آیا شما نیاز به کودکان در تعطیلات دارید؟

Anonim

بلافاصله می خواهم شما را از تمایل به پشیمان از من جدا کنم. با این حال، من این ستون را در ساحل دریا نوشتم، لذت بردن از آخرین روزهای تابستان، و همچنین تازه ترین روستای موتزارلا، گوجه فرنگی، برای طعم و مزه که شما می توانید به فروش میهن، Chiabatta ترد و شراب از تاکستان همسایه. با این حال، حقیقت اینجا نه تنها در شراب است.

تقریبا تمام دوستانم مرا در این تعطیلات با چشم ها صرف کردند، پر از همدردی، هرچند یک سال پیش در یک وضعیت مشابه، هیچ عزاداری و در حال افزایش بود. سپس من می خواستم تمام سایبان های رفت و آمد را در اطرافم و از هدیه فراموش نکنیم که مطلوب تر از چهل درجه نیست. اما طی دوازده ماه گذشته تغییرات جزئی وجود داشت: همسر من و من دوباره پدر و مادر جوان شد، و همسر من آمادگی من را برای یک آزمایش به نام "سفر با یک کودک در دست" اعلام کرد.

در واقع، این یک ضربه زیر کمربند بود. و کاملا غیر منتظره. به نظر من به نظر می رسید که ما دیدگاه های بسیار مشابهی در مورد تعطیلات داشتیم، و کودک در سیستم ارزش های تعطیلات ما به هیچ وجه مناسب نبود. "همه اروپا به طوری استراحت می کند،" آشنایان ما با جمع آوری Melinka خود را در سفرهای بسیار طولانی کاهش یافت. "کل اروپا به شیوه ای متفاوت استراحت می کند، مادربزرگ این کودکان توسط استخوانهای نارسیتی نیست، که به جای پانسمان به جای نوه ها علاقه مند به کروز هستند،" هر بار که می خواستم در پاسخ به آن اطلاع داشته باشم. و در اینجا ما خود را به دست گرفتند، که به طور موفقیت آمیز مدیریت می شد. و ما می توانیم بگوییم که این مسیر به آنها پیشنهاد دائمی مدرن را پیشنهاد دادیم: متخصصان اطفال تقریبا از روزهای اول زندگی برای کشیدن نوزادان به دریا توصیه می کنند.

درست است، قبل از رفتن به دریا، ما به Sheremetyevo رسیدیم. در حدود چهار ساعت صبح. ما سه چمدان برای چمدان، سه کیف دستی کیف دستی، یک کالسکه، یک کودک هفت ماهه داشتیم که رفتارش را در هیچ پیش بینی نمی کرد و یک Mademoiselle ده ساله، آماده بود تا در هر لحظه در جهت ناشناخته ناپدید شود. ما یک پرواز به رم داشتیم، یک پیاده روی ساعتی و یک پرواز دیگر به شهر با نام، هنوز حافظه من را رد کرد. کاملا واضح بود که ما به هیچ خلق و خوی پیش از پرواز نخواهیم رفت. این حتی در اندیشه ها نبود. فقط خاطرات پرواز در برلین صعود کرد. در مورد یک کودک شگفت انگیز آلمانی که تقریبا یک کنسرت دو ساعته رانده شد، که به نظر هیچ رومیستن از لحاظ سر و صدا از نظر سر و صدا، و همچنین یک همکار در یک صندلی نزدیک، به طور ضمنی در مورد لرز کوچک، مادربزرگ و مادربزرگ کمرنگ شده است Stewardess، که قادر به متوقف کردن این کابوس نیستند. ظاهرا، ما مجبور شدیم چند ساعت از کل نفرت از خارج از کشور زنده بمانیم.

پس از نیمه راه به رم، من به توالت رفتم تا پوشک را از بین ببرم، پر از شگفتی های دوران کودکی، و در سراسر یک آشنایی طولانی مدت آمده است. او در شرکت همکاران به Timebilding پرواز کرد. همه آنها بسیار سرگرم کننده بودند. هنوز! تعداد کمی از مردم پس از صبحانه اولیه با شراب بارگذاری خواهند شد. ظاهر من موجب احساسات مخلوط شد. از مطالعه حذف نشده است که پوشک تحت تاثیر قرار گرفته است، که برای بسیاری از آنها چیزی شبیه یک کشتی کوچک بیگانه بود. ما کمی صحبت کردیم و به محل ما برگشتیم، ناگهان متوجه شدم که احساس حسادت سیاه و سفید، و همچنین تاسف غیر قابل برگشت برای خودم - احساسات، کاملا مناسب زمانی که برخورد با بی دقتی خوشحالم. همه نگرانی ها در مسکو باقی مانده اند و ممکن است که آرامش دختران بسیار بی سر و صدا را به من بدهد، که به طور ناگهانی تصمیم به وارد کردن تصویر دختران نجیب کرد.

درست است، امروز این دختران نجیب مانند چهارچوب کوچک رفتار می کنند، بنابراین وقت آن است که من انگلیسی را متقاعد کنم و به جوانتر بروید. من می توانم بگویم که برای خودم به دو سوال مهم پاسخ دادم. آیا شما نیاز به کودکان در تعطیلات دارید؟ البته که نه. آیا ممکن است با آنها آرام باشید؟ مطمئنا شما ممکن است.

ادامه مطلب