اولگ گازمنوف: "من نمی توانم بگویم که من عجله دارم تا به یک پدربزرگ تبدیل شود"

Anonim

در پایان ماه جولای، اولگ گازمنوف 65 ساله خواهد بود. دشوار است باور کنید حتی کسانی که خواننده در سراسر کشور را می دانند. ممکن است که در چند هفته یکی از قوی ترین و در عین حال بازنشستگان مشغول در کشور ظاهر شوند. زندگی روزمره هنرمند آهنگ های جدید، کنسرت، آمادگی برای تور سالگرد، یک خانواده بزرگ، ورزش، مسافرت است.

- اولگ Mikhailovich، شما به زودی 65 ساله خواهید بود، اگر چه سخت به آن اعتقاد دارید. چه سنی برای خودت احساس میکنی؟

- من سال های خود را در چهل فیزیکی احساس می کنم. و از لحاظ روانشناختی - به مدت 150 سال، چرا که زندگی تعداد سالها نیست، بلکه برداشت های انباشته شده است.

- به ندرت که در سن شما دارای چنین شکل فیزیکی است. در عین حال، شما مثل فردی نیستید که با ورزش یا رژیم غذایی وسواس ...

- من طرفدار برخی از رژیم های مانیک نیستم، تقریبا همه است، اما برای جدا کردن تغذیه مناسب است. اگر فرصتی برای صعود از طبقه پنجم داشته باشید، صعود می کنم. یعنی همیشه سعی می کنم خودم را بارگیری کنم. من صبح به 9 صبح میروم و تمریناتی را انجام می دهم، حدود 12 تا 15 دقیقه طول می کشد. و بنابراین برای بیش از چهل سال. همانطور که می بینید، کمک می کند. من همچنین برای خودم تصمیم گرفتم که هر ساله بعد از فشار دادن یکی را اضافه کنم. و مقدار آنها به سال های گذشته مطابقت دارد. این سال من باید 65 بار فشرده شود. اما برای فشار دادن 65 بار، شما باید هر روز آن را انجام دهید. و برخی از تنظیمات روانشناختی دیگر وجود دارد که من برای خودم اقتباس شده است. من وقتی عصبانی نمی شوم، من قول نمی دهم وقتی خوشحالم که آهنگ های خنده دار را هنگامی که غمگین هستم، زمانی که سرگرم کننده هستم، نوشتم - من نوشتن را نوشتم. وقتی خسته شدم و خواب ندیدم، در ورزش مشغول به کار هستم، وقتی ناراحت شدم لبخند می زنم، و من راز را حل نمی کنم.

- چه چیز دیگری دوست دارید علاوه بر کار و ورزش انجام دهید؟

- چند سال پیش، من تا به حال برخی از روشنگری. من در مورد آنچه که من انجام می دهم فکر کردم. و من تصمیم گرفتم که من کار کنم که من دوست دارم، فقط با کسانی که برای من جالب هستند، ملاقات کنم، و نه با حرفه ای لازم. از آن به بعد، همه چیز برای من جالب است. در حال حاضر من یک کنسرت سالگرد و تور سالگرد برگزار می کنم. و به موازات من پروژه های برخی از آهنگ ها، سهام. به عنوان مثال، من در حال حاضر درختان را برای بیست سال گذاشتم. خوب، به علاوه برخی از ملودی ها، آهنگ ها به طور مداوم در سر من چرخند. من سپس آن را ترتیب می دهم، من می نویسم، آواز می خوانم، کلیپ ها را حذف می کنم و غیره. این زندگی می رود و به مدت طولانی ادامه خواهد یافت.

از آنجایی که موسیقی تبدیل به یک علاقه عمده به زندگی در زندگی شده است، جلسات مکرر پدر و پسر گاهی اوقات با گرافیک تور دخالت می کنند گاهی اوقات دخالت می کنند. اما زمانی که دو هنرمند هنوز هم پیدا می شوند، زمان آنها مقدار زیادی برای یک بار

از آنجایی که موسیقی تبدیل به یک علاقه عمده به زندگی در زندگی شده است، جلسات مکرر پدر و پسر گاهی اوقات با گرافیک تور دخالت می کنند گاهی اوقات دخالت می کنند. اما زمانی که دو هنرمند هنوز هم پیدا می شوند، زمان آنها مقدار زیادی برای یک بار

- من به تازگی یک عکس به نظر می رسد که در آن شما و پسر rodion سوار یک karting بود. آیا اشتیاق جدید دارید؟

- عکس ظاهر شد، اما این به این معنا نیست که من علاقه مند به karting هستم. به طور کلی، این یک کارمند است، اما نه کاملا من. از آنجا که من بیشتر به چنین سرگرمی علاقه مند هستم، جایی که موتور درگیر نیست. به عنوان مثال، من Aquabika را دوست ندارم، اما Windsurfing. دوچرخه، نه یک موتور سیکلت. به این ترتیب، من ترجیح می دهم سرگرمی ها که در آن جنبش های من به من بستگی به من، تلاش فیزیکی من. من نیز علاقه مند به فوتبال هستم من اخیرا هاکی را امتحان کردم این بسیار دشوار است، به ویژه در سن من. و من همچنین تنیس را تحسین می کنم، و همچنین اسکی.

- شما سه فرزند زیبا را رشد داده اید. آیا شما روش های آموزشی مارک دار دارید؟

- من نمی توانم خودم را پدر و مادر کامل و یک مثال برای تقلید تماس بگیرم. متأسفانه، من همیشه برای کودکان نبودم. بنابراین، من از همسر من ماریس بسیار سپاسگزارم، که توجه زیادی را به خود جلب می کند. و من به آنها ثروت انباشته شده خود را می دهم. این هر پدر - تجربه زندگی منحصر به فرد خود را دارد. شما می خواهید فرزندان خود را سیگار نکشید، سپس خود را سیگار نکشید. شما می خواهید آنها را در ورزش شرکت کنید، "باید یک مثال را ارسال کنید. و هنگامی که آنها می بینند که شیوه زندگی من به من عمل می کند، در چه زمانی من در سال های من هستم، فکر می کنم این مهم ترین نمونه برای آنهاست.

- پسر ارشد پسر شما در نهایت موسیقی را انتخاب کرد و قبلا به موفقیت رسید. جوانان علاقه مند به خلاقیت هستند؟

- Rodion می نویسد اشعار، موسیقی کاملا مستقل از من است. من شخصا واقعا دوست دارم آنچه را که او انجام می دهد. او صادقانه کار می کند، به او شادی را در زندگی می دهد. فیلیپ، پسر جوان، هجده سالگی تبدیل شد. او در انگلستان تحصیل کرده و فقط به تعطیلات آمد. فیلیپ بسیار با موفقیت در طراحی، و همچنین چندین، یعنی کارشناسی ارشد ورزش های مختلف است. ماریان در مسکو تحصیل می کند، او دوازده ساله است. او دوست دارد عکس بگیرد، در رقص همراه با تیم Todes مشغول به کار است و تا زمانی که نمی داند چه کسی می خواهد تبدیل شود.

- عکس های فیلیپ به طور دوره ای در شبکه ظاهر می شود، اشاره می کند که او تصمیم به انجام کسب و کار مدل انجام داد. چه فکری در این باره دارید؟

- من فکر نمی کنم او به طور جدی در کسب و کار مدل مشغول به کار است. او یک مرد خوش تیپ است، سفت می شود، به خوبی لباس می کند - آن را جذب می کند. و او قرارداد را با یک شرکت که عکس ها را ایجاد می کند، به پایان رساند. در این زمینه، ارتباط او با کسب و کار مدل به پایان می رسد. نکته اصلی او در حال مطالعه، پذیرش در دانشگاه و چنین لحظه خلاقانه به عنوان نقاشی است. این هنرمندان حرفه ای که کار خود را نشان دادند بسیار قدردانی کردند. اما او نیز هنوز نمی داند چه کسی خواهد بود.

- در حال حاضر در مورد نوه ها فکر کرده اید؟

- من نمی توانم بگویم که من عجله دارم تا به یک پدربزرگ تبدیل شود. من آماده هستم صبر کنم و رنج می برم و من، به طور کلی، در حالی که هیچ وقت برای انجام نوه ها وجود ندارد. من فکر می کنم آن را کار خواهد کرد و آن را تبدیل خواهد شد.

اولگ و همسرش مارینا Adore سفر می کنند. هر دو کودکان، هجده ساله فیلیپ و دوازده ساله ماریانا، با خوشحالی این اشتیاق را برای والدین به اشتراک می گذارند

اولگ و همسرش مارینا Adore سفر می کنند. هر دو کودکان، هجده ساله فیلیپ و دوازده ساله ماریانا، با خوشحالی این اشتیاق را برای والدین به اشتراک می گذارند

- حتی پس از سیزده سال ازدواج، شما با همسر خود مارینا نگاه می کنید مانند یک زن و شوهر در عشق. چگونه چنین احساساتی را حفظ کنیم؟

- ما همه چیز را مانند مردم داریم - نیز اختلاف نظر وجود دارد و مصالحه. مهمترین چیز این است که شرارت را حفظ نکنید، صبور باشید، متوقف شوید، متوقف شوید و بتوانید به یکدیگر تلاش کنید. من از همسرم بسیار سپاسگزارم، که تلاش های بزرگی برای بهبود میزان روابط ما را انجام می دهد. و همچنین سعی می کنم به او کمک کنم. ما هر دو طبیعت را دوست داریم و شیوه زندگی فعال را انجام می دهیم. به تازگی آموخته شده است که با چوب در جنگل راه رفتن - راه رفتن نروژی. این بسیار متحد است اسنوبرد تسلط داشت، و همچنین کایاک و قایقرانی. برخی از نکات وجود دارد که واقعا ما را متحد می کند. بنابراین ما سعی می کنیم آن را در زندگی ما بیشتر کنیم.

- در ده ها بازدید از آرسنال موسیقی شما. چگونه الهام به شما می آید؟

"الهام بخش چنین موز متولد نشده است، که به من می آید پس از آن پرواز می کند." این اتفاق نمی افتد که من یک ورق کاغذ خالی گذاشتم، نشستم و فکر کردم: حالا کلاه را نوشتم. من معمولا می گویم که من آهنگ ها را نوشتم، و آهنگ ها من را نوشتم. رویدادها در جهان، سیاست، ورزش، احساسات من، عشق - همه اینها از طریق من می گذرد. من چنین اموال دارم - برای اتصال این احساسات با شعر، و سپس با موسیقی. و هنگامی که این اتفاق می افتد - به من وابسته نیست. شاید در هواپیما و در خانه؛ شما می توانید در شب پرش کنید، می توانید بعد از ظهر برای نوشتن چیزی بنویسید. اما زمانی که الهام بخش به من می آید، این بالاترین احساس است. خوب، البته، همراه با عشق.

- شصت و پنج ساله - یک تاریخ جدی. در حال حاضر فکر می کنم چگونه شما جشن می گیرید؟

- من دوستان نزدیک خود را دعوت خواهم کرد. کسانی که با آنها زندگی می کنند. کسانی که من تعجب می کنم و خوب است. کسانی که ما می توانیم یکدیگر را در چشم هایمان تماشا کنیم، آغوش، دست ها را لرزاند. برای گفتن آنچه ما در مورد یکدیگر فکر می کنیم، دوستی ما را بررسی می کنیم و از این همه خلق و خوی خوب می بینیم.

ادامه مطلب