مادر یا مستبد - چه کسی موز سالوادور دالی بود؟

Anonim

در تاریخ، او به نام Gala - Muse Brilliant، همسر، دوست داشتنی و عزیزم وارد شد. تقریبا الهه بیوگرافی های او هنوز مبهم هستند: آنچه که در ویژه او بود، به عنوان او می توانست، نه داشتن زیبایی، نه استعداد، برای آوردن شوهران خلاق دیوانه؟ اتحادیه گالا با سالوادور دالی نیم قرن طول کشید و ایمن است که بگویم که به لطف همسرش، هنرمند توانست تمام قدرت و قدرت هدیه خود را نشان دهد.

بعضی از آنها را یک شکارچی محاسبه می کنند، که به طور ناگهانی در امور داخلی و بی تجربه در دالی، دیگران - تجسم عشق و زنانه استفاده می شود. داستان گالا، که در این جهان به نام النا دایاکونوا ظاهر شد، در کازان آغاز شد، در سال 1894. پدرش، یک مقام رسمی ایوان Deakonov، اوایل زندگی چپ. مادر به زودی ازدواج کرد دیمیتری گومبرگ. النا او پدرش را در نظر گرفت و نام او را برای نام او برد. به زودی خانواده به مسکو منتقل شدند. در اینجا النا در یک دبیرستان با Anastasia Tsvetaeva مورد مطالعه قرار گرفت، که پرتره کلامی خود را ترک کرد. در حال حاضر، قهرمان ما می دانست که چگونه به تحت تاثیر قرار دادن مردم: "در یک کلاس نیمه خالی در میز نشسته یک دختر نازک بلند دراز مدت در یک لباس کوتاه است. این النا Dyakonova است. چهره باریک، Blond Braid با Curl در پایان. چشم های غیر معمول: قهوه ای، باریک، کمی در چینی عرضه شده است. مژه های تیره تیره از این طول که دوست دخترشان آنها را تایید کرده اند، می توانید دو مسابقه را در این نزدیکی بگیرید. پیدا کردن استبداد و درجه خجالتی که باعث می شود جنبش تیز باشد. "

النا خودش مطمئن بود که او الهام بخش و جذاب مردان است. او در خاطراتش نوشت. "من هرگز یک زن خانه دار نخواهم بود. من خیلی بخوانم، خیلی زیاد. من هر کاری را که می خواهم انجام خواهم داد، اما در عین حال جاذبه زنانی را که نفس نمی کشند حفظ می کنم. من به عنوان یک کینک درخشش می کنم، بوی عطر را بویید و همیشه دست های خوبی را با ناخن های Macuine نگه دارید. " و اولین فرصت برای امتحان کردن طلسم او به او به زودی خود را معرفی کرد.

دختر تعطیلات

در سال 1912، سلامت ضعیف النا به زناپایه كلادیتری در سوئیس فرستاده شد تا از سل درمان شود. در آنجا او جوانان جوان فرانسه را دیدار کرد یوجین امیل پل پال مادر، پدرش، یکی از معامله گران املاک و مستغلات ثروتمند، امیدوار بود که هوای شفا دهنده یک سعادت شاعرانه از پسر را انتخاب کند. با این حال، مرد جوان نیز یک پاراگراف عشق را به دست آورد: او به خاطر این دختر غیر معمول و مرموز از روسیه دور از دست داد. او خود را به عنوان گالینا معرفی کرد، او همچنین شروع به تماس با خود را با تاکید بر آخرین هجا، از فرانسوی "جشن، پر جنب و جوش". بومیان سرگرمی های خود را از شعر تشویق نکردند و در مواجهه با معشوق، شنونده سپاسگزار یافت. او او را اختراع کرد و نام مستعار سوندی، که تحت آن او شهرت را به دست آورد - پل الف. پدر تحسینش برای تحسینش به اشتراک گذاشت: "من نمی فهمم چرا شما به این دختر از روسیه نیاز دارید؟ کمی پاریس است؟ " و او یک میدان جدید را مجددا تجویز کرد بلافاصله به سرزمین خود بازگشت. عاشقان شکست خوردند، اما احساسات آنها به طور کامل با یکدیگر پر شده بودند. تقریبا پنج سال (!) این رمان در فاصله ای ادامه یافت. "عزیزم عزیزم، عزیزم عزیزم، پسر عزیزم! - Eloire Gala نوشت. "من شما را به عنوان چیزی ضروری نیست."

او به عنوان یک پسر به او دعوت کرد - در حال حاضر پس از آن در جوان النا، یک شروع مادر قوی وجود داشت. او احساس تمایل به آموزش، دفاع، حامی را احساس کرد. و این فرصتی بود که بعدا دوستداران جوانتر از خود را انتخاب کرد. با استفاده از آن، آنها هیچ چیز را از یک میدان نامناسب به دست نمی آورند، و رمان در ژانر معرفتی نمی تواند برای همیشه بماند، النا تصمیم گرفت تا سرنوشت خود را در دست بگیرد و به پاریس برود. در فوریه 1917، زمانی که میهن او انقلاب را شوکه کرد، یک دختر پرجمعیت با ازدواج با فرانسوی جوان همراه شد. والدین این زمینه تا آن زمان او را با انتخاب خود بیان کرده اند و به عنوان نشانه ای از برکت ها حتی یک تخت بزرگ وعده داده شده از مورین بلوط را ارائه دادند. اکور گفت: "ما بر روی آن زندگی خواهیم کرد و بر آن می میریم." و اشتباه

مادر یا مستبد - چه کسی موز سالوادور دالی بود؟ 16833_1

"من عاشق Gala بیشتر مادر، بیش از پدرم، بیشتر پیکاسو، حتی بیشتر پول،" هنرمند پذیرفته شد. Salvador Dali و Gala در سال 1964

عکس: ویژگی های REX / fotodom.ru

amur de troa

در ابتدا، زندگی در پاریس با گالا بسیار خوشحال بود. از یک دختر خجالتی، تبدیل به یک واقعی L'Etoile - روشن، درخشان، مانکا. او لذت بردن از سرگرمی بوهمیا را یافت. اما امور خانوار از خستگی بازدید کرد. خانگی، اطمینان حاصل کنید که Gala دارای سلامت شکننده است، به ویژه مختل نشده بود. او همه چیز را خواسته بود. این، با اشاره به یک میگرن یا درد شکمی، در رختخواب دروغ می گوید، من خواندن، من لباس ها را صرف خرید و یا خرید خرید در جستجوی یکی دیگر از چیز اصلی. در سال 1918، همسران دختر سسیل متولد شدند. اما ظهور نوزادان به طور خاص بر خلق و خوی گالا تاثیر نمی گذارد. او در مورد کودک مراقبت می کند، او با خوشحالی به مادر مادر اعتماد کرد. پولس مشتاقانه تماشا کرد که چگونه همسرش در ملانچلی غوطه ور شده است. "من از خستگی میمیرم!" او اظهار داشت و دروغ نگفت. بنابراین آشنایی با Max Ernst هنرمند، رنگ های تازه را به زندگی خانوادگی بی خطر اضافه کرد. با توجه به شهادت معاصران، گالا، گرچه زیبا نبود، دارای جذابیت ویژه، مغناطیس و حساسیت، که به شدت به مردان عمل می کرد. حداکثر مقاومت نکرد. جالبه روم با یک هنرمند با تصویب سکوت شوهرش توسعه یافته است. به زودی زن و شوهر عشق متوقف شد و به شادی جنسی خود را متوقف کرد ... او به خود پیوست، که خود پل خود را از حضور یک مرد دیگر بسیار هیجان زده بود. روابط De-Troita توسط همسران بسیار جذاب است، که بعدها پس از یک شکاف با حداکثر، گاهی اوقات بعضی از قربانی ها را دنبال می کردند - هنرمند یا شاعر که آنها را تحسین می کردند. در همین حال، ارنست به الورام نقل مکان کرد و شروع به زندگی با آنها تحت یک سقف، "در آرد ناشی از عشق و دوستی". پل او را برادر نامید، گالا او را مطرح کرد و تخت خانواده اش را با او تقسیم کرد. اتحادیه تند برای الهام بسیار مفید بود. در طول رابطه DE-TROITA، ELUR و MAX مجموعه ای از اشعار عجیب و غریب نوشته شده را منتشر کرد "Unfortunate Immortal". اما پس از آن idylls به پایان رسید. احساس می کنید که در قلب همسرش او به تدریج به پس زمینه می رود، پولس یک سوال را به لبه تعیین می کند: او یا من. گالا تصمیم گرفت که شوهرش را ترک کند. اما در نهایت، برای شکستن حداکثر توانست. حتی در طی چند سال، آنها مطابقت داشتند و گاهی ملاقات کردند. شکاف نهایی تنها در سال 1927 اتفاق افتاد، زمانی که هنرمند ازدواج ماری-برت اورنش. با این حال، همانطور که قبلا، Eloars به ​​طور مستمر از عاشق سابق حمایت کرد، نقاشی هایش را خریداری کرد.

خدمت به بدن موسیقی

Gala و Dali در سال 1929 ملاقات کردند، زمانی که eloir چوت به هنرمند در کادوس ها سفر کرد. او همچنین استدلال کرد که او الهه خود را دید، مویز او بسیار زودتر، هنوز در دوران کودکی، زمانی که او به یک قلم چشمه با یک عکس از یک دختر سیاه چشم دختر ارائه شده بود. در تلاش برای به نظر می رسد اصلی، مالک تصمیم به دیدار با مهمانان به صورت غیر معمول. او پیراهن ابریشم خود را برطرف کرد، زیر بغلش را انتخاب کرد و آنها را با آبی رنگ کرد، بدن مخلوطی از چسب ماهی، بستر بز و اسطوخودوس بود و در گوش او گل گرانی را وارد کرد. اما داشتن مهمان خود را در پنجره دید، بلافاصله این شکوه را شستشو داد. بنابراین قبل از روشن شدن Elur Dali، تقریبا یک فرد عادی ظاهر شد. تقریبا - به دلیل حضور گالا، بنابراین تخیل خود را تکان داد، من نمی توانستم یک مکالمه را رهبری کنم و به طور دوره ای شروع به خنده هیستریک کرد. موز آینده به او نگاه کرد با کنجکاوی، رفتار غیر عادی هنرمند او را ترساند، برعکس، تخیل تخیل شد. او بعدا گالا نوشت: "من بلافاصله فهمیدم که او یک نابغه بود."

مادر یا مستبد - چه کسی موز سالوادور دالی بود؟ 16833_2

مجسمه سازی "GALA در پنجره" در ماربلا

عکس: ru.wikipedia.org.

این یک رعد و برق بود که هر دو را گرفتند. "او بدن ملایم مانند یک کودک داشت. خط شانه ها تقریبا کامل کامل است، و عضلات کمر، به طور ناگهانی شکننده، به لحاظ ورزشی، مانند یک نوجوان بود. اما خم شدن پشت عقب واقعا زنانه بود. ترکیبی بی نظیر از یک لگن باریک، پر انرژی، کمر آسپن و ران ملایم آن را حتی مطلوب تر ساخته است. " بنابراین توضیح داد موضوع تحسین او. لازم به ذکر است که قبل از آشنایی با یک زن و شوهر از Eloir، یک هنرمند 25 ساله دارای رمانهای روشن نیست. طرفدار نیچه در انتظار و حتی کمی از زنان می ترسد. در عصر جوان، سالوادور مادرش را از دست داد و تا حدودی آن را در برابر گالا یافت. او ده سال سن داشت و تحت بازداشت منزوی خود عزیزش را به دست آورد. "من عاشق Gala بیشتر مادر، بیش از پدرم، بیشتر پیکاسو و حتی بیشتر پول،" هنرمند پذیرفته شد. در این زمان، پولس با شادی کسی دخالت نکرد، چمدان را جمع آوری کرد و Ravis را ترک کرد. با شما، او پرتره خود را، نوشته دالی نوشته است. نقاش تصمیم گرفت از مهمان به طرز عجیب و غریب تشکر کند، که همسرش را رهبری کرد. دالی و گال رس به طور رسمی ازدواج خود را در سال 1932 ثبت نام کردند، و مراسم مذهبی تنها در سال 1958، از احترام به احساسات الوارز صورت گرفت. گرچه او یک معشوقه داشت، ماریا بنز، رقصنده، هنوز نامه های مناقصه همسر سابق را نوشت و امیدوار بود که دوباره متحد شود. "دختر زیبا، مقدس من، معقول و شاد است. در حالی که من شما را دوست دارم - و من شما را برای همیشه دوست خواهم داشت - شما چیزی برای ترس ندارید. تو زندگی من هستی. به طرز وحشیانه ای همه را به طور کامل ببوسید من می خواهم با شما باشم - برهنه و مناقصه. به اصطلاح پل P. S. HI KID DALI. "

در ابتدا، چت دالی در فقر زندگی می کرد، درآمد قبر را به دست آورد. پاریس Svetkaya Lionz تبدیل به یک پرستار، وزیر امور خارجه، مدیر شوهر هوشمندانه خود شد. هنگامی که الهام بخش نوشتن عکس نبود، او را مجبور کرد تا مدل های کلاه، آشتیون، پنجره های طراحی را توسعه دهد، تبلیغات کالا. دالی گفت: "ما هرگز قبل از بدبختی تسلیم نشدیم." - ما به لطف چابکی استراتژیک گالا پیچ خورده ایم. ما به هیچ جا رفتیم گالا او لباس خود را دوخت و من صد بار بیش از هر هنرمند متوسط ​​کار می کردم. "

گالا تمام امور مالی را در دستان خود گرفت. روز آنها با توجه به طرح او ساخته شده بود به شرح زیر است: "در صبح، سالوادور اشتباه می کند، و در بعد از ظهر من آنها را اصلاح، شکستن قراردادها به شدت امضا شده توسط او." او تنها مدل زن خود و طرح اصلی الهام بخش بود، آثار دالی را تحسین کرد، نه خسته گفت که او جنایتکار بود، از تمام ارتباطات خود برای ترویج استعداد خود استفاده کرد. همسران به رهبری زندگی عمومی، اغلب در صفحات مجلات ظاهر شد. به تدریج، همه چیز به راه رفت. این خانه به تعداد زیادی از جمع آوری های غنی از گردآورند، مشتاقانه مورد نظر برای به دست آوردن نقاشی، که توسط نابغه مورد توجه قرار گرفته است، به دست آورد. در سال 1934، Gala گام بعدی را برای محبوبیت استعداد دالی گرفت. آنها به آمریکا رفتند کشور در عشق با همه جدید و غیر معمول، با لذت، یک هنرمند عجیب و غریب را پذیرفت. خبرگزاری هنری به ایده های باور نکردنی پاسخ داد و آماده پرداخت پول زیادی برای آنها بود. فرانک ویتفورد روزنامه نگار فرانک ویتفورد روزنامه نگار نوشت: "زن و شوهر متاهل Gala Dali تا حدودی شبیه دوک و دوشس ویندزور بود. داشتن ناخوشایند در زندگی روزمره، یک هنرمند بسیار هیجان انگیز با سختی، محاسبه و به شدت در تلاش برای شکارچیان، که سورئالیست ها به عنوان طاعون گالا نامیده می شد، اسیر شد. همچنین گفته شد که دیدگاه او از طریق دیوارهای سفس بانک نفوذ می کند. با این حال، به منظور پیدا کردن وضعیت حساب، توانایی های اشعه ایکس مورد نیاز نیست: نمره عمومی بود. او به سادگی بی دفاع بود و بدون شک او را به یک چند منظوره و ستاره ای از بزرگ جهان تبدیل کرد. "

روزنامه نگاران موضوع اصلی را ندیده اند: لمس دلبستگی، حساسیت تقریبا مادران گالا در رابطه با همسر غیرقانونی آنها. خواهر گالا، لیدیا، که از آنها بازدید کرد، نوشت که او هرگز چنین نگرش نسبی زن را به یک مرد ندیده بود: "گالا با دالی به عنوان یک کودک سقوط کرد، او او را برای شب بخواند، باعث می شود برخی از قرص های لازم را بخورد او را با کابوس های او و صبر بی نهایت پراکنده شدن غیر قابل قبول خود را. "

هر کس در این اتحاد در این اتحادیه پیدا کرد. جای تعجب نیست که آنها نیمی از قرن قرن را در روح زندگی می کردند، درست تا مرگ Gala. اگرچه اتحادیه آنها یک مدل وفاداری به یکدیگر نبود. دیوا قدیمی تر دوستداران جوان را به عنوان دستکش تغییر داد. خواننده جف فنولت، که نقش اصلی را در اپرا راک بازی کرد "عیسی مسیح - ستاره" آخرین شور و شوق خود را به دست آورد. Gala بخش فعال در سرنوشت خود را به دست آورد، به شروع کار حرفه ای کمک کرد و یک خانه لوکس را در لانگ آیلند ارائه داد. آنها از طریق انگشتانش به فریب همسرش نگاه کردند. "من اجازه می دهم که گالا دوستداران بسیاری داشته باشند. من حتی او را تشویق می کنم زیرا من را تحریک می کند. "

در سال های اخیر، Gala خواستار حفظ حریم خصوصی است. در درخواست او، هنرمند به او یک قلعه قرون وسطایی Poubol در استان Girona داد. پس از بازدید از همسرش فقط برای مجوز مقدماتی اولیه خود. او گفت: "روز مرگ، شادترین روز زندگی من خواهد بود." او خود را با علاقه مندی های جوان محاصره کرد، اما هیچکدام از آنها توانستند قلب خود را لمس کنند.

در سال 1982، در سن هشتاد و هشت سال، گالا در بیمارستان محلی فوت کرد. قانون اسپانیا، که در طول اپیدمی طاعون تصویب شد، ممنوعیت حمل بدن های مرده را ممنوع کرد، اما دالی آخرین اراده عزیزش را برآورده کرد. او بدن همسرش را به یک ورق سفید متصل کرد، او را روی صندلی عقب "کادیلاک" قرار داد و به Poubol تحویل داد، جایی که او خود را به دست آورد تا خود را دفن کند. در مراسم تشییع جنازه، هنرمند حاضر نبود. او فقط چند ساعت بعد از آنکه جمعیت جدا شد، فقط چند ساعت بعد وارد شد. و، با جمع آوری بقیه شجاعت، گفت: "نگاه کنید، من گریه نمی کنم ...".

ادامه مطلب