساس شما از کار چیست؟

- بله، حتی زمانی که عکسبرداری چنین لذتی را دوست داشته باشید، حتی دشوار است. فقط شادی از جلسات با افراد دلپذیر. فضای دوستانه، هیچ کس سوگند یاد می کند، هیچ جایی در عجله نیست. نشستن در Panamka در طبیعت، خوردن انگور. نه خون و نه جسد. به کارگردانی ماریا کراچنکو - تاکتیکی و فریب دادن خود. مراقبت احاطه شده است. با نقش اصلی یوری Kolokolnikov، ما قبلا قبلا کار کرده ایم. بنابراین من با خوشحالی به صفحه اصلی می روم.

- ظاهرا شما یک فرد بلندپرواز نیستید برخی از بازیگران، رسیدن به یک سطح حرفه ای خاص، فقط در نقش های اصلی هستند.

- دوباره، به من نگاه کن من Maxim Matveyev نیستم، Kozlovsky را نمی دهد. شخصیت اصلی امروز، گونه های دانیل کریگ، بینی Mashkova، نگاه Vody Harrelson است. این فیلم با تصویر شروع می شود، با ظاهر. من به اسکریپت نیاز دارم شاید شما باید خودتان را بنویسید حالا اکنون کار می کند تصور کنید اگر در Blackbuster پول نقد من از یک خانه سوزان با یک بازنگری اجرا می شود. یا نشستن "در دادگاه ها"، سخن گفتن عبارت: "به طاس، به طوری که شغال از مخالفان خود را بگویید." بله، در سالن پاپ کورن تغذیه! من می خواهم به اندازه کافی بپردازم اگر نقش اصلی، یا در پروژه تاریخی یا در کمدی یا در یک خانه هنری روانشناختی باشد. من امیدوارم که در سال جاری فیلم نیکلاس به "راهب و شیطان" برسد، جایی که من نیکلاس I را بازی می کنم. این پیروزی دیگری پس از "نبرد سواستوپول" است.

- دختران بازیگران اغلب ظاهر خود را تغییر می دهند، چیزی را در خودشان بهبود می بخشد. آیا شما چنین تمایل دارید؟

- لیپوساکشن یا لرزش گوش های Ushi؟ نه برای بازیگر مهم است که درک کنیم که او چه کسی و چه چیزی می تواند، در آن سیستم مختصات در حال حاضر در حال حرکت است و در کجا حرکت می کند. سال گذشته، من برای اولین بار احساس کردم که من آماده بودم که خانواده باشم. به اندازه کافی برای لذت بردن از شما، وقت آن است که به اشتراک بگذاریم. و این نقش را انتخاب نمی کند. در اینجا شما نیاز به یک یارانه ی یک طلا و جواهر دارید. و شما می دانید چه بی عدالتی؟ بر خلاف فیلم ها در زندگی شخصی هیچ سناریویی وجود ندارد که بتواند از آن و به آن بخواند. هیچ دستور العمل برای شادی وجود ندارد، هیچ اسرار دانش شتابدهی یکدیگر وجود ندارد. برای اسکن آن یک بار و فهمید، فرد یا نه. شاید فرایند دانش معنای رابطه باشد، اما کودکان که به هیچ وجه مجرم نیستند از عشق متولد نشده اند. پس بیایید یک بار و برای همیشه. ما تا پایان روز، موضوع را پیدا خواهیم کرد. مطابق با رضایت و احترام، زندگی یک زندگی دوستانه را با هم زندگی می کنند.

نیکیتا تراسوف

نیکیتا تراسوف

عکس: آرشیو شخصی نیکیتا Tarasova

- شما خودتان را به رسمیت شناختید که بازیگران مردم خودخواه هستند. این همسر شما خواهد بود پیشینی نقش ویولن دوم را بازی کند؟

- زن چه کسی است؟ رئیس رهبر، یک تفنگ در دست یک شکارچی. دیوار حامل، اگر می خواهید. اگر در خانه او در جای خود ایستاده باشد، هیچ سازمان پروژه تخریب او را تایید نخواهد کرد. شایع ترین تصور غلط است که زندگی بازیگر شامل آهنگ های قرمز، لباس های شبانه، جواهرات منحصر به فرد و عطر انتخابی است. این، البته، همه چیز خوب است. چرا که نه؟ فقط در اینجا یک عاشق زندگی در سبک ساندویچ های جامعه بالا در جاده در شش صبح انجام نمی شود. و در بیشتر موارد، کسانی که از طریق مسیرهای قرمز راه می روند، ممکن است به نظر می رسد معیار برای محدودیت و جذابیت در حال مرگ، در محیط خانه سکوت و ادغام با سرهنگ مبل. و خوب وقتی که چنین است. از آنجا که اگر عملکرد ادامه یابد و در خانه نشانه ای از نگرش ناسالم نسبت به خودتان است.

- به این ترتیب، شما بلافاصله می خواهید عروس بالقوه را ناامید کنید.

- آیا شما واقعا تعجب می کنید که چقدر لباس من است؟ آیا این خیلی مهم است؟ او ارزشش را دارد که من او را پوشیدم. یک مورد خنده دار وجود داشت. در یک رویداد سکولار، تلفن همراه من را گرفتم. او سالهاست، اما این کار عالی است و به خوبی برای من مناسب است. دختر از جمعیت پشت حصار مخملی همان را نشان داد و خواسته بود که یک عکس بگیرد. ما صحبت کردیم و معلوم شد که او روز تولد دارد. و یک عکس مشترک برای او یک هدیه مهم است. در اینجا بالاترین جایزه است. هنگامی که افراد ناآشنا در یک لبخند شکوفا می شوند و می توانید آنها را خوشحال کنید، زیرا آنها را ملاقات کردند.

- از موارد فوق، پیشنهاد شده است که لازم است به دنبال یک فرد از دایره خود را برای زندگی، که نیز، اما در مسیرهای قرمز.

- دقیقه! چه کسی گفت - آیا این بود؟ نه من در هیچ موردی صحبت نمی کنم که از طرفداران رد نخواهم کرد یا دوباره به جشنواره فیلم کن ادامه نخواهم داد. این نیز بخشی از حرفه من است - همان راه برای نشستن در صف در ریخته گری یا نمونه. اما خانواده باید یک فرد عادی داشته باشند. اگر ما هر دو بیست شیب در هر ماه، سفر، تور، برنامه دوازده ساعت، خانواده چیست؟ کار باید پایان یابد زمانی که شما از آستانه خانه عبور می کنید. با بازیگران، من یک رابطه ندارم حتی صلیب غیرممکن است، ما بسیار وابسته به برنامه هستیم. کسی باید خانه، کودکان را انجام دهد، با شام صبر کنید. و در اطراف آپارتمان با متن اجرا نمی شود، نقش را یاد می گیرید و فریاد می زنید: "من از شما نفرت دارم!" به طور کلی، طرح زندگی غیر قابل پیش بینی است. مردم را با مهارت های حرفه ای خود به اشتراک نگذارید و از طریق کلیشه های انباشته به جهان نگاه کنید. توانایی شنیدن و پیش بینی یکی از عزیزان اولین قدم به سوی شادی است. شما باید حداقل امتحان کنید!

ادامه مطلب